پژوهشی
احمد نجفی ایگدیر؛ شهرام روستایی؛ سید اسدالله حجازی؛ معصومه رجبی؛ نادر جلالی
چکیده
چکیدهشناسایی عوامل مؤثر در وقوع زمینلغزش و پهنهبندی خطر آن جهت برنامهریزی و انجام اقدامات کنترلی از اهداف تحقیق حاضر میباشد. شناسایی این عوامل و ارزش گذاری هر عامل می تواند به پهنهبندی مناسب خطر زمین لغزش کمک کند. بنابراین برای مدیریت خطر در حوضه نازلوچای در شمال غرب ایران، کارایی روش های آماری دو متغیره مورد ارزیابی قرار ...
بیشتر
چکیدهشناسایی عوامل مؤثر در وقوع زمینلغزش و پهنهبندی خطر آن جهت برنامهریزی و انجام اقدامات کنترلی از اهداف تحقیق حاضر میباشد. شناسایی این عوامل و ارزش گذاری هر عامل می تواند به پهنهبندی مناسب خطر زمین لغزش کمک کند. بنابراین برای مدیریت خطر در حوضه نازلوچای در شمال غرب ایران، کارایی روش های آماری دو متغیره مورد ارزیابی قرار گرفته است. لذا از طریق بازدیدهای میدانی و استفاده از اطلاعات محلی، عکس های هوایی، تصاویر ماهوارهای Google Earth، نقشه پراکنش زمینلغزش ها تهیه گردید. در ادامه عوامل مؤثر در زمینلغزش شامل شیب، جهت شیب، ارتفاع، بارش، پوشش گیاهی، زمینشناسی، کاربری اراضی، فاصله از گسل، فاصله از رودخانه و فاصله از جاده با استفاده از نقشه توپوگرافی، عکس هوایی و تصاویر ماهوارهای تهیه و وارد مدل گردیدند. سـپس از طریـق همپوشـانی و انطبـاق نقشـههای عامـل بـا نقشـه پراکنش زمینلغزش بطور مستقل و جداگانـه، پهنهبنـدی خطـر زمینلغـزش بـا روشهای آماری دو متغیره (مدلهای گوپتا- جوشی و ارزش اطلاعاتی و تراکم سطح) انجام شد. در نهایت نقشه پهنهبنـدی خطـر زمینلغـزش با همپوشانی لایههای مختلف بدست آمده است. نتایج نشان میدهد که مدل تراکم سطح وارزش اطلاعاتی از کارایی بالایی برای پهنهبنـدی خطـر زمینلغـزش در مناطق نیمه خشک و مرطوب برخوردار هستند.
پژوهشی
صیاد اصغری سراسکانرود؛ عقیل مددی؛ زهره باشکوه؛ احسان قلعه
چکیده
در این پژوهش، مورفولوژی و تغییرات جانبی بازهای از مجرای رودخانه قرهسو (از پل سامیان تا سد سبلان) با چهار شاخص ضریب خمیدگی، زاویه مرکزی کورنیس، نرخ مهاجرت مجرا و روش ترانسکت طی دورههای زمانی 2000، 2010 و 2019 میلادی مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصل از چهار شاخص ارزیابی شده، نشان میدهد که رودخانه قرهسو در بازه مطالعاتی در بیشتر قسمتها ...
بیشتر
در این پژوهش، مورفولوژی و تغییرات جانبی بازهای از مجرای رودخانه قرهسو (از پل سامیان تا سد سبلان) با چهار شاخص ضریب خمیدگی، زاویه مرکزی کورنیس، نرخ مهاجرت مجرا و روش ترانسکت طی دورههای زمانی 2000، 2010 و 2019 میلادی مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصل از چهار شاخص ارزیابی شده، نشان میدهد که رودخانه قرهسو در بازه مطالعاتی در بیشتر قسمتها دارای الگوی مئاندری توسعه یافته میباشد. مئاندرهای منطبق بر دشتهای منطقه عمدتاً از نوع مئاندرهای آزاد هستند و از پتانسیل زیادی برای توسعه و جابجایی برخوردار میباشند؛ در حالی که مئاندرهای بازههای کوهستانی از نوع محصور بوده و زاویه مرکزی این مئاندرها در طی دورههای زمانی مطالعاتی تقریباً ثابت باقی مانده است. همچنین نتایج تحقیق نشان داد که در طی 19 سال گذشته در مجموع 45/22 هکتار از اراضی حاشیه رودخانه قرهسو در بازه مطالعاتی در نتیجه فرآیندهای فرسایشی از دست رفتهاند. میانگین نرخ جابجایی طی سالهای 2000 تا 2010 در حدود 5/0 متر در سال بوده است. مقدار این شاخص برای دوره زمانی 2010 تا 2019 به حدود 3/0 متر در سال کاهش یافته است. با توجه به محاسبات صورت گرفته، مقدار این شاخص در طی 19 سال گذشته (از سال 2000 تا 2019 میلادی) در حدود 4/0 متر در سال بالغ میشود. بنابراین پیشنهاد می شود اقدامات سازهای و غیر سازهای در نواحی مشخص شده در این تحقیق برای کاهش فرآیندهای فرسایشی و از بین رفتن اراضی طرفین رودخانه که عمدتا اراضی کشاورزی هستند، صورت گیرد.
پژوهشی
علیرضا ایلدرمی؛ مهران محمدپناه مقدم
چکیده
مدل های ریاضی با استفاده از معادلات حاکم بر انتقال، توزیع و انباشت رسوب، یکی از روشهای کارآمد برای پیشبینی و برآورد بار معلق رودخانه ها محسوب میشوند. در این بررسی بار معلق رودخانه سد آبشینه همدان با استفاده از مدل های USBR، منحنی حد وسط دسته ها، منحنی سنجه فصلی و FAO برآورد و ضمن نمونه برداری مستقیم از بار معلق، مدلها ...
بیشتر
مدل های ریاضی با استفاده از معادلات حاکم بر انتقال، توزیع و انباشت رسوب، یکی از روشهای کارآمد برای پیشبینی و برآورد بار معلق رودخانه ها محسوب میشوند. در این بررسی بار معلق رودخانه سد آبشینه همدان با استفاده از مدل های USBR، منحنی حد وسط دسته ها، منحنی سنجه فصلی و FAO برآورد و ضمن نمونه برداری مستقیم از بار معلق، مدلها با روش اصلاحی تبدیل لگاریتمی (CF1, CF2) و مدل آماری GS+ ارزیابی و مناسبترین مدل برآورد بار معلق رودخانه انتخاب شد. نتایج نشان داد که مدل فائو به دلیل بررسی پارامترهای بیشتر در شرایط مرزی و کمترین مقدار ضرایب تصحیح CF1 وCF2 و خطای کمتر میزان رسوبات بار معلق را با دقت و کارایی قابلقبولتری محاسبه نموده و از برازش و تطابق بیشتری با مقادیر رسوب مشاهداتی برخوردار است. بررسی ها نشان می دهد که مدلهای ﻣﺨﺘﻠﻒ هیدرولوژیکی ﻧﺘﺎﻳﺞ ﻣﺘﻔﺎﻭﺗﻲ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻫﻢ ﺩﺍشته و تقسیم بندی داده ها برحسب زمان وقوع، تأثیر فراوانی در کاهش خطا دارد، به طوری که مدل فائو با کمترین درصد خطای نسبی و میانگین توان دوم خطابه ترتیب به میزان 58/99 درصد و 0001/0 بهعنوان روش بهینه و مدل دوره ی مشابه هیدرولوژیکی با بیشترین درصد خطای نسبی به میزان 34/100و ضریب همبستگی پایین بهعنوان نامناسب ترین مدل برآورد رسوب معلق رودخانه ی آبشینه انتخاب شدند. نتایج نشان داد که مدل فائو در برآورد میزان رسوب معلق رودخانه با ضرایب تصحیح CF1=1.24و CF2=1.46 وکمترین میزان خطا نسبت به مدل USBR خطی باCF1=1.87 و CF2=1.97 و حد وسط باCF1=2.43 و CF2=3.01از دقت بیشتری برخوردار است. پیشنهاد میشود در مدلهای برآورد بار معلق رودخانهها بازنگری و از مدلهای با کمترین خطا استفاده گردد.
پژوهشی
فاطمه خدائی؛ شهرام روستایی؛ داود مختاری
چکیده
پژوهش حاضر با هدف تهیهی نقشهی بیابانزایی در محدودهی پیرامونی دریاچه ارومیه با تاکید بر معیار آبهای زیر زمینی بر اساس مدل بیابانزایی مدالوس در بازهی زمانی سال 2000 تا 2018 میلادی صورت پذیرفت. در جهت رسیدن به این هدف، چهار شاخص معیار آبهای زیرزمینی شامل میزان هدایت الکتریکی، میزان کلر موجود در آب های زیرزمینی، میزان جذب سدیمی ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف تهیهی نقشهی بیابانزایی در محدودهی پیرامونی دریاچه ارومیه با تاکید بر معیار آبهای زیر زمینی بر اساس مدل بیابانزایی مدالوس در بازهی زمانی سال 2000 تا 2018 میلادی صورت پذیرفت. در جهت رسیدن به این هدف، چهار شاخص معیار آبهای زیرزمینی شامل میزان هدایت الکتریکی، میزان کلر موجود در آب های زیرزمینی، میزان جذب سدیمی و میزان افت سطح ایستابی آبهای زیرزمینی به عنوان شاخصهای دخیل در فرآیند بیابانیشدن اراضی مورد بررسی قرار گرفت. بر طبق نتایج حاصل 212 کیلومترمربع از کل مساحت محدودهی مورد مطالعه در کلاس بسیار شدید بیابان-زایی، 338 کیلومتر در کلاس بیابانزایی شدید، 1708 کیلومتر مربع در کلاس بیابانزایی متوسط، 4723 کیلومتر در کلاس بیابانزایی ضعیف و 7414 کیلومتر مربع در کلاس بدون بیابانزایی قرار دارد. مناطق واقع در منتهیالیه جنوب و جنوبشرق دریاچه ارومیه به دلیل دارا بودن میزان هدایت الکتریکی (4600-2400 دسیزیمنس بر متر)، میزان کلر (1033-500 میلیگرم در لیتر)، میزان جذب (92-27 میلی گرم در لیتر) از وقوع پدیدهی بیابانزایی بیشتر از سایر نواحی متأثر شدهاند. از سوی دیگر در این نواحی سطح ایستابی آبهای زیرزمینی به طور میانگین بیش از 50 سانتی متر در 18سال افت پیدا کرده است. بر پایهی مطالعات صورت پذیرفته در جهت شناسایی مهمترین عامل تخریب منابع آبهای زیرزمینی و متعاقبا وقوع پدیدهی بیابانزایی برداشت بیرویه از منابع آبهای زیرزمینی به دلیل دارا بودن کاربری اراضی کشاورزی و باغی، کاهش میزان بارندگی و حضور آبرفتهای کواترنری با قابلیت انحلال پذیری بالا از علل آالودگی آبهای زیرزمینی نواحی واقع در کلاس خطر بسیار شدید است.
پژوهشی
داود مختاری؛ محمدحسین رضایی مقدم؛ سمیه معزز
چکیده
جریانهای آواری از جمله حرکات تودهای هستند که همیشه فعالیتهای انسانی را تهدید کرده و باعث وارد آمدن خسارت-های فراوانی میشوند. تحقیق حاضر با هدف پهنهبندی خطر وقوع جریان آواری در حوضه آبریز لیلان چای واقع در استان آذربایجان شرقی و تأثیر این مخاطره بر روی مخروطافکنه لیلان انجام شده است. به همین منظور از 10 معیار مؤثر شامل شیب، ...
بیشتر
جریانهای آواری از جمله حرکات تودهای هستند که همیشه فعالیتهای انسانی را تهدید کرده و باعث وارد آمدن خسارت-های فراوانی میشوند. تحقیق حاضر با هدف پهنهبندی خطر وقوع جریان آواری در حوضه آبریز لیلان چای واقع در استان آذربایجان شرقی و تأثیر این مخاطره بر روی مخروطافکنه لیلان انجام شده است. به همین منظور از 10 معیار مؤثر شامل شیب، جهت شیب، طبقات ارتفاعی، کاربری اراضی، لیتولوژی، بارش، فاصله از گسل، تراکم آبراهه، فاصله از آبراهه و فاصله از جاده جهت پهنهبندی خطر وقوع جریان آواری استفاده شده است. از روش تصمیمگیری چند معیاره و مدل فازی جهت تعیین وزن و اهمیت معیارها استفاده گردید. نتایج وزندهی معیارها با روش SAW نشان داد که سه معیار لیتولوژی، شیب و بارش به ترتیب با وزن 260/0، 211/0 و 190/0 نقش مهمی در وقوع جریان آواری در منطقه دارند. نقشه نهایی خطر وقوع جریان آواری با همپوشانی و ضرب وزن نهایی معیارها در لایههای فازی شده در محیط GIS تهیه شد. نتایج تحقیق نشان داد که حدود 16 درصد مساحت منطقه در طبقه خطر زیاد و خیلی زیاد از نظر وقوع جریان آواری قرار دارد. این مناطق بیشتر ارتفاعات بالا، شیبهای زیاد و دامنههای شمالی و غربی را شامل میشوند. بنابراین با توجه به وقوع این پدیده در مناطق بالادست حوضه، امکان انتقال این مواد به مناطق پاییندست و حتی سطح مخروط افکنه به دلیل مسافت خیلی طولانی و همچنین وجود سیلبندهای متعدد بر روی آبراهههای منطقه بسیار پایین است و این مخاطره خطری برای مخروط افکنه لیلان نمیتواند داشته باشد.
پژوهشی
هیدروژئولوژی
حمزه سعیدیان؛ حمید رضا مرادی؛ ابدال صالح پور
چکیده
تخمین نفوذپذیری خاک به کمک مولفههای مختلف فرسایش میتواند یک روش برآوردی مفید برای تعیین میزان نفوذپذیری خاک در کوتاهترین زمان و با صرف کمترین هزینه باشد. در این پژوهش به منظور تعیین تخمین میزان نفوذپذیری خاک با استفاده از مولفههای مختلف فرسایش در کاربریهای مختلف نهشتههای سازند گچساران، بخشی از حوزه آبریزکوه گچ شهرستان ...
بیشتر
تخمین نفوذپذیری خاک به کمک مولفههای مختلف فرسایش میتواند یک روش برآوردی مفید برای تعیین میزان نفوذپذیری خاک در کوتاهترین زمان و با صرف کمترین هزینه باشد. در این پژوهش به منظور تعیین تخمین میزان نفوذپذیری خاک با استفاده از مولفههای مختلف فرسایش در کاربریهای مختلف نهشتههای سازند گچساران، بخشی از حوزه آبریزکوه گچ شهرستان ایذه با مساحت 1202 هکتار انتخاب گردید. در این تحقیق تعیین رابطه بین میزان نفوذپذیری خاک و مولفههای مختلف فرسایش مانند میزان رسوب و مقدار رواناب و زمان شروع آستانه رواناب و رسوب در کاربریهای مختلف سازند گچساران به کمک رگرسیون چند متغیره انجام گرفت. سپس نمونهبرداری مولفههای مختلف فرسایش در 6 نقطه و با 3 تکرار و در شدتهای مختلف بارش 75/0، 1 و 25/1 میلیمتر در دقیقه در سه کاربری مرتع، منطقه مسکونی و اراضی کشاورزی به کمک دستگاه شبیه ساز باران انجام شد. به منظور انجام تحلیلهای آماری از نرم افزار SPSS و EXCELاستفاده گردید. نتایج نشان داد که به طور کلی بیشترین تاثیرگذاری مثبت و منفی مولفههای مختلف فرسایش در تخمین میزان نفوذپذیری خاک مربوط به میزان رسوب و شروع آستانه رواناب و رسوب در هر سه کاربری یاد شده و در سه شدت بارش 75/0، 1 و 25/1 میلی متر دقیقه میباشد و در این میان نقش میزان رسوب در تخمین میزان نفوذپذیری خاک نسبت به آستانه رواناب و رسوب اندکی بیشتر نشان داده شد و میزان رواناب در تخمین میزان نفوذپذیری خاک در این روش نقشی نداشته است.
پژوهشی
خدایار ضیائی؛ اباذر اسمعلی؛ رئوف مصطفیزاده؛ محمد گلشن
چکیده
تغییرات کاربری اراضی یکی از مهمترین چالشهای زیست محیطی در بیشتر حوضه های آبریز است. در این تحقیق تغییرات روند هیدرولوژیکی جریان با سناریو تغییر کاربری اراضی در حوضه آبریز اهل ایمان با مساحت 7771 هکتار واقع در قسمت غربی استان اردبیل مورد بررسی قرار گرفت. برای اینمنظور مدل هیدرولوژیکی SWAT برای منطقه مطالعاتی اجرا و با استفاده ...
بیشتر
تغییرات کاربری اراضی یکی از مهمترین چالشهای زیست محیطی در بیشتر حوضه های آبریز است. در این تحقیق تغییرات روند هیدرولوژیکی جریان با سناریو تغییر کاربری اراضی در حوضه آبریز اهل ایمان با مساحت 7771 هکتار واقع در قسمت غربی استان اردبیل مورد بررسی قرار گرفت. برای اینمنظور مدل هیدرولوژیکی SWAT برای منطقه مطالعاتی اجرا و با استفاده از الگوریتم SUFI2 واسنجی و اعتبارسنجی شد. نتایج مدل با استفاده از ضرایب آماری R2، NS و RMSE ارزیابی شد که در دوره واسنجی این ضرایب آماری بهترتیب 75/0، 71/0 و 31/0 و در دوره اعتبارسنجی بهترتیب 71/0، 68/0 و 18/0 بهدست آمدند که ضرایب آماری بهدست آمده در هر دو دوره نشاندهنده بالا بودن عملکرد مدل در منطقه مطالعاتی جهت شبیهسازی رواناب است. بنابراین با توجه به پتانسیل و مشخصات منطقه تأثیر سناریوهای تغییرکاربری اراضی دیم کمبازده به مرتع، تبدیل 50 درصد زراعت آبی به باغ و تبدیل 40 درصد کاربری مرتع به زراعت دیم دبی جریان ماهانه خروجی از حوضه آبریز اهل ایمان مطالعه شد. نتایج نشاندهنده کاهش دبی متوسط (17 درصد) در سناریوی اول و افزایش دبی متوسط (36 درصد) در سناریوی دوم است. افزایش دبی متوسط در سناریو دوم نشاندهنده کاهش ذخیره آب زیرزمینی در منطقه است.
پژوهشی
انیس حیدری؛ علی اکبر نظری سامانی؛ محسن فرزین؛ سادات فیض نیا
چکیده
وجود چشمههای آب ساحلی به دلیل تاثیر بر روی شوری و دمای آب و به تبع آن تاثیر بر روی چگالی محیط اطراف در مطالعات دریایی از اهمیت بالایی برخوردار است. هدف از پژوهش حاضر، مدلسازی عوامل موثر بر ناهنجاری دمای آبهای ساحلی و تعیین نواحی احتمالی خروج سفرههای آب زیرزمینی به داخل دریا میباشد. در این تحقیق به منظور تعیین ناهنجاری دمایی ناشی ...
بیشتر
وجود چشمههای آب ساحلی به دلیل تاثیر بر روی شوری و دمای آب و به تبع آن تاثیر بر روی چگالی محیط اطراف در مطالعات دریایی از اهمیت بالایی برخوردار است. هدف از پژوهش حاضر، مدلسازی عوامل موثر بر ناهنجاری دمای آبهای ساحلی و تعیین نواحی احتمالی خروج سفرههای آب زیرزمینی به داخل دریا میباشد. در این تحقیق به منظور تعیین ناهنجاری دمایی ناشی از نواحی احتمالی تخلیهی آب زیرزمینی به خلیج فارس در سواحل استان هرمزگان، ابتدا با اعمال تصحیحات لازم (اتمسفریک، رادیومتریک، هندسی) بر دادههای حرارتی باند 10 لندست 8، نقشهی دمای سطح دریا (SST) تهیه و نقشهی ناهنجاری دمایی استاندارد (STA) استخراج شد. سپس با تعیین سطح مشترک ناهنجاری دمایی طی سالهای 96 و 97، نواحی احتمالی تخلیه آب زیرزمینی زیردریایی به خلیج فارس مشخص شد. سپس شاخصهای ژئومرفومتری شامل: ارتفاع، شیب، انحنای طولی، انحنای عرضی، انحنای عمومی و موقعیت توپوگرافی (TPI) تعیین شده و ارزیابی شد. نتایج نشان داد که ناهنجاریهای ایجاد شده در سواحل بندرمقام، بندرنخیلو، بندردیوان، بندرشناس، بندرلنگه و بندرکنگ به ترتیب 53/43، 7/83، 18/65، 5/16، 2/46، 12/98 هکتار دارای احتمال بسیار بالای خروج سفرههای آب زیرزمینی به داخل دریا میباشند. این سطح در کل سواحل محدوده مورد مطالعه 100/53هکتار است که به خلیج فارس تخلیه میشود. همچنین بر اساس نتایج آزمون جکنایف حساسترین شاخص ژئومرفومتری، متغیر ارتفاع (درحالت منفی برابر با عمق دریا) است که به تنهایی AUC برابر با 90% ایجاد میکند لذا اگر از دادههای ورودی مدل حذف شود، بیشترین تاثیر کاهشی را در نتایج پیش بینی مدل خواهد داشت.
پژوهشی
ژئومورفولوژی
موسی عابدینی؛ احسان قلعه
چکیده
آگاهی از تغییرات کاربری و پوشش سطح اراضی امری ضروری در برنامهریزی صحیح در جهت توسعه پایدار به شمار میآید. امروزه فناوریهای سنجش از دور به عنوان عنصر اصلی در پایش کاربری اراضی و تغییرات پوشش گیاهی مورد استفاده قرار میگیرد. پژوهش حاضر به منظور بررسی روند تغییرات کاربری اراضی با مقایسه روشهای پیکسل پایه و شیگرا در تهیه ...
بیشتر
آگاهی از تغییرات کاربری و پوشش سطح اراضی امری ضروری در برنامهریزی صحیح در جهت توسعه پایدار به شمار میآید. امروزه فناوریهای سنجش از دور به عنوان عنصر اصلی در پایش کاربری اراضی و تغییرات پوشش گیاهی مورد استفاده قرار میگیرد. پژوهش حاضر به منظور بررسی روند تغییرات کاربری اراضی با مقایسه روشهای پیکسل پایه و شیگرا در تهیه نقشه کاربری اراضی حوضه مردق چای با استفاده از تصاویر لندست در سال 2000 و 2020 انجام گرفت. برای مقایسه نتایج در هر دو روش از دادههای آموزشی یکسان برای طبقهبندی استفاده گردید. سپس روشهای ارزیابی شامل صحت کلی و ضریب کاپای طبقهبندی استخراج و مشخص شد که نتیجه طبقهبندی به روش شیگرا با ضریب کاپا و صحت کلی به ترتیب برابر با 89/0 و 08/91 برای سال 2000 و 92/0 و 66/93 برای سال 2020 نسبت به روش پیکسل پایه نتایج بهتری ارائه میدهد. بر اساس نتایج حاصله از آشکارسازی تغییرات کاربری اراضی، بیشترین میزان تغییر حادث شده مربوط به کاربری مرتع متراکم به مرتع متوسط با مقدار 448/35، کاربری خاک به مرتع متوسط با مقدار 686/27 و مرتع متوسط به مناطق مسکونی با مقدار 347/21 کیلومترمربع میباشد. همچنین کمترین تغییرات حادث شده مربوط به کاربری کوهستان به خاک با مقدار 015/0، مناطق مسکونی به مرتع متراکم با مقدار 023/0 و مرتع متراکم به خاک با مقدار 081/0 کیلومترمربع میباشد. آنچه که در نقشهها بسیار واضح است کاهش بیش از حد مراتع و تبدیل آن به سایر کاربریها میباشد.
پژوهشی
سعید جهانبخش اصل؛ محمدحسین عالی نژاد؛ وحید سهرابی
چکیده
تامین بخش عمدهای از آب مناطق کوهستانی از طریق رواناب ذوب برف صورت میگیرد. بنابراین ارزیابی دقیق آب ناشی از ذوب برف و همچنین اثرات تغییرات آب و هوایی بر روی آن، در مدیریت منابع آب امری ضروری است. در این پژوهش، رواناب ذوب برف در حوضه گاماسیاب تحت شرایط تغییراقلیم، بررسی شد. برای این منظور، رواناب ناشی از ذوب برف با بدست آوردن ...
بیشتر
تامین بخش عمدهای از آب مناطق کوهستانی از طریق رواناب ذوب برف صورت میگیرد. بنابراین ارزیابی دقیق آب ناشی از ذوب برف و همچنین اثرات تغییرات آب و هوایی بر روی آن، در مدیریت منابع آب امری ضروری است. در این پژوهش، رواناب ذوب برف در حوضه گاماسیاب تحت شرایط تغییراقلیم، بررسی شد. برای این منظور، رواناب ناشی از ذوب برف با بدست آوردن سطح پوشش برف در دو سال آبی 97-95 از تصاویر روزانه ماهواره ترا- مودیس در سامانه گوگل ارث انجین و وارد کردن دادهها و پارامترهای لازم به مدلSRM ، شبیهسازی شد. در مرحله بعد با توجه به نزدیکی و طول دوره آماری مناسب از دادههای ایستگاه همدید کرمانشاه در مدلها و سناریوهای گردش عمومی جو از سری CMIP5 تحت دو سناریوی RCP4.5 و RCP8.5 استفاده شد. ریزمقیاسنمایی این مدلها توسط مدل آماری LARS-WG انجام شد. با بررسی عدم قطعیت مدلها و سناریوها، برای تولید پارامتر دما از مدل HADGEM-2 تحت سناریوی PRC4.5 و برای تولید پارامتر بارش از همان مدل تحت سناریوی PRC 8.5 استفاده شد. در مرحله نهایی برای برآورد میزان تغییر رواناب ناشی از ذوب برف در دوره آتی میزان تغییرات دادههای دما و بارش ماهانه نسبت به دوره پایه، به مدل SRM وارد شد. نتایج نشان داد که رواناب ناشی از ذوب برف علیالخصوص در فصل بهار کاهش مییابد. همچنین با وجود کاهش بارش دبی اوج اردیبهشتماه با همان شدت تکرار میشود که علت آن میتواند ذوب ذوب هنگام برف بر اثر افزایش دما باشد.