هیدروژئولوژی
علیرضا دنیایی
چکیده
بررسی تغییرات آبزیرزمینی در نواحی خشک و نیمه خشک از اهمیت ویژهای برخوردار است.افت سطح آب در آبخوانهای استان کرمانشاه بهقدری شدید بوده بهطوری که در دهههای اخیر به حدود10 متر در برخی نقاط رسیده است. هدف از پژوهش حاضر ارزیابی دادههای ماهواره GRACE جهت برآورد ذخیره ی آبزیرزمینی آبخوان روانسر در استان کرمانشاه میباشد. ...
بیشتر
بررسی تغییرات آبزیرزمینی در نواحی خشک و نیمه خشک از اهمیت ویژهای برخوردار است.افت سطح آب در آبخوانهای استان کرمانشاه بهقدری شدید بوده بهطوری که در دهههای اخیر به حدود10 متر در برخی نقاط رسیده است. هدف از پژوهش حاضر ارزیابی دادههای ماهواره GRACE جهت برآورد ذخیره ی آبزیرزمینی آبخوان روانسر در استان کرمانشاه میباشد. لذا در این پژوهش ضمن بررسی سطح ایستابی چاههای مشاهداتی آبخوان روانسر و نیز پهنهبندی مکانی این تغییرات با استفاده از روش کریجینگ در نرم افزار GIS وضع موجود منطقه مورد ارزیابی قرار گرفت. سپس بهمنظور ارزیابی دادههای ماهواره GRACE کدنویسی الگوریتمهای JPL,GFS,CSR,CRI در محیط محاسبات ابری گوگلارثاینجین صورت گرفت و پس از آن تغییرات ماهانه و سالانه ی آب معادل مایع (LWE) محاسبهگردید. همچنین مقدار رطوبت خاک(SM) از مدل هیدرولوژیکی GLDAS برآورد گردید و با کسر مقدار رطوبت خاک از مقادیر برآوردی ماهواره GRACE میزان تغییرات ذخیره ی آبزیرزمینی در مقایسه با مقادیر مشاهداتی آن بهدستآمد. این پژوهش نشان داده است که نه تنها میتوان از دادههای ماهواره GRACE در برآورد میزان تغییرات ذخیره ی آبزیرزمینی در آبخوانها استفاده نمود بلکه دادههای مذکور از دقت قابل قبولی نیز برخوردار مـیباشند. مقایسه ی نتایج الگوریتمهای مختلف نشان داد که الگوریتم JPL با ضریب همبستگی 73/0، بیشترین همبستگی را با دادههای مشاهداتی داراست. ضمناً مقادیر تغییرات ذخیره ی آبزیرزمینی برآوردی از ماهواره GRACE در مقایسه با مقادیر مشاهداتی نشاندهنده ی کاهش ذخیره ی آبزیرزمینی معادل 8/1- سانتیمتر بر اساس الگوریتم JPL بوده است.
هیدروژئومورفولوژی
حسن ستایشی نساز؛ صیاد اصغری سراسکانرود؛ رئوف مصطفیزاده؛ عقیل مددی
چکیده
رودخانهها دارای اهمیت بسیار بالا از نظر استفادههای انسانی و کارکردهای اکولوژیک هستند. در تحیق حاضر مولفههای جریان محیط زیستی رودخانه خیاوچای در دورههای متوالی 5 ساله تعیین شده است. در این راستا تغییرات مولفههای جریان محیط زیستی رودخانه خیاوچای با استفاده از نرمافزار IHA مشخص شد. بر اساس نتایج، مقادیر جریانهای کمینه در دوره ...
بیشتر
رودخانهها دارای اهمیت بسیار بالا از نظر استفادههای انسانی و کارکردهای اکولوژیک هستند. در تحیق حاضر مولفههای جریان محیط زیستی رودخانه خیاوچای در دورههای متوالی 5 ساله تعیین شده است. در این راستا تغییرات مولفههای جریان محیط زیستی رودخانه خیاوچای با استفاده از نرمافزار IHA مشخص شد. بر اساس نتایج، مقادیر جریانهای کمینه در دوره اول (1367 تا 1396) بالا بوده است ولی در دوره اخیر (1391 تا 1398) کاهش پیدا کرده است. همچنین کاهش مقادیر دبی شاخصهای جریانهای حداکثر و افزایش تعداد روزهای دبی صفر به تعداد 174 روز نیز ناشی از کاهش آبدهی رودخانه بوده است. مقدار مولفههای نرخ اوجگیری و نرخ فروکش در دورههای اخیر افزایش پیدا کرده است. مقادیر شاخصهای تداوم جریان کمینه، و فراوانی جریان کمینه در رودخانه خیاوچای افزایش داشته است. بر اساس تغییر مقادیر شاخص پراکندگی جریان، وقوع جریانهای شدید و یا بسیار کم در رودخانه بهدلیل کاهش جریانهای کمینه و افزایش دبیهای سیلابی تشدید شده است. بدر دورههای ابتدایی رژیم جریان رودخانه طبیعی بوده و در ایام سال با دبی بالاتر از 01/0 مترمکعب درثانیه جریان داشته است، درحالیکه، در دوره 7 ساله اخیر کاهش پیدا کرده و به میزان 001/0 مترمکعب درثانیه رسیده است. براساس تغییرات تداوم جریان در دورههای اخیر تداوم رودخانه به 50 الی 60 درصد ایام سال با دبی بسیار کم تغییر پیدا نموده است. در مجموع میتوان گفت که تغییر مولفههای محیط زیستی جریان در راستای کاهش دبی و افزایش روزهایی با دبی صفر بوده است که میتواند ناشی از کاهش بارندگی و وقوع خشکسالیها باشد.
هیدروژئومورفولوژی
نجمه حاج سید علی خانی؛ حمزه سعیدیان؛ علیجان آبکار
چکیده
سدهای زیرزمینی میتوانند جایگزین بسیار مناسبی برای سدهای اصلاحی باشند بهطوری که در دهههای اخیر به علت ویژگیهای ممتازی که دارند بسیار مورد توجه محققان مختلف در سراسر دنیا قرار گرفتند. برداشتهای ژئوالکتریک در محل محور و مخزن پیشنهادی سد زیرزمینی دهبکری به روش سونداژزنی و با استفاده از آرایه شلومبرژه انجام شد. این برداشتها ...
بیشتر
سدهای زیرزمینی میتوانند جایگزین بسیار مناسبی برای سدهای اصلاحی باشند بهطوری که در دهههای اخیر به علت ویژگیهای ممتازی که دارند بسیار مورد توجه محققان مختلف در سراسر دنیا قرار گرفتند. برداشتهای ژئوالکتریک در محل محور و مخزن پیشنهادی سد زیرزمینی دهبکری به روش سونداژزنی و با استفاده از آرایه شلومبرژه انجام شد. این برداشتها در طول 6 پروفیل (P1 تا P6) صورت گرفت و تعداد 32 سونداژ الکتریک در محدوده مورد نظر انجام شد. نتایج مطالعات ژئو الکتریک حاکی از آن است که یک مدل دو لایه در طول مقاطع ژئوالکتریک وجود دارد که لایه بالایی همان لایه آبرفتی و لایه زیرین سنگ کف می-باشد. لایه آبرفتی، خود به دو بخش خشک در بالا و آبدار در پایین تقسیم میشود. عمق رسیدن به سطح آب زیرزمینی در نقاط مختلف محدوده مورد مطالعه متفاوت است، اما به طور متوسط میتوان آن را 5 متر در نظر گرفت. ضخامت آبرفت نیز در طول پروفیلها متغیر است، اما بیشترین ضخامت آن عموماً در بخشهای میانی مقاطع ژئوالکتریک و بیشتر نزدیک به تکیهگاه راست وجود دارد. بالاترین ضخامت آبرفت در محل سونداژ S26 و معادل 13 متر برآورد شده است. با توجه به مقیاس مقاومت مخصوص الکتریکی لایهها و با عنایت به رخنمون های سنگی دو طرف رودخانه، بهنظر میرسد که سنگ کف در بیشتر نقاط دارای لیتولوژی متناوب از جنس شیل، مارن و ماسه سنگ و در برخی نقاط از جنس مارن میباشد.
سیده معصومه موسوی؛ محمد حسین رضایی مقدم؛ معصومه رجبی
چکیده
زمینلغزش هر ساله جان هزاران نفر را در سراسر جهان میگیرد و خسارتهای هنگفتی را به مردم و دولتها تحمیل میکند. پهنهبندی خطر زمینلغزش، نواحی سطح زمین را به مناطق ویژه و تفکیک شدهای از درجات بالقوه و بالفعل به لحاظ خطرپذیری تقسیمبندی میکند. این امر میتواند مبنایی برای برنامهریزیهای بلندمدت در سطح منطقهای و محلی ...
بیشتر
زمینلغزش هر ساله جان هزاران نفر را در سراسر جهان میگیرد و خسارتهای هنگفتی را به مردم و دولتها تحمیل میکند. پهنهبندی خطر زمینلغزش، نواحی سطح زمین را به مناطق ویژه و تفکیک شدهای از درجات بالقوه و بالفعل به لحاظ خطرپذیری تقسیمبندی میکند. این امر میتواند مبنایی برای برنامهریزیهای بلندمدت در سطح منطقهای و محلی محسوب شود. هدف از انجام این پژوهش، بررسی و پهنهبندی خطر زمینلغزش در حوضه رود زرد واقع در شرق استان خوزستان با استفاده از روش منطق فازی است. بدین منظور ابتدا از طریق بازدیدهای میدانی، نقشههای زمینشناسی و توپوگرافی و با مرور منابع قبلی و بررسی شرایط منطقه، نه عامل طبقات ارتفاعی، شیب، جهت شیب، فاصله از گسل، فاصله از رودخانه، فاصله از جاده، بارش، لیتولوژی و کاربری اراضی به عنوان عوامل مؤثر، بررسی و انتخاب شدند. پس از طبقهبندی دادهها و مرحله فازیسازی، نقشههای پهنهبندی خطر زمینلغزش با استفاده از عملگر گامای فازی با مقادیر 7/0، 8/0، 9/0 تهیه شدند. نقشههای به دست آمده در 5 کلاس بسیار زیاد، زیاد، متوسط، کم و بسیار کم طبقهبندی شدند. نتایج حاصل از جمع کیفی نشان داد که عملگر گامای 9/0 فازی در مقایسه با دیگر عملگرهای فازی مناسبتر است. تحلیل نقشههای طبقهبندی شده نشان داد که 56/21 درصد از مساحت منطقه در پهنه با خطر زیاد و 24/43 درصد از مساحت منطقه در پهنه با خطر کم قرار گرفته است. در مجموع، میتوان گفت که بخشی از مناطق مرکزی و شمال غربی منطقه در معرض خطر بالا قرار گرفته و مناطق غربی و شرقی حوضه در پهنه خطر متوسط تا پایین میباشند.
هیدروژئولوژی
علیرضا ایلدرمی
چکیده
هدف از این پژوهش، شبیهسازی و ضعیت رسوبگذاری رودخانه ابرو سد اکباتان همدان با استفاده از مدل ریاضی GSTARS 2.1 می باشد .بدین ﻣﻨﻈﻮر ﺟﻬﺖ ﮐﺎﻟﯿﺒﺮاﺳﯿﻮن و واسنجی ﺑﺨﺶ ﻫﯿﺪرودﯾﻨﺎﻣﯿﮏ و رسوب ﺟﺮﯾﺎن، از اﻃﻼﻋﺎت ﻫﯿﺪروﻣﺘﺮی اﯾﺴﺘﮕﺎه اﻧﺪازه ﮔﯿﺮی ابرو ، دادهﻫﺎی تغییرات رقوم سطح آب درسال 1384، داده های هندسی مقطع عرضی ...
بیشتر
هدف از این پژوهش، شبیهسازی و ضعیت رسوبگذاری رودخانه ابرو سد اکباتان همدان با استفاده از مدل ریاضی GSTARS 2.1 می باشد .بدین ﻣﻨﻈﻮر ﺟﻬﺖ ﮐﺎﻟﯿﺒﺮاﺳﯿﻮن و واسنجی ﺑﺨﺶ ﻫﯿﺪرودﯾﻨﺎﻣﯿﮏ و رسوب ﺟﺮﯾﺎن، از اﻃﻼﻋﺎت ﻫﯿﺪروﻣﺘﺮی اﯾﺴﺘﮕﺎه اﻧﺪازه ﮔﯿﺮی ابرو ، دادهﻫﺎی تغییرات رقوم سطح آب درسال 1384، داده های هندسی مقطع عرضی برداشت شده در سال های 1384و 1397 و معادلات انتقال رسوب در ﯾـﮏ دوره آﻣـﺎری13 ساله استفاده شد. بررسیها نشان میدهد که مقطع عرضی رودخانه از سال 84 تا 97 از حالتV شکل به U شکل در حال تغییر است. فرسایش بیشتر در ساحل چپ نسبت به ساحل راست رودخانه ابرو موجب افزایش عدم تقارن و کج شدگی بستر رودخانه شده است. افزایش ضریب مانینگ و ته نشینی رسوبات در قسمت های پر پیچ و خم مسیر رودخانه نیز منجر به توسعه پیچ و خم هاو مئاندری شدن رودخانه ابرو شده است. بررسی میزان رسوبگذاری در طول 13سال (84تا97) نشان میدهد که تراز مقطع عرضی رودخانه حدود 6/24سانتیمتر و با استفاده از روابط رسوبی توفالتی و یانگ به ترتیب 8/22 و2/20 سانتیمتر تغییر یافته که بیانگر تطابق خوب مدل در ارزیابی و شبیهسازی تغییر مقطع عرضی در اثر فرسایش و رسوبگذاری میباشد. به دلیل اینکه مقادیر شیب و سرعت در میانه محدوده مورد بررسی کمتر از ابتدا و بیشتر از انتها است، لذا میزان رسوبگذاری در میانه نسبت به ابتدا بیشتر و نسبت به پایین دست منطقه کمتر میباشد. پیشنهاد میشود از روشهای FLUVIAL 12,HEC-RAS استفاده تا کاربردیترین روش انتخاب و بکار گرفته شود.
زهرا شریفی؛ رئوف مصطفیزاده؛ اباذر اسمعلی؛ زینب حزباوی؛ محمد گلشن
چکیده
دادههای دبی روزانه جریان از پیشنیازهای مدیریت منابع آب هستند، اما امکان اندازهگیری آن در بسیاری از آبخیزهای بالادست وجود ندارد. بر این اساس، مدلسازی هیدرولوژیکی یکی از ابزارهای مهم در برآورد خصوصیات جریان در آبخیزهای بدون آمار است. تخمین پارامترهای ورودی مدلهای هیدرولوژیکی در اغلب موارد نیازمند بهینهسازی است. هدف این ...
بیشتر
دادههای دبی روزانه جریان از پیشنیازهای مدیریت منابع آب هستند، اما امکان اندازهگیری آن در بسیاری از آبخیزهای بالادست وجود ندارد. بر این اساس، مدلسازی هیدرولوژیکی یکی از ابزارهای مهم در برآورد خصوصیات جریان در آبخیزهای بدون آمار است. تخمین پارامترهای ورودی مدلهای هیدرولوژیکی در اغلب موارد نیازمند بهینهسازی است. هدف این پژوهش، ارزیابی روشهای بهینهسازی و واسنجی خودکار مدل بارش-رواناب SIMHYD در حوزه آبخیز کوزهتپراقی با مساحت 805 کیلومترمربع در استان اردبیل است. دادههای دبی، بارش روزانه، تبخیر و تعرق بهعنوان ورودیهای مدل از سال 2002-2011 برای واسنجی و از سال 2009-2011 برای صحتسنجی در امر شبیهسازی استفاده شدند. روشهای واسنجی شامل الگوریتم ژنتیک، تکامل رقابتی جامع، الگوی جستجو، الگوی جستجوی چندشروعه، نمونهگیری تصادفی یکنواخت، روزنبروک، بهینهسازی روزنبروک چندشروعه براساس معیارهای کارایی آماری ارزیابی شدند. نتایج نشان داد که تغییر الگوریتمهای بهینهسازی در دقت واسنجی مدل تاثیر قابلتوجهی دارد. بهطوری که مقدار تابع نش-ساتکلیف برای الگوریتمهای مورداستفاده بهترتیب 42/0، 31/0، 55/8-، 38/0، 56/0، 23/0، 24/0 بهدست آمد. الگوریتم روزنبروک در مقایسه با سایر الگوریتمهای مورد استفاده، از دقت بالایی در واسنجی مدل هیدرولوژیک SIMHYD برخوردار است.
هیدرولوژی
فیروز عبدالعلی زاده؛ علی محمد خورشید دوست؛ سعید جهانبخش اصل
چکیده
تغییر اقلیم آینده و اثرات ناشی از آن یکی از مهمترین دغدغههای بشر بخصوص در سالهای اخیر میباشد. برای مقابله و سازگاری با تغییر اقلیم آگاهی از وضعیت اقلیم آینده ضروری میباشد. لذا در تحقیق حاضر برای بررسی اقلیم آینده حوضه آبریز دریاچه ارومیه دمای حداکثر، دمای حداقل، بارش و خشکسالی حوضه برای دوره 2099-2015 با استفاده از مدل اقلیمی NorESM2-MM ...
بیشتر
تغییر اقلیم آینده و اثرات ناشی از آن یکی از مهمترین دغدغههای بشر بخصوص در سالهای اخیر میباشد. برای مقابله و سازگاری با تغییر اقلیم آگاهی از وضعیت اقلیم آینده ضروری میباشد. لذا در تحقیق حاضر برای بررسی اقلیم آینده حوضه آبریز دریاچه ارومیه دمای حداکثر، دمای حداقل، بارش و خشکسالی حوضه برای دوره 2099-2015 با استفاده از مدل اقلیمی NorESM2-MM تحت سناریوهای انتشار SSP1-2.6 و SSP5-8.5 مورد پیشیابی قرار گرفتند. ریزمقیاسنمایی خروجی مدل با استفاده از روش نگاشت چندک انجام گرفت. پس از ارزیابی دقت مدل اقلیمی در شبیهسازی دوره پایه پارامترهای مورد مطالعه در سطح ایستگاهی برای دوره آینده تولید گردیدند. ارزیابی نتایج حاصل نشان دادند که: دمای متوسط حداقل و حداکثر حوضه تحت سناریوی بدبینانه (SSP5-8.5) تا پایان قرن روند صعودی و تحت سناریوی خوشبینانه (SSP1-2.6) تا سال 2075 روند صعودی و بعد از آن روند نزولی دارند. متوسط دمای حداکثر و حداقل حوضه در آینده نزدیک به ترتیب (0/1 تا 8/1) و (1/1 تا 8/1) درجه سلسیوس و در آینده دور (5/1 تا 8/4) و (3/1 تا 3/4) درجه سلسیوس افزایش خواهند یافت. بارش سالانه در دوره آینده روند معنیداری ندارد، اما متوسط بارش حوضه در سناریوی خوش-بینانه در آینده نزدیک 5/16 درصد و در آینده دور 9/8 درصد افزایش و تحت سناریوی بدبینانه در آینده نزدیک 8/1 درصد و در آینده دور 2/7 درصد افزایش خواهد داشت. براساس شاخص SPEI در دوره آینده تحت سناریوی خوشبینانه خشکسالی متوسط روند صعودی و خشکسالی شدید روند نزولی و تحت سناریوی بدبینانه خشکسالی روند صعودی خواهد داشت.
علی اکبر شایان یگانه
چکیده
با توجه به خشکی ایران تامین آب با سیستمهای پیچیده ای روبرو بوده است و حفظ پایداری این سیستمهای زیستی، مدیریتی جامع می طلبد. ایرانیان از سیستم های متنوع انتقال و استحصال آب استفاده می کرده اند که در زمان خود منحصر به فرد بوده و به فکر استفاده بهینه از فنون بهره برداری از آبهای زیرزمینی و ترویج آموزش بیشتر در این زمینه بوده اند. برخی از ...
بیشتر
با توجه به خشکی ایران تامین آب با سیستمهای پیچیده ای روبرو بوده است و حفظ پایداری این سیستمهای زیستی، مدیریتی جامع می طلبد. ایرانیان از سیستم های متنوع انتقال و استحصال آب استفاده می کرده اند که در زمان خود منحصر به فرد بوده و به فکر استفاده بهینه از فنون بهره برداری از آبهای زیرزمینی و ترویج آموزش بیشتر در این زمینه بوده اند. برخی از این روش ها کاملا بومی بوده و مشابه آن در دیگر قسمتها مشاهده نشده است. یکی از این روشها احداث آبروانه می باشد که در روستای نوده انقلاب چند نمونه از آن مورد استفاده قرار گرفته است. این پژوهش بنا دارد با روش مطالعه توصیفی- موردی و مقایسه ای و با استفاده از اسناد و نقشه های مختلف و نیز نرم افزارهای جغرافیایی همچون GIS، آبروانه را از حیث روش احداث، خصوصیات، مزایا و معایب آن بررسی و معرفی نماید. نتایج این تحقیق نشان می دهد که روش احداث آبروانه بر خلاف قنات از بالادست بوده و مهمترین استفاده از آبروانه انتقال آب از رودخانه کنار مخروط افکنه بر روی سطح آن می باشد. مزایایی آبروانه عبارتند از: تبخیر کمتر، نفوذ کمتر آب به زمین، هدر رفت کمتر آب، هزینه کمتر برای انتقال آب نسبت به روشهای دیگر، عدم آلودگی زیست محیطی و رونق کشاورزی و دامپروری. این روش با حفر چاههای عمیق و خشکسالی کم کم از یاد رفته است و یکی از ابتکارات بشری دارد به دست فراموشی سپرده می شود.
فریبا اسفندیاری درآباد؛ رسول بخشنده؛ مسعود رحیمی؛ خدیجه حاجی؛ رئوف مصطفیزاده
چکیده
مورفولوژی رودخانهها در حفاظت و مقابله با سیلاب به واسطه پیوند و ارتباط آن با زیستگاههای طبیعی و انتقال سیلاب از اهمیت خاصی برخوردار است. بنابراین در پژوهش حاضر، رودخانه حمزهخانلو بر اساس سیستم ژئومورفولوژیکی رزگن مورد بررسی قرار گرفت. در این پژوهش جمعآوری دادهها در خصوص موضوع مورد مطالعه بهطور کلی به دو روش کتابخانهای ...
بیشتر
مورفولوژی رودخانهها در حفاظت و مقابله با سیلاب به واسطه پیوند و ارتباط آن با زیستگاههای طبیعی و انتقال سیلاب از اهمیت خاصی برخوردار است. بنابراین در پژوهش حاضر، رودخانه حمزهخانلو بر اساس سیستم ژئومورفولوژیکی رزگن مورد بررسی قرار گرفت. در این پژوهش جمعآوری دادهها در خصوص موضوع مورد مطالعه بهطور کلی به دو روش کتابخانهای و میدانی انجام شد. جهت شبیهسازی رودخانه و استخراج پارامترهای مورد نیاز از دو دسته ابزارهای فیزیکی شامل نقشههای زمینشناسی، توپوگرافی و کاربریاراضی و ابزارهای مفهومی از جمله نرمافزارهای ArcGIS و HEC-RAS استفاده شد. نتایج بهدست آمده از مدل رزگن نشان داد که رودخانه حمزهخانلو در قسمتهایی که مقاطع در طبقه C قرار گرفتهاند دارای حساسیت به تلاطم و کنترل پوششگیاهی بسیار بالا و پتانسیل بازیابی و تأمین رسوب بالا هستند، در حالیکه قسمتهایی که در طبقه B قرار دارند درجه حساسیت به تلاطم و تأمین رسوب و تأثیر کنترل پوششگیاهی متوسط و پتانسیل احیا عالی است. در نتیجه در انتهای بازه سوم و بیشتر بخشهای بازه چهارم شیب رودخانه بین 2 تا 4/0 درصد قرار گرفته و رسوبات ماسهای در کف رودخانه قابل مشاهده است که منجر به ایجاد درههای باریکی میشود که توسعه یک دشت وسیع سیلابی را محدود میکند. بنابراین الگوهای مجرای موجود در رودخانه و به تبع آن پارامترهای مؤثر در طبقهبندی و تفکیک مجراها با مدل رزگن مطابقت دارند.
محمد سعیدی؛ مهدی کماسی؛ شهاب حسن پور
چکیده
طی چند دهه گذشته، در نتیجه افزایش جمعیت، صنعتی شدن، شهرنشینی و ... تقاضا برای آب افزایش یافته که عمدهی این نیاز با بهرهبرداری از منابع آب زیرزمینی تأمین گردیده است. از این رو، بایستی عدم قطعیت موجود در تقاضا و تأمین آب را با مدیریت صحیح آبهای زیرزمینی، با تعیین مناطق دارای پتانسیل آب زیرزمینی به حداقل رساند. در این پژوهش تلاش شده ...
بیشتر
طی چند دهه گذشته، در نتیجه افزایش جمعیت، صنعتی شدن، شهرنشینی و ... تقاضا برای آب افزایش یافته که عمدهی این نیاز با بهرهبرداری از منابع آب زیرزمینی تأمین گردیده است. از این رو، بایستی عدم قطعیت موجود در تقاضا و تأمین آب را با مدیریت صحیح آبهای زیرزمینی، با تعیین مناطق دارای پتانسیل آب زیرزمینی به حداقل رساند. در این پژوهش تلاش شده تا با استفاده از روش ترکیبی فرآیند تحلیل سلسله مراتبی و تاپسیس فازی در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی، نقاط دارای پتانسیل منابع آب زیرزمینی در دشت سیلاخور را تعیین نمود. در این راستا، یازده لایهی موضوعی شامل لایههای لیتولوژی، بارش، پوشش گیاهی، تراکم و فاصله از گسل، ارتفاع، شیب، دما، کاربری اراضی، تراکم و فاصله از آبراهه براساس پردازش تصاویر ماهوارهای و دادههای آماری تهیه و در ایجاد نقشهی پتانسیلیابی منابع آب زیرزمینی به کار گرفته شد. نقشهی پتانسیل منابع آب زیرزمینی در پنج طبقه شامل پتانسیل زیاد، خوب، متوسط، کم و خیلیکم پهنهبندی گردید. بر این اساس نقاط دارای پتانسیل زیاد تا متوسط بیشتر در مرکز و جنوب غربی دشت قرار گرفته و منطبق بر نواحی آبرفتهای کواترنری و سازندهای سخت کربناته میباشد. اعتبار سنجی توسط تعداد چاههای بهرهبرداری موجود در منطقه انجام شد که نتایج بدست آمده بیانگر آن است که، استفاده از رویکرد تلفیقی فرآیند تحلیل سلسله مراتبی و تاپسیس فازی در پتانسیلیابی با موقعیت چاهها همخوانی خوبی دارد، به طوری که حدود 87 % از چاههای بهرهبرداری در مناطقی با پتانسیل آب زیرزمینی متوسط تا زیاد قرار گرفته است.
هیدروژئومورفولوژی
ابوالفضل فرجی منفرد؛ شهرام روستایی؛ داود مختاری
چکیده
مخروطافکنهها به واسطه ویژگیهای ژئومورفولوژیکی جزء محدوده با خطر سیلاب محسوب میشوند و فعالیتهای انسانی در این محدودهها عاملی بر تشدید ناپایداری جریانها است. در این پژوهش با روش کاربردی - تجربی به بررسی و جانمایی فعالیتهای انسانی در فضای جغرافیایی پردیسان در محدوده سیلاب پرداختیم. جهت رسیدن به این هدف از مدل هیدرولیکی HEC-RAS-6 ...
بیشتر
مخروطافکنهها به واسطه ویژگیهای ژئومورفولوژیکی جزء محدوده با خطر سیلاب محسوب میشوند و فعالیتهای انسانی در این محدودهها عاملی بر تشدید ناپایداری جریانها است. در این پژوهش با روش کاربردی - تجربی به بررسی و جانمایی فعالیتهای انسانی در فضای جغرافیایی پردیسان در محدوده سیلاب پرداختیم. جهت رسیدن به این هدف از مدل هیدرولیکی HEC-RAS-6 بعنوان ابزار کار و از تصاویر میدانی و ماهوارهای، گزارشها، نقشههای کاربری اراضی و توپوگرافی بعنوان مواد در این پژوهش استفاده شده است. با جانمایی پدیدهها و اجرای مدل با دوره بازگشت 100 ساله مشخص گردید؛ حوضههای 15p و 14p و 9p، 7p، 2p بیشترین حجم جریان را وارد منطقه میکنندکه نیاز به توجه بیشتری در مباحث توسعه شهری دارد. سیلاب در محدوده خطوط ریلی و ارتباطی، بخش شرقی کانال اصلی و همچنین زمینهای کشاورزی دارای نرخ آسیبپذیری بالایی است. همچنین تعبیه خاکریزها بعنوان محدود اقداماتی است که اثر مثبتی در کنترل سیلاب در منطقه داشته است. در بحث تعبیه سازههایی مثل پلها، شرایط با جریان سیلاب100 ساله مطابقت دارد و در برخی سازهها مثل کانال اصلی به سبب عدم مطابقت حجم سیلاب با ابعاد کانال، قابلیت عبور کل جریان را نداشته و از حاشیه شرقی خود طغیان میکند. علاوه بر این مسیر انتخابی کانال نیز بدرستی انتخاب نشده است. همچنین اکثر بندهای احداثی در بالادست پردیسان بخاطر شرایط زمینشناسی و حجم سیلاب، انباشته از مواد آواری و در واقع فاقد عملکرد مناسب است. در مجموع علیرغم تازه تأسیس بودن شهرک پردیسان، طراحی شهری و متعاقب آن مطالعه و اصلاح مسیر با ویژگیهای جغرافیایی منطقه همخوانی نداشته و چشمانداز ناپایداری بر فضای جغرافیایی محدوده حاکم گردیده است. جهت توسعه آتی شهر پیشنهاد میشود اصلاح و نظارت مسیر سیلاب در بالادست جهت حفظ پایداری محیطی صورت گیرد.
ژئومورفولوژی
موسی عابدینی؛ امیرحسام پاسبان
چکیده
فرسایش خاک از جمله تهدیدات زیستمحیطی جدی است که میتواند بر جنبههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشورها تأثیر بگذارد. یکی از مدلهای تجربی پرکاربرد برای تخمین میزان فرسایش خاک معادله جهانی فرسایش خاک اصلاحشده موسوم به مدل RUSLE میباشد. هدف از این پژوهش تجزیه و تحلیل و پهنهبندی میزان فرسایش خاک و ارتباط آن با شاخصهای هیدروژئومورفیک ...
بیشتر
فرسایش خاک از جمله تهدیدات زیستمحیطی جدی است که میتواند بر جنبههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشورها تأثیر بگذارد. یکی از مدلهای تجربی پرکاربرد برای تخمین میزان فرسایش خاک معادله جهانی فرسایش خاک اصلاحشده موسوم به مدل RUSLE میباشد. هدف از این پژوهش تجزیه و تحلیل و پهنهبندی میزان فرسایش خاک و ارتباط آن با شاخصهای هیدروژئومورفیک و پوششگیاهی حوضه آبریز خیاوچای مشکین شهر میباشد. فاکتورهای مدل RUSLE شامل فرسایندگیباران (R)، فرسایشپذیری خاک (K)، توپوگرافی (LS)، پوششگیاهی (C) و عملیات حفاظتی (P) است که به ترتیب عامل فرسایندگی باران با استفاده از دادههای بارندگی، لایه بافت خاک، مدل رقومی ارتفاعی و کاربری اراضی میباشد در محیط سامانه اطلاعات مکانی (GIS) تهیه شدهاند و پس از رویهمگذاری لایهها، مقدار فرسایش سالانه خاک بین 0 تا 54/150 تن بر هکتار در سال در سطح حوضه برآورد شد. در گام بعد شاخصهای هیدروژئومورفیک و پوششگیاهی که در رخداد فرسایش خاک موثر هستند شامل شاخص رطوبت توپوگرافی (TWI)، شاخص توان آبراهه (SPI)، شاخص انحناءدامنه (Curvatore)، شاخص انحناء مقطع (Profil Curvatore)، شاخص انحناء سطح (Plan Curvatore) و شاخص پوشش گیاهی عادی (NDVI) در محیط ArcMap ایجاد و نقشههای پهنهبندی تهیه شدند. نتایج این پژوهش همچنین نشان داد عامل توپوگرافی با ضریب همبستگی 92/0 درصد بیشترین تاثیر را در برآورد فرسایش سالانه خاک توسط مدل RUSLE داشته است. در بررسی دیگر ارتباط بین شاخصهای هیدروژئومورفیک و پوششگیاهی با میزان فرسایش سالانه خاک انجام گرفت و نتایج نشان داد که شاخصهای تفاضل پوششگیاهی نرمالشده و انحناء مقطع بهترتیب با ضریب همبستگی 57/0 و 05/0 نسبت به شاخصهای دیگر بهترتیب بیشترین و کمترین تاثیرگذاری را دارا میباشند. نتایج این پژوهش امکان تلفیق شاخصهای موثر هیدروژئومورفیک و پوششگیاهی بر فرسایش و نیز امکان استفاده از سایر شاخصهای موثر و قابلیتهای RS و GIS را جهت تخمین کمی مقادیر فرسایش خاک را تایید مینماید.
ژئومورفولوژی
رویا پناهی؛ میترا مشعشعی؛ سید میثم مشعشعی
چکیده
رودخانهها از نظر شکل کانال و میزان پویایی بسیار متعددند با توجه به ویژگیهای فیزیکی مشترک قابل طبقهبندی هستند روش طبقهبندی راسگن پایداری نسبی انواع رودهای مختلف را با استفاده از روابط رسوب و هیدرولیک مورد بررسی قرار میدهد. در این پژوهش به بررسی رفتار ریختشناسی رودخانه مِرِگ (ماهیدشت) با استفاده از روش تجربی راسگن پرداخته ...
بیشتر
رودخانهها از نظر شکل کانال و میزان پویایی بسیار متعددند با توجه به ویژگیهای فیزیکی مشترک قابل طبقهبندی هستند روش طبقهبندی راسگن پایداری نسبی انواع رودهای مختلف را با استفاده از روابط رسوب و هیدرولیک مورد بررسی قرار میدهد. در این پژوهش به بررسی رفتار ریختشناسی رودخانه مِرِگ (ماهیدشت) با استفاده از روش تجربی راسگن پرداخته شده است در ابتدا جهت استخراج متغیرهای ریختشناسی مجرا از قبیل شاخص گودافتادگی، نسبت عرض به عمق، ضریب خمیدگی، شیب کانال، در محیط نرمافزار HEC-RAS(ورژن 5.0.7) استخراج و مواد بستر حاصل بررسیهای میدانی گردآوری شد. با توجه به تفاوت شیب رودخانه مِرِگ به چهار بازه تقسیم گردید میزان ضریب خمیدگی و شعاع انحنا در محیط GIS (ورژن 10.5) برای هر بخش محاسبه شد. جهت محاسبه رودخانه در سطح II راسگن 44 مقطع عرضی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان میدهد که رودخانه مِرِگ در بازهی اول در رده F6، در بازهی دوم و سوم در رده C6 و در بازهی چهارم رودخانه در رده B6 قرار گرفتهاست. مقاطع قرار گرفته در رده F6، میزان شیب بستر زیاد، شاخص گودافتادگی کم و دشت سیلابی کمتر توسعه یافته است و پتانسل فرسایش کناره خیلی زیاد بوده است. در مقاطع رده C6 میزان شیب کاهش یافته است علاوه بر آن شاخص گودافتادگی افزایش یافته و دشت سیلابی گسترش پیدا کرده است و تاثیر کنترلی پوشش گیاهی در ثبات دامنه خیلی زیاد است. مقاطع دارای رده B6، میزان شیب کمتر از سایر بازهها است، شاخص گودافتادگی متوسط و در نهایت پتانسیل فرسایش کناره کم بودهاست. بنابراین الگوهای مجرای رودخانه مِرِگ (ماهیدشت) و به تبع آن متغیرهای مؤثر در طبقهبندی و تفکیک مجراها درغالب مقاطع با مدل راسگن مطابقت دارند.
ژئومورفولوژی
مجتبی یمانی؛ شهناز جودکی
چکیده
پادگانهها آرشیوهای مهمی برای دیرینهشناسی به شمار میروند. در این پژوهش، تغییرات دمای دیرینه و تناوب دبی حوضه جاجرود در شمال شرق تهران بر اساس ویژگیهای رسوبشناسی و ژئوشیمی پادگانهها بررسی شده است. ابتدا با تکنیکهای کلسیمتری، EC، XRF و PH نمونه های رسوبی آنالیز و سپس این داده ها با اندیسهای میزان شوری، هوازدگی شیمیایی، اسیدیته ...
بیشتر
پادگانهها آرشیوهای مهمی برای دیرینهشناسی به شمار میروند. در این پژوهش، تغییرات دمای دیرینه و تناوب دبی حوضه جاجرود در شمال شرق تهران بر اساس ویژگیهای رسوبشناسی و ژئوشیمی پادگانهها بررسی شده است. ابتدا با تکنیکهای کلسیمتری، EC، XRF و PH نمونه های رسوبی آنالیز و سپس این داده ها با اندیسهای میزان شوری، هوازدگی شیمیایی، اسیدیته و بلوغ لایههای رسوبی پادگانهها ارتباط داده شدهاند. نتایج نمایانگر سه دوره تغییرات دبی، طی تناوب دورههای سرد و گرم رود داده است. یکی در اوج دوره یخچالی که انباشت برف و یخ در بخش کوهستانی کاهش دبی را به همراه داشته است(قبل از هولوسن). در مرحله دوم، با گذر از دوره یخچالی به گرم (11 تا 8 هزار سال قبل) جاجرود بیشترین دبی خود را تجربه کرده است. زیرا ذوب یخچالها با دبی بارش توأم بوده است. وجود لایهبندی بسیار درشتبافت در پادگانههای اوایل هولوسن نشانگر وقوع سیلابهای در این دوره است. در مرحله سوم، تسلط شرایط گرم و خشک اخیر(8 هزار سال پیش تاکنون) و فقدان ذخایر یخچالی، منجر به کاهش دبی رودها شده است. زیرا امروزه دبی جاجرود صرفاً از بارش تأمین میشود و وقوع سیلابهای دورهای نیز نتیجه مستقیم خروج از آستانههای شدت و مدت بارشها است. بر این اساس، مطالعات ژئوشیمی پادگانه ها میتواند دادههای ارزشمندی را برای بازیابی تغییرات دینامیکی جریان و دبی، طی دوره کواترنری فراهم کرده و قابل تعمیم به سایر حوضه های مشابه است.
محمد فیاض محمدی؛ امیر اشتری لرکی
چکیده
ابتدای سال 1398 سیل عظیمی، چند استان در جنوب غرب کشور را فراگرفت و مسیر این سیلابها درنهایت استان خوزستان و رودخانههای کارون و اروند بود. هدف از این تحقیق اندازهگیری پارامترهای فیزیکی جریان در رودخانههای کارون و اروندرود در شرایط سیلابی است. در رودخانههای جزرومدی مثل کارون در خرمشهر و اروندرود در مرز ایران و عراق، جزرومد باعث ...
بیشتر
ابتدای سال 1398 سیل عظیمی، چند استان در جنوب غرب کشور را فراگرفت و مسیر این سیلابها درنهایت استان خوزستان و رودخانههای کارون و اروند بود. هدف از این تحقیق اندازهگیری پارامترهای فیزیکی جریان در رودخانههای کارون و اروندرود در شرایط سیلابی است. در رودخانههای جزرومدی مثل کارون در خرمشهر و اروندرود در مرز ایران و عراق، جزرومد باعث تغییرات شدید سرعت و جهت جریان، و تراز سطح آب میشود و برای رسیدن به یک برآورد خالص از حجم سیلاب و آورد رسوب، نیاز به اندازهگیری پیوسته در یک سیکل کامل جزرومدی به مدت 25 ساعت است. اندازهگیریهای میدانی در 5/2/98 در زمان مهکشند در دو ایستگاه کارون و اروند انجام شد. تحلیل و بررسی دادهها نشان میدهند که شرایط سیلابی تغییرات تراز سطح آب را بهشدت کاهش میدهد بهنحویکه رنج جزرومد در خرمشهر در مقایسه با فصل کمآبی در شرایط مشابه مهکشند در 24 مهر1394 از حدود 100 سانتیمتر به 26 سانتیمتر کاهش یافت. میانگین شوری و سرعت جریان در کارون و اروند به ترتیب psu0.62 و psu2.1 و سرعت m/s1.6 و m/s1.9 اندازهگیری شد. جهت جریان نیز پیوسته به سمت دریا بود. بیشینه غلظت بار معلق در ایستگاه کارون و اروند به ترتیب g/m380 و g/m3 67 اندازهگیری شد. با توجه به مقادیر اندازهگیری شده مذکور، میانگین دبی آب در کارون و اروند به ترتیب m3/s 2153 و m3/s 7883 و میانگین شار رسوب به ترتیب kg/s142 و kg/s454 محاسبه شد.
ژئومورفولوژی
هیوا علمیزاده؛ هادی مهدی پور
چکیده
در این پژوهش با هدف پایش و بازشناسی الگوهای فرمیک شبکهی آبراهه ها در مرکز جزیرهی قشم از تصاویر پانکروماتیک HR-PR سنجنده GeoEye-1 استفاده شدهاست. در این راستا با بهره گیری از الگوریتم های FWS ، MSA ، IDF و CFM در نرمافزار MATLAB ناحیهبندی فازی صورت گرفته است. در ادامه بر اساس ویژگیهای فازی به ادغام تصاویر ورودی پرداخته و سپس با ...
بیشتر
در این پژوهش با هدف پایش و بازشناسی الگوهای فرمیک شبکهی آبراهه ها در مرکز جزیرهی قشم از تصاویر پانکروماتیک HR-PR سنجنده GeoEye-1 استفاده شدهاست. در این راستا با بهره گیری از الگوریتم های FWS ، MSA ، IDF و CFM در نرمافزار MATLAB ناحیهبندی فازی صورت گرفته است. در ادامه بر اساس ویژگیهای فازی به ادغام تصاویر ورودی پرداخته و سپس با استفاده از خوشهبندی فازی به ناحیهبندی تصاویر اقدام گردید. در این رابطه از فرآیند ادغام تصاویر پانکروماتیک و خروجی آن جهت ناحیهبندی استفاده شده است. در نهایت روشهای خوشهبندی مورد مطالعه که دارای پارامترهای فازی هستند، بر روی تصاویر ورودی اعمال شده و نتایج آن مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. نتایج ناحیهبندی فازی و مقایسهی روشهای پیشنهادی با یکدیگر نشان میدهد که الگوریتم خوشه بندی CFM عملکرد بسیار خوبی در تشخیص عوارض و پدیده های مکانی و بازشناسی الگوهای فرمیک شبکه آبراهه ها دارد و دارای بهترین عملکرد در ناحیهبندی این منطقه میباشد. نتایج الگوریتم های خوشه بندی مورد مطالعه، کارایی روشهای ناحیهبندی پیشنهادی را از منظر تشخیص عوارض و پدیده های مکانی و استخراج دقیق اطلاعات از تصاویر تایید مینمایند. از این رو مطابق نتایج پژوهش، استفاده از الگوریتم های خوشه بندی و ویژگیهای فازی، جهت ادغام اطلاعات تصاویر ماهوارهای HR-PRS روش مناسب و بهینه با هدف ناحیهبندی میباشد. همچنین در ادغام این اطلاعات اعداد فازی نوع نرمال بهترین نوع اعداد جهت استفاده در ناحیهبندی منطقه محسوب میشود و استفاده از اعداد فازی در حالت کلی میتواند ما را به نتایج بهتری در ناحیهبندی تصاویر ماهوارهای برساند. نتایج این پژوهش میتواند در آمایش سرزمین، مدیریت، برنامه ریزی و توسعهی پایدار آتی مناطق مفید واقع شود.
اسدالله حجازی؛ محمد حسین رضایی مقدم؛ عدنان ناصری
چکیده
هدف تحقیق حاضر بررسی و مقایسه دو مدل شبکه عصبی مصنوعی و مدل تاپسیس در پهنهبندی خطر زمین لغزش در منطقه پاییندست سد سنندج است. این کار با استفاده از نرم افزار ARCGIS، زبان برنامه نویسی پایتون و مدلهای شبکه عصبی مصنوعی و تاپسیس صورت گرفت. بدین منظور از 9 لایه ورودی در پهنه بندی خطر زمین لغزش استفاده شد. نقاط لغزشی و غیر لغزشی منطقه با استفاده ...
بیشتر
هدف تحقیق حاضر بررسی و مقایسه دو مدل شبکه عصبی مصنوعی و مدل تاپسیس در پهنهبندی خطر زمین لغزش در منطقه پاییندست سد سنندج است. این کار با استفاده از نرم افزار ARCGIS، زبان برنامه نویسی پایتون و مدلهای شبکه عصبی مصنوعی و تاپسیس صورت گرفت. بدین منظور از 9 لایه ورودی در پهنه بندی خطر زمین لغزش استفاده شد. نقاط لغزشی و غیر لغزشی منطقه با استفاده از تصاویر ماهواره ای، مشخص گردید. از وزن یابی درونی در تعیین وزن لایه ها استفاده شد. در مدل شبکه عصبی داده ها با استفاده از یک شبکه پرسپترون چندلایه با الگوریتم یادگیری آدام آموزش دیدند. ساختار شبکه دارای 9 نرون در لایه ورودی، 30 نرون در لایه میانی و 1 نرون در لایه خروجی است. در مدل تاپسیس پس از بی مقیاس سازی ماتریس تصمیم از روش آنتروپی شانون برای وزن دهی به معیارها و به منظور تعیین فاصله نسبی از ایده آل مثبت و منفی از فاصله اقلیدسی استفاده شد. پس از آماده سازی مدلها، منطقه مورد مطالعه با 970 کیلومتر مربع با 9 متغیر ورودی که تبدیل به داده های رستری به پیکسل های 30*30 شدند تحلیل شد. نتایج تحلیل به صورت نقشه ای با پنج طبقه خطر زمین لغزش برای هر مدل ترسیم گردید. بعد از اعمال 5 روش محاسبه میزان خطا جهت صحت سنجی مدلها مشخص گردید مدل شبکه عصبی پرسپترون دارای خطای کمتر و انطباق بیشتری است و با جغرافیای منطقه سازگاری بهتری دارد.
هیدروژئومورفولوژی
غلامرضا مقامی مقیم؛ یاسمن هراسانی؛ شهربانو بیائیان
چکیده
امروزه فرسایش خاک از معضلات مهم در حوضه های آبریز، دریاچه های پشت سد، فعالیت های کشاورزی و منابع طبیعی محسوب می شود که هم ساله باعث تخریب اراضی، کاهش حاصلخیزی خاک و پر شدن مخازن سدها می گردد. به دلیل شرایط اقلیمی فرایندهای فرسایشی در کشور ایران توجه بیشتری را می طلبد زیرا در این کشور، تشکیل خاک در زمان طولانی و تخریب آن در کوتاه مدت ...
بیشتر
امروزه فرسایش خاک از معضلات مهم در حوضه های آبریز، دریاچه های پشت سد، فعالیت های کشاورزی و منابع طبیعی محسوب می شود که هم ساله باعث تخریب اراضی، کاهش حاصلخیزی خاک و پر شدن مخازن سدها می گردد. به دلیل شرایط اقلیمی فرایندهای فرسایشی در کشور ایران توجه بیشتری را می طلبد زیرا در این کشور، تشکیل خاک در زمان طولانی و تخریب آن در کوتاه مدت انجام می شود. بهترین مکان برای کنترل فرسایش خاک، حوضه های آبریز می باشد. توجه به حوضه های آبریز در فرایند فرسایش به خصوص حوضه هایی که رودهای آنها به دریاچه های پشت سدها می ریزند و یا نقش مهمی در تهیه آب آشامیدنی یک شهر دارند ضروری تر است. در این تحقیق با استفاده از مدل هیدرو فیزیکی ، پتانسیل رسوب دهی حوضه دامغان رود دردامنه های جنوبی البرز در استان سمنان و شهرستان دامغان محاسبه گردید. نتایج این تحقیق نشان داد هر چند کل این حوضه از نظر فرسایش و رسوب دهی در ردیف حوضه های با فرسایش زیاد قرار می گیرد اما این شرایط در تمامی زیر حوضه های آن یکسان نیست. از این نظر زیر حوضه نمکه بیشترین و زیر حوضه دیباج کمترین درصد پتانسیل رسوبدهی را در این حوضه دارند. زیر حوضه کلاته رودبار نیز در شرایط متوسطی قرار دارد. بنابراین زیرحوضه نمکه نسبت دو زیر حوضه دیگر نسبت به فرایند های فرسایش آسیب پذیرتر بوده و باید با اجرای طرح های حفاظت از خاک و مدیریت مناسب فرایند فرسایش در این حوضه به درستی مدیریت گردد.
ژئومورفولوژی
فریبا اسفندیاری درآبادی؛ هادی رفیعی محمودجق؛ رویا فرزانه
چکیده
امروزه تهیهی نقشههای کاربری اراضی با استفاده از دادههای سنجش از دور به عنوان یکی از مهمترین و پرکاربردترین روشها جهت تولید نقشههای کاربری اراضی و همچنین ارزیابی کاربری با یکدیگر است. نبود زیر ساختهای مناسب، رعایت نکردن قوانین قابلیت توسعهی زمین در انتخاب کردن کاربریها و مدیریت غیر اصولی آن منجر به وقوع پدیدهی ...
بیشتر
امروزه تهیهی نقشههای کاربری اراضی با استفاده از دادههای سنجش از دور به عنوان یکی از مهمترین و پرکاربردترین روشها جهت تولید نقشههای کاربری اراضی و همچنین ارزیابی کاربری با یکدیگر است. نبود زیر ساختهای مناسب، رعایت نکردن قوانین قابلیت توسعهی زمین در انتخاب کردن کاربریها و مدیریت غیر اصولی آن منجر به وقوع پدیدهی فرسایش خاک میشود هدف از تحقیق حاضر تهیهی نقشههای کاربری اراضی با استفاده از روش شئگرا و همچنین تهیهی نقشههای پهنهبندی فرسایش خاک حوضهی آبریز زرینهرود برای سالهای 2000 و 2018 ماهواره لندست با استفاده از روشWLC که یکی از روشهای تصمیمگیری چندمعیاره میباشد صورت گرفت. نتایج بدست آمده از تغییرات کاربری اراضی با استفاده از طبقهبندی شئگرا نشان داد که بیشترین مقدار روند افزایشی مساحت برای کاربریهای کشاورزی دیم و کشاورزی آبی میباشد. این افزایش دو کاربری به ترتیب برابر با 28/18 و 4 درصد افزایش از کل حوضه مورد نظر را در بر میگیرد. روند تغییرات کاربریهای بایر، مرتع غنی و متوسط، به مرور زمان به نحوی کاهشی بوده است که به طوری که به ترتیب مساحت 04/14، 66/10و 73/5 درصد کاهش داشته است. کاربری انسان ساخت در طول زمان با روندی تقریبا یکنواخت در حال افزایش است که این نوع افزایش در طول 18 سال برابر با 47/2 درصد رشد داشته است. نتایج بدست آمده از نقشههای تولید شده پهنهبندی فرسایش سال 2000 و 2018 نشان داد که دو طبقه بسیار پر خطر و پر خطر (منظور طبقاتی هستند که به ترتیب دارای بیشترین پتانسیل فرسایش خاک در حوضهی آبریز زرینهرود را دارند) که هر کدام 29/15 و 51/27 درصد از منطقه را در برگرفتهاند. این طبقات بیشتر در کاربریهای کشاورزی دیم، کشاورزی آبی، بایر و مرتع متوسط واقع شده است.
هیدروژئولوژی
رسول حسن زاده؛ فریبا اسفندیاری درآباد؛ صیاد اصغری سراسکانرود؛ زهرا میری
چکیده
در این پژوهش نقشه کاربری اراضی حوضه آبریز درهرود با روش شیءگرا و با استفاده از تصاویر ماهوارهای لندست 5 و 8 در بازه زمانی 30 ساله، سالهای 1990 و 2019 بهره گرفته شده است تا تاثیرات آن بر تغییرات دبی رودخانه درهرود مورد بررسی قرار بگیرد. تصاویر در چهارده کلاس طبقه بندی شد و تغییرات مساحتی کلاس ها مشخص شد که کلاس های کشت آبی، زراعت دیم، ...
بیشتر
در این پژوهش نقشه کاربری اراضی حوضه آبریز درهرود با روش شیءگرا و با استفاده از تصاویر ماهوارهای لندست 5 و 8 در بازه زمانی 30 ساله، سالهای 1990 و 2019 بهره گرفته شده است تا تاثیرات آن بر تغییرات دبی رودخانه درهرود مورد بررسی قرار بگیرد. تصاویر در چهارده کلاس طبقه بندی شد و تغییرات مساحتی کلاس ها مشخص شد که کلاس های کشت آبی، زراعت دیم، مناطق سنگی، مناطق مسکونی، باغات و دریاچه دارای افزایش مساحت و زمین های بایر، مراتع، اراضی جنگلی و بستر رودخانه دارای کاهش مساحت بودند. جهت مشاهده در تغییرات روند جریانی رودخانه، از روش SCS استفاده شد. این روش در مدل SWAT اجرا گردید. 2019 در مدل SWAT بر اساس لایه رقومی ارتفاع مرزبندی حوضه تعیین شد. پارامترهای لازم به مدل مذکور، شامل لایههای خاک و تغییرات کاربری اراضی و دادههای اقلیمی به مدل فراخوانی شد. جهت نیل به نتیجه صحیح و قابل قبول، دو سناریوی مجزا برای سال 1990 و 2019 اجرا و استخراج شد. نتایج نشان داد که با تغییر کاربری اراضی مقدار CN در سناریو دوم نسبت به سناریوی اول، 5 درصد افزایش داشته و از70/02 به 73/5 افزایش یافته که به دلیل تغییر در روند کاربری اراضی به نفع غیر قابل نفوذتر شدن حوضه در برابر بارش نسبت به سال 1990 می باشد. همچنین بدلیل افزایش تغییر در نوع پوشش گیاهی میزان نفوذ عمقی نیز از سناریو اول به سناریو دوم از 09/257 به 9/97 کاهش داشته است.
ژئومورفولوژی
سمیه معزز؛ داود مختاری؛ محمدحسین رضائی مقدم
چکیده
چکیدهمخروط افکنهها از جمله مناطق مستعد وقوع مخاطرات ژئومورفولوژیکی هستند. یکی از این مخاطرات روانگرایی میباشد که هدف اصلی این پژوهش بررسی این پدیده در سطح مخروط افکنه لیلان واقع در شمال غرب ایران بوده است. جهت تهیه نقشه پتانسیل خطر وقوع روانگرایی از مدل ترکیبی FUZZY-VIKOR و تکنیک GIS استفاده شده است. پارامترهای مورد استفاده در این ...
بیشتر
چکیدهمخروط افکنهها از جمله مناطق مستعد وقوع مخاطرات ژئومورفولوژیکی هستند. یکی از این مخاطرات روانگرایی میباشد که هدف اصلی این پژوهش بررسی این پدیده در سطح مخروط افکنه لیلان واقع در شمال غرب ایران بوده است. جهت تهیه نقشه پتانسیل خطر وقوع روانگرایی از مدل ترکیبی FUZZY-VIKOR و تکنیک GIS استفاده شده است. پارامترهای مورد استفاده در این تحقیق عبارت بودند از: شیب، عمق آب زیرزمینی، نوع خاک و لرزهخیزی. لایههای اطلاعاتی هر یک از این پارامترها در محیط نرمافزار ArcGIS تهیه شدند. در ادامه جهت استانداردسازی لایهها از مدل فازی استفاده گردید. در پایان وزن دهی پارامترها با روش ویکور انجام شد. نتایج وزن دهی پارامترها با روش ویکور نشان داد که دو پارامتر خاک و عمق آب زیرزمینی به ترتیب با وزن 442/0، 236/0 بیشترین ضریب اهمیت را کسب کردهاند که نشاندهنده اهمیت این پارامترها در خطر وقوع روانگرایی در سطح منطقه میباشد. نقشه نهایی با همپوشانی لایهها و ضرب وزن نهایی معیارها در هر لایه در 5 طبقه از پتانسیل خیلی کم تا خیلی زیاد تهیه گردید. نتایج بررسی مساحت هر یک از طبقات خطر نشان داد که 28/0 درصد از مساحت منطقه در طبقه خیلی زیاد و 70 درصد نیز در طبقه زیاد از نظر خطر وقوع روانگرایی قرار دارد. بهطور عمده مناطق با پتانسیل خطر بالا در قسمتهای پاییندست منطقه قرار دارند. این مناطق از نظر عمق آب زیرزمینی، بافت خاک و شیب مستعد وقوع خطر روانگرایی میباشند.
ژئومورفولوژی
صیاد اصغری سراسکانرود؛ ابوذر صادقی؛ الهام ملانوری
چکیده
سطوح دارای پوشش برف (SC) بر تعادل انرژی سطح زمین از طریق بازخورد آلبیدو تأثیر میگذارد، و همچنین تاثیر عمدهای بر فرآیندهای اقلیمی، فعالیتهای انسانی و چرخه هیدرولوژی، دارد. دمای سطح زمین (LST) از عناصر اصلی در شناخت اقلیم یک منطقه است که تغییرات و نوسانات آنها در طبقات ارتفاعی مختلف برای بررسیهای هیدرولوژیکی بسیار کاربردی است. ...
بیشتر
سطوح دارای پوشش برف (SC) بر تعادل انرژی سطح زمین از طریق بازخورد آلبیدو تأثیر میگذارد، و همچنین تاثیر عمدهای بر فرآیندهای اقلیمی، فعالیتهای انسانی و چرخه هیدرولوژی، دارد. دمای سطح زمین (LST) از عناصر اصلی در شناخت اقلیم یک منطقه است که تغییرات و نوسانات آنها در طبقات ارتفاعی مختلف برای بررسیهای هیدرولوژیکی بسیار کاربردی است. هدف از این مطالعه ارزیابی و بررسی ارتباط دمای سطح زمین و سطح پوشش برف با مولفه توپوگرافیکی ارتفاع در حوضه دریاچه ارومیه میباشد. در این پژوهش به علت سهولت دسترسی به دادههای سنجشازدور و تفکیک مناسب زمانی و مکانی تصاویر ماهوارهای ترا، از تصاویر سنجنده مودیس به صورت ماهانه، فصلی و سالانه در بازه زمانی 1379-1399 استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان میدهد بین LST و SC رابطه معکوس وجود دارد، همچنین بررسی نقشههای SC و طبقات ارتفاعی نشان میدهد رابطه مستقیمی بین این دو متغیر وجود دارد، در واقع با افزایش ارتفاع پایداری برف در منطقه افزایش مییابد بهطوریکه در ارتفاعات بیشتر از 3000 متر مقدار سطح پوشش برف بیش از 98% نسبت به منطقه است. تغییرات دمای سطح زمین در ارتفاعات مختلف معکوس تغییرات سطح پوشش برف است بنابراین در ارتفاعات کمتر از 2000 متر میانگین سالانه دما 21تا 35 درجه سانتیگراد است، اما در ارتفاعات بالاتر از 3500 متر میانگین دمای سالانه حدود 7 الی 13 درجه میباشد.
حمید عمونیا؛ سیاوش شایان؛ مجتبی یمانی
چکیده
مناطق ساحلی به دلیل کاربردهای متعدد برای انسان از اهمیت ویژهای برخوردار هستند. تغییرات در خط ساحلی با وجود انسان و اثراتش نظیر تغییرات کاربری اراضی، اجتنابناپذیر است و به همین دلیل مطالعه میزان ارتباط بین تغییرات خط ساحلی و تغییرات کاربری اراضی ضرورت دارد. خط ساحلی بابلرود با طول حدود 9 کیلومتر در اکثر محدوده خود با شهر بابلسر ...
بیشتر
مناطق ساحلی به دلیل کاربردهای متعدد برای انسان از اهمیت ویژهای برخوردار هستند. تغییرات در خط ساحلی با وجود انسان و اثراتش نظیر تغییرات کاربری اراضی، اجتنابناپذیر است و به همین دلیل مطالعه میزان ارتباط بین تغییرات خط ساحلی و تغییرات کاربری اراضی ضرورت دارد. خط ساحلی بابلرود با طول حدود 9 کیلومتر در اکثر محدوده خود با شهر بابلسر تلاقی دارد که این موجب تاثیرگذاری فعالیتهای انسانی بر روی تغییرات خط ساحلی در این محدوده میگردد. رفتار نوسانی دریای خزر و میزان پسروی و پیشروی خط ساحلی در این محدوده میتواند متأثر از فعالیتهای انسانی و ایجاد تغییرات در کاربری اراضی ساحلی باشد. دادههای استفاده شده در این پژوهش شامل تراز سطح دریای خزر و تصاویر لندست در سنجندههای TM و OLI میباشد. طول دوره موردمطالعه 42 ساله از سال 1976 میلادی تا 2018 میلادی مشخص شده است که با روند آستانه تغییرات تراز دریای خزر هماهنگی دارد. روش پژوهش تحلیلی - مقایسهای بین دادههای و اطلاعات تراز دریا و تغییرات خط ساحلی و نقشههای کاربری اراضی است که برای محاسبه تغییرات خط ساحلی از سامانه (DSAS) در نرمافزار ArcGIS10.7 و برای محاسبه تغییرات کاربری اراضی از نرمافزار ENVI5.3.1 استفاده شده است. بعد از محاسبه تغییرات خط ساحلی و محاسبه آماره NSM، نمودار تغییرات خط ساحلی استخراج و با تغییرات مساحت کاربریهای اراضی مورد مقایسه قرار گرفته است. نتایج نشان میدهد که فعالیتهای انسانی بیش از تراز دریا، در تغییرات خط ساحلی تأثیرگذار بودهاند که مهمترین این فعالیتها، توسعه ساختوسازها و سازههای ساحلی فراتر از خط ساحلی طبیعی است.
فاطمه خدائی؛ شهرام روستایی؛ داود مختاری
چکیده
پژوهش حاضر با هدف تهیهی نقشهی بیابانزایی در محدودهی پیرامونی دریاچه ارومیه با تاکید بر معیار آبهای زیر زمینی بر اساس مدل بیابانزایی مدالوس در بازهی زمانی سال 2000 تا 2018 میلادی صورت پذیرفت. در جهت رسیدن به این هدف، چهار شاخص معیار آبهای زیرزمینی شامل میزان هدایت الکتریکی، میزان کلر موجود در آب های زیرزمینی، میزان جذب سدیمی ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف تهیهی نقشهی بیابانزایی در محدودهی پیرامونی دریاچه ارومیه با تاکید بر معیار آبهای زیر زمینی بر اساس مدل بیابانزایی مدالوس در بازهی زمانی سال 2000 تا 2018 میلادی صورت پذیرفت. در جهت رسیدن به این هدف، چهار شاخص معیار آبهای زیرزمینی شامل میزان هدایت الکتریکی، میزان کلر موجود در آب های زیرزمینی، میزان جذب سدیمی و میزان افت سطح ایستابی آبهای زیرزمینی به عنوان شاخصهای دخیل در فرآیند بیابانیشدن اراضی مورد بررسی قرار گرفت. بر طبق نتایج حاصل 212 کیلومترمربع از کل مساحت محدودهی مورد مطالعه در کلاس بسیار شدید بیابان-زایی، 338 کیلومتر در کلاس بیابانزایی شدید، 1708 کیلومتر مربع در کلاس بیابانزایی متوسط، 4723 کیلومتر در کلاس بیابانزایی ضعیف و 7414 کیلومتر مربع در کلاس بدون بیابانزایی قرار دارد. مناطق واقع در منتهیالیه جنوب و جنوبشرق دریاچه ارومیه به دلیل دارا بودن میزان هدایت الکتریکی (4600-2400 دسیزیمنس بر متر)، میزان کلر (1033-500 میلیگرم در لیتر)، میزان جذب (92-27 میلی گرم در لیتر) از وقوع پدیدهی بیابانزایی بیشتر از سایر نواحی متأثر شدهاند. از سوی دیگر در این نواحی سطح ایستابی آبهای زیرزمینی به طور میانگین بیش از 50 سانتی متر در 18سال افت پیدا کرده است. بر پایهی مطالعات صورت پذیرفته در جهت شناسایی مهمترین عامل تخریب منابع آبهای زیرزمینی و متعاقبا وقوع پدیدهی بیابانزایی برداشت بیرویه از منابع آبهای زیرزمینی به دلیل دارا بودن کاربری اراضی کشاورزی و باغی، کاهش میزان بارندگی و حضور آبرفتهای کواترنری با قابلیت انحلال پذیری بالا از علل آالودگی آبهای زیرزمینی نواحی واقع در کلاس خطر بسیار شدید است.
آب های زیرزمینی
ناصر جبرائیلی اندریان؛ عطا الله ندیری؛ مریم قره خانی
چکیده
در سه دهه گذشته، مخازن آب زیرزمینی ایران با چالشهای مهم و مرتبطی مواجه بوده است. کاهش همزمان حجم و کیفیت این آبها که با افزایش آلایندهها نیز برای اغلب مصارف غیر قابل استفاده میشود. بنابراین برای جلوگیری همین مقدار آب در دسترس ضرورت ارزیابی کیفیت آبهای زیرزمینی و شناسایی عوامل انسانی یا طبیعی تاثیر گذار بر کیفیت بیش از پیش تاکید ...
بیشتر
در سه دهه گذشته، مخازن آب زیرزمینی ایران با چالشهای مهم و مرتبطی مواجه بوده است. کاهش همزمان حجم و کیفیت این آبها که با افزایش آلایندهها نیز برای اغلب مصارف غیر قابل استفاده میشود. بنابراین برای جلوگیری همین مقدار آب در دسترس ضرورت ارزیابی کیفیت آبهای زیرزمینی و شناسایی عوامل انسانی یا طبیعی تاثیر گذار بر کیفیت بیش از پیش تاکید میشود. در این پژوهش ابتدا با بررسی هیدروژئوشیمیایی آلودگی حاصل از عناصر اصلی، فرعی و کمیاب شناسایی گردید و سپستغییرات آبنمود معرف آبخوان در مقابل هدایت الکتنوریکی منابع آب موجود در آبخوان دشت آذرشهر بررسی شده است. بهمنظور دستیابی به اهداف پژوهش در منطقه موردمطالعه داده های بلند مدت سطح آب و هدایت الکتریکی از آب منطقهای استان آذربایجان شرقی اخذ شده و پس از بررسی اولیه، اقدام به نمونهبرداری از چاهها و قناتهای موجود در منطقه گردید و تعداد 33 نمونه با توزیع مناسب از آبخوان برداشت گردیده و به آزمایشگاه آب دانشگاه تبریز منتقل شد. پارامترهای اندازهگیری شده شامل pH، هدایت الکتریکی، عناصر اصلی، فرعی و کمیاب بود. نتایج حاصل از تجزیه شیمیایی عناصر، غلظت بیشازحد مجاز شرب نیترات و عناصر آرسنیک، سرب، نیکل و کروم را نشان داد. به منظور بررسی تیپ آب منطقه از نمودارهای پایپر و استیف استفاده شد که نشان داد تیپ آب عمدتا سولفاته و بیکربناته میباشد؛ که منشا آبهای موجود مطابق سازندهای زمینشناسی منطقه، آب حاصل از اختلاط و آبهای حاصل تعویض یونی بودند. همچنین یافتههای حاصل از آنالیزهای آماری چند متغیره تحلیل عاملی نیز چهار گروه عاملی را در کیفیت منابع آب منطقه موثر نشان دادند که تنها عامل چهارم انسانزاد تلقی شد. بهطور کل اکثریت عناصر کمیاب موجود در منابع آبی متأثر از سازندها و اندرکنش آب-سنگ است. روند کلی آبنمود معرف کمیت آبخوان در طی بازه زمانی 25 ساله تقریباَ متعادل و با شیب نزولی کم میباشد ولی روند کلی نمودار کموگراف هدایت الکتریکی در این آبخوان به صورت صعودی با شیب بسیار بالاتر است که نشانگر افزایش فعالیتهای انسانزاد و وجود شورابهها و لایههای با شوری بالا میباشد که در اثر انحلال و نفوذ به آب زیرزمینی منجر به کاهش کیفیت مخزن آب زیرزمینی شده است. در منطقه مطالعاتی عمده نمونههای آلوده از نظر عناصر اصلی و کمیاب در اطراف شهر گوگان که انتهای دشت میباشد. آلودگی در انتهای دشت با روند کلی انحلال در مسیر حرکت آبزیرزمینی و تمرکز چاههای پمپاژ در این منطقه مرتبط است