ژئومورفولوژی
فریبا اسفندیاری؛ قباد رستمی؛ رئوف مصطفیزاده؛ موسی عابدینی
چکیده
در پژوهش حاضر خطر وقوع زمینلغزش در حوضه آبریز زمکان، واقع در استان کرمانشاه، ارزیابی شد. دو مدل ماشینبردار پشتیبان (SVM) و رگرسیون لجستیک برای تهیه نقشه حساسیت زمینلغزش استفاده شد. در راستای اهداف تحقیق، 13 لایه اطلاعاتی شامل ارتفاع، شیب، جهت شیب، عدد ناهمواری ملتون، تحدب سطح زمین، طول دامنه، عمق دره، رطوبت توپوگرافیک، بارش، سازندهای ...
بیشتر
در پژوهش حاضر خطر وقوع زمینلغزش در حوضه آبریز زمکان، واقع در استان کرمانشاه، ارزیابی شد. دو مدل ماشینبردار پشتیبان (SVM) و رگرسیون لجستیک برای تهیه نقشه حساسیت زمینلغزش استفاده شد. در راستای اهداف تحقیق، 13 لایه اطلاعاتی شامل ارتفاع، شیب، جهت شیب، عدد ناهمواری ملتون، تحدب سطح زمین، طول دامنه، عمق دره، رطوبت توپوگرافیک، بارش، سازندهای زمینشناسی، فاصله از آبراهه، فاصله از جاده و پوشش گیاهی بهعنوان متغیرهای مستقل استفاده شد. حدود 70 درصد پیکسلهای لغزشی حوضه بهمنظور آموزش و 30 درصد برای اعتبارسنجی مدل استفاده شدند. اعتبارسنجی مدلها با کاربست منحنی ROC صورت گرفت. نتایج نشاندهنده کارایی و دقت بالاتر تابع پایه شعاعی (RBF) مدل SVM برای تهیه نقشه خطر زمینلغزش منطقه است. مساحت زیر منحنی (AUC) تابع پایه شعاعی حدود 951/0 برای آموزش مدل و 944/0 برای آزمون مدل بهدست آمد. نتایج بیانگر این است که فاکتورهای شیب با ضریب 28/0، بارش با ضریب 27/0، لیتولوژی با ضریب 26/0 و ارتفاع با ضریب 22/0 کنترلکنندههای اصلی وقوع زمینلغزش در سطح حوضه آبریز زمکان هستند. توابع مدل SVM و همچنین رگرسیون لجستیک نیز اثرات قطعی فاکتورهای انتخابی بر وقوع زمینلغزش را تائید کردند. براساس نقشه پهنهبندی زمینلغزش حدود 35 درصد مساحت حوضه مطالعاتی در کلاس خطرپذیری زیاد و بسیار زیاد قرار گرفته است. پهنههای مذکور عمدتاً در نیمه شرقی حوضه توزیع شدهاند. ارتفاع زیاد، غلبه شیبهای تند، دریافت نزولات جوی قابل توجه و رخنمون وسیع سازند کژدمی با تناوبی از لایههای آهکی، رسی، مارنی و شیلی مهمترین دلایل حساسیت بالای این پهنهها نسبت به زمینلغزش هستند.
ژئومورفولوژی
موسی عابدینی؛ امیرحسام پاسبان
چکیده
فرسایش خاک از جمله تهدیدات زیستمحیطی جدی است که میتواند بر جنبههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشورها تأثیر بگذارد. یکی از مدلهای تجربی پرکاربرد برای تخمین میزان فرسایش خاک معادله جهانی فرسایش خاک اصلاحشده موسوم به مدل RUSLE میباشد. هدف از این پژوهش تجزیه و تحلیل و پهنهبندی میزان فرسایش خاک و ارتباط آن با شاخصهای هیدروژئومورفیک ...
بیشتر
فرسایش خاک از جمله تهدیدات زیستمحیطی جدی است که میتواند بر جنبههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشورها تأثیر بگذارد. یکی از مدلهای تجربی پرکاربرد برای تخمین میزان فرسایش خاک معادله جهانی فرسایش خاک اصلاحشده موسوم به مدل RUSLE میباشد. هدف از این پژوهش تجزیه و تحلیل و پهنهبندی میزان فرسایش خاک و ارتباط آن با شاخصهای هیدروژئومورفیک و پوششگیاهی حوضه آبریز خیاوچای مشکین شهر میباشد. فاکتورهای مدل RUSLE شامل فرسایندگیباران (R)، فرسایشپذیری خاک (K)، توپوگرافی (LS)، پوششگیاهی (C) و عملیات حفاظتی (P) است که به ترتیب عامل فرسایندگی باران با استفاده از دادههای بارندگی، لایه بافت خاک، مدل رقومی ارتفاعی و کاربری اراضی میباشد در محیط سامانه اطلاعات مکانی (GIS) تهیه شدهاند و پس از رویهمگذاری لایهها، مقدار فرسایش سالانه خاک بین 0 تا 54/150 تن بر هکتار در سال در سطح حوضه برآورد شد. در گام بعد شاخصهای هیدروژئومورفیک و پوششگیاهی که در رخداد فرسایش خاک موثر هستند شامل شاخص رطوبت توپوگرافی (TWI)، شاخص توان آبراهه (SPI)، شاخص انحناءدامنه (Curvatore)، شاخص انحناء مقطع (Profil Curvatore)، شاخص انحناء سطح (Plan Curvatore) و شاخص پوشش گیاهی عادی (NDVI) در محیط ArcMap ایجاد و نقشههای پهنهبندی تهیه شدند. نتایج این پژوهش همچنین نشان داد عامل توپوگرافی با ضریب همبستگی 92/0 درصد بیشترین تاثیر را در برآورد فرسایش سالانه خاک توسط مدل RUSLE داشته است. در بررسی دیگر ارتباط بین شاخصهای هیدروژئومورفیک و پوششگیاهی با میزان فرسایش سالانه خاک انجام گرفت و نتایج نشان داد که شاخصهای تفاضل پوششگیاهی نرمالشده و انحناء مقطع بهترتیب با ضریب همبستگی 57/0 و 05/0 نسبت به شاخصهای دیگر بهترتیب بیشترین و کمترین تاثیرگذاری را دارا میباشند. نتایج این پژوهش امکان تلفیق شاخصهای موثر هیدروژئومورفیک و پوششگیاهی بر فرسایش و نیز امکان استفاده از سایر شاخصهای موثر و قابلیتهای RS و GIS را جهت تخمین کمی مقادیر فرسایش خاک را تایید مینماید.
ژئومورفولوژی
لیلا آقایاری؛ موسی عابدینی
چکیده
هدف این پژوهش بررسی و تحلیل مهمترین عوامل دخیل در ایجاد خطر فرونشست دشت اردبیل و مشخص کردن سطوح مستعد که احتمالاً در آینده نزدیک درگیر فرونشست خواهند شد. هدف از این پژوهش در مرحله اول ارزیابی فرونشست با استفاده از تکنیک تداخل سنجی راداری در محیط نرم افزار Sarscape، با بهره از قابلیت تصاویر-A1 Sentinel در بازه زمانی 2016 و 2021 و همچنین در ادامه، ...
بیشتر
هدف این پژوهش بررسی و تحلیل مهمترین عوامل دخیل در ایجاد خطر فرونشست دشت اردبیل و مشخص کردن سطوح مستعد که احتمالاً در آینده نزدیک درگیر فرونشست خواهند شد. هدف از این پژوهش در مرحله اول ارزیابی فرونشست با استفاده از تکنیک تداخل سنجی راداری در محیط نرم افزار Sarscape، با بهره از قابلیت تصاویر-A1 Sentinel در بازه زمانی 2016 و 2021 و همچنین در ادامه، نسبت به پهنه بندی مناطق مستعد با الگوریتم چند معیاره Aras درمحیط نرم افزار Edrisiاقدام گردید .نتایج مطالعه حاضر نشان داد مقدار بین صفر تا 22 میلی متر فرونشست در محدوده مورد مطالعه ایجاد شده است که بیشترین میزان فرونشست در بخش مرکزی و سپس در بخش شرقی و شمالشرقی متمرکز است. با توجه به نتایج حاصل از پهنهبندی خطر فرونشست؛ معیارهای افت سطح آب، فاصله از رودخانه، زمین شناسی،کاربری اراضی به ترتیب با ضریب وزنی 221/0، 166/0، 152/0 و 147/0، مهم ترین عوامل دخیل در ایجاد خطر فرونشست محدوده مطالعاتی بوده و به ترتیب 41/267 و 21/403 کیلومتر مربع از محدوده دارای احتمال خطر بسیار زیاد و زیاد می باشد. در نهایت می توان گفت مهمترین عامل اصلی دخیل در افزایش مقدار و پتانسیل فرونشت دشت اردبیل، بهره ی بی رویه از آب های زیرزمینی و افت سطح آب است.
هیدروژئولوژی
موسی عابدینی؛ سجاد جوادی؛ رئوف مصطفیزاده؛ امیر حسام پاسبان
چکیده
فرسایش خاک یک فرایند ژئومورفیک غالب است که امنیت غذایی را در بخشهای وسیعی از کره زمین را تهدید میکند. ویژگیهای ژئومورفیک حوضه در هیدرولوژی، فرسایش خاک و تولید رسوب نقش مهمی دارد و میتواند شاخصی از وضعیت فرسایش و رسوبگذاری حوضه باشد. بنابراین هدف از این پژوهش ارتباط شاخصهای پوشش گیاهی و ژئومورفیک با مقادیر فرسایش و رسوب در ...
بیشتر
فرسایش خاک یک فرایند ژئومورفیک غالب است که امنیت غذایی را در بخشهای وسیعی از کره زمین را تهدید میکند. ویژگیهای ژئومورفیک حوضه در هیدرولوژی، فرسایش خاک و تولید رسوب نقش مهمی دارد و میتواند شاخصی از وضعیت فرسایش و رسوبگذاری حوضه باشد. بنابراین هدف از این پژوهش ارتباط شاخصهای پوشش گیاهی و ژئومورفیک با مقادیر فرسایش و رسوب در حوضه آبریز کوزهتوپراقی است که با بهرهگیری از قابلیتهای سیستم اطلاعات جغرافیایی جهت استخراج خصوصیات ژئومورفیک حوضه انجام شد. بدین منظور مقادیر فرسایش و رسوب با استفاده از مدل پسیاک اصلاح شده (MPSIAC)، محاسبه شد. همچنین بهمنظور استخراج خصوصیات فیزیوگرافی و ژئومورفیک (شامل: رطوبت توپوگرافی TWI، قدرت جریان SPI، شیب SLOPE، انحناء دامنه، انحناء پروفیل و انحناء پلان) زیرحوضهها، از مدل رقومی ارتفاع با دقت مکانی 30 متر و نیز سایر لایههای مورد استفاده در مدل MPSIAC شامل نقشههای توپوگرافی 1:25000، زمینشناسی 1:100000 و نیز نقشههای موضوعی: خاکشناسی، پوشش گیاهی و تصاویر ماهوارهای، آمار ایستگاههای هواشناسی، بارانسنجی مناطق مجاور حوضه آبریز استفاده شد. نتایج نشان داد که که ارتباط میان مقادیر فرسایش و رسوب در زیرحوضههای مورد مطالعه معنیدار است. علاوه براین، مقدار فرسایس و رسوب با مقادیر شیب نیز دارای رابطهی معکوس و معنیدار هستند. همچنین میان شیب و نیز شاخص قدرت آبراهه رابطهی مثبت و معنیدار از نظر آماری وجود دارد. شاخصهای مرتبط با انحناء دارای تغییرات اندکی در منطقه مورد مطالعه هستند. اما بهدلیل توپوگرافی متنوع منطقه، مقادیر شیب دارای تغییرات قابل توجهی در میان زیرحوزهها است.
ژئومورفولوژی
موسی عابدینی؛ احسان قلعه
چکیده
آگاهی از تغییرات کاربری و پوشش سطح اراضی امری ضروری در برنامهریزی صحیح در جهت توسعه پایدار به شمار میآید. امروزه فناوریهای سنجش از دور به عنوان عنصر اصلی در پایش کاربری اراضی و تغییرات پوشش گیاهی مورد استفاده قرار میگیرد. پژوهش حاضر به منظور بررسی روند تغییرات کاربری اراضی با مقایسه روشهای پیکسل پایه و شیگرا در تهیه ...
بیشتر
آگاهی از تغییرات کاربری و پوشش سطح اراضی امری ضروری در برنامهریزی صحیح در جهت توسعه پایدار به شمار میآید. امروزه فناوریهای سنجش از دور به عنوان عنصر اصلی در پایش کاربری اراضی و تغییرات پوشش گیاهی مورد استفاده قرار میگیرد. پژوهش حاضر به منظور بررسی روند تغییرات کاربری اراضی با مقایسه روشهای پیکسل پایه و شیگرا در تهیه نقشه کاربری اراضی حوضه مردق چای با استفاده از تصاویر لندست در سال 2000 و 2020 انجام گرفت. برای مقایسه نتایج در هر دو روش از دادههای آموزشی یکسان برای طبقهبندی استفاده گردید. سپس روشهای ارزیابی شامل صحت کلی و ضریب کاپای طبقهبندی استخراج و مشخص شد که نتیجه طبقهبندی به روش شیگرا با ضریب کاپا و صحت کلی به ترتیب برابر با 89/0 و 08/91 برای سال 2000 و 92/0 و 66/93 برای سال 2020 نسبت به روش پیکسل پایه نتایج بهتری ارائه میدهد. بر اساس نتایج حاصله از آشکارسازی تغییرات کاربری اراضی، بیشترین میزان تغییر حادث شده مربوط به کاربری مرتع متراکم به مرتع متوسط با مقدار 448/35، کاربری خاک به مرتع متوسط با مقدار 686/27 و مرتع متوسط به مناطق مسکونی با مقدار 347/21 کیلومترمربع میباشد. همچنین کمترین تغییرات حادث شده مربوط به کاربری کوهستان به خاک با مقدار 015/0، مناطق مسکونی به مرتع متراکم با مقدار 023/0 و مرتع متراکم به خاک با مقدار 081/0 کیلومترمربع میباشد. آنچه که در نقشهها بسیار واضح است کاهش بیش از حد مراتع و تبدیل آن به سایر کاربریها میباشد.