پژوهشی
سنجش ازدور
مهدی فیض اله پور
چکیده
تغییرات پوشش و کاربری زمین در اثر فعالیت های انسانی تاثیرات نامطلوبی بر محیط زیست بر جای گذاشته است. مناطق شرقی استان اردبیل نمونه بارز این پدیده به شمار می آید. هدف از این تحقیق تجزیه و تحلیل تغییرات مکانی و زمانی در پوشش و کاربری زمین و اثرات آن بر دمای سطح زمین در دریاچه نئور می باشد. برای برآورد کاربری و پوشش زمین از مدل های جنگل تصادفی ...
بیشتر
تغییرات پوشش و کاربری زمین در اثر فعالیت های انسانی تاثیرات نامطلوبی بر محیط زیست بر جای گذاشته است. مناطق شرقی استان اردبیل نمونه بارز این پدیده به شمار می آید. هدف از این تحقیق تجزیه و تحلیل تغییرات مکانی و زمانی در پوشش و کاربری زمین و اثرات آن بر دمای سطح زمین در دریاچه نئور می باشد. برای برآورد کاربری و پوشش زمین از مدل های جنگل تصادفی (RTC)، مدل حداکثر احتمال (MLC) و ماشین بردار پشتیبانی(SVM) استفاده شده و کارایی هر کدام توسط ضریب کاپا برآورد گردیده و مشاهده شد که مدل SVM از بیشترین میزان ضریب کاپا ( 87/0) برخوردار است. برای استخراج شاخص LST نیز از باندهای 6 لندست 5 و 10 لندست 8 بهره گرفته شده و مشاهده شد که بخش غربی دریاچه با افزایش دمای سطح زمین مواجه گردیده است. در طول دوره زمانی 2002، 2013 و 2022 تغییرات قابل توجهی در پهنه آبی دریاچه نئور و پوشش های گیاهی مجاور آن مشاهده شد. زمین های بایر بیشترین وسعت را در تمام دوره های مورد مطالعه داشته است. پوشش گیاهی بر اساس مدل SVM حدود 04/1 کیلومتر مربع افزایش یافته است. مساحت سطح دریاچه بر اساس مدل MLC در سال 2002 معادل 19/3 کیلومتر مربع برآورد گردید. مساحت پهنه آبی در مدل MLC در بازه زمانی 2002 تا 2022 حدود 56/1 کیلومتر مربع کاهش یافته و این میزان کاهش برای مدل های RTC و SVM به ترتیب معادل 67/0 و 69/0 کیلومتر مربع می باشد.
پژوهشی
سنجش ازدور
مهدی فیض اله پور
چکیده
خشکسالی پس از طوفان پر هزینه ترین رویداد آب و هوایی جهان به شمار می آید. تشخیص به موقع خشکسالی و پیش بینی وقوع آن باعث کاهش هزینه ها و نجات جان انسان ها می گردد. در این تحقیق به منظور ارزیابی بهترین شاخص در برآورد تنش رطوبتی و خشکسالی از 8 شاخص NDVI، NDWI، VCI، SR، MSI، SIWSI، NDII و NMI استفاده شده و تالاب شادگان در بازه زمانی 2018 تا 2023 مورد بررسی قرار ...
بیشتر
خشکسالی پس از طوفان پر هزینه ترین رویداد آب و هوایی جهان به شمار می آید. تشخیص به موقع خشکسالی و پیش بینی وقوع آن باعث کاهش هزینه ها و نجات جان انسان ها می گردد. در این تحقیق به منظور ارزیابی بهترین شاخص در برآورد تنش رطوبتی و خشکسالی از 8 شاخص NDVI، NDWI، VCI، SR، MSI، SIWSI، NDII و NMI استفاده شده و تالاب شادگان در بازه زمانی 2018 تا 2023 مورد بررسی قرار گرفت. برای بررسی تغییرات دمایی نیز از شاخص LST بهره گرفته شد. به منظور تعیین مناسب ترین شاخص، ضریب همبستگی پیرسون بین شاخص ها برآورد شده و کارایی هر شاخص در مقیاس چادوک نشان داده شد. بر این اساس شاخص های NDWI، MSI، NMI و LST بیشترین همبستگی را داشته و بر اساس مقیاس چادوک در 5 مورد، شاخص های NDWI و MSI از همبستگی قوی و بسیار قوی برخوردار بوده و بین این دو شاخص همبستگی قوی در حدود 99/0- برقرار بوده است. همبستگی بین دو شاخص LST و NDWI نیز به صورت منفی بوده و حدود 73/0- برآورد گردید. به علت حاکمیت شرایط نیمه خشک در منطقه، شاخص های مبتنی بر پوشش گیاهی از قابلیت بسیار ضعیفی در برآورد خشکسالی برخوردار بوده و همبستگی بین NDVI و NDWI نیز در حدود 05/0 بوده است. لذا بر این اساس می توان چنین نتیجه گیری کرد که در تالاب شادگان شاخص های مبتنی بر تنش های رطوبتی و دمایی نسبت به شاخص های پوشش گیاهی از قابلیت بهتری در برآورد خشکسالی برخوردار بوده اند.
پژوهشی
سنجش ازدور
مهدی فیض اله پور
چکیده
تغییرات مکانی و زمانی آبهای سطحی بر ساختار و عملکرد اکوسیستم های منطقه سد تهم و همچنین توسعه کشاورزی، اقتصادی و اجتماعی در این منطقه تاثیر می گذارد. در این تحقیق به منظور تشخیص تغییرات طولانی مدت سد تهم در بازه زمانی 2002 تا 2023 از شاخص های MNDWI، AWEI و NDWI و مدل ماشین بردار پشتیبانی SVM استفاده شد. نتایج حاصل از شاخص AWEI نشان داد که مساحت پهنه ...
بیشتر
تغییرات مکانی و زمانی آبهای سطحی بر ساختار و عملکرد اکوسیستم های منطقه سد تهم و همچنین توسعه کشاورزی، اقتصادی و اجتماعی در این منطقه تاثیر می گذارد. در این تحقیق به منظور تشخیص تغییرات طولانی مدت سد تهم در بازه زمانی 2002 تا 2023 از شاخص های MNDWI، AWEI و NDWI و مدل ماشین بردار پشتیبانی SVM استفاده شد. نتایج حاصل از شاخص AWEI نشان داد که مساحت پهنه سد در سال 2007 حدود 4/2 کیلومتر مربع بوده که در طول سال 2023 به 15/1 کیلومتر مربع کاهش یافته است. در شاخص MNDWI نیز در سال های 2007 و 2023 حجم آب به ترتیب معادل 6/2 و 17/1 کیلومتر مربع بوده است. نقشه NDWI کاهش 38/46 درصدی سطح پهنه آبی را از سال 2007 تا 2023 نشان می دهد. لیکن در شاخص AWEI این میزان کاهش معادل 9/47 بوده است. شاخص AWEI با مقادیر کاپای معادل 94/0 حدود پهنه های آبی را به درستی تشخیص داده است. بر اساس مدل SVM در این بازه زمانی میزان پوشش گیاهی با کاهش مواجه گردیده و از 8/0 کیلومتر مربع در سال 2002 به 07/0 کیلومتر مربع در سال 2023 کاهش یافت. میزان زمین های بایر تقریبا در این بازه زمانی کاهش یافته و معادل 57/4 کیلومتر مربع در سال 2023 بوده است. میزان حداکثر دمای سطح زمین در ماه جولای سال 2002 معادل 3/38 درجه سانتیگراد بوده و در ماه جولای سال 2023 به 4/28 درجه سانتیگراد رسیده است.
علمی
ژئومورفولوژی
صیاد اصغری سراسکانرود؛ عقیل مددی؛ نازفر آقازاده؛ رئوف مصطفیزاده
چکیده
فرسایش خاک یکی از چالشهای مهم زیستمحیطی است که به تخریب و کاهش کیفیت خاک منجر میشود. در این پژوهش، به بررسی تأثیر تغییرات کاربری اراضی بر فرسایش خاک در منطقه گیوی چای پرداخته شده است. استفاده از تصاویر ماهوارهای (ETM+7 ۲۰۱۰ و OLI ۲۰۲۲) بهعنوان ابزار اصلی برای تحلیل تغییرات کاربری اراضی و ارزیابی فرسایش خاک، گام مؤثری در این راستا ...
بیشتر
فرسایش خاک یکی از چالشهای مهم زیستمحیطی است که به تخریب و کاهش کیفیت خاک منجر میشود. در این پژوهش، به بررسی تأثیر تغییرات کاربری اراضی بر فرسایش خاک در منطقه گیوی چای پرداخته شده است. استفاده از تصاویر ماهوارهای (ETM+7 ۲۰۱۰ و OLI ۲۰۲۲) بهعنوان ابزار اصلی برای تحلیل تغییرات کاربری اراضی و ارزیابی فرسایش خاک، گام مؤثری در این راستا بوده است. تصاویر با استفاده از روش شیءگرا طبقهبندی شده و کاربریهای مختلف اراضی شناسایی شدند. کاربریها شامل مناطق مسکونی، زمینهای کشاورزی، زمینهای بایر، باغها، پوشش گیاهی انبوه، متوسط و ضعیف و آب بودند. عوامل مؤثر در مدل G2 شامل R(فرسایندگی باران)، S (فرسایشپذیری خاک)، V (پوشش گیاهی)، T (توپوگرافی) و I (عامل تعدیل شیب) مورداستفاده قرار گرفتند. نقشه فرسایش خاک تهیه و تحلیل شد. نتایج نشاندهنده افزایش کاربری مناطق مسکونی و پوشش گیاهی ضعیف و کاهش کاربری باغها و پوشش گیاهی متوسط بود. این تغییرات به طور مستقیم بر فرسایش خاک تأثیر گذاشتهاند. میزان فرسایش در سال ۲۰۲۲ نسبت به سال ۲۰۱۰ افزایشیافته و بیشترین فرسایش مربوط به کاربری زمینهای کشاورزی و بایر است. نقشه نهایی فرسایش نشاندهنده مناطق با فرسایش بسیار زیاد و زیاد در کاربری زراعی، مراتع ضعیف و مناطق مسکونی بود. افزایش زمینهای زراعی و بایر و کاهش پوشش گیاهی بهعنوان عوامل اصلی ایجاد فرسایش خاک شناسایی شدند. پژوهش نشان میدهد که تغییرات کاربری اراضی بهویژه افزایش مناطق مسکونی و کشاورزی، تأثیر منفی بر فرسایش خاک دارد؛ لذا مدیریت پایدار اراضی و حفاظت از پوشش گیاهی میتواند به کاهش فرسایش خاک کمک کند.
پژوهشی
هیدروژئومورفولوژی
خبات امانی؛ سید موسی حسینی؛ مجتبی یمانی؛ مهران مقصودی
چکیده
روشهای متعددی برای تعیین پهنههای سیلگیر وجود دارند که از آن جمله میتوان روشهای هیدرولیکی و ژئومورفولوژیکی را نام برد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی روشهای بهینه تعیین پهنههای سیلگیر در نواحی فاقد دادههای نقشهبرداری شده، سه بازه 25 کیلومتری مجزا از رودخانه سفیدرود به نامهای یساول در استان کردستان، گیلوان در استان زنجان ...
بیشتر
روشهای متعددی برای تعیین پهنههای سیلگیر وجود دارند که از آن جمله میتوان روشهای هیدرولیکی و ژئومورفولوژیکی را نام برد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی روشهای بهینه تعیین پهنههای سیلگیر در نواحی فاقد دادههای نقشهبرداری شده، سه بازه 25 کیلومتری مجزا از رودخانه سفیدرود به نامهای یساول در استان کردستان، گیلوان در استان زنجان و آستانه در استان گیلان را با استفاده از روشهای هیدرولیکی و ژئومورفولوژیکی مورد مطالعه قرار داده است. روش هیدرولیکی با مبنا قرار دادن نقشه توپوگرافی با مقیاس 1000/1 و دو DEM سنجش از دوری رایگان SRTM (30 متر) و ALOS PALSAR (12.5 متر) در نرم افزار HEC RAS انجام شد. شناسایی ژئومورفولوژیکی پهنههای سیلابی نیز با اتکا بر عکسهای هوایی و تصاویر ماهوارهای قدیم و جدید، بازدیدهای میدانی و آثار سیلابهای گذشته انجام شد. نتایج حاصل مؤید آن است که در نواحی کوهستانی در صورت عدم وجود دادههای با قدرت تفکیک مکانی بالا، استفاده از DEM های 30 متر SRTM و 12.5 متر ALOS PALSAR دقت قابل قبولی در تعیین پهنههای سیلگیر دارد؛ به شرطی که نتایج مدلسازی با استناد به نظرات کارشناسی و بازدیدهای میدانی تدقیق و اصلاح گردد. مقایسه DEM های 30 متر SRTM و 12.5 متر ALOS PALSAR نشان می-دهد که در نواحی کوهستانی و تپهماهوری هر دو DEM نتایج نسبتاً یکسانی را به دست دادهاند اما DEM 30 متر SRTM به ویژه در دوره بازگشتهای میانمدت و بلندمدت نتایج مطلوبتری را دارا می-باشد. در نواحی دشتی و جلگهای استفاده از روش-های ژئومورفولوژیکی در تعیین پهنههای سیلابی دقت بالاتری دارد.
پژوهشی
هیدروژئومورفولوژی
مهدی اسدی
چکیده
در پژوهش حاضر با استفاده روش ALARM (مدل تحلیل رادیومتر اتمسفر-زمینی) و مدلهای UKESM1-0-LL، INM-CM5-0، CanESM5، BCC-ESM1 و ACCESS-CM2 از گزارش CMIP6 و سناریوهای SSP (سناریوهای SSP1.2.6 و SSP3.7.0 و SSP5.8.5) به پیشبینی مقدار تبخیر و تعرق در حوضه آبریز اهر چای پرداخته شد. همچنین نتایج حاصل از روش ALARM با روشهای پنمن ماتیث فائو و تورنت وایت مقایسه گردید. برای این منظور از 72 ...
بیشتر
در پژوهش حاضر با استفاده روش ALARM (مدل تحلیل رادیومتر اتمسفر-زمینی) و مدلهای UKESM1-0-LL، INM-CM5-0، CanESM5، BCC-ESM1 و ACCESS-CM2 از گزارش CMIP6 و سناریوهای SSP (سناریوهای SSP1.2.6 و SSP3.7.0 و SSP5.8.5) به پیشبینی مقدار تبخیر و تعرق در حوضه آبریز اهر چای پرداخته شد. همچنین نتایج حاصل از روش ALARM با روشهای پنمن ماتیث فائو و تورنت وایت مقایسه گردید. برای این منظور از 72 تصویر سنجنده لندست 8 OLI مربوط به ردیف 168 و گذر 33 استفاده شده است. نتایج نشان داد که روش ALARM بیشترین میزان همبستگی (R^2 915/0) و کمترین میزان خطا (〖RMSE〗^ 493/1 و MSE 232/1 میلیمتر) را با روش پنمن مانتیث دارا میباشد. مقادیر RMSE و MSE مربوط به تبخیر و تعرق در تمامی مدلهای مورد بررسی زیر 867/2 بوده و کمترین میزان RMSE و MSE مربوط به مدل ACCESS-CM2 به ترتیب با مقادیر عددی 198/0 و 165/0 در سناریوی SSP1.2.6 میباشد. همچنین قابلذکر است که مدلهای مورد بررسی در ارزیابی پارامتر تبخیر و تعرق در سناریوی SSP5.8.5 زیاد خوب عمل نکرده و مقادیر RMSE و MSE در تمامی مدلها بالای 1 بوده که این میزان در SSP5.8.5 در مدل UKESM1-0-LL به ترتیب با مقادیر عددی 867/2 و 735/2 دارای بالاترین میزان تبخیر و تعرق هستند. همچنین میزان شوری خیلی زیاد خاک براساس شاخص های NDSI و 〖SI〗_1 از سال 2013 تا 2024 بترتیب حدود 81/6613 و 81/6296 هکتار افزوده شده است که با روند افزایشی تبخیر و تعرق در سناریوهای اقلیمی نیز همبستگی 987/0 دارد.
پژوهشی
ژئومورفولوژی
موسی عابدینی؛ ماهرخ سردشتی
چکیده
در طی سالهای اخیر محور کندوان - چالوس در شمال کشور (در استان مازندران ) سیلابهای متعدد مخاطرهآمیز رخ داده است. ویژگیهای زمینشناسی و توپوگرافی، شرایط بارندگی و دخالت انسانها، محور کندوان -چالوس را برای پتانسیل خطر وقوع سیل مستعد کرده است. علاوه بر نقش عوامل طبیعی؛ عدم لایروبی، نبود آبخیزداری مناسب و دخالتهای غیر اصولی انسانی ...
بیشتر
در طی سالهای اخیر محور کندوان - چالوس در شمال کشور (در استان مازندران ) سیلابهای متعدد مخاطرهآمیز رخ داده است. ویژگیهای زمینشناسی و توپوگرافی، شرایط بارندگی و دخالت انسانها، محور کندوان -چالوس را برای پتانسیل خطر وقوع سیل مستعد کرده است. علاوه بر نقش عوامل طبیعی؛ عدم لایروبی، نبود آبخیزداری مناسب و دخالتهای غیر اصولی انسانی منجر به تشدید مخاطرات سیلاب در منطقه مورد تحقیق شده است. بررسی و تهیه نقشههای مدیریت سیلاب, با تکیه بر اصول کارشناسی یکی از ضروریات اساسی در مدیریت بحران سیل این منطقه محسوب میباشد. هدف از این پژوهش، پهنهبندی مناطق مستعد سیل و تعیین اولویت عوامل مؤثر در وقوع آن با استفاده از الگوریتم جنگل تصادفی در محور کندوان چالوس است. بدین منظور ۹ شاخص کاربری اراضی، فاصله از رودخانه، شیب، ارتفاع، عدم رعایت حریم رودخانه، دبی رودخانه، شبکه آبراهه، بارش، و عدم لایروبی رودخانه انتخاب شدند. پس از تعیین عامل تورم واریانس و ضریب تحمل، در مرحله بعد با واردکردن دادههای مربوط به عوامل مؤثر به نرمافزار ARC/MAP10.2، مدلسازی گردید. سپس با استفاده از الگوریتم جنگل تصادفی انجام و نقش عوامل مؤثر در وقوع سیلاب در منطقه تعیین شد. در نهایت نقشه پهنهبندی خطر وقوع سیلاب در سه پهنه خیلی خطرناک ، با خطر متوسط و کمخطر در محیط ARC/MAP10.2 تهیه شد. نتایج نشان میدهد بر اساس نقشه پتانسیلوقوع سیل، خطر وقوع سیلاب منطقه در حدود۲۶۱.۴۳ کیلومترمربع منطقه جزء مناطق کمخطر ۱۵۱.۱ کیلومترمربع جزء مناطق با خطر متوسط و در حدود ۱۱۸.۳کیلومترمربع جزء مناطق پرخطر محسوب میشوند.
پژوهشی
ژئومورفولوژی
بهناز سلیمانی؛ مریم ایلانلو
چکیده
شناخت روند تغییرات و جابهجایی رودخانه در دهههای گذشته، جهت برنامهریزیهای آینده ضرروی است. با استفاده از امکانات سنجش از دوررودخانه، تصاویر ماهوارهای و عکسهای هوایی با حداقل هزینه کرد و در کمترین زمان ممکن میتوان به این اهداف رسید. هدف از این پژوهش پهنهبندی تغییرات زمانی و مکانی بستر رودخانه با استفاده از تصاویر ماهوارهای ...
بیشتر
شناخت روند تغییرات و جابهجایی رودخانه در دهههای گذشته، جهت برنامهریزیهای آینده ضرروی است. با استفاده از امکانات سنجش از دوررودخانه، تصاویر ماهوارهای و عکسهای هوایی با حداقل هزینه کرد و در کمترین زمان ممکن میتوان به این اهداف رسید. هدف از این پژوهش پهنهبندی تغییرات زمانی و مکانی بستر رودخانه با استفاده از تصاویر ماهوارهای در محیط نرم افزار Arc/Map میباشد. برای بررسی و پایش تغییرات زمانی و مکانی رودخانه بهمنشیر از تصاویر ماهوارهای لندست سالهای ۱۹۷۳، ۱۹۸۶و 1999، ۲۰۱۲ و 2024 استفاده شده است. رودخانه به شش بازه مختلف تقسیم و پهنه بندی تغییرات در هفت کلاس رسوب زیاد، رسوب متوسط، رسوب کم، پایدار، فرسایش کم، فرسایش متوسط و فرسایش زیاد صورت گرفت. نتایج نشان داد در تمامی دورهها به جز بازه زمانی ۲۰۱۲-۱۹۹۹ میزان رسوبگذاری بر میزان فرسایش برتری داشته است. در تمامی دورهها به جز بازه زمانی ۲۰۱۲-۱۹۹۹ میزان رسوبگذاری بر میزان فرسایش برتری داشته است. بیشترین تغییرات در بازه اول در مقطع زمانی 2012-1999، در بازه دوم، چهارم و پنجم در مقطع زمانی ۱۹۸۶-۱۹۷۳، بازه سوم و پنجم در مقطع زمانی ۲۰۲۴-۲۰۱۲ رخ داده است. با توجه به اینکه در تمامی دورههای زمانی به جز دوره 2012-1999 مورد مطالعه رسوبگذاری بر فرسایش برتری داشته است بدین ترتیب تنها در بازه اول فرسایش بیشتر رسوبگذاری رخ داده است.
پژوهشی
هیدروژئومورفولوژی
روح اله ندری؛ حسن علیزاده
چکیده
این پژوهش با هدف بررسی وضعیت زمینشناسی و ساختاری پهنه ساختاری کپهداغ برای ایجاد پدیده کارست مورد شناسایی قرار گرفت. با استفاده از رقومیسازی نقشههای زمینشناسی گسلهای اصلی منطقه مورد مطالعه شناسایی شدند. وضعیت سازندهای آهکی، طول، تعداد و تراکم گسلها و شکستگیها مورد بررسی قرار گرفتند. با توجه به وجود شکستگیهای ...
بیشتر
این پژوهش با هدف بررسی وضعیت زمینشناسی و ساختاری پهنه ساختاری کپهداغ برای ایجاد پدیده کارست مورد شناسایی قرار گرفت. با استفاده از رقومیسازی نقشههای زمینشناسی گسلهای اصلی منطقه مورد مطالعه شناسایی شدند. وضعیت سازندهای آهکی، طول، تعداد و تراکم گسلها و شکستگیها مورد بررسی قرار گرفتند. با توجه به وجود شکستگیهای بسیار در محدوده و پیچیدگی تحلیل آنها، روش آنالیز بعد فرکتالی برای تهیه نقشه تراکم شکستگیها به کار گرفته شد. نتایج نشان داد که بین شاخص تعداد چشمهها و فاصله از گسلها ارتباط بسیار نزدیکی وجود دارد، به گونهای که بیشترین تعداد چشمههای مورد بررسی در مجاورت خطوط گسلی قرار دارند، اما میزان آبدهی چشمه ارتباطی با فاصله با گسل ندارد و بیشتر به سازندهای زمینشناسی ارتباط دارد. بخشهایی از پهنه ساختاری مورد مطالعه که دارای بیشترین تراکم گسلها و شکستگیها در سازندهای کربناته ضخیم لایه هستند، بیشترین پتانسیل آبهای زیرزمینی کارستی در منطقه را دارند. در پهنه ساختاری کپهداغ حوضههای مزدوران و تیرگان بیشترین ذخیره آبهای زیرزمینی را دارند و پس از آن به ترتیب حوضههای آبریز درهگز، قوچان، کارده و قوزقانچای بیشترین ذخیره را دارند. لذا این مطالعه میتواند مقدمه ای برای دستیابی به منابع آبی جدید در منطقه باشد.
پژوهشی
هیدروژئومورفولوژی
لی لی اصل محمدی؛ عبدالله بهبودی؛ فریبا کرمی
چکیده
استقرار جوامع انسانی در سطح زمین همواره در راستای دستیابی به حداکثر منابع طبیعی همچون منابع آبی، پوشش گیاهی مناسب و دسترسی به زمینهای قابل کشت صورت گرفته است. بیشک این تلاش بر پایه اصولی است که امروزه به عنوان علم مکان یابی تعبیر میشود. هدف اصلی از این پژوهش بررسی نقش عوامل هیدرو-ژئومورفولوژیکی در الگوی استقرار تپههای باستانی ...
بیشتر
استقرار جوامع انسانی در سطح زمین همواره در راستای دستیابی به حداکثر منابع طبیعی همچون منابع آبی، پوشش گیاهی مناسب و دسترسی به زمینهای قابل کشت صورت گرفته است. بیشک این تلاش بر پایه اصولی است که امروزه به عنوان علم مکان یابی تعبیر میشود. هدف اصلی از این پژوهش بررسی نقش عوامل هیدرو-ژئومورفولوژیکی در الگوی استقرار تپههای باستانی شهرستان مراغه با استفاده از مدلهای MACBETH و SWARA بوده و برای رسیدن به این هدف از متغیرهای توپوگرافی (شیب، جهت شیب، طبقات ارتفاعی)، هیدرولوژی (فاصله از رودخانه، فاصله از قنات، فاصله از چشمه)، لیتولوژی، خاک و کاربری اراضی استفاده شده است. براساس نتایج بدست آمده، طبقات ارتفاعی، فاصله از رودخانه و شیب به ترتیب بیشترین و فاصله از قنات کمترین نقش را در توزیع الگوی استقرار تپه های باستانی شهرستان مراغه دارد. همچنین نتایج صحتسنجی نشان داد که در نتایج مدل SWARA بهترتیب 51، 19 و 7 مورد از تپههای باستانی شهرستان مراغه در پهنههای بسیارمساعد، مساعد و سایر پهنهها قرار گرفتهاند ولی در مدل مکبث بهترتیب 35، 20 و 22 از تپههای باستانی در پهنههای بسیارمساعد، مساعد و سایر پهنهها مشاهده میشود. بنابراین میتوان گفت که کارایی مدل SWARA در این منطقه بهتر از مدل MACBETH میباشد.
پژوهشی
ژئومورفولوژی
فرهاد خدامرادی؛ شهرام روستایی؛ علی زارعیان
چکیده
لغزشهای دامنهای تحت تأثیر عوامل درونی، بیرونی (اقلیم) و فعالیتهای انسانی قرار دارند. گردنه صلواتآباد، در شرق سنندج و مسیر ارتباطی سنندج–همدان، یکی از مناطق آسیبپذیر با لغزشهای مکرر سالانه است که به دلیل عبور محور اصلی، ساختوساز، باغداری و جادهسازی، این مخاطرات تشدید شدهاند. این پژوهش با هدف شناسایی، اندازهگیری و ...
بیشتر
لغزشهای دامنهای تحت تأثیر عوامل درونی، بیرونی (اقلیم) و فعالیتهای انسانی قرار دارند. گردنه صلواتآباد، در شرق سنندج و مسیر ارتباطی سنندج–همدان، یکی از مناطق آسیبپذیر با لغزشهای مکرر سالانه است که به دلیل عبور محور اصلی، ساختوساز، باغداری و جادهسازی، این مخاطرات تشدید شدهاند. این پژوهش با هدف شناسایی، اندازهگیری و پهنهبندی حرکات دامنهای، از تداخلسنجی راداری و تحلیل کاربری اراضی بهره برده است. برای بررسی پوشش گیاهی، شاخص NDVI از 8 تصویر سنتینل-2 استخراج و تاریخ مناسب تصاویر راداری انتخاب شد. همچنین، با پردازش 4 تصویر سنتینل-1 طی دوره 2020 تا 2023 در نرمافزار SNAP، جابهجاییهای سطحی بررسی شد. نقشه کاربری اراضی با استفاده از تصویر لندست-8 (2023) و روش طبقهبندی نظارتشده در ArcGIS به شش کلاس تقسیم شد. نتایج نشان داد که منطقه سالانه 2.4 سانتیمتر جابهجایی و در مجموع 9.5 سانتیمتر تغییرات دامنهای را تجربه کرده است. در تحلیل پهنهبندی، 14.45 درصد مساحت منطقه در طبقه خطر زیاد و 29.33 درصد در طبقه متوسط قرار گرفت. کاربری جاده به سه قطعه تفکیک شد که قطعات اول (6.59 کیلومتر) و دوم (6.6 کیلومتر) بهترتیب در طبقات زیاد و متوسط جای گرفتند. در نهایت، 18 پهنه ناپایدار در امتداد جاده شناسایی شد که 16 مورد عمدتاً در کاربری مرتع و بایر قرار داشتند. بیشترین جابهجایی در دامنههای با جهات شمال، شمال غربی، جنوب و غرب مشاهده شد.
پژوهشی
ژئومورفولوژی
محمد شریفی پیچون؛ لیلا موسوی
چکیده
مطالعات سیلخیزی و ارزیابی میزان خطرات آن امروزه به دلیل افزایش فراوانی و شدت آن از یک سو و اثرگذاری و پیامدهای خسارت بار مالی و جانی آن از سوی دیگر، مورد توجه علوم مختلف قرار گرفته است. این پژوهش به دنبال بررسی اثرات عوامل مهم ایجاد سیل، تعیین اهمیت آنها و شدت اثرات هر عامل در بخشهای مختلف حوضه آبریز هر رود در استان لرستان است. برای ...
بیشتر
مطالعات سیلخیزی و ارزیابی میزان خطرات آن امروزه به دلیل افزایش فراوانی و شدت آن از یک سو و اثرگذاری و پیامدهای خسارت بار مالی و جانی آن از سوی دیگر، مورد توجه علوم مختلف قرار گرفته است. این پژوهش به دنبال بررسی اثرات عوامل مهم ایجاد سیل، تعیین اهمیت آنها و شدت اثرات هر عامل در بخشهای مختلف حوضه آبریز هر رود در استان لرستان است. برای این مهم از روش فازی-تاپسیس استفاده شده است. در ابتدا مهمترین شاخصها بر حسب مطالعات قبلی و تجربه شامل بارش، جنسزمین، خاک، کاربری اراضی، شبکه زهکشی، ارتفاع، شیب و جهت شیب مشخص شدند. سپس، این شاخصها به شکل لایههای اطلاعاتی درآمده و بازطبقهبندی گردیدند. به منظور فازیسازی لایهها، برای هر یک از آنها بر حسب نوع اثرگذاری، توابع عضویت خاصی تعریف گردید. یافتهها نشان داد که توابع عضویت خطی شامل مثلثی و ذوذنقهای عملکرد بهتری در فازیسازی دادهها داشتهاند و عملگر فازی گامای 0.9 همبستگی بالاتری را بین مؤلفههای تعریف شده در سیلخیزی نشان داد. بر اساس این نقشه، شیبهای 0-10 درصد، جهت شیب 315-360 درجه، طبقات ارتفاعی 1500-1800 متر، خاکهای گروه هیدرولوژیکی D، کاربریاراضی کشت دیم، سنگهای کنگلومرا، فاصله 300 متری آّبراهههای اصلی و بارشهای 500-800 میلیمتر مهمترین سطوح در ایجاد پهنههای سیلخیز حوضه بودهاند. نتیجه نقشه حاصله از مدل فازی- تاپسیس نشان داد که جنس زمین و کاربری زمین بویژه در ساحل رودخانه اصلی در مناطق میانی حوضه، مهمترین عوامل تعیینکننده سیلخیزی از نظر فراوانی و شدت است که با واقعیتهای حوضه مطابقت دارد.
پژوهشی
ژئومورفولوژی
لیلا آقایاری؛ صیاد اصغری سراسکانرود؛ بتول زینالی
چکیده
هدف پژوهش حاضر، بررسی تغییرات کاربریهای مختلف و ارزیابی اثرات تغییرات کاربریها بر فرسایش خاک، در شهرستان نمین می-باشد. در راستای دستیابی به اهداف این تحقیق، ابتدا نقشه کاربری اراضی با استفاده از روش شیگرا برای دو دورهی 2002 و 2024، تهیه شده است. در مرحله بعد لایههای اطلاعاتی سایر عوامل مؤثر برای فرسایش خاک شهرستان در محیط GIS ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر، بررسی تغییرات کاربریهای مختلف و ارزیابی اثرات تغییرات کاربریها بر فرسایش خاک، در شهرستان نمین می-باشد. در راستای دستیابی به اهداف این تحقیق، ابتدا نقشه کاربری اراضی با استفاده از روش شیگرا برای دو دورهی 2002 و 2024، تهیه شده است. در مرحله بعد لایههای اطلاعاتی سایر عوامل مؤثر برای فرسایش خاک شهرستان در محیط GIS تهیه گردید. ارزشگذاری و استانداردسازی لایهها با استفاده از تابع عضویت فازی و وزندهی معیارها، با بهره گیری از روش CRITIC انجام شد. تحلیل و مدلسازی نهایی با استفاده از الگوریتم چند معیارARAS ، صورت پذیرفت. نتایج این پژوهش نشان داد، بیشترین میزان مساحت در سال 2002 مربوط به مراتع ضعیف و زراعت دیم، به ترتیب با 71/493 و 91/209 کیلومتر مربع و در سال 2024، مربوط به مراتع ضعیف و مراتع دیمی به ترتیب با 62/422 و 93/271 کیلومترمربع میباشد. با توجه به نقشة پهنهبندی فرسایش سال 2002 به ترتیب 05/15 و 46/22 درصد و طبق پهنهبندی فرسایش 2024 به ترتیب 92/15 و 04/25 درصد از مساحت شهرستان در دو طبقة بسیار پرخطر و پرخطر قرار دارند. به طور کلی می توان وجود خاک فرسایش پذیر، وقوع بارندگیهای شدید و دخالت عوامل انسانی از طریق تغییر کاربری، تخریب پوشش گیاهی، چرای بیش از حد، احداث جاده، شخم در جهت شیب و آبیاری نامناسب را از جمله عوامل عمده فرسایش و کاهش حاصلخیزی خاک درشهرستان نمین عنوان کرد.
پژوهشی
آب های زیرزمینی
پریسا قهرمانی ساعتلو؛ مهدی عرفانیان؛ میرحسن میریعقوب زاده؛ عطا الله ندیری؛ مهدی سلیمانی مطلق؛ مریم قره خانی
چکیده
توجه به مسئله تغذیه نزولات جوی و تخمین دقیق آن در آبخوانهای ایران اهمیت زیادی دارد. استفاده از روشهای مناسب برآورد تغذیه با توجه به شرایط منطقهای، ضرورت دارد. مولفه تغذیه از اجزای کلیدی معادله بیلان آب است که بهعنوان ورودی سیستم آب زیرزمینی، عملکرد سیستم آبخوان را کنترل میکند. در این پژوهش از مدل WetSpass-M به منظور برآورد تغذیه ...
بیشتر
توجه به مسئله تغذیه نزولات جوی و تخمین دقیق آن در آبخوانهای ایران اهمیت زیادی دارد. استفاده از روشهای مناسب برآورد تغذیه با توجه به شرایط منطقهای، ضرورت دارد. مولفه تغذیه از اجزای کلیدی معادله بیلان آب است که بهعنوان ورودی سیستم آب زیرزمینی، عملکرد سیستم آبخوان را کنترل میکند. در این پژوهش از مدل WetSpass-M به منظور برآورد تغذیه سالانه دشت آبخوان ارومیه استفاده شد. به دلیل استفاده از دادههای قابل دسترس، این مدل قادر به تخمین مقادیر تغذیه به صورت توزیعی میباشد و مولفههای بیلان به صورت ماهانه، فصلی و سالانه قابل برآورد است. پس از واسنجی مدل، مقادیر ماهانه رواناب، تغذیه، تبخیر و تعرق و برگاب در دوره آماری 2006-2020 برآورد شد. بیشترین مقدار رواناب در بخش غربی و بالاترین نرخ تغذیه در مناطق شمالی، غربی و جنوبی مشاهده شد. بعلاوه، بخشهای غربی و مرکزی، تبخیر و تعرق بالاتری داشته و در بخش شمالی دشت آبخوان، کمترین تبخیر و تعرق برآورد شد. از نظر بیلان آب، نتایج نشان داد حدود 54/47 درصد بارش سالیانه به تغذیه، 24/14درصد به تبخیر و تعرق، 3/26 درصد به رواناب و 2 درصد به برگاب تبدیل میشوند. در مرحله اعتبارسنجی، مقادیر برآوردی مدل WetSpass-M با مقادیر مشاهدهای روش Scanlon مورد اعتبارسنجی قرار گرفت. باتوجه به وجود آمار چاههای مشاهداتی برای دوسال 2009 و 2019 اعتبارسنجی انجام گرفت. کارایی مدل بر اساس معیارهای KGE و Dr بهعنوان مناسبترین معیارهای ارزیابی نشان داد که مقادیر تغذیه WetSpass و مقادیرتغذیهای مشاهدهای روش Scanlon نزدیک به هم میباشند.
پژوهشی
آب های زیرزمینی
فائزه نایب؛ عبدالرضا واعظی هیر؛ مریم حسن پور
چکیده
دشت عسلویه، به عنوان یکی از مهمترین مناطق صنعتی ایران، در سالهای اخیر با چالشهای جدی در زمینه کیفیت آبهای زیرزمینی مواجه شده است. این مطالعه به منظور تحلیل هیدروشیمیایی و ارزیابی کیفیت آبهای زیرزمینی این دشت، با تمرکز بر تأثیرات فعالیتهای صنعتی و نفوذ آبهای شور دریایی انجام شده است. برای این منظور، دادههای کیفی مربوط ...
بیشتر
دشت عسلویه، به عنوان یکی از مهمترین مناطق صنعتی ایران، در سالهای اخیر با چالشهای جدی در زمینه کیفیت آبهای زیرزمینی مواجه شده است. این مطالعه به منظور تحلیل هیدروشیمیایی و ارزیابی کیفیت آبهای زیرزمینی این دشت، با تمرکز بر تأثیرات فعالیتهای صنعتی و نفوذ آبهای شور دریایی انجام شده است. برای این منظور، دادههای کیفی مربوط به ۸ چاه و ۲ چشمه در منطقه جمعآوری و با استفاده از روشهای گرافیکی نظیر نمودارهای پایپر و دوروف و تحلیلهای آماری چندمتغیره مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که نفوذ آب شور دریایی و فعالیتهای صنعتی منجر به افزایش غلظت یونهای کلراید، سدیم و سولفات شده و کیفیت آب زیرزمینی بهویژه در نواحی جنوبی و غربی منطقه به شدت کاهش یافته است، به طوری که غلظت سولفات به 1711 mg/l و درصد سدیم به 60% در این مناطق رسیده که نشاندهنده تأثیر شدید منابع آلاینده طبیعی و انسانی است. علاوه بر این، پدیده تعویض یونی معکوس و انحلال سنگهای دولومیتی و کربناته به عنوان فرآیندهای غالب هیدروژئوشیمیایی شناسایی شدند. تحلیلهای کیفی نشان داد که آبهای زیرزمینی در بخشهای مختلف منطقه برای مصارف کشاورزی عمدتاً نامناسب هستند، در حالی که برخی از چشمهها کیفیت بهتری دارند. همچنین، آبهای زیرزمینی دارای خاصیت رسوبگذاری بالا برای مصارف صنعتی هستند.