فریبا دارابی؛ علیرضا ایلدرمی
چکیده
استحصال آب باران روشی برای توسعه و بهره برداری از منابع آب در مناطق خشک و نیمه خشک با هدف افزایش کمیت و کیفیت منابع آب موجود است. هدف از این پژوهش تعیین عوامل مؤثر در مکانیابی مناطق مستعد جمع آوری رواناب و استحصال آب باران (RWH) در حوضه ی آبریز سیاهخور کرمانشاه با استفاده از روش تصمیم گیری چندمعیاره (MCDA) و تحلیل ...
بیشتر
استحصال آب باران روشی برای توسعه و بهره برداری از منابع آب در مناطق خشک و نیمه خشک با هدف افزایش کمیت و کیفیت منابع آب موجود است. هدف از این پژوهش تعیین عوامل مؤثر در مکانیابی مناطق مستعد جمع آوری رواناب و استحصال آب باران (RWH) در حوضه ی آبریز سیاهخور کرمانشاه با استفاده از روش تصمیم گیری چندمعیاره (MCDA) و تحلیل شبکه ای ANP است. نتایج حاصل از روش تحلیل سلسله مراتبی و پهنهبندی بارش حوضه نشان میدهد که در 81/37 درصد از مساحت کل حوضه، معیار هیدرولوژی نسبت به معیارهای فیزیکی و توپوگرافی به ترتیب 4/6 و 5/8 و معیار فیزیکی 2/3 برابر بر معیار توپوگرافی دارای ارجحیت است. نتایج حاصل از بررسی نقشه ی پتانسیل استحصال آب باران نشان میدهد که کلاس های ضعیف با 96/2، نسبتاً ضعیف 49/35، متوسط 06/26، نسبتاً خوب 2/29 و خوب با 29/6 درصد از سطح حوضه را شامل میشوند و کلاس های متوسط و نسبتاً خوب و خوب جمعاً با 55/61 درصد بیشترین درصد سطح حوضه را به خود اختصاص داده اند. بررسی ها نشان میدهد که شیب های میانی جهت احداث سیستم های استحصال آب باران مناسب میباشند. بطوریکه مشاهدات میدانی و نتایج حاصله از بررسی منحنی ROC، نشان میدهد، اکثر 115 تکه جمع آوری آب باران در محل هایی قرار دارند که از لحاظ توپوگرافی و هیدرولوژی مناسب و بیش از 89درصد مکان های جمع آوری آب باران در کلاس های متوسط و نسبتاً خوب و خوب واقع شده که این موضوع بیانگر ارزیابی بسیار خوب مدل بوده و نشان میدهد که تلفیق تکنیک تصمیم گیری چندمعیاره (MCDA) و تحلیل شبکه ای ANP و GIS میتواند برای برنامه ریزی جمع آوری آب باران در مقیاس حوضه و زیرحوضه ابزار مفیدی باشد.
مجتبی یمانی؛ حمید گنجائیان؛ لیلا گروسی؛ مهناز جاودانی
چکیده
کشاورزی از طریق تاثیرگذاری بر محیطزیست، رشد اقتصادی و تأمین امنیت غذایی نقش حیاتی در توسعه اقتصادی هر کشوری نقش دارد. یک از مهم ترین برنامهها تعیین نواحی مناسب برای توسعه اراضی کشاورزی است. در تحقیق سعی بر آن شده است تا بر اساس پارامتر هیدروژئومورفولوژی، مناطق مناسب جهت توسعه این اراضی در محدوده موردمطالعه مشخص شود. لایه های اطلاعاتی ...
بیشتر
کشاورزی از طریق تاثیرگذاری بر محیطزیست، رشد اقتصادی و تأمین امنیت غذایی نقش حیاتی در توسعه اقتصادی هر کشوری نقش دارد. یک از مهم ترین برنامهها تعیین نواحی مناسب برای توسعه اراضی کشاورزی است. در تحقیق سعی بر آن شده است تا بر اساس پارامتر هیدروژئومورفولوژی، مناطق مناسب جهت توسعه این اراضی در محدوده موردمطالعه مشخص شود. لایه های اطلاعاتی تحقیق حاضر شامل جنس خاک، تیپ اراضی، زمین شناسی، شیب، ارتفاع، بارش، دما و کیفیت شیمیایی آب زیرزمینی می باشد. پارامترهای مورد بررسی بر اساس نظر کارشناسان و به روش ANP امتیازدهی شده اند. سپس با استفاده از تلفیق دو روش OWA و ANP لایه های اطلاعاتی باهم ترکیب شده اند. مطابق نتیجه نهایی، محدوده شهرستان از نظر میزان تناسب جهت توسعه اراضی کشاورزی به سه کلاس مناسب، نسبتاً مناسب و نامناسب تقسیم شدهاند. کلاس مناسب با 1193 کیلومترمربع وضعیت عمدتاً مشتمل بر نواحی مرکزی، شمال و شمال شرقی شهرستان است. این مناطق عمدتاً دارای شیب و ارتفاع کم، میانگین دمای بالا و همچنینی وضعیت لیتولوژی و خاک مناسبی هستند. مناطق نسبتاً مناسب نیز با 1225 کیلومترمربع وسعت عمدتاً شامل نواحی جنوبی و غربی است و همچنین کلاس نامناسب با 581 کیلومترمربع وسعت عمدتاً شامل نواحی غربی شهرستان است که به دلیل ارتفاع و شیب زیاد، میانگین دمای پایین و همچنین لیتولوژی نامناسب در این کلاس قرارگرفته است.
فریبا اسفندیاری دارآبادی؛ ابراهیم بهشتی جاوید
دوره 3، شماره 8 ، آذر 1395، ، صفحه 93-111
چکیده
زمین لغزش به عنوان یکی از فرآیندهای مورفودینامیک و از جمله مخاطرات پراهمیت از نظر تلفات جانی، مالی و تعداد وقوع است. در این پژوهش پهنه بندی پتانسیل وقوع زمین لغزش در منطقه ی گردنه ی حیران اردبیل مورد مطالعه قرار گرفته است. جهت انجام این کار از ترکیب مدلهای چندمعیاره (فرآیند تحلیل شبکه) و آماری (قضیه ی بیز) و 12 پارامتر ...
بیشتر
زمین لغزش به عنوان یکی از فرآیندهای مورفودینامیک و از جمله مخاطرات پراهمیت از نظر تلفات جانی، مالی و تعداد وقوع است. در این پژوهش پهنه بندی پتانسیل وقوع زمین لغزش در منطقه ی گردنه ی حیران اردبیل مورد مطالعه قرار گرفته است. جهت انجام این کار از ترکیب مدلهای چندمعیاره (فرآیند تحلیل شبکه) و آماری (قضیه ی بیز) و 12 پارامتر شیب زمین، جهت شیب، کاربری زمین، سنگشناسی، بارش، شاخص تراکم پوشش گیاهی (NDVI)، شاخص طول شیب (LS)، شاخص رطوبت توپوگرافیک (TWI)، شاخص قدرت آبراهه (SPI)، فاصله از جاده، فاصله از گسل و فاصله از آبراهه استفاده شده است. جهت به دست آوردن وزن کلاسهای هر یک از پارامترهای مستعدکنندهی زمین لغزش و اعتبارسنجی نقشه ی نهایی از لایهی زمین لغزشها ی رخ داده در منطقه استفاده شده که از این بین 70 درصد زمین لغزشها برای اجرای مدل و 30 درصد دیگر برای اعتبارسنجی به کار رفته است. نتیجه ی کار به صورت یک نقشه ی طبقه بندی شده در پنج طبقه است که به ترتیب پهنه های با پتانسیل وقوع زمین لغزش بسیار کم، کم، متوسط، زیاد و خیلی زیاد را شامل میشود. با توجه به نقشهی به دست آمده 3/26 درصد از اراضی محدودهی مورد مطالعه به عنوان منطقهای با پتانسیل خیلی زیاد و زیاد برای وقوع زمین لغزش در نظر گرفته شدهاند. این مناطق عمدتاً مناطق حاشیه ی محور مواصلاتی اردبیل-آستارا را شامل میشود. به خاطر حجم زیاد ساخت و سازهای حاشیه جاده، همچنین به خاطر به هم زدن شیب طبیعی زمین برای جاده سازی و عریضکردن آن، اکثر زمینلغزشها نیز در این مناطق رخ داده است. کاربری زمین در این مناطق عمدتاً از نوع جنگل تنک، مرتع و کـشاورزی بر روی دامنه ها میباشد. ارزیابی نقشه ی پهنه بندی شده با استفاده از 30 درصد زمین لغزشهای منطقه انجام شد. بر اساس نتایج به دست آمده از این ارزیابی و قرارگیری درصد قابل توجهی از زمین لغزشها در طـبقه با حساسیت زیاد و خـیلی زیاد (6/77) میتوان گفت دقت مدلهای به کار رفته در پهنه بندی حساسیت وقوع زمین لغزش قابل قبول و خوب است.