حسن فتحی زاد؛ حمید علیپور؛ سیده نگار هاشمی نسب؛ حاجی کریمی
دوره 3، شماره 8 ، آذر 1395، صفحه 1-20
چکیده
آبهای زیرزمینی بهعنوان بخش مهمی از آبهای تجدیدپذیر جهان بهحساب میآیند. با افزایش جمعیت، گرایش به زندگی شهرنشینی و غیره، تقاضا برای این منابع روز به روز در حال افزایش است. امروزه استفاده از سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) تبدیل به یکی از ابزارهای قدرتمند و مقرون به صرفه جهت شناسایی و اکتشاف منابع آب زیرزمینی ...
بیشتر
آبهای زیرزمینی بهعنوان بخش مهمی از آبهای تجدیدپذیر جهان بهحساب میآیند. با افزایش جمعیت، گرایش به زندگی شهرنشینی و غیره، تقاضا برای این منابع روز به روز در حال افزایش است. امروزه استفاده از سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) تبدیل به یکی از ابزارهای قدرتمند و مقرون به صرفه جهت شناسایی و اکتشاف منابع آب زیرزمینی قابل دسترس شده است. هدف از این تحقیق نیز مشخص کردن نواحی بالقوه آبهای زیرزمینی در منطقهی مهدیشهر واقع در استان سمنان با استفاده از فرآیند تحلیل سلسلهمراتبی (AHP)، سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی میباشد. پارامترهایی که برای شناسایی نواحی بالقوه آبهای زیرزمینی در نظر گرفته شده است عبارتند از واحدهای سنگشناسی، خطوارهها، شیب، توپوگرافی، تراکم زهکشی، پوشش گیاهی و خطوط همباران که با استفاده از نقشههای توپوگرافی 1:50000، مدل ارتفاعی رقومی، تصویر ماهوارهایETM+، نقشه زمینشناسی 1:250000 و آمار بارانسنجی ایستگاههای هواشناسی از طریق تکنیکهای سنجش از دور و GIS به دست آمدهاند. تمام لایهها در کلاسهای مختلف از طریق تحلیل سلسله مراتبی جهت تعیین نواحی بالقوه آبهای زیرزمینی مورد وزندهی قرار گرفته و پس از مدلسازی در محیط GIS، حوضهی مهدیشهر از نظر نواحی بالقوه آبهای زیرزمینی تقسیمبندی گردید. نتایج نشان داد که از بین 7 معیار مورد بررسی توسط نظرات کارشناسی و روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی، معیار سنگشناسی و خطواره به ترتیب با اهمیت نسبی 33/0 و 22/0 دارای بیشترین اهمیت نسبی و ارجحیت بالا جهت پتانسیلیابی آبهای زیرزمینی در منطقه میباشد. همچنین در منطقه مورد مطالعه آبرفتهای کواترنری شامل تراسهای قدیم و جدید و رسوبات رودخانهای دارای بیشترین اهمیت نسبی و مطلوبیت و ذخایر تراسی و مخروط افـکنههای کوهپایهای قدیمی مرتفع و جدیـد کم ارتفاع به عـنوان مناطق بالقوه خوب آبهای زیرزمینی محسوب میشوند.
اصغر اصغری مقدم؛ عطاالله ندیری؛ وحید پاک نیا
دوره 3، شماره 8 ، آذر 1395، صفحه 21-52
چکیده
دشت بستان آباد یکی از دشت های استان آذربایجان شرقی میباشد که در شمال غرب ایران واقع شده است. در این دشت، آب زیرزمینی بخش مهمی از مصارف آب شرب و کشاورزی را تأمین مینماید و به همین دلیل حفاظت از این منابع در برابر عوامل آلاینده امری مهم تلقی میگردد. بدین منظور جهت ارزیابی آسیبپذیری آبخوان در برابر عوامل آلاینده از دو روش ...
بیشتر
دشت بستان آباد یکی از دشت های استان آذربایجان شرقی میباشد که در شمال غرب ایران واقع شده است. در این دشت، آب زیرزمینی بخش مهمی از مصارف آب شرب و کشاورزی را تأمین مینماید و به همین دلیل حفاظت از این منابع در برابر عوامل آلاینده امری مهم تلقی میگردد. بدین منظور جهت ارزیابی آسیبپذیری آبخوان در برابر عوامل آلاینده از دو روش وزندهی DRASTIC و SINTACS در محیط نرمافزار GIS استفاده شد. در این راستا، ابتدا نقشهی آسیبپذیری دشت برای هر یک از مدلهای مورد نظر، مطابق با لایههای اطلاعاتی که شامل عمق آب زیرزمینی، تغذیهی خالص، محیط آبخوان، محیط خاک، توپوگرافی، محیط غیراشباع و هدایت هیدرولیکی میباشد، تهیه گردید. نقشهی نهایی آسیبپذیری آبخوان با تقسیمبندی به پنج محدودهی آسیبپذیری خیلی کم تا زیاد تهیه و شاخص DRASTIC و SINTACS به ترتیب 188-61 و 202-92 به دست آمد. به منظور صحتسنجی روشهای مورد استفاده از توزیع مقادیر یون نیترات در منابع آب زیرزمینی استفاده شد. با انطباق لایه نیترات و نقشهی پهنهبندی آسیبپذیری برای هر دو مدل، مشخص گردید نقاط با غلظت بالای نیترات با مناطق دارای پتانسیل آسیبپذیری زیاد منطبق میباشند. نتایج حاصل، ضریب همبستگی 75/0 بین مدل DRASTIC و لایه نیترات را نشان مـیدهد. به منظور تهیهی نـقشهی خطر آلودگی آب زیـرزمینی نیز از همپوشانی لایهی کاربری اراضی با نقشهی آسیبپذیری مدل DRASTIC استفاده گردید. نتایج حاصل از همپوشانی نقشهها نشان داد 33/31 درصد از مساحت کل اراضی مورد استفاده در بخش کشاورزی در محدوده با پتانسیل آسیبپذیری بالا قرار گرفتهاند. مطابق نقشهی نهایی آسیبپذیری برای هر دو مدل بخش مرکزی و شمال غربی دشت دارای بیشترین پتانسیل آلودگی میباشد.
داود مختاری؛ آرش زندکریمی؛ شیدا زندکریمی
دوره 3، شماره 8 ، آذر 1395، صفحه 53-72
چکیده
بارندگی به عنوان اصلیترین ورودی در مدلسازیهای هیدرولوژیک محسوب میشود. شبکهی کارآمد ایستگاههای بارانسنجی، شبکهای است که از تراکم مناسبی برخوردار بوده و در نقاط فاقد ایستگاه، برآورد مطلوبی از بارش داشته باشد. به منظور بهینهسازی موقعیت ایستگاههای بارانسنجی روشهای متفاوتی ارایه شده که در این میان ...
بیشتر
بارندگی به عنوان اصلیترین ورودی در مدلسازیهای هیدرولوژیک محسوب میشود. شبکهی کارآمد ایستگاههای بارانسنجی، شبکهای است که از تراکم مناسبی برخوردار بوده و در نقاط فاقد ایستگاه، برآورد مطلوبی از بارش داشته باشد. به منظور بهینهسازی موقعیت ایستگاههای بارانسنجی روشهای متفاوتی ارایه شده که در این میان روشهای زمینآمار به طور گسترده مورد استفاده قرار میگیرند. تحقیق حاضر با هدف ارزیابی وضعیت ایستگاههای بارانسنجی استان کردستان و بهینهسازی موقعیت این ایستگاهها با استفاده از روشهای زمینآمار صورت گرفته است. در این تحقیق و در راستای ارزیابی دقت روشهای مختلف درونیابی مشخص شد که روش Ordinary Kriging با مدل تابع Circular نسبت به سایر مدلها از اعتبار بیشتری برخوردار بوده و مناسبترین روش درونیابی پراکنش بارش در استان کردستان میباشد. در ادامه به منظور بهینهیابی و برآورد خطای ایستگاههای موجود از دادههای بارش 145 ایستگاه هواشناسی استفاده گردیدهاست و با تـوجه بـه وسعت زیاد منطقهی مورد مطالعه و تغییرات زیاد دادههای بارش، ناحیهبندی منطقه یا خوشهبندی ایستگاهها صورت گرفت و کل منطقه به 8 خوشه تقسیم شده است. نتایج حاصله از بهینهیابی بر مبنای ضریب تغییرات کریجینگ نشان میدهد که با اضافه شدن 17 ایستگاه پیشنهادی جدید به شبکهی بارانسنجی موجود در این استان، مقـادیر ضـریب تغییـرات مکـانی بـارش سـالانه از بخشهای مرکزی تا جنوبی بین 0.21 تا 6.67 درصد و در نواحی غربی نزدیک به 12 درصد کاهش مییابد. نتایج پژوهش حاضر به منظور کاربرد روشهای زمینآمار در بهینهیابی از اهمیت بالایی برخوردار بوده و نقشههای تولید شده نیز برای سازمانهای اجرایی (وزارت نیرو، سازمان هواشناسی و ...) از ارزش کاربردی بالایی برخوردار هستند.
محمدتقی ستاری؛ رسول میرعباسی نجف آبادی؛ مسعود علیمحمدی
دوره 3، شماره 8 ، آذر 1395، صفحه 73-92
چکیده
در کشورهای خشک و نیمه خشکی مانند ایران، پیشبینی دقیق خشکسالیها، نقش بسیار مهمی در مقابله با بحران ناشی از خشکسالی و مدیریت سیستمهای منابع آب ایفا میکند. با توجه به اینکه شاخص بارندگی استاندارد شده (SPI) به عنوان یکی از مناسبترین شاخص برای تحلیل خشکسالی شناخته شده است، در این تحقیق، جهت پیشبینی SPI از مدل درختی M5 استفاده ...
بیشتر
در کشورهای خشک و نیمه خشکی مانند ایران، پیشبینی دقیق خشکسالیها، نقش بسیار مهمی در مقابله با بحران ناشی از خشکسالی و مدیریت سیستمهای منابع آب ایفا میکند. با توجه به اینکه شاخص بارندگی استاندارد شده (SPI) به عنوان یکی از مناسبترین شاخص برای تحلیل خشکسالی شناخته شده است، در این تحقیق، جهت پیشبینی SPI از مدل درختی M5 استفاده گردید. بدین منظور از دادههای بارش ماهانه ایستگاه همدیدی مراغه در یک دورهی 25 ساله (89-1365) استفاده و شاخص SPI در مقیاس 6 ماهه استخراج گردید. نـتایج نشان داد که شهرسـتان مراغه در دو دهـهی اخیر با خشکسالیهای پی در پی و شدیدی مواجه بوده است. سپس با استفاده از مدل درختی M5 اقدام به پیشبینی مقادیر شاخص SPI در مقیاس زمانی 6 ماهه برای 1 تا 12 ماه آینده گردید. نتایج به دست آمده نشان داد که میزان شاخص SPI در مقیاسهای زمانی گذشته بیشترین تأثیر را نسبت به پارامترهای دیگر در پیشبینی شاخص بارش استاندارد شده دارد و با افزایش طول دورهی پیشبینی از دقت مدت کاسته میشود. به طوری که در محاسبه SPI6 برای یک ماه آینده مقدار ضریب همبستگی حدود 94/0 به دست آمد که این مقدار برای 12 ماه آینده به حدود 40/0 کاهش پیدا کرد. با این وجود نتایج نشان داد که مدل درختی M5 با ارایهی روابط خطی کاربردی و قابل فهم از دقت و توانایی نسبتاً بالایی در پیشبینی خشکسالی برخوردار است.
فریبا اسفندیاری دارآبادی؛ ابراهیم بهشتی جاوید
دوره 3، شماره 8 ، آذر 1395، صفحه 93-111
چکیده
زمین لغزش به عنوان یکی از فرآیندهای مورفودینامیک و از جمله مخاطرات پراهمیت از نظر تلفات جانی، مالی و تعداد وقوع است. در این پژوهش پهنه بندی پتانسیل وقوع زمین لغزش در منطقه ی گردنه ی حیران اردبیل مورد مطالعه قرار گرفته است. جهت انجام این کار از ترکیب مدلهای چندمعیاره (فرآیند تحلیل شبکه) و آماری (قضیه ی بیز) و 12 پارامتر ...
بیشتر
زمین لغزش به عنوان یکی از فرآیندهای مورفودینامیک و از جمله مخاطرات پراهمیت از نظر تلفات جانی، مالی و تعداد وقوع است. در این پژوهش پهنه بندی پتانسیل وقوع زمین لغزش در منطقه ی گردنه ی حیران اردبیل مورد مطالعه قرار گرفته است. جهت انجام این کار از ترکیب مدلهای چندمعیاره (فرآیند تحلیل شبکه) و آماری (قضیه ی بیز) و 12 پارامتر شیب زمین، جهت شیب، کاربری زمین، سنگشناسی، بارش، شاخص تراکم پوشش گیاهی (NDVI)، شاخص طول شیب (LS)، شاخص رطوبت توپوگرافیک (TWI)، شاخص قدرت آبراهه (SPI)، فاصله از جاده، فاصله از گسل و فاصله از آبراهه استفاده شده است. جهت به دست آوردن وزن کلاسهای هر یک از پارامترهای مستعدکنندهی زمین لغزش و اعتبارسنجی نقشه ی نهایی از لایهی زمین لغزشها ی رخ داده در منطقه استفاده شده که از این بین 70 درصد زمین لغزشها برای اجرای مدل و 30 درصد دیگر برای اعتبارسنجی به کار رفته است. نتیجه ی کار به صورت یک نقشه ی طبقه بندی شده در پنج طبقه است که به ترتیب پهنه های با پتانسیل وقوع زمین لغزش بسیار کم، کم، متوسط، زیاد و خیلی زیاد را شامل میشود. با توجه به نقشهی به دست آمده 3/26 درصد از اراضی محدودهی مورد مطالعه به عنوان منطقهای با پتانسیل خیلی زیاد و زیاد برای وقوع زمین لغزش در نظر گرفته شدهاند. این مناطق عمدتاً مناطق حاشیه ی محور مواصلاتی اردبیل-آستارا را شامل میشود. به خاطر حجم زیاد ساخت و سازهای حاشیه جاده، همچنین به خاطر به هم زدن شیب طبیعی زمین برای جاده سازی و عریضکردن آن، اکثر زمینلغزشها نیز در این مناطق رخ داده است. کاربری زمین در این مناطق عمدتاً از نوع جنگل تنک، مرتع و کـشاورزی بر روی دامنه ها میباشد. ارزیابی نقشه ی پهنه بندی شده با استفاده از 30 درصد زمین لغزشهای منطقه انجام شد. بر اساس نتایج به دست آمده از این ارزیابی و قرارگیری درصد قابل توجهی از زمین لغزشها در طـبقه با حساسیت زیاد و خـیلی زیاد (6/77) میتوان گفت دقت مدلهای به کار رفته در پهنه بندی حساسیت وقوع زمین لغزش قابل قبول و خوب است.
علیرضا انتظاری؛ ابوالقاسم امیراحمدی؛ کاظم علی آبادی؛ مریم خسرویان؛ مجید ابراهیمی
دوره 3، شماره 8 ، آذر 1395، صفحه 113-139
چکیده
برآورد دمای سطح زمین در پهنهی وسیع از طریق سنجش از دور، نقصان پایش آن را در ایستگاههای محدود هواشناسی رفع میکند. با توجه به پایش دمای سطح زمین در تعداد محدودی از ایستگاههای هواشناسی به صورت نقطهای و نیاز به توزیع مکانی دمای سطح در پهنهی وسیع و به طور همزمان، دمای سطح زمین محاسبه گردید. هدف از این مطالعه برآورد دمای ...
بیشتر
برآورد دمای سطح زمین در پهنهی وسیع از طریق سنجش از دور، نقصان پایش آن را در ایستگاههای محدود هواشناسی رفع میکند. با توجه به پایش دمای سطح زمین در تعداد محدودی از ایستگاههای هواشناسی به صورت نقطهای و نیاز به توزیع مکانی دمای سطح در پهنهی وسیع و به طور همزمان، دمای سطح زمین محاسبه گردید. هدف از این مطالعه برآورد دمای سطح زمین با استفاده از روش سبال (SEBAL) در حوضهی آبخیز پریشان و تعیین ارتباط آن با کاربری/پوشش اراضی (LULC) میباشد. برای این منظور از تصاویر ETM+ سالهای 2000 و 2013 استفاده شده و پس از انجام مراحل مختلف پردازش تصاویر نسبت به استخراج نقشههای کاربری اراضی بر اساس روش ماشین بردار پشتیبان (SVM) در دورهی زمانی 13 ساله اقدام گردید. نتایج این پژوهش نشان داد بیشترین تغییرات کاربری اراضی در کاربری دریاچه به چشم میخورد که حدود 35/97 درصد وسعت دریاچه در این دورهی 13 ساله، تخریب شده و بخش عمدهی آن به زمینهای بایر و اراضی کشاورزی تغییر کاربری داده است. علاوه بر این، افزایش بیابانزایی و کاهش پوشش گیاهی، روند افزایش دمای سطح زمین (LST) را تحت تأثیر قرار میدهد. بیشترین میزان دما (LST) در نمکزارها و اراضی بایر با رخنمون سنگی مشهود است که با گذشت سالیان متمادی نیز روند افزایش دما قابل تأمل است. نتایج این پژوهش در مطالعات حفاظت منابع طبیعی بسیار کاربردی بوده و میتواند راهگشای برنامهریزیهای حفاظت منابع طبیعی قرار گیرد.
زهرا اژدری؛ یاشار فلامرزی؛ نرگس پالیزدان؛ علی فتح زاده
دوره 3، شماره 8 ، آذر 1395، صفحه 141-160
چکیده
این پژوهش برای بررسی نوسانات آب زیرزمینی 16 ایستگاه پیزومتری در مقیاس سالانه و فصلی در دشت تویسرکان، در طی دورهی آماری 1391-1372 انجام گردیده است. بدین منظور جهت تعیین روند نقطهای از روشهای منکندال اصلاح شده و تخمینگر سن و برای تعیین روند منطقهای از روش مرکب بوت استرپ و متوسط منطقهای من کندال اصلاح شده استفاده گردید. از آنجایی ...
بیشتر
این پژوهش برای بررسی نوسانات آب زیرزمینی 16 ایستگاه پیزومتری در مقیاس سالانه و فصلی در دشت تویسرکان، در طی دورهی آماری 1391-1372 انجام گردیده است. بدین منظور جهت تعیین روند نقطهای از روشهای منکندال اصلاح شده و تخمینگر سن و برای تعیین روند منطقهای از روش مرکب بوت استرپ و متوسط منطقهای من کندال اصلاح شده استفاده گردید. از آنجایی که روش من کندال به همبستگی جزئی دادهها حساس میباشد برای تعیین وجود همبستگی جزئی بین دادهها از روش همبستگی متوالی تأخیر - 1 استفاده شد، سپس روش من کندال اصلاح شده برای بررسی روند در دادههای دارای همبستگی جزئی به کار گرفته شد. نتایج نشان داد که به صورت ایستگاهی و در مقیاس سالانه صعودیترین روند مربوط به پیزومتر سرابی با استفاده از هر دو روش من کندال اصلاح شده و سن میباشد و نزولیترین روند مربوط به ایستگاه پیزومتری چاشخوران با روش MMK و پیزومتر قلعه نو با روش سن میباشد. روند سطح تراز آب زیرزمینی با روش من کندال اصلاح شده در مقیاس فصلی دارای 25/6 درصد روند مثبت معنیدار و 31/70 درصد روند منفی معنیدار و 44/23 درصد بدون روند میباشد و با روش تخمینگر سن در مقیاس فصلی 94/10 درصد دارای روند مثبت معنیدار و 06/89 درصد دارای روند نزولی معنیدار میباشد. تحلیل روند منطقهای نشاندهندهی روند رو به افت سطح تراز آب زیرزمینی دشت است. با توجه به نتایج به دست آمده از این پژوهش روند تغییرات سطح آب زیرزمینی منطقهی مورد مطالعه منفی میباشد. اگر بهرهبرداری از منابع آب زیرزمینی در منطقهی مورد مطالعه به شکل کنونی ادامه یابد، بحرانهای اجتماعی و اقتصادی میتواند در منطقه شکل بگیرد. با توجه به نتایج این پژوهش باید نسبت به کنترل برداشت از منابع آبهای زیرزمینی اقدام و سطح آب زیرزمینی با افزایش راندمان آبیاری و تغذیهی مصنوعی افزایش خواهد یافت.
احمد نوحه گر؛ مجید خزایی؛ رسول مهدوی نجف آبادی؛ عبدالرسول تلواری
دوره 3، شماره 8 ، آذر 1395، صفحه 161-181
چکیده
فرسایش کنارهای یکی از منابع اصلی رسوبگذاری در بسیاری از رودخانههای جهان است. هدف از این مطالعه، شناسایی بازههای فرسایشپذیر در رودخانهی بشار بوده است. در این راستا الگوهای پیشروی و پسروی رودخانهی بشار با استفاده از تصاویر ماهوارهای، عکسهای هوایی و نقشههای توپوگرافی در یک دورهی 40 ساله مورد بررسی قرار گرفت. ...
بیشتر
فرسایش کنارهای یکی از منابع اصلی رسوبگذاری در بسیاری از رودخانههای جهان است. هدف از این مطالعه، شناسایی بازههای فرسایشپذیر در رودخانهی بشار بوده است. در این راستا الگوهای پیشروی و پسروی رودخانهی بشار با استفاده از تصاویر ماهوارهای، عکسهای هوایی و نقشههای توپوگرافی در یک دورهی 40 ساله مورد بررسی قرار گرفت. بعد از ایجاد پایگاه اطلاعاتی رودخانهی بشار، اقدام به رقومیسازی خط کناری رودخانه در سالهای مختلف گردید. سپس با مقایسه تغییرات متوالی در خط کناری رودخانه، میزان پیشروی و پسروی کناری تعیین گردید. به علت تأثیرگذاری دبی و زمینشناسی بر الگوهای فوق اثرات این عوامل نیز بررسی شد. به منظور بررسی صحت نتایج اقدام به بررسی میدانی بازههای فرسایشپذیر گردید. نتایج حاکی از تغییر الگوهای پیشروی و پسروی از سال 1994 تاکنون بوده است. بیشترین میزان پیشروی و پسروی در طی دورههای مورد بررسی به ترتیب به میزان 7/4 هکتار در سال در 1975-1984 و 8 هکتار در سال در دورهی 1984-1990 مشاهده شده است. کمترین میزان پیشروی و پسروی به ترتیب در دورههای زمانی 2008-2011 به میزان 6/2 و 3/2 هکتار در سال محاسبه شده است. بررسی نسبت پیشروی و پسروی در بازههای مورد بررسی رودخانهی بشار نشان داد که بازهی پنجم و دوم به ترتیب به میزان 9/6 و 4/6 هکتار در سال بیشترین نسبت پیشروی و بازههای دوم و پنجم به ترتیب به میزان 7/6 و 5/6 هکتار در سال بیشترین نسبت پسروی را داشتهاند. ضریب همبستگی بین نسبت پیشروی و پسروی با دبی متوسط سالانه به ترتیب به میزان 54/0 و 44/0 مشاهده شده است.