هیدروژئومورفولوژی
علیرضا ایلدرمی؛ مهدی سپهری
چکیده
در این پژوهش،حساسیت زمین لغزش با استفاده از مدلهای آماری درحوضه آبریز سد کردستان پهنهبندی و مناسبترین مدل معرفی شد.ابتدا محدوده مورد مطالعه تعیین موقعیت و با مشاهدات میدانی تعداد9 لغزش ثبت و نقشه پراکنش زمین لغزش تهیه گردید.در مرحله بعد عوامل مؤثر بر رخداد زمین لغزش شامل زمین شناسی، بارش، کاربری اراضی، فاصله از رودخانه، ...
بیشتر
در این پژوهش،حساسیت زمین لغزش با استفاده از مدلهای آماری درحوضه آبریز سد کردستان پهنهبندی و مناسبترین مدل معرفی شد.ابتدا محدوده مورد مطالعه تعیین موقعیت و با مشاهدات میدانی تعداد9 لغزش ثبت و نقشه پراکنش زمین لغزش تهیه گردید.در مرحله بعد عوامل مؤثر بر رخداد زمین لغزش شامل زمین شناسی، بارش، کاربری اراضی، فاصله از رودخانه، فاصله از گسل، شیب و ارتفاع شناسایی و سپس نقشه این عوامل تهیه شدبرای تعیین نرخ هر یک از عوامل مؤثردروقوع زمین لغزش، نقشه هریک از لایه های اطلاعاتی عوامل مؤثر با نقشه پراکنش زمین لغزش ادغام و با استفاده از مدلهای آماری AHP، BWM و FUCOM لایه های اطلاعاتی جداگانه وزن دهی و با همپوشانی لایه های مختلف، نقشه های نهایی پهنه بندی خطر زمین لغزش تهیه و مقایسه شدند.نتایج نشان داد که کاربری اراضی در روشهایAHP و BWM و خطوط همباران بعلاوه کاربری اراضی در روش FUCOM بیشترین تأثیر و معیارهای ارتفاع، فاصله از گسل و شیب بهترتیب در سه روش AHP، BWM و FUCOM کمترین تأثیر را در وقوع زمین لغزش دارند.نتایج بررسی نقشههای پهنه بندی نشان دادکه بیشترین لغزش ها در نیمه شمالی منطقه و اغلب در اراضی مرتعی و در شیب های بیش از 20 درصد و در نزدیکی گسل ها رخ داده است.همچنین نتایج نشان داد که متغیر سنگ شناسی بر وقوع زمین لغزش در منطقه مورد مطالعه نقش زیادی دارد.به طور کلی نتایج نشان داد که در روشهای AHP و BWM تعداد مقایسه های جفتی مورد نیاز به طور چشمگیری با تعداد پارامترهای مورد مقایسه افزایش و در این حالت، عدم اطمینان نظرات افزایش مییابد، که برتری روش FUCOM را نسبت به سایر روش ها را به خوبی نشان میدهد.
احمد نجفی ایگدیر؛ شهرام روستایی
چکیده
زمینلغزشها همواره نقش موثری در تحول و تکامل دامنهها داشته و مخاطرات جدی را در بیشتر نقاط زمین موجب شده اند. شناسایی عوامل مؤثر در وقوع زمین لغزش و پهنهبندی خطر آن جهت برنامهریزی و انجام اقدامات کنترلی از اهداف تحقیق حاضر میباشد. بنابراین برای مدیریت خطر در حوضه نازلوچای در شمال غرب ایران، کارایی روش آماری رگرسیون لجستیک ...
بیشتر
زمینلغزشها همواره نقش موثری در تحول و تکامل دامنهها داشته و مخاطرات جدی را در بیشتر نقاط زمین موجب شده اند. شناسایی عوامل مؤثر در وقوع زمین لغزش و پهنهبندی خطر آن جهت برنامهریزی و انجام اقدامات کنترلی از اهداف تحقیق حاضر میباشد. بنابراین برای مدیریت خطر در حوضه نازلوچای در شمال غرب ایران، کارایی روش آماری رگرسیون لجستیک مورد ارزیابی قرار گرفته است. برای انجام تحقیق، نقشه پراکنش زمینلغزشها از طریق بازدیدهای میدانی و استفاده از اطلاعات محلی، عکسهای هوایی و تصاویر ماهوارهای Google Earth، تهیه گردید. در ادامه، عوامل مؤثر در وقوع زمین لغزش شامل شیب، جهت شیب، ارتفاع، بارش، پوشش گیاهی، لیتولوژی، کاربری اراضی، فاصله از گسل، فاصله از رودخانه و فاصله از جاده با استفاده از نقشه توپوگرافی، عکس هوایی و تصاویر ماهوارهای تهیه و وارد مدل گردیدند. پس از کمّی کردن طبقات هر یک از لایههای موضوعی با استفاده از تراکم زمینلغزشها، لایهها استانداردسازی شدند و پهنهبنـدی با روشآماری رگرسیون لجستیک انجام گردید. با توجه به ضرایب متغیرهای مستقل، متغیرهای لیتولوژی، شیب و جهت شیب مهمترین عوامل موثر بر وقوع زمین لغزش های حوضه مورد مطالعه می باشند. همچنین مقادیر آماره های آزمون معناداری مدل نشان دهنده مناسب بودن این مدل برای حوضه مورد مطالعه می باشد.
امیرپویا صراف؛ حجت الله قاسمی
چکیده
ﻣﺪلﻫﺎى ﺑﺎرش - رواﻧﺎب به عنوان یکی از اﺑﺰارﻫﺎى ﺳﺎده و در ﻋﻴﻦ ﺣﺎل ﻛﺎرآﻣﺪ، در ﻣﺪلﺳﺎزىﻫﺎى ﻫﻴﺪروﻟﻮژﻳﻜﻰ کاربرد فراوان دارند. اﻳﻦ ﻣﺪلﻫﺎ ﺑﺎ در ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻦ اﻃﻼﻋﺎت ورودى از ﻗﺒﻴﻞ دﻣﺎ، ﺑﺎرش، ﺗﺒﺨﻴﺮ - ﺗﻌﺮق و اﻃﻼﻋﺎت ﺗﻮﭘﻮﮔﺮاﻓﻰ ﺣﻮﺿﻪ، رژﻳﻢ ﺟﺮﻳﺎن را ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از رواﺑﻂ رﻳﺎﺿﻰ ﺷﺒﻴﻪﺳﺎزى ﻣﻰﻛﻨﻨﺪ. ...
بیشتر
ﻣﺪلﻫﺎى ﺑﺎرش - رواﻧﺎب به عنوان یکی از اﺑﺰارﻫﺎى ﺳﺎده و در ﻋﻴﻦ ﺣﺎل ﻛﺎرآﻣﺪ، در ﻣﺪلﺳﺎزىﻫﺎى ﻫﻴﺪروﻟﻮژﻳﻜﻰ کاربرد فراوان دارند. اﻳﻦ ﻣﺪلﻫﺎ ﺑﺎ در ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻦ اﻃﻼﻋﺎت ورودى از ﻗﺒﻴﻞ دﻣﺎ، ﺑﺎرش، ﺗﺒﺨﻴﺮ - ﺗﻌﺮق و اﻃﻼﻋﺎت ﺗﻮﭘﻮﮔﺮاﻓﻰ ﺣﻮﺿﻪ، رژﻳﻢ ﺟﺮﻳﺎن را ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از رواﺑﻂ رﻳﺎﺿﻰ ﺷﺒﻴﻪﺳﺎزى ﻣﻰﻛﻨﻨﺪ. در پژوهش حاضر، ﻗﺎﺑﻠﻴﺖ اﻟﮕﻮرﻳﺘﻢهای بهینه سازی عنکبوت اجتماعی و عملیات جستجو و نجات در واﺳﻨﺠﻰ ﻣﺪل ﻫﻴﺪروﻟﻮژﻳﻜﻰ IHACRES ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر ﺷﺒﻴﻪﺳﺎزى ﺑﺎرش - رواﻧﺎب ﺣﻮﺿﻪی رودخانه ی اعظم هرات در استان یزد مورد ارزیابی قرار گرفته است. اﻟﮕﻮرﻳﺘﻢهای ﺑﻬﻴﻨﻪﺳﺎزى ﻓﻮق ﺑﻪ ﺻﻮرت ﭼﻨﺪﻫﺪﻓﻪ ﺑﺮاى واﺳﻨﺠﻰ شش ﭘﺎراﻣﺘﺮ ﺳﺮاﺳﺮى ﻣﺪل IHACRES اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪند. ﺗﻮاﺑﻊ ﻫﺪف در ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪﺷﺪه در اﻳﻦ پژوهش ﺷﺎﻣﻞ دو ﺷﺎﺧﺺ ﻧﺶ - ﺳﺎﺗﻜﻠﻴﻒ و نش - ﺳﺎﺗﻜﻠﻴﻒ ﻟﮕﺎرﻳﺘﻤﻰ بوده ﺗﺎ ﺑﻪ وﺳﻴﻠﻪی آﻧﻬﺎ ﻋﻤﻠﻜﺮد ﻣﺪل در ﭘﻴﺶﺑﻴﻨﻰ دﺑﻰﻫﺎى ﺣﺪاﻛﺜﺮى و ﺣﺪاﻗﻠﻰ مشخص گردند. ﭘﺲ از واﺳﻨﺠﻰ و ﺻﺤﺖﺳﻨﺠﻰ ﻣﺪل، از آن ﺑﺮاى ﺷﺒﻴﻪﺳﺎزى ﺳﻴﻼب برای دوره ی زمانی 2005- 2004 در ﺣﻮﺿﻪی ﻣﺬﻛﻮر اﺳﺘﻔﺎده ﮔﺮدﻳﺪ و ﻗﺎﺑﻠﻴﺖ ﻣﺪل ارزﻳﺎﺑﻰ ﺷﺪ. ﻧﺘﺎﻳﺞ ﻧﺸﺎن داد ﻛﻪ اﻟﮕﻮرﻳﺘﻢهای بهینه سازی عنکبوت اجتماعی و عملیات جستجو و نجات به ترتیب معادل 8١/٠ و 69/0، ﻋﻤﻠﻜﺮد خوب و قابل قبولی را در واﺳﻨﺠﻰ ﻣﺪل داﺷﺘﻪاﻧﺪ. در نهایت مشاهده شد که اﻟﮕﻮرﻳﺘﻢ بهینه سازی عملیات جستجو و نجات برای واسنجی مدل فوق مناسبتر میباشد. ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ، آﻧﺎﻟﻴﺰ ﺣﺴﺎﺳﻴﺖ ﭘﺎراﻣﺘﺮﻫﺎى ﻣؤﺛﺮ ﻧﺸﺎن داد ﻛﻪ ﺿﺮﻳﺐ رواﻧﺎب ﺳﻄﺤﻰ، ﺣﺴﺎسﺗﺮﻳﻦ ﭘﺎراﻣﺘﺮ ﺳﺮاﺳﺮى ﻣﺪل IHACRES ﺑﻮده اﺳﺖ.
هیدروژئومورفولوژی
عیسی جوکار سرهنگی؛ قاسم لرستانی؛ وحید فلاح
چکیده
منطقه مورد مطالعه در مسیر جاده هراز از پلدختر تا وانا، با آب و هوای سرد کوهستانی البرز مرکزی برای وقوع بهمن مستعد است. هدف از این پژوهش تعیین مهمترین عوامل موثر در وقوع بهمن و پهنه بندی خطر آن با استفاده از مدلهای آنتروپی شانون و LNRF است. برای این منظور از معیارهای پوشش برف، ارتفاع، شیب، جهت دامنه، انحنای دامنه، کاربری اراضی و فاصله ...
بیشتر
منطقه مورد مطالعه در مسیر جاده هراز از پلدختر تا وانا، با آب و هوای سرد کوهستانی البرز مرکزی برای وقوع بهمن مستعد است. هدف از این پژوهش تعیین مهمترین عوامل موثر در وقوع بهمن و پهنه بندی خطر آن با استفاده از مدلهای آنتروپی شانون و LNRF است. برای این منظور از معیارهای پوشش برف، ارتفاع، شیب، جهت دامنه، انحنای دامنه، کاربری اراضی و فاصله از جاده استفاده شده است. نتایج تعیین مهمترین عوامل موثر در وقوع بهمن منطقه مورد مطالعه با استفاده از مدل آنتروپی شانون نشان داد که به ترتیب جهت دامنه، کاربری اراضی، فاصله از جاده و پوشش برف با وزنهای 541/0، 143/0، 129/0 و 083/0 اهمیت بیشتری دارند. نقشههای پهنه بندی خطر بهمن نشان میدهند که بیشترین خطر بهمن در قسمت های جنوبی و جنوب غربی منطقه قرار دارد که به دلیل قرار گرفتن این مناطق در ارتفاعات 2700-2100 متر و شیب 60-30 درجه با جهت دامنههای شمال شرقی و شمالی میباشد. ارزیابی نقشههای پهنهبندی خطر بهمن با استفاده از شاخص احتمال تجربی (P) حاکی از مناسب بودن مدلهای آنتروپی شانون و LNRF در منطقه است، اما کاربرد آنتروپی شانون منجر به افزایش دقت نقشه تا 97 درصد شده است.
محمدحسین رضائی مقدم؛ اسدالله حجازی؛ خلیل ولیزاده کامران؛ توحید رحیم پور
چکیده
هدف از این تحقیق بررسی و تحلیل نقش شاخصهای هیدروژئومورفیک در حساسیت سیلخیزی این حوضه میباشد. جهت نیل به این هدف ابتدا منطقه مورد مطالعه با استفاده از مدل رقومی ارتفاعی (DEM) با قدرت تفکیک مکانی 5/12 متر به 15 زیر حوضه تقسیم شده است. در مرحله بعد با استفاده از قوانین ژئومورفولوژیکی هورتن، شوم و استرالر خصوصیات ژئومورفولوژیکی هر یک از ...
بیشتر
هدف از این تحقیق بررسی و تحلیل نقش شاخصهای هیدروژئومورفیک در حساسیت سیلخیزی این حوضه میباشد. جهت نیل به این هدف ابتدا منطقه مورد مطالعه با استفاده از مدل رقومی ارتفاعی (DEM) با قدرت تفکیک مکانی 5/12 متر به 15 زیر حوضه تقسیم شده است. در مرحله بعد با استفاده از قوانین ژئومورفولوژیکی هورتن، شوم و استرالر خصوصیات ژئومورفولوژیکی هر یک از زیر حوضهها از سه جنبه خصوصیات شبکه زهکشی (شامل رتبه آبراهه، تعداد آبراهه، طول آبراهه، تناوب آبراهه، نسبت انشعاب، طول جریان در روی زمین، تراکم زهکشی، بافت زهکشی، نسبت بافت، شماره نفوذ، ثابت نگه داشت کانال و ضریب رو)، خصوصیات شکلی (شامل مساحت، ضریب فشردگی، نسبت مدور بودن، نسبت کشیدگی، ضریب شکل و شاخص شکل) و خصوصیات برجستگی (شامل برجستگی، نسبت برجستگی، عدد سختی یا زبری و نسبت شیب) در محیط نرمافزار ArcGIS تهیه شدند. جهت تعیین وزن پارامترها از مدل تحلیل تصمیمگیری چند معیاره SWARA استفاده شد. نتایج وزن دهی پارامترها نشان داد که پارامترهای هیدروژئومورفیکی بافت زهکشی، نسبت بافت و تراکم زهکشی با مقادیر 273/0، 273/0 و 156/0 بیشترین وزن و تأثیر را در سیلخیزی منطقه مورد مطالعه دارند. به منظور اولویتبندی 15 زیر حوضه الندچای از مدل تصمیمگیری WASPAS استفاده شد. نتایج نشان داد که زیر حوضههای 1، 3 و 2 به ترتیب با ضرایب 907778/0، 858988/0 و 818645/0 از حساسیت سیلخیزی بیشتری برخوردار هستند. در مقابل زیر حوضههای 6 و 13 با ضرایب 250252/0 و 374716/0 کمترین مقادیر را داشتهاند که نشاندهنده حساسیت بسیار پایین این زیر حوضهها به سیلخیزی است.
فاطمه پرهیزکار؛ معصومه رجبی؛ مجتبی یمانی؛ داود مختاری
چکیده
جنگلهای مانگرو برای هزاران سال نقش قابل ملاحظهای را در اقتصاد جوامع انسانی بر عهده داشتهاند. لذا شناسایی و سنجش تغییرات مرزهای مانگروها در طول زمان، میتواند نقش مهمی را در برنامهریزی و انجام اقدامات حفاظتی مؤثر و کاهش آسیبپذیری مانگروها نسبت به مخاطرات طبیعی و انسانی داشته باشد. هدف این پژوهش بررسی تغییرات جنگلهای مانگرو ...
بیشتر
جنگلهای مانگرو برای هزاران سال نقش قابل ملاحظهای را در اقتصاد جوامع انسانی بر عهده داشتهاند. لذا شناسایی و سنجش تغییرات مرزهای مانگروها در طول زمان، میتواند نقش مهمی را در برنامهریزی و انجام اقدامات حفاظتی مؤثر و کاهش آسیبپذیری مانگروها نسبت به مخاطرات طبیعی و انسانی داشته باشد. هدف این پژوهش بررسی تغییرات جنگلهای مانگرو و ارتباط این تغییرات با هیدرودینامیک دریا و مورفولوژی ساحلی در بخشهایی از شمال و شرق تنگه هرمز طی بازه زمانی 47 سال میباشد. با استفاده از تصاویر ماهوارهای و انجام پیشپردازشها و طبقهبندی آنها به روشهای SVM، MLC و ANN و ارزیابی دقت نقشه-ها روش SVM با کسب بالاترین درصد دقت، برای تهیه نقشه طبقهبندی تمام تصاویر انتخاب شد. نتایج نشان میدهد که در قسمت شمالی تنگه هرمز در تمامی سالها مساحت جنگلهای حرا افزایش پیدا کردهاند اما در قسمت شرقی مورد مطالعه همواره با روند کاهشی و افزایشی مواجه می باشد و به طور کلی توسعه قابل توجهی در طی این 47 سال در مانگروهای این قسمت مشاهده نمیشود. هر چند که با توجه به بررسی ویژگیهای ژئومورفیک منطقه مانند شیب، توپوگرافی و وجود خورها و استرانها و رسوبات وارده از رودخانههای حسنلنگی، گز و حیوی و همچنین متوسط جزر و مد منطقه و گستردهای که در بر میگیرد، مناطق مورد مطالعه پتانسیل بیشتری برای توسعه جنگلهای مانگرو دارد. نتایج حاصل از این تحقیق میتواند با فرآهم آوردن اطلاعات دقیق در خصوص پیشروی و یا پسروی مانگروها در بخشهای ساحلی مختلف، کمک چشمگیری به اجرای اقدامات حفاظتی و احیاء مانگروهای ایران کند.
رضا آقایاری سامیان؛ علی محمد خورشیددوست؛ سعید جهانبخش اصل؛ آیدا حسینی بقانام
چکیده
یکی از مهمترین اثرات تغییر اقلیم تشدید چرخه هیدرولوژیکی میباشد که موجب تغییر میزان دما، تبخیر و تعرق و تغییر الگوی بارش میشود. پژوهش حاضر باهدف پیشبینی تغییرات دما، بارش و ارزیابی تأثیرات تغییر اقلیم بر وضعیت روانابهای سطحی حوضه آبریز ارس واقع در شمال غرب ایران صورت گرفت. شبیهسازی شرایط اقلیمی در محیط نرمافزار LARS-WG ...
بیشتر
یکی از مهمترین اثرات تغییر اقلیم تشدید چرخه هیدرولوژیکی میباشد که موجب تغییر میزان دما، تبخیر و تعرق و تغییر الگوی بارش میشود. پژوهش حاضر باهدف پیشبینی تغییرات دما، بارش و ارزیابی تأثیرات تغییر اقلیم بر وضعیت روانابهای سطحی حوضه آبریز ارس واقع در شمال غرب ایران صورت گرفت. شبیهسازی شرایط اقلیمی در محیط نرمافزار LARS-WG تحت سناریو RCP8.5 انجام شد و در محیط نرمافزار اکسل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. با استفاده از مدل تجربی ترنت وایت اصلاحشده میزان تبخیر و تعرق پتانسیل برای دو دوره مشاهداتی و شبیهسازی برآورد گردید. جهت اطمینان از صحت سنجی مدل از شاخصهای خطا سنجی میانگین ﻣﺠﺬور ﻣﺮﺑﻌﺎت ﺧﻄﺎ (RMSE)، و ضریب تعیین (R2) و ضریب کارایی نش - ساتکلیف (ENS) نیز استفاده شد، همچنین مدلسازی تغییرات رواناب سطحی در محیط نرمافزار GIS و افزونه SWAT انجام شد و پس از تشکیل واحدهای هیدرولوژیکی (HRU) جهت واسنجی و اعتبارسنجی مدل شرایط پایه برای تغییرات روانابهای سطحی انتخاب گردید و برای ایستگاههای هیدرومتری اعتبارسنجی صورت گرفت. نتایج پژوهش نشان میدهد با مدلسازی دادههای اقلیمی طی دوره شبیهسازی میزان دما و تبخیر و تعرق افزایش خواهد یافت و در مقابل میزان نزولات جوی کاهش اتفاق افتاده و رواناب سطحی کاهش پیدا میکند. همچنین نتایج صحتسنجی برای دادههای اقلیمی نشان داد که دقت مدل در ایستگاههای منتخب موردبررسی بالا بوده است و برای پارامتر بارش به دلیل ماهیت ناپیوسته آن، همبستگی بین دادهی کمتر از پارامتر دما و متفاوت میباشد. نتایج مدلسازی هیدرومتری حوضهها نشان داد که مقدار نش – ساتکلیف به مقدار 1 نزدیک بوده و ضریب همبستگی بین دادهها 99/0 میباشد که نشاندهنده کارایی بالایی مدل جهت شبیهسازی و برآورد تغییرات اقلیم و اثرات آن بر میزان روانابهای سطحی میباشد.
ژئومورفولوژی
حجت اله یونسی؛ احمد گودرزی؛ مسعود شاکرمی
چکیده
امروزه مدلهای هیبریدی هوش مصنوعی به عنوان یک روش مناسب برای شبیهسازی پدیدههای هیدرولوژیکی از جمله برآورد کمی جریان رودخانهها مطرح است. بدین منظور جهت برآورد میزان آبدهی رودخانهها رویکردهای متنوعی در هیدرولوژی وجود دارد که مدلهای هوش مصنوعی از مهمترین آنها میباشد. بنابراین در این پژوهش عملکرد مدلهای رگرسیون ...
بیشتر
امروزه مدلهای هیبریدی هوش مصنوعی به عنوان یک روش مناسب برای شبیهسازی پدیدههای هیدرولوژیکی از جمله برآورد کمی جریان رودخانهها مطرح است. بدین منظور جهت برآورد میزان آبدهی رودخانهها رویکردهای متنوعی در هیدرولوژی وجود دارد که مدلهای هوش مصنوعی از مهمترین آنها میباشد. بنابراین در این پژوهش عملکرد مدلهای رگرسیون بردار پشتیبان_ موجک، رگرسیون بردار پشتیبان_گرگ خاکستری و رگرسیون بردار پشتیبان_خفاش جهت شبیهسازی دبی رودخانه کشکان واقع در استان لرستان طی دورهی آماری 1399-1389 در مقیاس زمانی روزانهی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. معیارهای ضریب همبستگی، ریشهی میانگین مربعات خطا و میانگین قدر مطلق خطا و بایاس برای ارزیابی و عملکرد مدلها انتخاب شد. نتایج نشان داد الگوهای ترکیبی نتایج قابل قبولی در شبیهسازی دبی رودخانه دارند. مقایسهی مدلها نیز نشان داد مدل رگرسیون بردار پشتیبان-موجک در مرحلهی صحتسنجی مقادیر 960/0R2=، 045/0RMSE=، 024/0MAE =، 968/0NS= و001/0BIAS= در پیشبینی جریان روزانهی رودخانه از خود نشان داده است. در مجموع نتایج نشان داد استفاده از مدل هیبریدی رگرسیون بردار پشتیبان-موجک میتواند در زمینهی پیشبینی دبی روزانه مفید باشد.
هیدروژئولوژی
کامران رضایی توابع؛ اعظم حیدری؛ محمد جواد سیاح پور
چکیده
حفاظت کیفی آبهای سطحی و زیرزمینی به عنوان یکی از با ارزشترین منابع ملی امری حیاتی میباشد. بدین منظور در این پژوهش حوضهُی پریشان بهعنوان نمونهای از حوضههای نیمه بسته داخلی زاگرس انتخاب شد و با استفاده از تعداد 25 حلقه چاه مشاهداتی ارتباط بین پارامترهای کیفی آب با سازندهای زمینشناسی، مدلسازی رگرسیون وزنی جغرافیایی ...
بیشتر
حفاظت کیفی آبهای سطحی و زیرزمینی به عنوان یکی از با ارزشترین منابع ملی امری حیاتی میباشد. بدین منظور در این پژوهش حوضهُی پریشان بهعنوان نمونهای از حوضههای نیمه بسته داخلی زاگرس انتخاب شد و با استفاده از تعداد 25 حلقه چاه مشاهداتی ارتباط بین پارامترهای کیفی آب با سازندهای زمینشناسی، مدلسازی رگرسیون وزنی جغرافیایی (GWR) انجام گرفت. در این مدل پارامترهای کیفیت آب مانند (EC،TDS ،SAR ،CL ، Na ،K ، 4SO) به عنوان متغیرهای وابسته و از سازندهای زمینشناسی بهعنوان متغیر مستقل استفاده شده است. نتایج مدلسازی نشان داد که بیشترین میزان همبستگی بر اساس پارامترهای کیفی مانند پتاسیم، کلر و هدایت الکتریکی مربوط به مرکز و شرق حوضه پریشان است که گسترهی سازندهای گچساران و رسوبات تبخیری (گچ و نمک) سطح وسیعی از تالاب پریشان را تشکیل میدهد و در تغییر کیفیت آب نیز مؤثر هستند. در ادامه با تشکیل ماتریس خود همبستگی شاخص موران ارتباط بین پارامترهای کیفی آب با سازندهای زمینشناسی مورد ارزیابی قرار گرفت که مدل با دقت تغییرپذیری بالا ارتباط مستقیمی بین این دو پارامتر برقرار کرد و با انجام این مرحلهی صحتسنجی مدل مورد تأیید قرار گرفت. در نهایت با استناد به نقشههای تهیه شده و قدرت بالای مدلGWR ، مدیران و برنامهریزان میتوانند برای شناسایی نقاط حساس تغییر منابع آبی جهت مدلسازی مکانی از آن استفاده کنند.
هیدروژئولوژی
فریبا اسفندیاری؛ زینب پورگنجی؛ رئوف مصطفیزاده؛ مریم آقایی
چکیده
سیلاب از جمله مخاطرات طبیعی است که پیشبینی آن نیازمند ارزیابی پاسخ هیدرولوژیکی حوضه به مقادیر بارش است. با توجه به تنوع مدلهای بارش-رواناب، انتخاب مدل مناسب شبیهسازی رفتار هیدرولوژیکی از اهمیت بسیاری برخوردار است. این مطالعه در حوضه ننهکران در استان اردبیل با هدف ارزیابی انواع روشهای تبدیل بارش به رواناب سطحی، شامل هیدروگراف ...
بیشتر
سیلاب از جمله مخاطرات طبیعی است که پیشبینی آن نیازمند ارزیابی پاسخ هیدرولوژیکی حوضه به مقادیر بارش است. با توجه به تنوع مدلهای بارش-رواناب، انتخاب مدل مناسب شبیهسازی رفتار هیدرولوژیکی از اهمیت بسیاری برخوردار است. این مطالعه در حوضه ننهکران در استان اردبیل با هدف ارزیابی انواع روشهای تبدیل بارش به رواناب سطحی، شامل هیدروگراف واحد مثلثی، مثلثی شکسته، مثلثی متغیر و SCS با مدل هیدرولوژیکی Wildcat5 پرداخته شده است. مقادیر بارش در دوره بازگشت 25 ساله با استفاده از نرمافزار Cumfreq محاسبه شد. پس از استخراج نقشه کاربری اراضی با استفاده از تصاویر ماهوارهای، مساحت هر کاربری در حوضه با نرمافزارArcGIS محاسبه شده است. در همه روشهای تبدیل بارش به رواناب مقادیر بارش، زمان تمرکز ثابت بوده تا بهتر میزان تغییرات در مولفههای هیدروگراف نمایان شود. نتایج نشان داد که روش SCS بیشترین دبی به مقدار 50/44 مترمکعب بر ثانیه، حداقل زمان تا اوج به مقدار 19/2 ساعت داشته و روش مثلثی متغیر هم از کمترین میزان دبی اوج برخوردار بوده است. همچنین روش مثلثی ساده حداکثر زمان تا اوج به مقدار 51/4 ساعت را به خود اختصاص داده که حاکی از تفاوت بسیار زیاد هیدروگراف روش SCS با سه روش دیگر بود. در مجموع روش SCS برای تخمین مولفههای هیدروگراف توصیه میشود، چون از پارامترهای مورفومتریک مانند شیب حوضه و شماره منحنی که تابعی از ویژگیهای خاک و پوشش گیاهی حوضه استفاده میکند. در انتخاب روش تبدیل بارش موثر به رواناب باید دقت بیشتری در تخمین شماره منحنی و زمان تمرکز مدنظر قرار گیرد.
ژئومورفولوژی
رضا عباسیان ولندر؛ شهرام روستایی؛ داود مختاری
چکیده
منطقه تمتمان ما بین طول جغرافیایی37◦ 38/00//- 37◦44/00// شمالی و عرض جغرافیایی44◦ 40/30// - 44◦ 59/ 30// شرقی در شمال غربی ایران، تقریباً در 15 کیلومتری شمال غربی ارومیه قرار داد. هدف از این مطالعه پهنهبندی پتانسیل توسعه کارست در محدوده غار تمتمان در استان آذربایجانغربی با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) میباشد. در این مطالعه لایههای اطلاعاتی ...
بیشتر
منطقه تمتمان ما بین طول جغرافیایی37◦ 38/00//- 37◦44/00// شمالی و عرض جغرافیایی44◦ 40/30// - 44◦ 59/ 30// شرقی در شمال غربی ایران، تقریباً در 15 کیلومتری شمال غربی ارومیه قرار داد. هدف از این مطالعه پهنهبندی پتانسیل توسعه کارست در محدوده غار تمتمان در استان آذربایجانغربی با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) میباشد. در این مطالعه لایههای اطلاعاتی لیتولوژی، تکتونیک، توپوگرافی، شیب و جهت شیب، هیدرولوژی، کاربری اراضی و اقلیم به عنوان نقشههای عامل در نظر گرفته شدهاند. لایههای فوق به منظور استخراج مدل پتانسیل کارست در محیط GIS فراخوانی شدهاند. لایههای اطلاعاتی مختلف با اعمال قضاوت کارشناسی و اختصاص وزن هر لایه در نرمافزار Expert Choice و بازدیدهای صحرایی به صورت نقشههای معیار طبقهبندی شد. در نهایت با توجه به وزن بدست آمده نقشه پهنه-بندی توسعه کارست در منطقه تمتمان بدست آمد. نتایج بدست آمده در این منطقه نشان داد که از کل مساحت منطقه، 68/6 درصد در طبقه خیلی کم توسعه یافته، 64/15 درصد در طبقه کمتر توسعه یافته، 50/42 درصد در طبقه توسعه یافته نرمال و 18/35 درصد در طبقه توسعه یافته قرار گرفته است. نتایج نشانگر آن است که در منطقه تمتمان، فاکتور سنگ-شناسی و تکتونیک منطقه بیشترین وزن و مهمترین فاکتور کنترل کنندهی پتانسیل توسعه کارست و فاکتور کاربری اراضی کمترین تأثیر در کارستزایی را بر عهده دارد.
ژئومورفولوژی
الناز پیروزی؛ عقیل مددی
چکیده
فرسایش خاک یکی از معضلات مهم در حوضههای آبریز کشور ایران میباشد که هر ساله موجب هدر رفتن هزاران تن خاک میشود. هدف تحقیق حاضر، پهنهبندی خطر فرسایش خاک در حوضهی آبریز گیویچای (شمالغرب ایران)، میباشد. در این مطالعه ابتدا، عوامل مؤثر جهت فرسایش در منطقه شناسایی شدند و سپس لایههای اطلاعاتی هر معیار، در GIS تهیه گردید. ارزشگذاری ...
بیشتر
فرسایش خاک یکی از معضلات مهم در حوضههای آبریز کشور ایران میباشد که هر ساله موجب هدر رفتن هزاران تن خاک میشود. هدف تحقیق حاضر، پهنهبندی خطر فرسایش خاک در حوضهی آبریز گیویچای (شمالغرب ایران)، میباشد. در این مطالعه ابتدا، عوامل مؤثر جهت فرسایش در منطقه شناسایی شدند و سپس لایههای اطلاعاتی هر معیار، در GIS تهیه گردید. ارزشگذاری و استانداردسازی لایهها با استفاده از تابع عضویت فازی و وزندهی معیارها، با استفاده از روش کرتیک انجام گردید. تحلیل و مدلسازی نهایی با استفاده از روش MABAC به عنوان یکی از روشهای تصمیمگیری چند معیاره (MCDM)، انجام شد. با توجه به نتایج مطالعه، به ترتیب عوامل شیب، کاربریاراضی، خاک و لیتولوژی بیشترین ضریب وزنی را به خود اختصاص دادند. همچنین، نتایج مطالعه نشان داد؛ به ترتیب 89/283 و 93/414 کیلومترمربع از مساحت محدوده، دارای پتانسیل خطر بسیار زیاد و زیاد، میباشد و مناطق بسیار پرخطر و پرخطر در سازندهایی نامقاوم و فرسایشپذیر، کاربریهای زراعی و باغات و شیبهای 40-15 درصد قرار دارند. میتوان گفت که نتایج حاصل از این مطالعه، حاکی از توان بالای حوضهی مطالعاتی از لحاظ رخداد فرسایش میباشد و لازم است کنترل فرسایش و اقدامات حفاظتی در دستور کار متخصصین و مدیران اراضی قرار گیرد. به علاوه، نتایج حاصل از صحتسنجی نتایج، نشان داد که استفاده از روش MABAC، از دقت نسبی بالایی جهت مطالعهی خطر فرسایش خاک برخوردار است.
بتول زینالی؛ احسان قلعه؛ شیوا صفری
چکیده
پوشش برف و یخ یک منبع حیاتی بوده و به تغییرات اقلیم بسیار حساس میباشد. اندازهگیری دقیق و منظم توزیع مکانی برف و یخ برای مدیریت منابع آبی ضروری میباشد. دراین پژوهش اقدام به استخراج سطح پوشش برف کوهستان سبلان با استفاده ازتصاویر ماهوارهای لندست ۵ برای سال ۲۰۰۰ و لندست ۸ برای سال ۲۰۲۰ با استفاده از طبقهبندی شیگرا و همچنین با ...
بیشتر
پوشش برف و یخ یک منبع حیاتی بوده و به تغییرات اقلیم بسیار حساس میباشد. اندازهگیری دقیق و منظم توزیع مکانی برف و یخ برای مدیریت منابع آبی ضروری میباشد. دراین پژوهش اقدام به استخراج سطح پوشش برف کوهستان سبلان با استفاده ازتصاویر ماهوارهای لندست ۵ برای سال ۲۰۰۰ و لندست ۸ برای سال ۲۰۲۰ با استفاده از طبقهبندی شیگرا و همچنین با استفاده از شاخصهای طیفی NDSI و NDSINW شد. نتایج بررسی نقشههای طبقهبندی مستخرج از روش شیگرا نشان داد که مساحت تحت پوشش برف برای سالهای ۲۰۰۰ و ۲۰۲۰ به ترتیب ۲۵۰۰ و ۱۹۵۴ کیلومترمربع میباشد که ضریب کاپا و صحت کلی برای هر دو سال به ترتیب 99/0 و 99 درصد میباشد. سپس اقدام به استخراج مساحت تحت پوشش برف با استفاده از شاخصهای طیفی NDSI و شاخص NDSINW شد. هر دو شاخص ذکر شده قادر به استخراج سطح پوشش برف با دقت نسبی مناسب در منطقه سرد و زمستانی هستند. ولی شاخص NDSI به دلیل اینکه تمایزی میان برف و آب قائل نمیشود مکن است نتایج متفاوتی در مناطقی با حضور عوارض آبی در ارتباط با استخراج مساحت تحت پوشش برف حاصل کند. درحالیکه شاخص NDSINW با حذف پسزمینه عوارض آبی دقیقتر عمل میکند. در رابطه با تحقیق حاضر شاخص NDSI مقادیر مساحت تحت پوشش برف را ۲۶۱۰ و ۲۵۷۷ کیلومترمربع و شاخص NDSINW مقادیر ۲۵۷۷ و ۱۹۳۷ کیلومترمربع به ترتیب برای سالهای ۲۰۰۰ و ۲۰۲۰ استخراج کرده است که مساحت به دست آمده از شاخص NDSINW به مساحت استخراجشده به روش طبقهبندی شیگرا نزدیکتر میباشد.
ژئومورفولوژی
رئوف مصطفیزاده؛ فریبا اسفندیاری؛ احمد ناصری؛ احمد عبیات؛ مریم ادهمی
چکیده
بعد فرکتال نمایهای قوی و مهم در انعکاس خصوصیات فیزیکی و مورفولوژی رودخانه بوده و ارتباط تنگاتنگی با سایر ویژگیهای فیزیکی و هندسی رودخانهها دارد. در تحقیق حاضر بهمنظور بررسی وضعیت پیچانرودی رودخانه قرهسوی استان اردبیل براساس الگوی فرکتال از روش شمارش جعبهای استفاده شد، سپس با استفاده از روش همبستگی پیرسون، ارتباط میان ...
بیشتر
بعد فرکتال نمایهای قوی و مهم در انعکاس خصوصیات فیزیکی و مورفولوژی رودخانه بوده و ارتباط تنگاتنگی با سایر ویژگیهای فیزیکی و هندسی رودخانهها دارد. در تحقیق حاضر بهمنظور بررسی وضعیت پیچانرودی رودخانه قرهسوی استان اردبیل براساس الگوی فرکتال از روش شمارش جعبهای استفاده شد، سپس با استفاده از روش همبستگی پیرسون، ارتباط میان پارامترهای مورفولوژیک مورد بررسی قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان میدهد، بعد فرکتال رودخانه قرهسو بین 068/2 تا 186/2 متغیر است. حداقل بعد فرکتال در دسته اول و حداکثر در دسته هشتم قرار دارد. بر اساس رابطه معنیداری ضریب تعیین میان تعداد و مساحت دایرههای مماس بر پیچانرود با مقادیر 71/0 تا 84/0 میتوان گفت که پیچانرودهای مورد مطالعه در بازه مورد مطالعه از رودخانه قرهسو از الگوی فرکتالی و خودتشابهی پیروی میکند. مقادیر بعد فرکتالی بازه روستای انزاب- روستای طالبقشلاقی برابر 23/2 محاسبه شد که نشان میدهد این بازه دارای خاصیت خودتشابهی بیشتری است و میتواند دلیلی بر طبیعی بودن بازه مورد نظر باشد و نیز بازه مذکور در یک محدوده دشتی جریان دارد و رودخانه تکامل بیشتری پیدا کرده است. این در حالی است که در بازه روستای طالبقشلاقی-سد سبلان مقدار بعد فرکتالی برابر 85/1 بهدست آمد که میتواند به عبور رودخانه از مسیرهایی با شیب بیشتر مرتبط باشد که توسعه مئاندر را محدود نموده است. باید اشاره شود که برخی دخالتهای انسانی در مسیر رودخانه و نیز عبور رودخانه از مجاورت اراضی کشاورزی در برخی موارد باعث تغییر در عرض و عمق رودخانه و محدودیت در گسترش مئاندرها شده است.
ژئومورفولوژی
داود مختاری؛ محمد حسین رضایی مقدم؛ دیانا درتاج
چکیده
فرایندهای تکتونو-کارست نقش مهمی در شکلگیری و تغییر لندفرمها دارند. بعضی از مناطق مانند زاگرس استان فارس، به دلیل قرار گرفتن در منطقه فعال تکتونیکی و همچنین داشتن سازندهای کارستیک، متاثر از فعالیتهای تکتونو-کارست هستند. با توجه به اهمیت بررسی تغییرات لندفرمی در برنامهریزیهای مختلف، در این پژوهش نقش فرایندهای تکتونو-کارست ...
بیشتر
فرایندهای تکتونو-کارست نقش مهمی در شکلگیری و تغییر لندفرمها دارند. بعضی از مناطق مانند زاگرس استان فارس، به دلیل قرار گرفتن در منطقه فعال تکتونیکی و همچنین داشتن سازندهای کارستیک، متاثر از فعالیتهای تکتونو-کارست هستند. با توجه به اهمیت بررسی تغییرات لندفرمی در برنامهریزیهای مختلف، در این پژوهش نقش فرایندهای تکتونو-کارست در شکلگیری و گسترش درههای عرضی زاگرس فارس از محدوده اَوز تا کَرمُستَج تحلیل شده است. در این تحقیق از تصاویر راداری سنتینل 1، مدل رقومی ارتفاعی 5/12 متر SRTM، نقشه زمینشناسی 1:100000 منطقه و اطلاعات هیدرواقلیمی منطقه بهعنوان مهمترین دادههای تحقیق استفاده شده است. مهمترین ابزارهای مورد استفاده در تحقیق، ArcGIS و GMT بوده است. این تحقیق با توجه به اهداف مورد نظر در دو مرحله انجام شده است که در مرحله اول با استفاده از روش سری زمانی SBAS به ارزیابی وضعیت تکتونیکی منطقه و در مرحله دوم با استفاده از مدل تلفیقی منطق فازی-AHP، به پتانسیلسنجی مناطق مستعد توسعه فرایندهای کارستیک پرداخته شده است. نتایج حاصله از روش سری زمانی SBAS نشان داده است که برخی از درههای عرضی منطقه نسبت به مناطق پاییندست خود در حال فرونشینی هستند و همین مسئله سبب کاهش اختلاف ارتفاع، کاهش سرعت رواناب، ایجاد فرصت لازم برای فرسایش و انحلال و در نتیجه توسعه عرضی این درهها شده است. همچنین بر اساس نتایج حاصله، تمامی درههای عرضی در طبقه با پتانسیل زیاد یا خیلیزیاد توسعه فرایندهای کارستیک قرار دارند که این مسئله بیانگر نقش فرایندهای کارستیک در شکلگیری درههای عرضی منطقه است. مجموع نتایج حاصله از این پژوهش نشان داده است که شکلگیری و توسعه درههای عرضی در منطقه مورد مطالعه متاثر از عوامل تکتونو-کارست بوده است.
یاسر حسینی
چکیده
در تحقیقات منابع آب، تعیین دبی سیلاب حوضههای مختلف اهمیت بسیار زیادی دارد. بنابراین، این مطالعه با هدف تعیین حداکثر سیلاب با دوره بازگشتهای 10، 25، 50 و 100 سال با استفاده از مدل رگرسیونی و خصوصیات فیزیوگرافی زیرحوضههای حوضه درهرود با مساحت 12900 کیلومتر مربع در استان اردبیل، انجام شده است. در این پژوهش، دادههای دبی 16 ایستگاه هیدرومتری ...
بیشتر
در تحقیقات منابع آب، تعیین دبی سیلاب حوضههای مختلف اهمیت بسیار زیادی دارد. بنابراین، این مطالعه با هدف تعیین حداکثر سیلاب با دوره بازگشتهای 10، 25، 50 و 100 سال با استفاده از مدل رگرسیونی و خصوصیات فیزیوگرافی زیرحوضههای حوضه درهرود با مساحت 12900 کیلومتر مربع در استان اردبیل، انجام شده است. در این پژوهش، دادههای دبی 16 ایستگاه هیدرومتری جمعآوری و تکمیل گردید و سیلاب با دوره بازگشتهای مختلف محاسبه گردید. سپس با استفاده از نرمافزارهای ArcGIS و WMS مشخصات فیزیوگرافی زیرحوضهها، شامل مساحت، شیب، ضریب شکل و ارتفاع متوسط، زمان تمرکز و شماره منحنی زیرحوضهها استخراج گردید و مدل رگرسیونی سیلابها محاسبه گردید. نتایج کالیبراسیون مدل نشانداد که میزان حداکثر دبی سیلاب برآورد شده توسط مدل رگرسیونی برای دوره بازگشتهای مختلف به خوبی با سیلاب مشاهده شده مطابقت دارد. بهطوریکه میزان ضرییب تبیین در دوره بازگشتهای 10، 25، 50 و 100 سال بهترتیب برابر97، 6/96، 8/95 و 7/94 درصد برآورد گردید. نتایج نشانداد مدل رگرسیون خطی با دقت بسیار خوبی قادر به پیشبینی میزان سیلاب زیرحوضههای درهرود با استفاده از پارامترهای فیزیوگرافی حوضه میباشد و با افزایش دوره بازگشت به میزان جزئی از دقت مدل کاسته میشود. همچنین نمودارهای پراکندگی نشان داد که کلیه مدلها بسیار جزئی از حالت کمبرآورد برخوردار بودند و پراکندگی نقاط حول محور یک به یک برای تمام دوره بازگشتها، بسیار مناسب بود.
هیدروژئومورفولوژی
محمد مهدی حسین زاده؛ علیرضا صالحی پور؛ فاطمه رضائیان زرندینی
چکیده
سیلاب بهعنوان یک رخداد طبیعی و غیرمنتظره، در دهههای اخیر به فراوانی رخداده است. در راستای کاهش خسارات ناشی از سیلاب و مدیریت سیلاب، ارزیابی احتمال خطر و تهیه نقشههای مناطق احتمال خطر امری ضروری میباشد. در دهه های اخیر در حوضه آبخیز نکارود سیل های مخرب زیادی رخ داده است. به همین دلیل جهت مدیریت سیلاب، کاهش خسارات و استفاده درست ...
بیشتر
سیلاب بهعنوان یک رخداد طبیعی و غیرمنتظره، در دهههای اخیر به فراوانی رخداده است. در راستای کاهش خسارات ناشی از سیلاب و مدیریت سیلاب، ارزیابی احتمال خطر و تهیه نقشههای مناطق احتمال خطر امری ضروری میباشد. در دهه های اخیر در حوضه آبخیز نکارود سیل های مخرب زیادی رخ داده است. به همین دلیل جهت مدیریت سیلاب، کاهش خسارات و استفاده درست از منابع آبی، پتانسیل سیلخیزی زیرحوضههای حوضه آبریز نکارود مورد مطالعه قرار گرفته است. رودخانه نکا به طول 176 کیلومتر یکی از رودخانههای مهم استان مازندران و حوضهی آبخیز نکا از حوضههای آبخیز دریای خزر است. در این پژوهش به منظور تهیه نقشه حساسیت زیرحوضهها نسبت به سیلاب خیزی حوضه از 11 لایه اطلاعاتی فاکتورهای تجمع جریان، فاصله از شبکه زهکشی، طبقات ارتفاعی، شیب و جهت شیب، تراکم شبکه زهکشی، نقشه بارش، نقشه کاربری اراضی، زمین شناسی، شاخص قدرت جریان، شاخص رطوبت توپوگرافی و شاخص انحنای توپوگرافی استفاده شدهاست. لایهها با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP)، وزندهی و و در نهایت با استفاده از روش ترکیب خطی وزنی در نرمافزار ArcGIS لایه های استاندارد شده به وزن مربوطه ضرب و سپس نتایج تمام متغیرها با همدیگر جمع و رویهم گذاری شدند و نقشه حساسیت نهایی به پنج طبقه تقسیم گردید. نتایج پژوهش نشان میدهند حساسیت سیلاب در زیرحوضههای رودخانه نکا متفاوت میباشد. از میان عوامل محیطی موثر در مبحث سیلخیزی عوامل ارتفاع و تراکم آبراهه تاثیرگذارترین عوامل در خطر رخداد سیلاب بودهاند.
هیدروژئومورفولوژی
مریم بیاتی خطیبی؛ نگار ضابط
چکیده
شوری آب و به دنبال آن شوری خاک در محدوده شرق دریاچه ارومیه و اراضی غرب تبریز از جمله تهدیدات خاک و زمین های زارعی و در عین حال برای محدوده های صنعتی تبدیل شده است . هدف اصلی این تحقیق بررسی و تحلیل شوری آب و خاک منطقه جهت پایش وضعیت زمین های کشاورزی در 20سال اخیر است که با توجه به گستردگی خاکهای شور و افزایش شوری آب از گذشته تا به حال، ...
بیشتر
شوری آب و به دنبال آن شوری خاک در محدوده شرق دریاچه ارومیه و اراضی غرب تبریز از جمله تهدیدات خاک و زمین های زارعی و در عین حال برای محدوده های صنعتی تبدیل شده است . هدف اصلی این تحقیق بررسی و تحلیل شوری آب و خاک منطقه جهت پایش وضعیت زمین های کشاورزی در 20سال اخیر است که با توجه به گستردگی خاکهای شور و افزایش شوری آب از گذشته تا به حال، وضعیت پوشش گیاهی و منابع آبی منطقه مورد بررسی قرار گرفته است .. ناحیه مادون قرمز حرارتی، اغلب برای تعیین رطوبت و شوری به کار می رود. به همین دلیل از شاخصهایی که از این باندها استفاده شده است . از جمله شاخص های که در این تحقیق پیاده سازی شده است شاخص های : NDSI ، SI-1 ، SI-2 ، SI-3 ، SI-4 ، SI-4 ، SI-5 ، SI-6 و IPVI. .نتایج بررسی تغییرات شوری در طی زمان در محدوده مورد بررسی نشان می دهد که در بازه زمانی مورد مطالعه ،میزان شوری خاک در مناطق شمال غربی و جنوب شرقی پالایشگاه تبریز روند افزایشی داشته و مساحت خاک شور در این مناطق نسبت به سال های گذشته بیشتر شده است. نقطه مرکزی نقشه، موقعیت دقیق پالایشگاه تبریز میباشد و در نواحی شرق پالایشگاه که شامل زمینهای زراعی میباشد، شوری خاک افزایش پیدا کرده است. یکی از عوامل افزایش شوری در این بازه زمانی، آبیاری نامناسب مزارع و به عبارت کلی تر عوامل انسانی میباشد.
داود مختاری؛ محمدحسین رضایی مقدم؛ سمیه معزز
چکیده
جریانهای آواری از جمله حرکات تودهای هستند که همیشه فعالیتهای انسانی را تهدید کرده و باعث وارد آمدن خسارت-های فراوانی میشوند. تحقیق حاضر با هدف پهنهبندی خطر وقوع جریان آواری در حوضه آبریز لیلان چای واقع در استان آذربایجان شرقی و تأثیر این مخاطره بر روی مخروطافکنه لیلان انجام شده است. به همین منظور از 10 معیار مؤثر شامل شیب، ...
بیشتر
جریانهای آواری از جمله حرکات تودهای هستند که همیشه فعالیتهای انسانی را تهدید کرده و باعث وارد آمدن خسارت-های فراوانی میشوند. تحقیق حاضر با هدف پهنهبندی خطر وقوع جریان آواری در حوضه آبریز لیلان چای واقع در استان آذربایجان شرقی و تأثیر این مخاطره بر روی مخروطافکنه لیلان انجام شده است. به همین منظور از 10 معیار مؤثر شامل شیب، جهت شیب، طبقات ارتفاعی، کاربری اراضی، لیتولوژی، بارش، فاصله از گسل، تراکم آبراهه، فاصله از آبراهه و فاصله از جاده جهت پهنهبندی خطر وقوع جریان آواری استفاده شده است. از روش تصمیمگیری چند معیاره و مدل فازی جهت تعیین وزن و اهمیت معیارها استفاده گردید. نتایج وزندهی معیارها با روش SAW نشان داد که سه معیار لیتولوژی، شیب و بارش به ترتیب با وزن 260/0، 211/0 و 190/0 نقش مهمی در وقوع جریان آواری در منطقه دارند. نقشه نهایی خطر وقوع جریان آواری با همپوشانی و ضرب وزن نهایی معیارها در لایههای فازی شده در محیط GIS تهیه شد. نتایج تحقیق نشان داد که حدود 16 درصد مساحت منطقه در طبقه خطر زیاد و خیلی زیاد از نظر وقوع جریان آواری قرار دارد. این مناطق بیشتر ارتفاعات بالا، شیبهای زیاد و دامنههای شمالی و غربی را شامل میشوند. بنابراین با توجه به وقوع این پدیده در مناطق بالادست حوضه، امکان انتقال این مواد به مناطق پاییندست و حتی سطح مخروط افکنه به دلیل مسافت خیلی طولانی و همچنین وجود سیلبندهای متعدد بر روی آبراهههای منطقه بسیار پایین است و این مخاطره خطری برای مخروط افکنه لیلان نمیتواند داشته باشد.
هیدروژئولوژی
میرعلی محمدی؛ مهسا مهتدی
چکیده
رودخانهها یکی از منابع مهم آبهای سطحی هستند که با توجه به نقش مهم آنها در زندگی بشر باید مورد توجه قرار گیرند. هدف این تحقیق، مطالعه ویژگیهای هیدرولیکی سیمینهرود و فرآیندهای حاکم بر آن با استفاده از تلفیق مدل HEC-RAS، در بستر نرمافزار ArcGISاز طریق الحاقیه HEC-GeoRAS بهمنظور شبیهسازی پارامترهای هیدرولیکی آن رودخانه با مساحت ...
بیشتر
رودخانهها یکی از منابع مهم آبهای سطحی هستند که با توجه به نقش مهم آنها در زندگی بشر باید مورد توجه قرار گیرند. هدف این تحقیق، مطالعه ویژگیهای هیدرولیکی سیمینهرود و فرآیندهای حاکم بر آن با استفاده از تلفیق مدل HEC-RAS، در بستر نرمافزار ArcGISاز طریق الحاقیه HEC-GeoRAS بهمنظور شبیهسازی پارامترهای هیدرولیکی آن رودخانه با مساحت حوضهی آبریز 3726 کیلومترمربع میباشد. نظر به اینکه مدلهای چندبعدی نیاز به زمان و هزینهی بالایی دارند، در قوس رودخانه با استفاده از تلفیق تصاویر ماهوارهای و مدل تکبعدی HEC-RAS شبیهسازی چند بعدی انجام پذیرفت. در این میان، 58 مقطع عرضی در مسیر رودخانه در نظر گرفته شده است که دادههای اصلی مورد نیاز در این پژوهش شامل: نقشههای ارتفاعی، تصاویر ماهوارهای، شرایط مرزی و دادههای هیدرومتری سیمینهرود میباشند. نتایج حاصل نشان داد، در بالادست رودخانه مقدار دبی برابر با 3/316 مترمکعب بر ثانیه و تراز سطح آب 85/12 متر و در پایین دست مقادیر دبی جریان و تراز سطح آب به ترتیب 6/313 مترمکعب بر ثانیه و 52/11 متر محاسبه شد. در دو طرف قوس رودخانه نیز تغییرات سطح آب نزدیک به 50 سانتیمتر بوده و سرعت جریان با مقدار فاصله از ساحل رودخانه نسبت مستقیم دارد؛ به طوریکه بیشینه سرعت جریان با مقدار 20/2 متر بر ثانیه در فاصلهی حدود 50/1 متر اتفاق افتاده است. در صحتسنجی مدل، پارامتر آماری NSE در سطح آب و عمق جریان دارای مقادیر به ترتیب 805/0 و 845/0 بدست آمد که دقت بالای مدلسازی را نشان میدهد. این نتایج حاکی از دقت بالای مدل هیدرولیکی HEC-RAS در شبیهسازی هیدرولیک جریان سیمینهرود را دارد. در نتیجه ملاحظه میشود تلفیق نرمافزارهای HEC-RAS و ArcGIS قابلیت بالایی در مدیریت دشت سیلابی داشته و باعث افزایش دقت، سرعت و کاهش هزینههای مطالعاتی مهندسی رودخانه میشود.
حبیبه عباسی؛ محمدتقی اعلمی؛ محمد فرجی
چکیده
هدف از این بررسی، تحلیل روند تغییرات تدریجی و سریع دبی جریان و بار رسوب رودخانهی مردقچای واقع در استان آذربایجانشرقی میباشد. در این راستا با استفاده از روشهای ناپارامتری، دادههای دبی و رسوب ایستگاه هیدرومتری قشلاق امیر در سه مقیاس زمانی سالانه، فصلی و ماهانه بررسی شده است. آزمون من-کندال اصلاح شده جهت تحلیل روند تغییرات ...
بیشتر
هدف از این بررسی، تحلیل روند تغییرات تدریجی و سریع دبی جریان و بار رسوب رودخانهی مردقچای واقع در استان آذربایجانشرقی میباشد. در این راستا با استفاده از روشهای ناپارامتری، دادههای دبی و رسوب ایستگاه هیدرومتری قشلاق امیر در سه مقیاس زمانی سالانه، فصلی و ماهانه بررسی شده است. آزمون من-کندال اصلاح شده جهت تحلیل روند تغییرات تدریجی دبی و رسوب و آزمون تخمینگر شیب سِن برای تخمین شیب خط روند مورد استفاده قرار گرفته است. همچنین از آزمون ناپارامتری پتیت برای بررسی تغییرات ناگهانی (سریع) سری زمانی دبی و رسوب رودخانه استفاده شده است. نتایج بررسیها نشان میدهد دبی سالانه، ماهانه و دبی فصل بهار، تابستان و زمستان دارای روند کاهشی معنیدار در سطح 5 درصد میباشد. دادههای بار رسوب سالیانه و تمام فصول در ایستگاه مردق چای نیز دارای روند کاهشی معنیدار در سطح 5 درصد میباشد. همچنین روند کاهشی معنیدار رسوب در تمام ماهها به جز ماههای March، April و October وجود دارد. نتایج آزمون پتیت نشان میدهد. میانگین دبی سالانه در بازهی زمانی بعد از نقطه شکست (1998) به اندازهی 45 درصد نسبت به بازهی زمانی قبل از نقطه شکست کاهش داشته است. همچنین میانگین رسوب سالانه در بازهی زمانی بعد از نقطه شکست (1996) حدود 52 درصد نسبت به بازهی زمانی قبل از آن کاهش یافته است. بر این اساس لازم است تا مدیران با اتخاذ استراتژیهای مناسب به مدیریت منابع آب حوضه در زمانهای آتی بپردازند چرا که کاهش دبی، پیامدهای جبرانناپذیر زیست محیطی در داخل حوضه بوجود خواهد آورد.
مراد دارابی؛ حسین ملکی نژاد؛ علی طالبی؛ معصومه حیدری
چکیده
در ایران با وجود پنج دهه از اجرای طرحهای آبخیزداری و حفاظت خاک، همچنان روش ارزیابی کمی و کیفی مناسبی جهت بررسی این اقدامات ارائه نشده است. تغییر کاربری، چرای مفرط دام، فرسایش خاک، تغییر هندسه آبراههها ازجمله عوامل هستند که در اکوسیستم موجب به هم خوردن تعادل هیدرولوژیک آبخیز میشوند. عدم تعادل سیستمی در حوزه آبخیز شهری خرمبید سبب ...
بیشتر
در ایران با وجود پنج دهه از اجرای طرحهای آبخیزداری و حفاظت خاک، همچنان روش ارزیابی کمی و کیفی مناسبی جهت بررسی این اقدامات ارائه نشده است. تغییر کاربری، چرای مفرط دام، فرسایش خاک، تغییر هندسه آبراههها ازجمله عوامل هستند که در اکوسیستم موجب به هم خوردن تعادل هیدرولوژیک آبخیز میشوند. عدم تعادل سیستمی در حوزه آبخیز شهری خرمبید سبب تشدید سیلابهای شهری، افزایش فرسایش و رسوبگذاری خاک در پشت سدهای مخزنی و تخریب اراضی کشاورزی و جادهها و روستاها و در ادامه کاهش توان تولید، منابع تولیدی شده است. این تحقیق با هدف ارزیابی عملکرد پروژههای (مدیریتی، بیولوژیک و سازهای) بر رواناب خروجی و منابع آب در آبخیز خرمبید در استان فارس انجام شده است. در این تحقیق ابتدا بهمنظور تعیین طول مسیر حرکت جدید آب ارتفاع چکدمها، طول مخزن و شیب آبراههها در زیر حوضههایی که پروژههای سازهای انجام شده است اندازهگیری شد. سپس زمان تمرکز جدید با استفاده از روش برانسی-ویلیامز محاسبه شد. در گام بعدی اطلاعات لایه پوششی خاک از قبیل درصد تاج پوشش گیاهی، گروههای هیدرولوژیک و وضعیت پوشش گیاهی برای تعیین شماره منحنی و حداکثر توان نگهداری و نفوذ در خاک به دست آمد. با استفاده از روش SCS و تحلیل منطقهای حجم رواناب برای زیرحوزههای مختلف بعد از اجرای عملیات آبخیزداری استخراج گردید. نتایج نشان داد که پروژههای آبخیزداری منجر به افزایش متغیرهایی ازجمله زمان تمرکز و طول آبراهه اصلی و کاهش 41 و 72 درصدی در حجم سیلاب سالانه به ترتیب در زیر حوضههای A و C شده است.
هیدروژئومورفولوژی
فاطمه منبری؛ امجد ملکی؛ هادی نیری
چکیده
تجزیه و تحلیل مورفومتری حوضه های زهکشی و شبکه رودخانه، نقش مهمی در شناخت رفتار هیدروژئولوژیکی حوضه زهکشیایفا میکند و در حوضه های فاقد آمار میتواند ابزاری مفید برای پیشبینی سیلاب باشد. از این رو تحقیق حاضر با هدفمدلسازی سیلاب و ارتباط آن با متغیرهای مورفومتری با استفاده از رگرسیون چندمتغیره انجام گرفت. روش پژوهش مبتنیبر استخراج پارامترهای ...
بیشتر
تجزیه و تحلیل مورفومتری حوضه های زهکشی و شبکه رودخانه، نقش مهمی در شناخت رفتار هیدروژئولوژیکی حوضه زهکشیایفا میکند و در حوضه های فاقد آمار میتواند ابزاری مفید برای پیشبینی سیلاب باشد. از این رو تحقیق حاضر با هدفمدلسازی سیلاب و ارتباط آن با متغیرهای مورفومتری با استفاده از رگرسیون چندمتغیره انجام گرفت. روش پژوهش مبتنیبر استخراج پارامترهای مورفومتریک و تحلیل های آماری شامل بررسی ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون خطی میباشد. در همین راستا ابتدا حوضه های مورد مطالعه با استفاده از نرمافزار 5.10 GIS ARC تعیین و حدود هر یک مشخص شده است. سپس ویژگی های مورفومتری آنها استخراج شده است. دبی سیلاب نیز در دوره های بازگشت 2 تا 144 ساله با استفاده از نرمافزار ایزی فیت بازسازی شده است. برای مدلسازی ابتدا رابطه خطی بین هر یک از متغیرهای مورفومتری به عنوان متغیر مستقل با دبی سیلاب به عنوان متغیر وابسته مورد بررسی قرار گرفته و بعد از اطمینان از وجود رابطه ی خطی بین متغیرها و دبی سیلاب همبستگی بین هر یک از متغیرها و دبی سیلاب محاسبه شد. متغیرهایی که بیشترین همبستگی را دارند مشخص گردید که این متغیرها عبارت بودند از مساحت حوضه، طول حوضه و طول جریان سطحی. با استفاده از رگرسیون چند متغیره اقدام به مدلسازی برای متغیرهای مستقل و دبی سیلاب گردید. نتایج نشان میدهد که هر چه دوره بازگشت سیلاب افزایش مییابد ارتباط بین متغیرهای مستقل و دبی سیلاب افزایش می یابد به طوری که همبستگی مساحت با دورهی برگشت 21 ساله 941/4 و با دورهی بازگشت 244 ساله 988/4 می باشد. همچنین مدل های ارائه شده با استفاده از تحلیل رگرسیون چندمتغیره در دوره های بازگشت بالاتر از 21 تا 144 سال دارای اعتبار بیشتری برای پیشبینی سیلاب میباشد. به طوری که ضریب تبیین دوره ی 1 ساله برابر با 321/4 و دوره 144 ساله برابر با 121/4 میباشد.
امین نویدطلب؛ قاسم عسکری؛ فرحناز احمدپور؛ مریم طهماسبی
چکیده
مسألهی آب یکی از اساسیترین مسایل امروزی جوامع انسانی است، اما در سایهی خشکسالی، به یک چالش جدی برای تصمیمسازان جامعه تبدیل شده و تمامی ابعاد توسعهی جامعه را متاثر میکند. در استان لرستان، در سالهای اخیر تعداد قابل توجهی از رودخانهها و چشمهها خشکیده است که اغلب، آن را به خشکسالی جوی (کمبود بارش) نسبت میدهند. ...
بیشتر
مسألهی آب یکی از اساسیترین مسایل امروزی جوامع انسانی است، اما در سایهی خشکسالی، به یک چالش جدی برای تصمیمسازان جامعه تبدیل شده و تمامی ابعاد توسعهی جامعه را متاثر میکند. در استان لرستان، در سالهای اخیر تعداد قابل توجهی از رودخانهها و چشمهها خشکیده است که اغلب، آن را به خشکسالی جوی (کمبود بارش) نسبت میدهند. در این پژوهش با استفاده از نمایهی درصد نرمال بارش به ارزیابی این نوع خشکسالی در بازهی زمانی 1988 تا 2017 پرداخته شد. محاسبه درصد نرمال بارش نشان میدهد که فقط درصد کمی (بین 30 تا 6/6 درصد) از دورهی سیسالهی مورد بررسی دارای خشکسالی، آنهم از نوع ضعیف (کمی خشک) بودهاند. این بدان معنی است که خشکسالی به صورت قابل توجه در این دوره رخ نداده است. بنابراین بروز عوارض خشکسالی متوسط تا شدید که به صورت خشک شدن بسیاری از چشمهها، رودخانهها، و آبشارها نمایان شده است، نمیتواند بهتنهایی ناشی از خشکسالی جوی باشد. این مساله میتواند ریشه در برداشت بیرویهی آبهای زیرزمینی داشته باشد که موجب افت ناگهانی و شدید سطح سفره و بروز علایم خشکسالی شدید شده است. واکاوی دورهی بازگشت خشکسالی نیز تایید میکند که خشکسالی شدید در اغلب ایستگاهها دارای دورهی بازگشت بسیار طولانی و غیرقابل محاسبه است. خشکسالی متوسط نیز دورهی بازگشتی بیشتر از هزار سال دارد. تنها خشکسالی ضعیف دارای دورهی بازگشت 100 تا 200 سال است، اما این نوع خشکسالی نمیتواند مسئول بروز عوارض خشکسالی شدید باشد، پس باید به دنبال عوامل انسانی مانند مدیریت منابع بود که مرتبط با خشکسالی اجتماعی-اقتصادی است. بر پایهی میزان دادههای بازسازی شده، ضریب اطمینان نتایج بهدست آمده برای ایستگاههای خرمآباد، الیگودرز و بروجرد 100%، برای ازنا، دورود و نورآباد 7/56%، پلدختر 4/63 % و برای کوهدشت و الشتر 7/66 % میباشد.
هیدروژئولوژی
مریم باران پور؛ بیژن خلیلی مقدم؛ امین ذرتی پور
چکیده
تغییر اقلیم و گرمایش جهانی یکی از مهمترین عوامل موثر بر تخریب منابع آب و خاک در مناطق خشک و نیمه خشک است؛ که باعث افزایش وقوع پدیده ی گرد و غبار میگردد. هدف از این مطالعه ارزیابی عملکرد دو مدل ریزمقیاس سازی آماریSDSM و LARSWG به منظور غربالگری کمی در پیش بینی سناریوهای اقلیمی و همچنین پیش بینی تغییرات اقلیمی در کانون ...
بیشتر
تغییر اقلیم و گرمایش جهانی یکی از مهمترین عوامل موثر بر تخریب منابع آب و خاک در مناطق خشک و نیمه خشک است؛ که باعث افزایش وقوع پدیده ی گرد و غبار میگردد. هدف از این مطالعه ارزیابی عملکرد دو مدل ریزمقیاس سازی آماریSDSM و LARSWG به منظور غربالگری کمی در پیش بینی سناریوهای اقلیمی و همچنین پیش بینی تغییرات اقلیمی در کانون گرد و غبار جنوب و جنوب شرق اهواز میباشد. از مدل های سه بعدی جفت شده ی اقیانوسی- اتمسفری AOGCM با نام HadCM3، برای شبیه سازی متغیرهای اقلیمی دما، باد و بارش ؛ تحت سناریوهای انتشار B2 و A2 در دو دوره ی آینده نزدیک و دور استفاده شد. نتایج نشان دادند، داده های شبیه سازی شده هر دو مدل، نسبت به داده های مشاهده شده، در مقایسه با میانگین طولانی مدت دوره ی پایه، معنی دار و از همبستگی بالایی با ضریب تبیین بالا برای کلیه ی پارمترها از 87/0 تا 98/0، برخوردار هستند. در نهایت با تأیید وجود پدیده ی تغییر اقلیم در استان خوزستان و به خصوص در کانون بحرانی ریزگرد جنوب و جنوب شرق اهواز، مدل SDSM به دلیل استفاده مستقیم از مدلهای HadCM3 و داده های بزرگ مقیاس NCEP و نوع فرآیند شبیه سازی و همچنین ساختار ترکیبی در ریزمقیاس گردانی داده ها با RMSE، MAE و ME به ترتیب 97/0، 18/0 و 021/0؛ از دقت و صحت بالاتری نسبت به مدل LARSWG در شبیه سازی داده های اقلیمی در کانون گرد و غبار جنوب اهواز برخوردار است. همچنین مدل SDSM در شبیه سازی داده های دمایی روزانه و سرعت باد موفق تر عمل نموده و مدل LARSWG ، پیش بینی بهتری از پارامتر بارش روزانه داشته و دقت و صحت بالاتری نشان داد.