ژئومورفولوژی
لیلا آقایاری؛ صیاد اصغری سراسکانرود؛ بتول زینالی
چکیده
با استفاده از مطالعات میدانی، نقشه های زمینشناسی و توپوگرافی و با مرور پژوهشها و مطالعات صورت گرفته در این زمینه و همچنین بررسی شرایط موجود در منطقه مورد مطالعه 9 عامل طبقات ارتفاعی، شیب، جهت شیب، لیتولوژی، فاصله از گسل، فاصله از رودخانه، فاصله از راههای ارتباطی ،کاربری اراضی و بارش به عنوان عوامل موثر بر وقوع زمینلغزش بررسی ...
بیشتر
با استفاده از مطالعات میدانی، نقشه های زمینشناسی و توپوگرافی و با مرور پژوهشها و مطالعات صورت گرفته در این زمینه و همچنین بررسی شرایط موجود در منطقه مورد مطالعه 9 عامل طبقات ارتفاعی، شیب، جهت شیب، لیتولوژی، فاصله از گسل، فاصله از رودخانه، فاصله از راههای ارتباطی ،کاربری اراضی و بارش به عنوان عوامل موثر بر وقوع زمینلغزش بررسی شد. لذا، هدف این پژوهش بررسی و تحلیل مهمترین عوامل دخیل در ایجاد خطر زمینلغزش در شهرستان گرمی و مشخص کردن سطوح مستعد که احتمالاً در آینده نزدیک درگیر زمینلغزش خواهند شد. در این پژوهش نسبت به پهنه بندی مناطق مستعد با الگوریتم چند معیاره Aras درمحیط نرم افزار Edrisiاقدام گردید و با توجه به نتایج حاصل از پهنهبندی خطر زمینلغزش؛ معیارهای کاربری اراضی، شیب، لیتولوژی به ترتیب با ضریب وزنی 187/0، 152/0، 152/0 و 142/0، مهم ترین عوامل دخیل در ایجاد خطرزمینلغزش محدوده مطالعاتی بوده و به ترتیب 99/361 و 32/450 کیلومتر مربع از محدوده دارای احتمال خطر بسیارزیاد و زیاد می باشد. در نهایت می توان گفت مهمترین عامل اصلی دخیل در افزایش مقدار و پتانسیل زمین-لغزش در شهرستان گرمی، تغییر کاربریاراضی و افزایش زمینهای کشاورزی و چراگاههای دامی میباشد.
ژئومورفولوژی
جمشید یاراحمدی؛ محمد خسروشاهی
چکیده
تداوم خشکسالی ها، کاهش پوشش گیاهی و گسترش پلایای نمکی دریاچه ارومیه، ایجاد کانون های گرد و غبار محلی در حاشیه دریاچه ارومیه در استان آذربایجان شرقی را محتمل ساخته است. تحقیق حاضر با هدف بررسی توزیع مکانی-زمانی فرسایش بادی با کاربست شاخص غبارناکی در سطح استان آذربایجان شرقی اجرا شده است. برای این منظور، ابتدا سری داده های غبارناکی ...
بیشتر
تداوم خشکسالی ها، کاهش پوشش گیاهی و گسترش پلایای نمکی دریاچه ارومیه، ایجاد کانون های گرد و غبار محلی در حاشیه دریاچه ارومیه در استان آذربایجان شرقی را محتمل ساخته است. تحقیق حاضر با هدف بررسی توزیع مکانی-زمانی فرسایش بادی با کاربست شاخص غبارناکی در سطح استان آذربایجان شرقی اجرا شده است. برای این منظور، ابتدا سری داده های غبارناکی که بصورت کدهای اختصاصی در ایستگاه های هواشناسی ثبت شده، در بازه زمانی30 سال اخیر تهیه و سپس، با استفاده از آرمون من- کندال وجود روند در سری داده های یاد شده بررسی گردید. در ادامه، فراوانی وقوع طوفان های گرد و غبار براساس شاخص DSI محاسبه شده و نقشه توزیع مکانی آنها در محیط GIS تهیه گردید. نتایج آزمون من-کندال نشان داد که شیب روند هر دو دسته طوفان های گرد و غبار محلی و فرامحلی در سطح استان افزایشی است؛ ولی تنها روند موجود در طوفان های گرد و غبار فرامحلی در سطح 95% معنیدار است. نتایج این تحقیق نشان داد که قسمت عمده طوفان های گرد و غبار مشاهداتی در سطح استان آذربایجان شرقی دارای مشاء فرامحلی هستند؛ با این وجود، فراوانی گرد و غبارهای محلی در سال های اخیر از افزایش نسبی برخوردار بوده و این مسله در ارتباط با تاثیر تداوم خشکسالی ها بر کاهش پوشش گیاهی و گسترش پلایای دریاچه ارومیه قابل توجیه است. در همین ارتباط، بیشترین مقدار شاخص طوفان های گرد و غباردر حوزه دریاچه ارومیه در ایستگاه های هواشناسی تبریز، سهند و مراغه مشاهده شده است.
ژئومورفولوژی
موسی عابدینی؛ امیرحسام پاسبان
چکیده
فرسایش خاک از جمله تهدیدات زیستمحیطی جدی است که میتواند بر جنبههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشورها تأثیر بگذارد. یکی از مدلهای تجربی پرکاربرد برای تخمین میزان فرسایش خاک معادله جهانی فرسایش خاک اصلاحشده موسوم به مدل RUSLE میباشد. هدف از این پژوهش تجزیه و تحلیل و پهنهبندی میزان فرسایش خاک و ارتباط آن با شاخصهای هیدروژئومورفیک ...
بیشتر
فرسایش خاک از جمله تهدیدات زیستمحیطی جدی است که میتواند بر جنبههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشورها تأثیر بگذارد. یکی از مدلهای تجربی پرکاربرد برای تخمین میزان فرسایش خاک معادله جهانی فرسایش خاک اصلاحشده موسوم به مدل RUSLE میباشد. هدف از این پژوهش تجزیه و تحلیل و پهنهبندی میزان فرسایش خاک و ارتباط آن با شاخصهای هیدروژئومورفیک و پوششگیاهی حوضه آبریز خیاوچای مشکین شهر میباشد. فاکتورهای مدل RUSLE شامل فرسایندگیباران (R)، فرسایشپذیری خاک (K)، توپوگرافی (LS)، پوششگیاهی (C) و عملیات حفاظتی (P) است که به ترتیب عامل فرسایندگی باران با استفاده از دادههای بارندگی، لایه بافت خاک، مدل رقومی ارتفاعی و کاربری اراضی میباشد در محیط سامانه اطلاعات مکانی (GIS) تهیه شدهاند و پس از رویهمگذاری لایهها، مقدار فرسایش سالانه خاک بین 0 تا 54/150 تن بر هکتار در سال در سطح حوضه برآورد شد. در گام بعد شاخصهای هیدروژئومورفیک و پوششگیاهی که در رخداد فرسایش خاک موثر هستند شامل شاخص رطوبت توپوگرافی (TWI)، شاخص توان آبراهه (SPI)، شاخص انحناءدامنه (Curvatore)، شاخص انحناء مقطع (Profil Curvatore)، شاخص انحناء سطح (Plan Curvatore) و شاخص پوشش گیاهی عادی (NDVI) در محیط ArcMap ایجاد و نقشههای پهنهبندی تهیه شدند. نتایج این پژوهش همچنین نشان داد عامل توپوگرافی با ضریب همبستگی 92/0 درصد بیشترین تاثیر را در برآورد فرسایش سالانه خاک توسط مدل RUSLE داشته است. در بررسی دیگر ارتباط بین شاخصهای هیدروژئومورفیک و پوششگیاهی با میزان فرسایش سالانه خاک انجام گرفت و نتایج نشان داد که شاخصهای تفاضل پوششگیاهی نرمالشده و انحناء مقطع بهترتیب با ضریب همبستگی 57/0 و 05/0 نسبت به شاخصهای دیگر بهترتیب بیشترین و کمترین تاثیرگذاری را دارا میباشند. نتایج این پژوهش امکان تلفیق شاخصهای موثر هیدروژئومورفیک و پوششگیاهی بر فرسایش و نیز امکان استفاده از سایر شاخصهای موثر و قابلیتهای RS و GIS را جهت تخمین کمی مقادیر فرسایش خاک را تایید مینماید.
ژئومورفولوژی
داود مختاری؛ محمد حسین رضایی مقدم؛ دیانا درتاج
چکیده
فرایندهای تکتونو-کارست نقش مهمی در شکلگیری و تغییر لندفرمها دارند. بعضی از مناطق مانند زاگرس استان فارس، به دلیل قرار گرفتن در منطقه فعال تکتونیکی و همچنین داشتن سازندهای کارستیک، متاثر از فعالیتهای تکتونو-کارست هستند. با توجه به اهمیت بررسی تغییرات لندفرمی در برنامهریزیهای مختلف، در این پژوهش نقش فرایندهای تکتونو-کارست ...
بیشتر
فرایندهای تکتونو-کارست نقش مهمی در شکلگیری و تغییر لندفرمها دارند. بعضی از مناطق مانند زاگرس استان فارس، به دلیل قرار گرفتن در منطقه فعال تکتونیکی و همچنین داشتن سازندهای کارستیک، متاثر از فعالیتهای تکتونو-کارست هستند. با توجه به اهمیت بررسی تغییرات لندفرمی در برنامهریزیهای مختلف، در این پژوهش نقش فرایندهای تکتونو-کارست در شکلگیری و گسترش درههای عرضی زاگرس فارس از محدوده اَوز تا کَرمُستَج تحلیل شده است. در این تحقیق از تصاویر راداری سنتینل 1، مدل رقومی ارتفاعی 5/12 متر SRTM، نقشه زمینشناسی 1:100000 منطقه و اطلاعات هیدرواقلیمی منطقه بهعنوان مهمترین دادههای تحقیق استفاده شده است. مهمترین ابزارهای مورد استفاده در تحقیق، ArcGIS و GMT بوده است. این تحقیق با توجه به اهداف مورد نظر در دو مرحله انجام شده است که در مرحله اول با استفاده از روش سری زمانی SBAS به ارزیابی وضعیت تکتونیکی منطقه و در مرحله دوم با استفاده از مدل تلفیقی منطق فازی-AHP، به پتانسیلسنجی مناطق مستعد توسعه فرایندهای کارستیک پرداخته شده است. نتایج حاصله از روش سری زمانی SBAS نشان داده است که برخی از درههای عرضی منطقه نسبت به مناطق پاییندست خود در حال فرونشینی هستند و همین مسئله سبب کاهش اختلاف ارتفاع، کاهش سرعت رواناب، ایجاد فرصت لازم برای فرسایش و انحلال و در نتیجه توسعه عرضی این درهها شده است. همچنین بر اساس نتایج حاصله، تمامی درههای عرضی در طبقه با پتانسیل زیاد یا خیلیزیاد توسعه فرایندهای کارستیک قرار دارند که این مسئله بیانگر نقش فرایندهای کارستیک در شکلگیری درههای عرضی منطقه است. مجموع نتایج حاصله از این پژوهش نشان داده است که شکلگیری و توسعه درههای عرضی در منطقه مورد مطالعه متاثر از عوامل تکتونو-کارست بوده است.
ژئومورفولوژی
نعیمه رحیمی؛ سمیه خالقی؛ علیرضا صالحی پور میلانی
چکیده
در شرق شهرستان جاسک، در فاصله سالهای 1387 تا 1398 چهار سیلاب شدید در رودخانه سدیج رخداده است که بالاترین دبی را در بین سایر سیلابهای دوره موردمطالعه به خود اختصاص دادهاند. هدف این تحقیق ارزیابی تغییرات مورفولوژیکی رودخانه سدیج در اثر رخداد سیلابها در یک دوره 11 ساله و در چهار سیلاب شاخص در سالهای 1387، 1392، 1395 و 1397 در قاعده دلتای ...
بیشتر
در شرق شهرستان جاسک، در فاصله سالهای 1387 تا 1398 چهار سیلاب شدید در رودخانه سدیج رخداده است که بالاترین دبی را در بین سایر سیلابهای دوره موردمطالعه به خود اختصاص دادهاند. هدف این تحقیق ارزیابی تغییرات مورفولوژیکی رودخانه سدیج در اثر رخداد سیلابها در یک دوره 11 ساله و در چهار سیلاب شاخص در سالهای 1387، 1392، 1395 و 1397 در قاعده دلتای سدیج است. بهمنظور استخراج اثرات ژئومورفیک در رودخانه موردمطالعه از دادههای ماهوارهای لندست و گوگل ارث استفاده شد. تغییرات مورفولوژیکی ناشی از سیلاب در رودخانه و کرانه آن با بهرهگیری از نرمافزار GIS10.5 استخراج و از افزونه فلوویال کریدور جهت محاسبه تغییرات عرض رودخانه استفاده گردید. علاوه بر آن از مدل RNCI بهمنظور ارزیابی میزان فرسایش و رسوبگذاری کانال رودخانه سدیج استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان میدهد که سیلاب سال 1397 نسبت به دیگر سیلابها ، تأثیرات زیادتری بر تغییرات ژئومورفولوژیکی عرض کانال و فرسایش شدید کرانه رودخانه داشته است. در حدفاصل سیلابهای سال 1387 تا 1397 متوسط عرض کانال حدود 38 متر کاهشیافته است و طول رودخانه در حدود 3510 متر افزایشیافته است که با افزایش ضریب خمیدگی رودخانه از 40/1 به 56/1 انطباق دارد. همچنین بر اساس نتایج RNCI سیلاب سال 1397 با دبی 73/1167 مترمکعب بر ثانیه و میزان 19/8، بیشترین میزان فرسایش را نسبت به دیگر سیلابها داشته است. همچنین در بین بازههای موردمطالعه در حدفاصل سیلابهای 1387 تا 1397 بازه B بیشترین تغییرات پارامترهای هندسی را داشته است.
ژئومورفولوژی
مجتبی یمانی؛ شهناز جودکی
چکیده
پادگانهها آرشیوهای مهمی برای دیرینهشناسی به شمار میروند. در این پژوهش، تغییرات دمای دیرینه و تناوب دبی حوضه جاجرود در شمال شرق تهران بر اساس ویژگیهای رسوبشناسی و ژئوشیمی پادگانهها بررسی شده است. ابتدا با تکنیکهای کلسیمتری، EC، XRF و PH نمونه های رسوبی آنالیز و سپس این داده ها با اندیسهای میزان شوری، هوازدگی شیمیایی، اسیدیته ...
بیشتر
پادگانهها آرشیوهای مهمی برای دیرینهشناسی به شمار میروند. در این پژوهش، تغییرات دمای دیرینه و تناوب دبی حوضه جاجرود در شمال شرق تهران بر اساس ویژگیهای رسوبشناسی و ژئوشیمی پادگانهها بررسی شده است. ابتدا با تکنیکهای کلسیمتری، EC، XRF و PH نمونه های رسوبی آنالیز و سپس این داده ها با اندیسهای میزان شوری، هوازدگی شیمیایی، اسیدیته و بلوغ لایههای رسوبی پادگانهها ارتباط داده شدهاند. نتایج نمایانگر سه دوره تغییرات دبی، طی تناوب دورههای سرد و گرم رود داده است. یکی در اوج دوره یخچالی که انباشت برف و یخ در بخش کوهستانی کاهش دبی را به همراه داشته است(قبل از هولوسن). در مرحله دوم، با گذر از دوره یخچالی به گرم (11 تا 8 هزار سال قبل) جاجرود بیشترین دبی خود را تجربه کرده است. زیرا ذوب یخچالها با دبی بارش توأم بوده است. وجود لایهبندی بسیار درشتبافت در پادگانههای اوایل هولوسن نشانگر وقوع سیلابهای در این دوره است. در مرحله سوم، تسلط شرایط گرم و خشک اخیر(8 هزار سال پیش تاکنون) و فقدان ذخایر یخچالی، منجر به کاهش دبی رودها شده است. زیرا امروزه دبی جاجرود صرفاً از بارش تأمین میشود و وقوع سیلابهای دورهای نیز نتیجه مستقیم خروج از آستانههای شدت و مدت بارشها است. بر این اساس، مطالعات ژئوشیمی پادگانه ها میتواند دادههای ارزشمندی را برای بازیابی تغییرات دینامیکی جریان و دبی، طی دوره کواترنری فراهم کرده و قابل تعمیم به سایر حوضه های مشابه است.
ژئومورفولوژی
رئوف مصطفیزاده؛ فریبا اسفندیاری؛ احمد ناصری؛ احمد عبیات؛ مریم ادهمی
چکیده
بعد فرکتال نمایهای قوی و مهم در انعکاس خصوصیات فیزیکی و مورفولوژی رودخانه بوده و ارتباط تنگاتنگی با سایر ویژگیهای فیزیکی و هندسی رودخانهها دارد. در تحقیق حاضر بهمنظور بررسی وضعیت پیچانرودی رودخانه قرهسوی استان اردبیل براساس الگوی فرکتال از روش شمارش جعبهای استفاده شد، سپس با استفاده از روش همبستگی پیرسون، ارتباط میان ...
بیشتر
بعد فرکتال نمایهای قوی و مهم در انعکاس خصوصیات فیزیکی و مورفولوژی رودخانه بوده و ارتباط تنگاتنگی با سایر ویژگیهای فیزیکی و هندسی رودخانهها دارد. در تحقیق حاضر بهمنظور بررسی وضعیت پیچانرودی رودخانه قرهسوی استان اردبیل براساس الگوی فرکتال از روش شمارش جعبهای استفاده شد، سپس با استفاده از روش همبستگی پیرسون، ارتباط میان پارامترهای مورفولوژیک مورد بررسی قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان میدهد، بعد فرکتال رودخانه قرهسو بین 068/2 تا 186/2 متغیر است. حداقل بعد فرکتال در دسته اول و حداکثر در دسته هشتم قرار دارد. بر اساس رابطه معنیداری ضریب تعیین میان تعداد و مساحت دایرههای مماس بر پیچانرود با مقادیر 71/0 تا 84/0 میتوان گفت که پیچانرودهای مورد مطالعه در بازه مورد مطالعه از رودخانه قرهسو از الگوی فرکتالی و خودتشابهی پیروی میکند. مقادیر بعد فرکتالی بازه روستای انزاب- روستای طالبقشلاقی برابر 23/2 محاسبه شد که نشان میدهد این بازه دارای خاصیت خودتشابهی بیشتری است و میتواند دلیلی بر طبیعی بودن بازه مورد نظر باشد و نیز بازه مذکور در یک محدوده دشتی جریان دارد و رودخانه تکامل بیشتری پیدا کرده است. این در حالی است که در بازه روستای طالبقشلاقی-سد سبلان مقدار بعد فرکتالی برابر 85/1 بهدست آمد که میتواند به عبور رودخانه از مسیرهایی با شیب بیشتر مرتبط باشد که توسعه مئاندر را محدود نموده است. باید اشاره شود که برخی دخالتهای انسانی در مسیر رودخانه و نیز عبور رودخانه از مجاورت اراضی کشاورزی در برخی موارد باعث تغییر در عرض و عمق رودخانه و محدودیت در گسترش مئاندرها شده است.
ژئومورفولوژی
امیرحسین قربانی؛ رئوف مصطفیزاده؛ محسن ذبیحی؛ مسعود جعفری رودسری
چکیده
پژوهش حاضر با هدف تجزیه و تحلیل و شناسایی نقاط داغ وقوع زمینلغزش با استفاده از آمار مکانی و الگوریتم Getis-Ord در حوزه آبریز قرناوه استان گلستان برنامهریزی شده است. در این راستا، فراوانی وقوع زمینلغزش براساس طبقات شیب، جهت جغرافیایی، کاربری اراضی، نوع خاک و انواع ویژگیهای پهنههای لغزشی مورد تحلیل قرار گرفته است. در تعیین نقاط ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف تجزیه و تحلیل و شناسایی نقاط داغ وقوع زمینلغزش با استفاده از آمار مکانی و الگوریتم Getis-Ord در حوزه آبریز قرناوه استان گلستان برنامهریزی شده است. در این راستا، فراوانی وقوع زمینلغزش براساس طبقات شیب، جهت جغرافیایی، کاربری اراضی، نوع خاک و انواع ویژگیهای پهنههای لغزشی مورد تحلیل قرار گرفته است. در تعیین نقاط داغ و مناطق بحرانی، معیارهای مساحت، طول، عرض، عمق و ارتفاع پرتگاه مبنای تحلیلهای مکانی در نظر گرفته شده است. نتایج نشان داد که نقاط داغ وقوع زمینلغزش در محدوده شرقی منطقه مطالعاتی قرار گرفتهاند که در طبقات ارتفاعی بالا، کاربری اراضی مرتعی و شیب بالا واقع شده است. براساس یافتههای پژوهش، اراضی مرتعی و جنگلی، خاکهای بادی-یخچالی لسی و طبقه شیب 50 تا 75 درصد و جهت جغرافیایی شمالی بیشترین تعداد وقوع زمینلغزش را به خود اختصاص دادهاند. همچنین، نقاط وقوع زمینلغزش غیرمعنیدار از نظر آماری با استفاده از روش Getis-Ord و براساس معیار مساحت زمینلغزش در مناطق میانی و پاییندست حوزه آبریز مورد مطالعه قرار دارد. تعیین نقاط بحرانی وقوع زمینلغزش و نیز تعیین عوامل مؤثر بر آن از طریق تحلیل نقشههای مکانی در بستر GIS امکان تعیین آستانههای موثر بر وقوع زمینلغزش را فراهم مینماید. تجزیه و تحلیل نقاط بحرانی وقوع زمینلغزش میتواند بهعنوان مبنای برنامهریزی مکانی، شناسایی مناطق بحرانی و کاهش خطر مدنظر قرار گیرد. رویکرد مورد استفاده در ارزیابی خودهمبستگی مکانی مخاطرات طبیعی کاربرد دارد و در تلفیق با پهنههای مستعد خطرات چندگانه محیطی میتواند مبنای پیشبینی شدت خطر و خسارت در آینده قرار گیرد.
ژئومورفولوژی
مهدی فیض اله پور
چکیده
سیرک های یخچالی نشان دهنده خصوصیات یخچالها و اقلیمهای گذشته می باشند. در این تحقیق به تحلیل 39 سیرک یخچالی در حوضه آبریز رودخانه جاجرود پرداخته شد. برای بررسی مورفومتری سیرکها از پارامترهای طول، عرض، ارتفاع راس سیرک، ارتفاع کف سیرک، مساحت، محیط، نسبت طول به عرض، نسبت طول به ارتفاع کف و نسبت پهنا به ارتفاع کف استفاده شد. برای هر یک از ...
بیشتر
سیرک های یخچالی نشان دهنده خصوصیات یخچالها و اقلیمهای گذشته می باشند. در این تحقیق به تحلیل 39 سیرک یخچالی در حوضه آبریز رودخانه جاجرود پرداخته شد. برای بررسی مورفومتری سیرکها از پارامترهای طول، عرض، ارتفاع راس سیرک، ارتفاع کف سیرک، مساحت، محیط، نسبت طول به عرض، نسبت طول به ارتفاع کف و نسبت پهنا به ارتفاع کف استفاده شد. برای هر یک از پارامترهای مورفومتریک، فاکتورهای آماری ضریب تغییرات، انحراف معیار، میانگین، ماکزیمم و مینیمم در Excel محاسبه و برآورد شد. سپس مقادیر ضریب تعیین برای هر یک از پارامترها برآورد شده و نمودار پراکنش ترسیم شد. در نهایت ماتریس همبستگی با بهره گیری از ضریب همبستگی پیرسون برای تمامی فاکتورها برآورد شد. بیشترین میزان فراوانی سیرک در جهت جنوب غربی واقع شده است. حداکثر ارتفاع سیرک ها به میزان 3800 متر نیز متعلق به جهت جغرافیایی جنوب می باشد. بیشترین همبستگی ها بین پارامتر طول و عرض به میزان 9936/0 مشاهده شد. این امر نشان دهنده تغذیه بالای این سیرک ها و حجم قابل توجه آنها در دوره پلیستوسن می باشد. بررسی ها نشان داد که سیرک های تکامل یافته تر نسبت به سیرک های کمتر توسعه یافته از مساحت بیشتر، ارتفاع کمتر و نسبت طول به عرض کمتری برخوردار هستند.
ژئومورفولوژی
سمیه معزز؛ داود مختاری؛ محمدحسین رضائی مقدم
چکیده
چکیدهمخروط افکنهها از جمله مناطق مستعد وقوع مخاطرات ژئومورفولوژیکی هستند. یکی از این مخاطرات روانگرایی میباشد که هدف اصلی این پژوهش بررسی این پدیده در سطح مخروط افکنه لیلان واقع در شمال غرب ایران بوده است. جهت تهیه نقشه پتانسیل خطر وقوع روانگرایی از مدل ترکیبی FUZZY-VIKOR و تکنیک GIS استفاده شده است. پارامترهای مورد استفاده در این ...
بیشتر
چکیدهمخروط افکنهها از جمله مناطق مستعد وقوع مخاطرات ژئومورفولوژیکی هستند. یکی از این مخاطرات روانگرایی میباشد که هدف اصلی این پژوهش بررسی این پدیده در سطح مخروط افکنه لیلان واقع در شمال غرب ایران بوده است. جهت تهیه نقشه پتانسیل خطر وقوع روانگرایی از مدل ترکیبی FUZZY-VIKOR و تکنیک GIS استفاده شده است. پارامترهای مورد استفاده در این تحقیق عبارت بودند از: شیب، عمق آب زیرزمینی، نوع خاک و لرزهخیزی. لایههای اطلاعاتی هر یک از این پارامترها در محیط نرمافزار ArcGIS تهیه شدند. در ادامه جهت استانداردسازی لایهها از مدل فازی استفاده گردید. در پایان وزن دهی پارامترها با روش ویکور انجام شد. نتایج وزن دهی پارامترها با روش ویکور نشان داد که دو پارامتر خاک و عمق آب زیرزمینی به ترتیب با وزن 442/0، 236/0 بیشترین ضریب اهمیت را کسب کردهاند که نشاندهنده اهمیت این پارامترها در خطر وقوع روانگرایی در سطح منطقه میباشد. نقشه نهایی با همپوشانی لایهها و ضرب وزن نهایی معیارها در هر لایه در 5 طبقه از پتانسیل خیلی کم تا خیلی زیاد تهیه گردید. نتایج بررسی مساحت هر یک از طبقات خطر نشان داد که 28/0 درصد از مساحت منطقه در طبقه خیلی زیاد و 70 درصد نیز در طبقه زیاد از نظر خطر وقوع روانگرایی قرار دارد. بهطور عمده مناطق با پتانسیل خطر بالا در قسمتهای پاییندست منطقه قرار دارند. این مناطق از نظر عمق آب زیرزمینی، بافت خاک و شیب مستعد وقوع خطر روانگرایی میباشند.
ژئومورفولوژی
الناز پیروزی؛ عقیل مددی
چکیده
فرسایش خاک یکی از معضلات مهم در حوضههای آبریز کشور ایران میباشد که هر ساله موجب هدر رفتن هزاران تن خاک میشود. هدف تحقیق حاضر، پهنهبندی خطر فرسایش خاک در حوضهی آبریز گیویچای (شمالغرب ایران)، میباشد. در این مطالعه ابتدا، عوامل مؤثر جهت فرسایش در منطقه شناسایی شدند و سپس لایههای اطلاعاتی هر معیار، در GIS تهیه گردید. ارزشگذاری ...
بیشتر
فرسایش خاک یکی از معضلات مهم در حوضههای آبریز کشور ایران میباشد که هر ساله موجب هدر رفتن هزاران تن خاک میشود. هدف تحقیق حاضر، پهنهبندی خطر فرسایش خاک در حوضهی آبریز گیویچای (شمالغرب ایران)، میباشد. در این مطالعه ابتدا، عوامل مؤثر جهت فرسایش در منطقه شناسایی شدند و سپس لایههای اطلاعاتی هر معیار، در GIS تهیه گردید. ارزشگذاری و استانداردسازی لایهها با استفاده از تابع عضویت فازی و وزندهی معیارها، با استفاده از روش کرتیک انجام گردید. تحلیل و مدلسازی نهایی با استفاده از روش MABAC به عنوان یکی از روشهای تصمیمگیری چند معیاره (MCDM)، انجام شد. با توجه به نتایج مطالعه، به ترتیب عوامل شیب، کاربریاراضی، خاک و لیتولوژی بیشترین ضریب وزنی را به خود اختصاص دادند. همچنین، نتایج مطالعه نشان داد؛ به ترتیب 89/283 و 93/414 کیلومترمربع از مساحت محدوده، دارای پتانسیل خطر بسیار زیاد و زیاد، میباشد و مناطق بسیار پرخطر و پرخطر در سازندهایی نامقاوم و فرسایشپذیر، کاربریهای زراعی و باغات و شیبهای 40-15 درصد قرار دارند. میتوان گفت که نتایج حاصل از این مطالعه، حاکی از توان بالای حوضهی مطالعاتی از لحاظ رخداد فرسایش میباشد و لازم است کنترل فرسایش و اقدامات حفاظتی در دستور کار متخصصین و مدیران اراضی قرار گیرد. به علاوه، نتایج حاصل از صحتسنجی نتایج، نشان داد که استفاده از روش MABAC، از دقت نسبی بالایی جهت مطالعهی خطر فرسایش خاک برخوردار است.
ژئومورفولوژی
لیلا آقایاری؛ موسی عابدینی
چکیده
هدف این پژوهش بررسی و تحلیل مهمترین عوامل دخیل در ایجاد خطر فرونشست دشت اردبیل و مشخص کردن سطوح مستعد که احتمالاً در آینده نزدیک درگیر فرونشست خواهند شد. هدف از این پژوهش در مرحله اول ارزیابی فرونشست با استفاده از تکنیک تداخل سنجی راداری در محیط نرم افزار Sarscape، با بهره از قابلیت تصاویر-A1 Sentinel در بازه زمانی 2016 و 2021 و همچنین در ادامه، ...
بیشتر
هدف این پژوهش بررسی و تحلیل مهمترین عوامل دخیل در ایجاد خطر فرونشست دشت اردبیل و مشخص کردن سطوح مستعد که احتمالاً در آینده نزدیک درگیر فرونشست خواهند شد. هدف از این پژوهش در مرحله اول ارزیابی فرونشست با استفاده از تکنیک تداخل سنجی راداری در محیط نرم افزار Sarscape، با بهره از قابلیت تصاویر-A1 Sentinel در بازه زمانی 2016 و 2021 و همچنین در ادامه، نسبت به پهنه بندی مناطق مستعد با الگوریتم چند معیاره Aras درمحیط نرم افزار Edrisiاقدام گردید .نتایج مطالعه حاضر نشان داد مقدار بین صفر تا 22 میلی متر فرونشست در محدوده مورد مطالعه ایجاد شده است که بیشترین میزان فرونشست در بخش مرکزی و سپس در بخش شرقی و شمالشرقی متمرکز است. با توجه به نتایج حاصل از پهنهبندی خطر فرونشست؛ معیارهای افت سطح آب، فاصله از رودخانه، زمین شناسی،کاربری اراضی به ترتیب با ضریب وزنی 221/0، 166/0، 152/0 و 147/0، مهم ترین عوامل دخیل در ایجاد خطر فرونشست محدوده مطالعاتی بوده و به ترتیب 41/267 و 21/403 کیلومتر مربع از محدوده دارای احتمال خطر بسیار زیاد و زیاد می باشد. در نهایت می توان گفت مهمترین عامل اصلی دخیل در افزایش مقدار و پتانسیل فرونشت دشت اردبیل، بهره ی بی رویه از آب های زیرزمینی و افت سطح آب است.
ژئومورفولوژی
شهناز علیزاده؛ مجتبی یمانی؛ محمدرضا ثروتی؛ منیژه قهرودی
چکیده
بیتوجهی نسبت به فرسایش ساحلی موجب وقوع مخاطره میشود. این مخاطره بهطور مستقیم و غیرمستقیم بر جوامع انسانی و تأسیسات ساحلی تأثیرگذار است. پژوهشهای دیرینهشناسی مؤید افتوخیز تراز آبی دریای خزر در قالب ارقام متفاوتی تا چند ده متر است. سواحل دریای خزر دارای توپوگرافی و کاربری اراضی متفاوتی ازجمله اراضی پست مرتبط با مصب رودخانهها، ...
بیشتر
بیتوجهی نسبت به فرسایش ساحلی موجب وقوع مخاطره میشود. این مخاطره بهطور مستقیم و غیرمستقیم بر جوامع انسانی و تأسیسات ساحلی تأثیرگذار است. پژوهشهای دیرینهشناسی مؤید افتوخیز تراز آبی دریای خزر در قالب ارقام متفاوتی تا چند ده متر است. سواحل دریای خزر دارای توپوگرافی و کاربری اراضی متفاوتی ازجمله اراضی پست مرتبط با مصب رودخانهها، خورها و یا پیشرفتگیهای آب دریا در خشکی و سواحل نسبتاً بلندتر ماسهای و شنی است. در این پژوهش با استفاده از تحلیل زمانی – مکانی تغییرات کاربری اراضی در طول 45 سال به تحلیل تغییرات ساحل ماسهای و انطباق آن در ساحل موردمطالعه در قالب سلولهای ساحلی پرداختهشده است. برای این منظور با استفاده از نرمافزارهای SAGA و ENVI دادههای کاربری اراضی سالهای 1975 و 2020 و سپس با نرمافزار IDRISI تغییرات کاربری اراضی استخراج شدند. نتیجه پژوهش حاکی از آن است که 9 /68 کیلومتر از بازه ساحلی موردمطالعه، سواحل ناپایداری بودهاند که بیشترین نواحی ساحلی فرسایش از نوع انسانی (تغییرات کاربری اراضی) داشتهاند، که شامل سلولهای 10 و 3 میباشند. همچنین فرسایش سلولهای ناپایدار 5، 6 و 1 از نوع فرسایش طبیعی (تغییرات ائوستاتیک دریا) و فرسایش سلولهای ناپایدار 9 و 2 از نوع فرسایش طبیعی – انسانی میباشند. 24 کیلومتر باقیمانده بازه ساحلی موردمطالعه، سواحل پایداری بودهاند. در این میان، بیشترین بخشهای ساحلی، فرسایش از نوع طبیعی (تغییرات ائوستاتیک دریا) داشتهاند. این بخشها عمدتاً دو سلول 7 و 8 را دربر میگیرند. همینطور سلول 4 نیز در گروه سواحل پایدار با فرسایش از نوع طبیعی – انسانی قرار میگیرد.
ژئومورفولوژی
صیاد اصغری سراسکانرود؛ ابوذر صادقی؛ الهام ملانوری
چکیده
سطوح دارای پوشش برف (SC) بر تعادل انرژی سطح زمین از طریق بازخورد آلبیدو تأثیر میگذارد، و همچنین تاثیر عمدهای بر فرآیندهای اقلیمی، فعالیتهای انسانی و چرخه هیدرولوژی، دارد. دمای سطح زمین (LST) از عناصر اصلی در شناخت اقلیم یک منطقه است که تغییرات و نوسانات آنها در طبقات ارتفاعی مختلف برای بررسیهای هیدرولوژیکی بسیار کاربردی است. ...
بیشتر
سطوح دارای پوشش برف (SC) بر تعادل انرژی سطح زمین از طریق بازخورد آلبیدو تأثیر میگذارد، و همچنین تاثیر عمدهای بر فرآیندهای اقلیمی، فعالیتهای انسانی و چرخه هیدرولوژی، دارد. دمای سطح زمین (LST) از عناصر اصلی در شناخت اقلیم یک منطقه است که تغییرات و نوسانات آنها در طبقات ارتفاعی مختلف برای بررسیهای هیدرولوژیکی بسیار کاربردی است. هدف از این مطالعه ارزیابی و بررسی ارتباط دمای سطح زمین و سطح پوشش برف با مولفه توپوگرافیکی ارتفاع در حوضه دریاچه ارومیه میباشد. در این پژوهش به علت سهولت دسترسی به دادههای سنجشازدور و تفکیک مناسب زمانی و مکانی تصاویر ماهوارهای ترا، از تصاویر سنجنده مودیس به صورت ماهانه، فصلی و سالانه در بازه زمانی 1379-1399 استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان میدهد بین LST و SC رابطه معکوس وجود دارد، همچنین بررسی نقشههای SC و طبقات ارتفاعی نشان میدهد رابطه مستقیمی بین این دو متغیر وجود دارد، در واقع با افزایش ارتفاع پایداری برف در منطقه افزایش مییابد بهطوریکه در ارتفاعات بیشتر از 3000 متر مقدار سطح پوشش برف بیش از 98% نسبت به منطقه است. تغییرات دمای سطح زمین در ارتفاعات مختلف معکوس تغییرات سطح پوشش برف است بنابراین در ارتفاعات کمتر از 2000 متر میانگین سالانه دما 21تا 35 درجه سانتیگراد است، اما در ارتفاعات بالاتر از 3500 متر میانگین دمای سالانه حدود 7 الی 13 درجه میباشد.
ژئومورفولوژی
علی بی غم؛ سیداسداله حجازی؛ محمد حسین رضایی مقدم؛ جمشید یاراحمدی؛ فریبا کرمی
چکیده
تغییرات میزان فرسایش و رسوب حوضه یکی از مهمترین عواملی است که بر بخشهای مختلف زیست انسانی و حیات طبیعی تأثیر میگذارد و پیشبینی این تغییرات بصورت کمی، که عمدتاً تحت نوسانات دمایی و تغییر اقلیم در مناطق مختلف صورت میگیرد، جهت کنترل میزان فرسایش و رسوب در دورهی آتی ضروری هست. در تحقیق حاضر به بررسیو پیش بینی تغییرات فرسایش و رسوب ...
بیشتر
تغییرات میزان فرسایش و رسوب حوضه یکی از مهمترین عواملی است که بر بخشهای مختلف زیست انسانی و حیات طبیعی تأثیر میگذارد و پیشبینی این تغییرات بصورت کمی، که عمدتاً تحت نوسانات دمایی و تغییر اقلیم در مناطق مختلف صورت میگیرد، جهت کنترل میزان فرسایش و رسوب در دورهی آتی ضروری هست. در تحقیق حاضر به بررسیو پیش بینی تغییرات فرسایش و رسوب در حوضه آبریز حاجیلر با استفاده از مدلهایGeoWEPP وSWAT اقدام گردید بر این اساس ابتدا با استفاده از دادههای وضع موجود ایستگاه سینوپتیک اهر و بهرهگیری از مدل SDSM به بررسیتغییرات دورهی آماری2424-2404 در سه سناریوی 6.RCP2-5.RCP4-5.RCP8 اقدام گردید، سپس شبیهسازی و پیشبینی تغییرات فرسایش و رسوب تحت تأثیر تغییرات اقلیمی با استفاده از مدلهای مطرح صورت گرفت. خروجیمدل SDSM حاکی از افزایش دما و کاهش بارندگی برای حوضه در افق 2404 اشد و بررسی نتایج شبیهسازی میزان رسوب مدلها نشان داد که در حوضه مورد مطالعه مدل GeoWEPP با انتخاب روش دامنه دارای سطح مناسبی در برآورد میزان رسوب نسبت به آمار مشاهدهای میباشد که مدل نهایی جهت پیشبینی میزان رسوب در دورهی مذکور حوضه انتخاب گردید. با استفاده از نتایج ریز مقیاس شده مدل گردش عمومی جو ، تغییرات رسوب در دورهیآماری2424-2404 تحت سه سناریو مطرح فوق، به ترتیب 21/1 ،05/0 ،20/2 -نسبت به دوره مشاهدهای برآورد گردید. آگاهی از روند تغییرات فرسایش و رسوب در حوضه آبریز حاجیلر منجر به کنترل مناسب رسوب و ایجاد اقدامات از پیش تعیین شده جهت حفاظت و بهرهبرداری از منابع طبیعی در دورههای آینده گردد.
ژئومورفولوژی
رویا پناهی؛ میترا مشعشعی؛ سید میثم مشعشعی
چکیده
رودخانهها از نظر شکل کانال و میزان پویایی بسیار متعددند با توجه به ویژگیهای فیزیکی مشترک قابل طبقهبندی هستند روش طبقهبندی راسگن پایداری نسبی انواع رودهای مختلف را با استفاده از روابط رسوب و هیدرولیک مورد بررسی قرار میدهد. در این پژوهش به بررسی رفتار ریختشناسی رودخانه مِرِگ (ماهیدشت) با استفاده از روش تجربی راسگن پرداخته ...
بیشتر
رودخانهها از نظر شکل کانال و میزان پویایی بسیار متعددند با توجه به ویژگیهای فیزیکی مشترک قابل طبقهبندی هستند روش طبقهبندی راسگن پایداری نسبی انواع رودهای مختلف را با استفاده از روابط رسوب و هیدرولیک مورد بررسی قرار میدهد. در این پژوهش به بررسی رفتار ریختشناسی رودخانه مِرِگ (ماهیدشت) با استفاده از روش تجربی راسگن پرداخته شده است در ابتدا جهت استخراج متغیرهای ریختشناسی مجرا از قبیل شاخص گودافتادگی، نسبت عرض به عمق، ضریب خمیدگی، شیب کانال، در محیط نرمافزار HEC-RAS(ورژن 5.0.7) استخراج و مواد بستر حاصل بررسیهای میدانی گردآوری شد. با توجه به تفاوت شیب رودخانه مِرِگ به چهار بازه تقسیم گردید میزان ضریب خمیدگی و شعاع انحنا در محیط GIS (ورژن 10.5) برای هر بخش محاسبه شد. جهت محاسبه رودخانه در سطح II راسگن 44 مقطع عرضی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان میدهد که رودخانه مِرِگ در بازهی اول در رده F6، در بازهی دوم و سوم در رده C6 و در بازهی چهارم رودخانه در رده B6 قرار گرفتهاست. مقاطع قرار گرفته در رده F6، میزان شیب بستر زیاد، شاخص گودافتادگی کم و دشت سیلابی کمتر توسعه یافته است و پتانسل فرسایش کناره خیلی زیاد بوده است. در مقاطع رده C6 میزان شیب کاهش یافته است علاوه بر آن شاخص گودافتادگی افزایش یافته و دشت سیلابی گسترش پیدا کرده است و تاثیر کنترلی پوشش گیاهی در ثبات دامنه خیلی زیاد است. مقاطع دارای رده B6، میزان شیب کمتر از سایر بازهها است، شاخص گودافتادگی متوسط و در نهایت پتانسیل فرسایش کناره کم بودهاست. بنابراین الگوهای مجرای رودخانه مِرِگ (ماهیدشت) و به تبع آن متغیرهای مؤثر در طبقهبندی و تفکیک مجراها درغالب مقاطع با مدل راسگن مطابقت دارند.
ژئومورفولوژی
رضا عباسیان ولندر؛ شهرام روستایی؛ داود مختاری
چکیده
منطقه تمتمان ما بین طول جغرافیایی37◦ 38/00//- 37◦44/00// شمالی و عرض جغرافیایی44◦ 40/30// - 44◦ 59/ 30// شرقی در شمال غربی ایران، تقریباً در 15 کیلومتری شمال غربی ارومیه قرار داد. هدف از این مطالعه پهنهبندی پتانسیل توسعه کارست در محدوده غار تمتمان در استان آذربایجانغربی با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) میباشد. در این مطالعه لایههای اطلاعاتی ...
بیشتر
منطقه تمتمان ما بین طول جغرافیایی37◦ 38/00//- 37◦44/00// شمالی و عرض جغرافیایی44◦ 40/30// - 44◦ 59/ 30// شرقی در شمال غربی ایران، تقریباً در 15 کیلومتری شمال غربی ارومیه قرار داد. هدف از این مطالعه پهنهبندی پتانسیل توسعه کارست در محدوده غار تمتمان در استان آذربایجانغربی با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) میباشد. در این مطالعه لایههای اطلاعاتی لیتولوژی، تکتونیک، توپوگرافی، شیب و جهت شیب، هیدرولوژی، کاربری اراضی و اقلیم به عنوان نقشههای عامل در نظر گرفته شدهاند. لایههای فوق به منظور استخراج مدل پتانسیل کارست در محیط GIS فراخوانی شدهاند. لایههای اطلاعاتی مختلف با اعمال قضاوت کارشناسی و اختصاص وزن هر لایه در نرمافزار Expert Choice و بازدیدهای صحرایی به صورت نقشههای معیار طبقهبندی شد. در نهایت با توجه به وزن بدست آمده نقشه پهنه-بندی توسعه کارست در منطقه تمتمان بدست آمد. نتایج بدست آمده در این منطقه نشان داد که از کل مساحت منطقه، 68/6 درصد در طبقه خیلی کم توسعه یافته، 64/15 درصد در طبقه کمتر توسعه یافته، 50/42 درصد در طبقه توسعه یافته نرمال و 18/35 درصد در طبقه توسعه یافته قرار گرفته است. نتایج نشانگر آن است که در منطقه تمتمان، فاکتور سنگ-شناسی و تکتونیک منطقه بیشترین وزن و مهمترین فاکتور کنترل کنندهی پتانسیل توسعه کارست و فاکتور کاربری اراضی کمترین تأثیر در کارستزایی را بر عهده دارد.
ژئومورفولوژی
هیوا علمیزاده؛ هادی مهدی پور
چکیده
در این پژوهش با هدف پایش و بازشناسی الگوهای فرمیک شبکهی آبراهه ها در مرکز جزیرهی قشم از تصاویر پانکروماتیک HR-PR سنجنده GeoEye-1 استفاده شدهاست. در این راستا با بهره گیری از الگوریتم های FWS ، MSA ، IDF و CFM در نرمافزار MATLAB ناحیهبندی فازی صورت گرفته است. در ادامه بر اساس ویژگیهای فازی به ادغام تصاویر ورودی پرداخته و سپس با ...
بیشتر
در این پژوهش با هدف پایش و بازشناسی الگوهای فرمیک شبکهی آبراهه ها در مرکز جزیرهی قشم از تصاویر پانکروماتیک HR-PR سنجنده GeoEye-1 استفاده شدهاست. در این راستا با بهره گیری از الگوریتم های FWS ، MSA ، IDF و CFM در نرمافزار MATLAB ناحیهبندی فازی صورت گرفته است. در ادامه بر اساس ویژگیهای فازی به ادغام تصاویر ورودی پرداخته و سپس با استفاده از خوشهبندی فازی به ناحیهبندی تصاویر اقدام گردید. در این رابطه از فرآیند ادغام تصاویر پانکروماتیک و خروجی آن جهت ناحیهبندی استفاده شده است. در نهایت روشهای خوشهبندی مورد مطالعه که دارای پارامترهای فازی هستند، بر روی تصاویر ورودی اعمال شده و نتایج آن مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. نتایج ناحیهبندی فازی و مقایسهی روشهای پیشنهادی با یکدیگر نشان میدهد که الگوریتم خوشه بندی CFM عملکرد بسیار خوبی در تشخیص عوارض و پدیده های مکانی و بازشناسی الگوهای فرمیک شبکه آبراهه ها دارد و دارای بهترین عملکرد در ناحیهبندی این منطقه میباشد. نتایج الگوریتم های خوشه بندی مورد مطالعه، کارایی روشهای ناحیهبندی پیشنهادی را از منظر تشخیص عوارض و پدیده های مکانی و استخراج دقیق اطلاعات از تصاویر تایید مینمایند. از این رو مطابق نتایج پژوهش، استفاده از الگوریتم های خوشه بندی و ویژگیهای فازی، جهت ادغام اطلاعات تصاویر ماهوارهای HR-PRS روش مناسب و بهینه با هدف ناحیهبندی میباشد. همچنین در ادغام این اطلاعات اعداد فازی نوع نرمال بهترین نوع اعداد جهت استفاده در ناحیهبندی منطقه محسوب میشود و استفاده از اعداد فازی در حالت کلی میتواند ما را به نتایج بهتری در ناحیهبندی تصاویر ماهوارهای برساند. نتایج این پژوهش میتواند در آمایش سرزمین، مدیریت، برنامه ریزی و توسعهی پایدار آتی مناطق مفید واقع شود.
ژئومورفولوژی
وحید رحمتی نیا؛ بختیار فیضی زاده
چکیده
فرآیندهای سطح زمین در مقیاسهای مکانی-زمانی مختلف عمل میکنند و شکلهای زمینی را تولید میکنند که در یک سلسلهمراتب تودرتو ساختاریافتهاند. شیوهی استخراج نیمهخودکار انواع لندفرمهای منتخب از مدلهای رقومی ارتفاعی DEM از اهمیت بالایی برخوردار است. لندفرم یک عارضه ژئومورفیک از سطح زمین است که خصوصیات ظاهری خاص داشته و شکل آن ...
بیشتر
فرآیندهای سطح زمین در مقیاسهای مکانی-زمانی مختلف عمل میکنند و شکلهای زمینی را تولید میکنند که در یک سلسلهمراتب تودرتو ساختاریافتهاند. شیوهی استخراج نیمهخودکار انواع لندفرمهای منتخب از مدلهای رقومی ارتفاعی DEM از اهمیت بالایی برخوردار است. لندفرم یک عارضه ژئومورفیک از سطح زمین است که خصوصیات ظاهری خاص داشته و شکل آن را میتوان تشخیص داد. در حال حاضر طبقهبندی لندفرمها عموماً مبتنی بر تشخیص کارشناسی است که به طریق دستی و با استفاده از عکسهای هوایی، نقشههای توپوگرافی و برداشتهای صحرایی انجام میگیرد که روشی زمانبر، پرهزینه، کمدقت و تکرار نشدنی است. در این پژوهش از 5 مشتق اصلی DEM5/12 متری ماهواره ALOS (لایهی شیب، لایه جهت شیب، لایهی خمیدگی، لایهی جریان تجمعی و لایهی ارتفاع) و همچنین از تصاویر ماهوارهای Sentinel-2و شاخص پوشش گیاهی NDVI بهعنوان لایههای کمکی استفاده گردیده، سگمنتسازی که در این منطقه صورت گرفت با استفاده از روش segmentation multi resolation انجام شد. در این سگمنتسازی به لایه ارتفاع، ارزش 3 و به لایه خمیدگی ارزش 2 و به بقیهی لایهها ارزش 1 داده شد و در قسمت Composition of homogeneity criterion، به Shape 7/0 و Compactness 3/0 و پارامتر مقیاس 50 در نظر گرفته شد و سپس با استفاده از الگوریتمهای Layer Values و Geometry و دستورات assign class به طبقهبندی لندفرمهای واقع در دامنههای غربی و جنوب غربی زاگرس (محدودهی شهرستان الیگودرز) اقدام شده است. نتایج نشان داد که استفاده از الگوریتمهای Layer Values و Geometry و دستورات assign class توانایی خوبی در جداسازی و طبقهبندی لندفرمها دارند، بهگونهای که 8 نوع لندفرم (دامنه، یال، پهنههای آبی، پرتگاه، قله، خطالرأس، دشتهای پست و دشتهای مرتفع) با ضریب کاپا 87/0 و دقت کلی 71/91 درصد استخراج گردید. لندفرمهای یال بیشترین بخش منطقه را تشکیل داده و لندفرمهای غالب منطقه محسوب میشوند و توزیع مناسبی در قسمتهای مختلف دارند ولی لندفرمهای قله با حداقل مساحت فقط بخش محدودی از منطقهی موردمطالعه را تشکیل داده است.
ژئومورفولوژی
فریبا اسفندیاری درآبادی؛ هادی رفیعی محمودجق؛ رویا فرزانه
چکیده
امروزه تهیهی نقشههای کاربری اراضی با استفاده از دادههای سنجش از دور به عنوان یکی از مهمترین و پرکاربردترین روشها جهت تولید نقشههای کاربری اراضی و همچنین ارزیابی کاربری با یکدیگر است. نبود زیر ساختهای مناسب، رعایت نکردن قوانین قابلیت توسعهی زمین در انتخاب کردن کاربریها و مدیریت غیر اصولی آن منجر به وقوع پدیدهی ...
بیشتر
امروزه تهیهی نقشههای کاربری اراضی با استفاده از دادههای سنجش از دور به عنوان یکی از مهمترین و پرکاربردترین روشها جهت تولید نقشههای کاربری اراضی و همچنین ارزیابی کاربری با یکدیگر است. نبود زیر ساختهای مناسب، رعایت نکردن قوانین قابلیت توسعهی زمین در انتخاب کردن کاربریها و مدیریت غیر اصولی آن منجر به وقوع پدیدهی فرسایش خاک میشود هدف از تحقیق حاضر تهیهی نقشههای کاربری اراضی با استفاده از روش شئگرا و همچنین تهیهی نقشههای پهنهبندی فرسایش خاک حوضهی آبریز زرینهرود برای سالهای 2000 و 2018 ماهواره لندست با استفاده از روشWLC که یکی از روشهای تصمیمگیری چندمعیاره میباشد صورت گرفت. نتایج بدست آمده از تغییرات کاربری اراضی با استفاده از طبقهبندی شئگرا نشان داد که بیشترین مقدار روند افزایشی مساحت برای کاربریهای کشاورزی دیم و کشاورزی آبی میباشد. این افزایش دو کاربری به ترتیب برابر با 28/18 و 4 درصد افزایش از کل حوضه مورد نظر را در بر میگیرد. روند تغییرات کاربریهای بایر، مرتع غنی و متوسط، به مرور زمان به نحوی کاهشی بوده است که به طوری که به ترتیب مساحت 04/14، 66/10و 73/5 درصد کاهش داشته است. کاربری انسان ساخت در طول زمان با روندی تقریبا یکنواخت در حال افزایش است که این نوع افزایش در طول 18 سال برابر با 47/2 درصد رشد داشته است. نتایج بدست آمده از نقشههای تولید شده پهنهبندی فرسایش سال 2000 و 2018 نشان داد که دو طبقه بسیار پر خطر و پر خطر (منظور طبقاتی هستند که به ترتیب دارای بیشترین پتانسیل فرسایش خاک در حوضهی آبریز زرینهرود را دارند) که هر کدام 29/15 و 51/27 درصد از منطقه را در برگرفتهاند. این طبقات بیشتر در کاربریهای کشاورزی دیم، کشاورزی آبی، بایر و مرتع متوسط واقع شده است.
ژئومورفولوژی
حجت اله یونسی؛ احمد گودرزی؛ مسعود شاکرمی
چکیده
امروزه مدلهای هیبریدی هوش مصنوعی به عنوان یک روش مناسب برای شبیهسازی پدیدههای هیدرولوژیکی از جمله برآورد کمی جریان رودخانهها مطرح است. بدین منظور جهت برآورد میزان آبدهی رودخانهها رویکردهای متنوعی در هیدرولوژی وجود دارد که مدلهای هوش مصنوعی از مهمترین آنها میباشد. بنابراین در این پژوهش عملکرد مدلهای رگرسیون ...
بیشتر
امروزه مدلهای هیبریدی هوش مصنوعی به عنوان یک روش مناسب برای شبیهسازی پدیدههای هیدرولوژیکی از جمله برآورد کمی جریان رودخانهها مطرح است. بدین منظور جهت برآورد میزان آبدهی رودخانهها رویکردهای متنوعی در هیدرولوژی وجود دارد که مدلهای هوش مصنوعی از مهمترین آنها میباشد. بنابراین در این پژوهش عملکرد مدلهای رگرسیون بردار پشتیبان_ موجک، رگرسیون بردار پشتیبان_گرگ خاکستری و رگرسیون بردار پشتیبان_خفاش جهت شبیهسازی دبی رودخانه کشکان واقع در استان لرستان طی دورهی آماری 1399-1389 در مقیاس زمانی روزانهی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. معیارهای ضریب همبستگی، ریشهی میانگین مربعات خطا و میانگین قدر مطلق خطا و بایاس برای ارزیابی و عملکرد مدلها انتخاب شد. نتایج نشان داد الگوهای ترکیبی نتایج قابل قبولی در شبیهسازی دبی رودخانه دارند. مقایسهی مدلها نیز نشان داد مدل رگرسیون بردار پشتیبان-موجک در مرحلهی صحتسنجی مقادیر 960/0R2=، 045/0RMSE=، 024/0MAE =، 968/0NS= و001/0BIAS= در پیشبینی جریان روزانهی رودخانه از خود نشان داده است. در مجموع نتایج نشان داد استفاده از مدل هیبریدی رگرسیون بردار پشتیبان-موجک میتواند در زمینهی پیشبینی دبی روزانه مفید باشد.
ژئومورفولوژی
شمس اله عسگری؛ صمد شادفر؛ محمدرضا جعفری؛ کوروش شیرانی
چکیده
رسوب یکی از مسائل مهم در حوضهی آبریز محسوب میشود. با توجه به مشکلات ناشی از رسوب، بررسی ارتباط متغیرهای هیدروژئومورفیکی تأثیرگذار در تولید رسوب و بار رسوب معلق در حوضهی آبریز ضرورت دارد. هدف این تحقیق مدلسازی رابطهی بین میزان بار رسوب معلق با متغیرهای هیدروژئومورفیکی در حوضهی آبریز است. دو حوضه گاوی و حوضهی کنجانچم ...
بیشتر
رسوب یکی از مسائل مهم در حوضهی آبریز محسوب میشود. با توجه به مشکلات ناشی از رسوب، بررسی ارتباط متغیرهای هیدروژئومورفیکی تأثیرگذار در تولید رسوب و بار رسوب معلق در حوضهی آبریز ضرورت دارد. هدف این تحقیق مدلسازی رابطهی بین میزان بار رسوب معلق با متغیرهای هیدروژئومورفیکی در حوضهی آبریز است. دو حوضه گاوی و حوضهی کنجانچم در استان ایلام که شامل 8 زیرحوضه مشخص و مجهز به ایستگاه هیدرومتری میباشند انتخاب شدند. مواد این تحقیق دادههای دبی رسوب مشاهدهای بعنوان متغیر وابسته ایستگاههای هیدرومتری که با استفاده از منحنیسنجهرسوب تحلیل شد. در مرحلهی بعد همگنی حوضههای آبـریز با اسـتفاده از روش تـحلیل خوشـهای ارزیابی شد. در تـحلیل خوشهای پس از استاندارد کردن دادهها به روش Z-SCORE، گروهبندی با روش طبقاتی تجمعی و محاسبه فاصلهی اقلیدسی به روش ward انجام شد. بهتدریج زیرحوضههای چاویز، سرجوی، اماملکشاهی و آسان درگروه یک و زیرحوضههای کنجانچم، رستمآباد، تنگ باجک و گنبد در گروه دوم تحلیل شدهاند. جهت تحلیل ارتباط بین متغیرهای ژئومورفیک با رسوب هر زیرحوضه از روش رگرسیون چندمتغیره آماری استفاده شد. نتایج بررسی ارتباط بین خصوصیات ژئومورفیک با رسوب زیرحوضهها نشان داد که مقدار رسوب با شاخص شیب، ضریب گردی، بافت زهکشی، بارندگی، ناهمواری و مساحت حوضه همبستگی مثبت داشته و در سطح 001/0 معنیدار بوده است. جهت تأثیرگذاری متغیرها بر میزان رسوب زیرحوضهها از روش تحلیل مؤلفههای اصلی و تحلیل خوشهای استفاده گردید. نتایج نشان داد که سه عامل ضریب گردی، ضریب شیب و ضریب بافت زهکشی حوضه بهترتیب 62/44، 22/25 و 74/16 درصد از واریانس تمامی متغیرهای تحقیق را تبیین میکند. در مجموع سه عامل استخراج شده نهایی توانستهاند 87% از واریانس تمامی متغیرهای تحقیق را تبیین نمایند.
ژئومورفولوژی
سعید رستمی؛ بابک شاهی نژاد؛ حجت اله یونسی؛ حسن ترابی پوده؛ رضا دهقانی
چکیده
سیل از جمله پدیدههای طبیعی است که هر ساله خسارات جانی و مالی زیادی را در دنیا به بار آورده و مشکلات عدیدهای را بر سر راه توسعهی اقتصادی و اجتماعی کشورها ایجاد مینماید. از این رو جهت کاهش خسارات، کنترل و هدایت این پدیده، برآورد دبی سیلابی و شناسایی عوامل مؤثر بر آن بسیار حائز اهمیت میباشد. در این پژوهش، به منظور برآورد دبی سیلابی ...
بیشتر
سیل از جمله پدیدههای طبیعی است که هر ساله خسارات جانی و مالی زیادی را در دنیا به بار آورده و مشکلات عدیدهای را بر سر راه توسعهی اقتصادی و اجتماعی کشورها ایجاد مینماید. از این رو جهت کاهش خسارات، کنترل و هدایت این پدیده، برآورد دبی سیلابی و شناسایی عوامل مؤثر بر آن بسیار حائز اهمیت میباشد. در این پژوهش، به منظور برآورد دبی سیلابی حوضهی آبریز کشکان واقع در استان لرستان از مدلهای هوش مصنوعی هیبریدی نوین شامل شبکه عصبی مصنوعی- تفنگدار خلاق، شبکه عصبی مصنوعی-عنکبوت بیوه سیاه و شبکه عصبی مصنوعی- ازدحام مرغ در طی دورهی زمانی 1400-1390 استفاده شد. برای ارزیابی عملکرد شبیهسازی از شاخصهای آماری ضریب تعیین (R2)، میانگین مطلق خطا (MAE)، ضریب کارایی نش- ساتکلیف (NSE) و درصد بایاس (PBIAS) استفاده گردید. نتایج نشان داد که بطور کلی مدلهای هوش مصنوعی هیبریدی عملکرد بهتری نسبت به مدل منفرد در برآورد دبی سیلابی دارند. نتایج نشان داد مدل شبکه عصبی مصنوعی- تفنگدار خلاق نسبت به سایر مدلها از دقت بیشتر و خطای کمتری برخوردار است. در مجموع نتایج نشان داد استفاده از مدلهای هوش مصنوعی هیبریدی در برآورد دبی سیلابی موثر بوده و میتواند به عنوان راهکاری مناسب و سریع در مدیریت منابع آب مطرح شود.
ژئومورفولوژی
موسی عابدینی؛ احسان قلعه
چکیده
آگاهی از تغییرات کاربری و پوشش سطح اراضی امری ضروری در برنامهریزی صحیح در جهت توسعه پایدار به شمار میآید. امروزه فناوریهای سنجش از دور به عنوان عنصر اصلی در پایش کاربری اراضی و تغییرات پوشش گیاهی مورد استفاده قرار میگیرد. پژوهش حاضر به منظور بررسی روند تغییرات کاربری اراضی با مقایسه روشهای پیکسل پایه و شیگرا در تهیه ...
بیشتر
آگاهی از تغییرات کاربری و پوشش سطح اراضی امری ضروری در برنامهریزی صحیح در جهت توسعه پایدار به شمار میآید. امروزه فناوریهای سنجش از دور به عنوان عنصر اصلی در پایش کاربری اراضی و تغییرات پوشش گیاهی مورد استفاده قرار میگیرد. پژوهش حاضر به منظور بررسی روند تغییرات کاربری اراضی با مقایسه روشهای پیکسل پایه و شیگرا در تهیه نقشه کاربری اراضی حوضه مردق چای با استفاده از تصاویر لندست در سال 2000 و 2020 انجام گرفت. برای مقایسه نتایج در هر دو روش از دادههای آموزشی یکسان برای طبقهبندی استفاده گردید. سپس روشهای ارزیابی شامل صحت کلی و ضریب کاپای طبقهبندی استخراج و مشخص شد که نتیجه طبقهبندی به روش شیگرا با ضریب کاپا و صحت کلی به ترتیب برابر با 89/0 و 08/91 برای سال 2000 و 92/0 و 66/93 برای سال 2020 نسبت به روش پیکسل پایه نتایج بهتری ارائه میدهد. بر اساس نتایج حاصله از آشکارسازی تغییرات کاربری اراضی، بیشترین میزان تغییر حادث شده مربوط به کاربری مرتع متراکم به مرتع متوسط با مقدار 448/35، کاربری خاک به مرتع متوسط با مقدار 686/27 و مرتع متوسط به مناطق مسکونی با مقدار 347/21 کیلومترمربع میباشد. همچنین کمترین تغییرات حادث شده مربوط به کاربری کوهستان به خاک با مقدار 015/0، مناطق مسکونی به مرتع متراکم با مقدار 023/0 و مرتع متراکم به خاک با مقدار 081/0 کیلومترمربع میباشد. آنچه که در نقشهها بسیار واضح است کاهش بیش از حد مراتع و تبدیل آن به سایر کاربریها میباشد.