موسی عابدینی؛ روقیه فتحی جوکدان
دوره 3، شماره 7 ، شهریور 1395، صفحه 1-17
چکیده
امروزه پدیدهی سیل یکی از پیچیدهترین رخدادهای مخاطرهآمیز است که بیش از سایر بلایای طبیعی دیگر، همه ساله در نقاط مختلف دنیا منجر به ایجاد خسارتهای جانی و مالی و تخریب اراضی کشاورزی میشود. به دلیل سیلخیز بودن حوضهی کرگانرود، بررسی و پهنهبندی خطر وقوع سیل در این حوضه ضروری به نظر میرسد. لذا در این تحقیق ابتدا ...
بیشتر
امروزه پدیدهی سیل یکی از پیچیدهترین رخدادهای مخاطرهآمیز است که بیش از سایر بلایای طبیعی دیگر، همه ساله در نقاط مختلف دنیا منجر به ایجاد خسارتهای جانی و مالی و تخریب اراضی کشاورزی میشود. به دلیل سیلخیز بودن حوضهی کرگانرود، بررسی و پهنهبندی خطر وقوع سیل در این حوضه ضروری به نظر میرسد. لذا در این تحقیق ابتدا متغیرهای تأثیرگذار در وقوع سیل نظیر: شیب، زمینشناسی، پوشش گیاهی، خاک، میزان بارندگی و رتبهبندی آبراههها، مورد بررسی قرار گرفته و به صورت لایههای اطلاعاتی وارد نرمافزار جی آی اس شدهاند. سپس به هر یک از متغیرها براساس درجهی اهمیت آنها طبق نظر کارشناسان مرتبط، امتیازاتی داده شده است. نهایتاً با تلفیق لایههای مذکور و تجزیه و تحلیل آنها نقشهی پهنهبندی خطر وقوع سیل با چهار پهنهی خطر تهیه شده است که شامل: 1- احتمال وقوع زیاد، نسبتاً زیاد، متوسط و کم میباشد. با توجه به نقشهی پهنهبندی وقوع سیل، پهنهی با احتمال وقوعزیاد، 86/18 درصد (53/113 کیلومترمربع)، پهنههایی با احتمال وقوع نسبتاً زیاد، 68/35 درصد (90/215 کیلومترمربع)، پهنههایی با احتمال وقوع متوسط، 66/29 درصد (29/179 کیلومترمربع) و پهنههایی با احتمال وقوع کم، 80/15 درصد (58/94) از سطح حوضه را شامل میشوند. نتایج تحقیق نشان میدهد که حوضهی مورد مطالعه به دلیل برخورداری از متوسط بارندگی سالانهی 7/1058 میلیمتر، شیب زیاد، سازندهای نسبتاً نفوذناپذیر و همچنین به دلیل داشتن شکلی دایرهوار از قابلیت سیلخیزی نسبتاً زیادی برخوردار میباشد.
هادی نیری؛ خبات امانی؛ حمید گنجائیان
دوره 3، شماره 7 ، شهریور 1395، صفحه 19-38
چکیده
مطالعات و بررسی ویژگیهای فیزیکی و مورفولوژیکی رودخانهها از جملهی اولین و مهمترین اقدامات در طراحی و اجرای طرحهای هیدرولوژیکی به شمار میآید. از اهداف پژوهش حاضر بررسی مشخصههای فیزیکی حوضهی آبریز تروال و ویژگیهای هیدرولوژی، هیدروگرافی و هیدروژئومورفولوژی آن با استفاده از روشهای آماری و نرمافزاری جهت نیل ...
بیشتر
مطالعات و بررسی ویژگیهای فیزیکی و مورفولوژیکی رودخانهها از جملهی اولین و مهمترین اقدامات در طراحی و اجرای طرحهای هیدرولوژیکی به شمار میآید. از اهداف پژوهش حاضر بررسی مشخصههای فیزیکی حوضهی آبریز تروال و ویژگیهای هیدرولوژی، هیدروگرافی و هیدروژئومورفولوژی آن با استفاده از روشهای آماری و نرمافزاری جهت نیل به اطلاعات مناسب برای برنامهریزیها و اجرای طرحهای عمرانی و آبخیزداری میباشد. رودخانهی تروال از زیرحوضههای دریای خزر بوده که مساحت حوضهی آبریز آن تا محل تلاقی آن با رودخانهی قزلاوزن 6955 کیلومترمربع میباشد. با توجه به آمارهای موجود بین سالهای 90-1350 میانگین دمای سالانه ایستگاههای هواشناسی و سینوپتیک حوضهی 5/12 درجهی سانتیگراد و بارش سالانه 352 میلیمتر است که نشاندهندهی نیمه خشک بودن شرایط اقلیمی حوضه میباشد. محاسبات صورت گرفته نشان میدهد که تراکم شبکه زهکشی در این حوضه کم بوده و تعداد آبراههها در واحد سطح اندک میباشد. با توجه به اینکه سطح حوضهی مورد مطالعه دارای پوشش گیاهی تنک و در مواردی نسبتاً متراکم است، ضریب رواناب 35/0 درصد، زمان تأخیر حوضه 65/1 ساعت، و زمان تمرکز آن 75/2 ساعت است. نتایج به دست آمده مؤید آن است که تحت تأثیر عواملی مانند میزان بارندگی، شیب کم حوضه، رسوبات دانه ریز منفصل و نفوذ زیاد، میزان رواناب حوضه بسیار ناچیز بوده و بارندگی در این منطقه به سرعت فروکش میکند به همین دلیل میزان فرسایشپذیری خاک در این حوضه بسیار اندک و قابلکنترل میباشد. به علاوه منحنی تغییرات دبی سیل با گذشت زمان انحنای ملایمی دارد که حاکی از مصونیت نسبی حوضه در مقابل خطر سیل است.
صیاد اصغری سراسکانرود؛ بتول زینالی؛ صالح اصغری سراسکانرود
دوره 3، شماره 7 ، شهریور 1395، صفحه 39-57
چکیده
محل استقرار سکونتگاهها و سایر تأسیساتی که انسان ایجاد میکند، در بسیاری از موارد تحت تأثیر عوامل محیطی به ویژه ژئومورفولوژی و زمینشناسی است. امروزه به تبع رشد جمعیت، توسعهی ساخت و سازها اجتنابناپذیر است و تأثیر نامطلوب نیازهای بشر بر روی زمین و همچنین بهرهبرداری از مناطق اطراف شهرها و روستاها برای خانهسازی و تأسیسات ...
بیشتر
محل استقرار سکونتگاهها و سایر تأسیساتی که انسان ایجاد میکند، در بسیاری از موارد تحت تأثیر عوامل محیطی به ویژه ژئومورفولوژی و زمینشناسی است. امروزه به تبع رشد جمعیت، توسعهی ساخت و سازها اجتنابناپذیر است و تأثیر نامطلوب نیازهای بشر بر روی زمین و همچنین بهرهبرداری از مناطق اطراف شهرها و روستاها برای خانهسازی و تأسیسات اقتصادی و صنعتی گسترشی روزافزون مییابد. در این بین، کثرت عوامل ژئومورفولوژیک و پویایی و دینامیسم محیط طبیعی، گاه امکان ارزیابی یکجای کلیهی عوامل را جهت بازشناسی بهترین مکان برای جایگذاری عناصر توسعه، با مشکل مواجه میسازد. لذا بهرهگـیری از شیوههای کارآمد ارزیابی از مهمترین اقدامات در راستای برنامهریزی بهتر خواهد بود. بر همین اساس تحقیق حاضر در پی آن است تا با استفاده از روش اولویتبندی TOPSIS - که یک روش تصمیمگیری قوی و تکنیکی بر اساس نزدیکی به جواب ایدهآل است- به مکانیابی بهترین مکان از نظر ساختار طبیعی و ژئومورفولوژیک، جهت توسعهی آتی شهر ارومیه بپردازد. در این پژوهش، با ورود لایههای اطلاعاتی منطقه به محیط ARC GIS و بر اساس مؤلفه توپوگرافی که مهمترین محدودیت مورفولوژیک شهر ارومیه به شمار میآید، سه سایت جهت توسعه مناسب تشخیص داده شد که سایتهای پیشنهادیآ با استفاده از مؤلفههای طبیعی و مورفولوژیک از طریق تکنیکهای ANTROPY فازی (جهت وزندهی به شاخصها) و TOPSIS (جهت اولویتبندی سایتها) مورد ارزیابی قرار گرفت. براساس یافتههای تحقیق، سایت ج در بخش شرقی شهر با ضریب CI معادل 76877/0 به عنوان بهترین محل جهت توسعهی آتی شهر ارومیه در نظر گرفته شده است.
عباسعلی داداشی رودباری؛ غلام عباس فلاح قالهری؛ مختار کرمی؛ محمد باعقیده
دوره 3، شماره 7 ، شهریور 1395، صفحه 59-86
چکیده
شناسایی رفتار بارش از مهمترین اصول برنامهریزیهای محیطی به شمار میرود. چرا که رفتار بارش در بلندمدت راه را برای برنامهریزیهای محلی و منطقهای هموار مینماید. پژوهش پیشرو با هدف پیشآگاهی مدیریت سیلاب در حوضهی آبریز هراز واقع در جنوب استان مازندران انجام شده است. بدین منظور از تحلیل روند و تکنیک تحلیل طیفی استفاده ...
بیشتر
شناسایی رفتار بارش از مهمترین اصول برنامهریزیهای محیطی به شمار میرود. چرا که رفتار بارش در بلندمدت راه را برای برنامهریزیهای محلی و منطقهای هموار مینماید. پژوهش پیشرو با هدف پیشآگاهی مدیریت سیلاب در حوضهی آبریز هراز واقع در جنوب استان مازندران انجام شده است. بدین منظور از تحلیل روند و تکنیک تحلیل طیفی استفاده شده است. دادههای بارش مورد نیاز در بازهی زمانی 2007-1951 از پایگاه دادهی بارش آفرودیت اخذ شده است. نتایج نشان داد که ضریب تغییرات بارش در سطح حوضه در ماههای گرم سال نسبت به دورهی سرد سال بیشتر بوده است. همچنین با توجه به آمارههای پراکندگی به دست آمده، بزرگترین خوشههای بارش در حوضهی آبریز هراز در فصل زمستان ایجاد میشوند که نشاندهندهی نظم نسبی بارش در منطقهی مورد مطالعه میباشد. تحلیل طیفی مشاهدات بارش، حاکی از وجود چرخههای سینوسی معنیدار 2-3، 5-3، 5-11 و 11 سال به بالا در منطقهی مورد مطالعه است. وجود این چرخهها را میتوان به تأثیر عوامل کلانمقیاس جوی- اقیانوسی نسبت داد. شیب خط روند به دست آمده برای بارش سالانهی حوضهی آبریز هراز 67/7 میلیمتر بر دهه به دست آمد. مهمترین ساز و کاری که میتوان بر اساس آن با وجود روند افزایشی دما، مقادیر مثبت بارش را در حوضهی آبریز هراز توجیه نمود، ساز و کار «مرطوبترشدن گرمتر» است که بر اساس آن هر چه دمای سطحی منطقه بالاتر باشد، مقدار بارندگی بیشتر است.
مریم بیاتی خطیبی؛ فریبا کرمی
دوره 3، شماره 7 ، شهریور 1395، صفحه 87-106
چکیده
حساسیت دامنهها نسبت به فرسایش آبکندی در محدودههای مختلف جغرافیایی و شرایط اقلیمی حاکم، بسیار متفاوت است. در دامنههای کوهستانهای نیمهخشک، تلف شدن خاک در اثر انواع فرسایش، به ویژه فرسایش آبکندی در اثر روانابهای جاری در سطوح شیبدار، از جدیترین مسائل ژئومورفولوژیکی، هیدرولوژیکی، انسانی و از عمدهترین معضلات ...
بیشتر
حساسیت دامنهها نسبت به فرسایش آبکندی در محدودههای مختلف جغرافیایی و شرایط اقلیمی حاکم، بسیار متفاوت است. در دامنههای کوهستانهای نیمهخشک، تلف شدن خاک در اثر انواع فرسایش، به ویژه فرسایش آبکندی در اثر روانابهای جاری در سطوح شیبدار، از جدیترین مسائل ژئومورفولوژیکی، هیدرولوژیکی، انسانی و از عمدهترین معضلات زمینهای تحت کشت در بخشهای مرتفع حوضهها در دهههای اخیر محسوب میشود. در زیرحوضهی آتشبیگ (در موقعیت جغرافیایی '00 °37 ° تا '20 °37 عرض شـمالی و '45 °46 تا '15 °47 طول شرقی قرار گرفـته است) آبکندها- به عنوان یکی از اشکال مهم حاصل از فرسایش تسریع شـده در شیبهای نسبتاً تنـد در دامنههای متشکل از سازندهای مستعد به فرسایش تشکیل و با توجه به تراکم آبکندهای تشکیل شده، میتوانند مواد دامنهای را در زمان کوتاهی به پای دامنهها منتقل سازند. در این مقاله سعی شده است با استفاده از روشهای کمّی و به کارگیری روابط تجربی (E,Tr,Dg,...) فرسایش و میزان خاک تلف شده از یک خندق مجزا برآورد شده است. در ابتدا با استفاده از ضریب هیدروترمال (HTK) استعداد منطقه برای ایجاد خندقها بررسی و سپس با استفاده از روابط متناسب، ویژگیهای روانابها از نظر زمان جابجایی به صورت کمی بررسی شد و میزان رسوب حاصل از یک خندق مجزا برآورد گردید (Dg). نـتایج حاصل این بررسیها حاکی از این است که شـدت فرسایش آبـکندی در بخشهای مختلف حوضهی آتشبیگ متفاوت است. در قسمتهای میانی حوضه شدت فرسایش بیشتر از سایر بخشهای حوضه مشاهده میشود. نتایج حاصل از به کارگیری HTK نشان میدهد که در حدود پنج ماه از سطح حوضهی مورد مطالعه از نظر پارامترهای اقلیمی برای ایجاد آبکندهای عمیق مساعد میباشد. با توجه به نتایج حاصل از به کارگیری رابطهی آستانهی فرسایش در حوضهی آتشبیگ، میتوان گفت که میزان فرسایش در بیشتر بخشهای حوضه از خط آستانه بسیار بیشتر است.
سعید جهانبخش اصل؛ علی محمد خورشید دوست؛ محمدحسین عالی نژاد؛ فرناز پوراصغر
دوره 3، شماره 7 ، شهریور 1395، صفحه 107-122
چکیده
دو پارامتر مهم در هیدرولوژی و منابع آب، دما و بارش هستند. تأثیر تغییر اقلیم بر روی این دو پارامتر موضوع بسیاری از مطالعات بوده است که مدلهای گردش عمومی جو یکی از بهترین روشها برای برآورد این تأثیرات به شمار میروند. در مطالعات تغییر اقلیم لحاظ نکردن عدم قطعیتهای موجود در مراحل مختلف ارزیابی اثرات تغییراقلیم سبب کاهش قطعیت ...
بیشتر
دو پارامتر مهم در هیدرولوژی و منابع آب، دما و بارش هستند. تأثیر تغییر اقلیم بر روی این دو پارامتر موضوع بسیاری از مطالعات بوده است که مدلهای گردش عمومی جو یکی از بهترین روشها برای برآورد این تأثیرات به شمار میروند. در مطالعات تغییر اقلیم لحاظ نکردن عدم قطعیتهای موجود در مراحل مختلف ارزیابی اثرات تغییراقلیم سبب کاهش قطعیت و اطمینان به خروجیهای نهایی سیستم خواهد شد. در این مطالعه به منظور بررسی و تحلیل اثرات تغییر اقلیم بر روی دما و بارش حوضهی شهرچای ارومیه و همچنین لحاظ کردن عدم قطعیت مربوط به مدلهای گردش عمومی جو و سناریوهای موجود ابتدا خروجی شش مدل گردش عمومی جو تحت سه سناریوی A2, A1B و B1 با مدل آماری LARS-WG ریزمقیاس شدند، سپس برای بررسی عدم قطعیت مدلها و سناریوها، از طریق مقایسهی خروجی مدلها در دورهی آتی با دورهی پایه به صورت ماهانه توسط شاخصهای آماری ضریب تعیین (R2) و خطای جذر میانگین مربعات (RMSE)، بهترین مدل و سناریو برای تولید دادههای دما و بارش دوره 2030-2011 انتخاب شد. در نتیجه برای تولید بارش از مدل HADCM3، تحت سناریوی A1B و برای تولید دما نیز از مدل MPEH5، تحت سناریوی A2 استفاده شد. نتایج این مطالعه نشان داد که بارش دورهی آتی 9 میلیمترکاهش خواهد یافت و این در حالی است که دمای حداقل 05/1 و دمای حداکثر 87/0 درجهی سانتیگراد افزایش خواهد یافت. نکتهی قابل توجه بر هم خوردن توزیع زمانی بارش و افزایش دما است که احتمالاً تبعات منفی آن بیش از کاهش بارش خواهد بود.
کاکا شاهدی؛ هانیه اسدی؛ محمد گلشن
دوره 3، شماره 7 ، شهریور 1395، صفحه 123-139
چکیده
تخمین رواناب در حوضههای آبخیز فاقد آمار همواره مورد توجه محققان و سازمانهای مرتبط در مطالعهی بسیاری از پروژهها بوده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی دقت و کارآیی مدلهای زمان-سطح و آبنمود واحد لحظهای کلارک در تخمین آبنمود خروجی حوضههای فاقد آمار صورت گرفته است. محل مطالعهی حوضهی آبخیز کسیلیان انتخاب گردید. ابتدا ...
بیشتر
تخمین رواناب در حوضههای آبخیز فاقد آمار همواره مورد توجه محققان و سازمانهای مرتبط در مطالعهی بسیاری از پروژهها بوده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی دقت و کارآیی مدلهای زمان-سطح و آبنمود واحد لحظهای کلارک در تخمین آبنمود خروجی حوضههای فاقد آمار صورت گرفته است. محل مطالعهی حوضهی آبخیز کسیلیان انتخاب گردید. ابتدا با استفاده از نقشهی توپوگرافی منطقهی مورد مطالعه و نرمافزار ArcGIS نمودار زمان-سطح تهیه گردید. سپس با استفاده از دادههای باران نگار و انتخاب رگبار مناسب، آبنمود سیل مربوط به هر رگبار با کمک مدل زمان-سطح به دست آمد و نتایج با آبنمودهای ثبت شدهی مربوطه در خروجی حوضه مقایسه شد. سپس با اعمال ضریب ذخیره، آبنمود واحد لحظهای کلارک به منظور بازسازی آبنمود واحد مشاهدهای در خروجی حوضهی آبخیز کسیلیان به دست آمد. محاسبهی ضریب ذخیره با استفاده از روشهای ترسیمی، کلارک، لینزلی، میشل، جانستن و کراس، ایتن، هویت و لانگبین، ناش، کارتر، مورگان و جانسن و بل انجام گرفت. در نهایت برای مقایسهی نتایج به دست آمده از شاخصهای جذر میانگین مربعات خطا، میزان انحراف از دبی اوج، ضریب کارآیی و خطای نسبی دبی اوج، زمان تا اوج و زمان پایه استفاده گردید. نتایج نشان داد روش ترسیمی در محاسبهی ضریب ذخیره از دقت بالاتری برخوردار است و مدل کلارک نیز نتایج بهتری نسبت به مدل زمان-سطح ارائه کرد که نشاندهندهی اثر ضریب ذخیره در روندیابی سیلاب در حوضهی آبخیز جنگلی کسیلیان میباشد. لذا میتوان از این روش برای محاسبهی آبنمود ناشی از رگبار در حوضههای بدون آمار استفاده کرد.
وحید نورانی؛ نرگس آزاد؛ مهسا قاسم زاده؛ الناز شرقی
دوره 3، شماره 7 ، شهریور 1395، صفحه 141-159
چکیده
هدف از این مقاله تعیین روند و بررسی ارتباط سریهای زمانی بلندمدت تراز سطح آب دریاچهی ارومیه و دیگر پارامترهای هیدروکلیماتولوژیکی حوضهی شامل بارش، رواناب، دما و رطوبت نسبی، در مقیاسهای ماهانه، فصلی و سالانه با استفاده از آزمون من-کندال و تبدیل موجک گسسته است. آزمون من-کندال و من-کندال دنبالهای برای ترکیبهای مختلف ...
بیشتر
هدف از این مقاله تعیین روند و بررسی ارتباط سریهای زمانی بلندمدت تراز سطح آب دریاچهی ارومیه و دیگر پارامترهای هیدروکلیماتولوژیکی حوضهی شامل بارش، رواناب، دما و رطوبت نسبی، در مقیاسهای ماهانه، فصلی و سالانه با استفاده از آزمون من-کندال و تبدیل موجک گسسته است. آزمون من-کندال و من-کندال دنبالهای برای ترکیبهای مختلف زیر سریهای حاصل از تبدیل موجک گسسته، جهت تعیین زیر سری زمانی جزئی که مسئول اصلی تولید روند در سریهای زمانی است، مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد در سریهای زمانی پارامترهای هیدروکلیماتولوژیکی در مقیاس ماهانه، تناوب 8 ماهه اصلیترین تناوب در تولید روند است. بعلاوه نتایج حاکی از روند منفی قابلملاحظهای در مقیاسهای مختلف از سریهای زمانی سطح آب دریاچه و رواناب است و سریهای زمانی بارش، دما و رطوبت نسبی در حالت کلی روندهای چشمگیری نداشتهاند. از نتایج این تحقیق چنین برمیآید که در سالهای اخیر کاهش روند در سری زمانی رواناب نقش اساسی را در خشکی دریاچه ارومیه ایفا کرده است. همچنین براساس نتایج آزمون من-کندال دنبالهای، از سال 1377 به بعد، یک روند کاهشی قابل ملاحظهای در هر دو سری زمانی سطح آب و رواناب در مقیاس ماهانه دیده میشود. در نهایت روش تحلیل روند سن (Sen) به کار رفته، نتایج به دست آمده از روش آزمون من-کندال بر پایه موجک را تأیید کرد.