پژوهشی
حامد غلامیان؛ علیرضا ایلدرمی
چکیده
در یک حوزه آبریز بین وقایع هیدرولوژیکی نظیر جریان های سیلابی با ساختار ژئومورفولوژیکی حاکم بر آن ارتباط منطقی وجود دارد. هدف این تحقیق محاسبه دبی اوج هیدروگراف و وضعیت انتقال و رسوب با استفاده از دو مدل GIUH و WinTR-55 در حوزه آبخیز سنقر از زیرحوزه های کرخه است . ابتدا حوزه به 8 زیر حوزه و چهار Reach تقسیم و سپس پارامترهای از قبیل مساحت، نسبت ...
بیشتر
در یک حوزه آبریز بین وقایع هیدرولوژیکی نظیر جریان های سیلابی با ساختار ژئومورفولوژیکی حاکم بر آن ارتباط منطقی وجود دارد. هدف این تحقیق محاسبه دبی اوج هیدروگراف و وضعیت انتقال و رسوب با استفاده از دو مدل GIUH و WinTR-55 در حوزه آبخیز سنقر از زیرحوزه های کرخه است . ابتدا حوزه به 8 زیر حوزه و چهار Reach تقسیم و سپس پارامترهای از قبیل مساحت، نسبت انشعاب، نسبت طول، سرعت جریان، عرض کف آبراهه، شیب آبراهه، جنس و طول مسیرجریان، ضریب زبری مانینگ، شیب کناره ها و مقاطع آبراهه، نوع جریانات، بارندگی 24 ساعته در هر زیر حوزه تعیین و مقادیر دبی اوج هیدروگراف محاسبه گردید. نتایج نشان داد که مقادیر دبی اوج محاسباتی توسط مدل GIUH به میزان 52/6 درصد بیشتر از مقادیر دبی اوج محاسباتی توسط مدل WinTR-55 می باشد. نتایج نشان داد که در زیرحوزه های S1 و S2 S6 و S8 بعلت کوهستانی بودن و افزایش شیب و سرعت جریان، ظرفیت انتقال رسوب بالا رفته و فرسایش فعال می باشد. در زیرحوزه های S3 و S4 و S5 S7 به دلیل شیب کم و کاهش سرعت جریان ظرفیت انتقال پایین و رسوبگذاری اتفاق افتاده است. همچنین مقادیر RMSE و R2 محاسبه شده برای هر دو مدل نشان داد که مدل WinTR-55 نسبت به مدل GIUH دقت و کارایی بالاتری در برآورد دبی اوج حوزه دارد.
پژوهشی
حسن خاوریان؛ مریم آقایی؛ رئوف مصطفیزاده
چکیده
هدف از این مطالعه مدلسازی رواناب ماهانه با استفاده از مدل Temez با در نظر گرفتن تاثیرات سناریوهای مختلف تغییر کاربری اراضی بر سیلاب در حوزه آبریز کوزهتپراقی استان اردبیل است. در این مطالعه از تصویر ماهوارهای لندست 8 سنجنده OLI/TIRS، مدل رقومی ارتفاعی (DEM)، دادههای بارش، دما و دبی روزانه دوره 10 ساله (1381-1391) استفاده شد. طبقهبندی کاربری ...
بیشتر
هدف از این مطالعه مدلسازی رواناب ماهانه با استفاده از مدل Temez با در نظر گرفتن تاثیرات سناریوهای مختلف تغییر کاربری اراضی بر سیلاب در حوزه آبریز کوزهتپراقی استان اردبیل است. در این مطالعه از تصویر ماهوارهای لندست 8 سنجنده OLI/TIRS، مدل رقومی ارتفاعی (DEM)، دادههای بارش، دما و دبی روزانه دوره 10 ساله (1381-1391) استفاده شد. طبقهبندی کاربری اراضی با استفاده از روش نظارتشده ماشین بردار پشتیبان انجام شد و ضریب کاپای 95/0 و صحت کلی 5/97 درصد بدست آمد. علاوه براین، باتوجه به وضعیت موجود کاربریهای اراضی، مجاورت کاربریهای اراضی و درصد شیب کاربریهای اراضی در حوزه مورد مطالعه 10 سناریوی تغییرکاربری اراضی در حوضه ی مورد مطالعه تعریف و تدوین شد. همچنین، نتایج حاصل از مدلسازی با استفاده از دادههای دبی مشاهداتی ایستگاه هیدرومتری کوزهتپراقی واسنجی و اعتبارسنجی شد. مقدار ضریب تبیین برای مراحل واسنجی و اعتبارسنجی بهترتیب برابر با 77/0 و 65/0 بود. نتایج نشاندهنده این بود که اگر تغییرات کاربریهای اراضی در حوضه یمورد مطالعه در آینده براساس شرایط تدوینشده در سناریوهای احیاء کاربری اراضی3 (احداث باغ در اراضی کشاورزی آبی)، 4 (احداث باغ در اراضی کشاورزی آبی و احیا مراتع شخمخورده) و5 (احداث باغ در مراتع شخمخورده و کمبازده) باشد، حجم رواناب بهمیزان 4/3، 3/3 و 1/4 درصد کاهش خواهد یافت. همچنین، اگر تغییرات کاربری اراضی براساس شرایط تدوینشده در سناریوهای تخریب کاربری اراضی در سناریوی 9 (تبدیل مراتع پرشیب به زراعت دیم) و 10 (تبدیل مراتع کم شیب به اراضی بدون پوشش) باشد، میزان رواناب ماهانه بهمیزان 24/15 و 5/4 درصد افزایش خواهد یافت.
پژوهشی
شهرام روستایی؛ داود مختاری؛ کریستینه جانانه
چکیده
در این مطالعه از روش رگرسیون لجستیک برای تحلیل کمی و مقایسه ای ناپایداریها در دامنه های مشرف بر جاده کرج- چالوس (حد فاصل کرج- گچسر) و اتوبان در حال احداث تهران- شمال (حد فاصل تهران- سولقان) استفاده شده است. جهت بررسی پتانسیل وقوع حرکات دامنهای لایههای جداگانه 14 فاکتور موثر در وقوع ناپایداریها (شامل طبقات ارتفاعی، شیب، جهت شیب، زمین ...
بیشتر
در این مطالعه از روش رگرسیون لجستیک برای تحلیل کمی و مقایسه ای ناپایداریها در دامنه های مشرف بر جاده کرج- چالوس (حد فاصل کرج- گچسر) و اتوبان در حال احداث تهران- شمال (حد فاصل تهران- سولقان) استفاده شده است. جهت بررسی پتانسیل وقوع حرکات دامنهای لایههای جداگانه 14 فاکتور موثر در وقوع ناپایداریها (شامل طبقات ارتفاعی، شیب، جهت شیب، زمین شناسی، کاربری اراضی، بارش، فاصله از گسل، فاصله از رودخانه، فاصله از جاده، پوشش گیاهی، اقلیم، طول شیب، شاخص قدرت آبراههای و شاخص رطوبت توپوگرافیک) در محیط GIS تهیه شدند، سپس با لایه پراکنش ناپایداریهای موجود انطباق داده شدند و تراکم آنها در واحد سطح محاسبه شد. در ادامه با استفاده از نرمافزار Terrset مدل رگرسیون لجستیک انجام شد. در نهایت میتوان گفت مدل آماری رگرسیون لجستیک مدلی مناسب جهت پهنهبندی احتمال وقوع ناپایداریها در منطقه مورد مطالعه در کنار خطوط ارتباطی است. به عنوان نتیجهگیری نهایی میتوان گفت علاوه بر عوامل طبیعی، عوامل انسانی خصوصا جادهسازی غیراصولی میتوانند نقش مهمی در وقوع ناپایداریهای دامنه های مشرف بر جاده داشته باشند. برای کاهش نسبی خطرات و افزایش میزان پایداری دامنهها لازم است تا حد ممکن از تغییر اکوسیستم و کاربری اراضی اجتناب نمود، و همچنین هرگونه سیاستگذاری به منظور احداث سازهها متناسب با شرایط ژئومورفولوژیکی و زمینشناسی منطقه صورت پذیرد.
پژوهشی
اسدالله حجازی؛ محمد حسین رضایی مقدم؛ عدنان ناصری
چکیده
هدف تحقیق حاضر بررسی و مقایسه دو مدل شبکه عصبی مصنوعی و مدل تاپسیس در پهنهبندی خطر زمین لغزش در منطقه پاییندست سد سنندج است. این کار با استفاده از نرم افزار ARCGIS، زبان برنامه نویسی پایتون و مدلهای شبکه عصبی مصنوعی و تاپسیس صورت گرفت. بدین منظور از 9 لایه ورودی در پهنه بندی خطر زمین لغزش استفاده شد. نقاط لغزشی و غیر لغزشی منطقه با استفاده ...
بیشتر
هدف تحقیق حاضر بررسی و مقایسه دو مدل شبکه عصبی مصنوعی و مدل تاپسیس در پهنهبندی خطر زمین لغزش در منطقه پاییندست سد سنندج است. این کار با استفاده از نرم افزار ARCGIS، زبان برنامه نویسی پایتون و مدلهای شبکه عصبی مصنوعی و تاپسیس صورت گرفت. بدین منظور از 9 لایه ورودی در پهنه بندی خطر زمین لغزش استفاده شد. نقاط لغزشی و غیر لغزشی منطقه با استفاده از تصاویر ماهواره ای، مشخص گردید. از وزن یابی درونی در تعیین وزن لایه ها استفاده شد. در مدل شبکه عصبی داده ها با استفاده از یک شبکه پرسپترون چندلایه با الگوریتم یادگیری آدام آموزش دیدند. ساختار شبکه دارای 9 نرون در لایه ورودی، 30 نرون در لایه میانی و 1 نرون در لایه خروجی است. در مدل تاپسیس پس از بی مقیاس سازی ماتریس تصمیم از روش آنتروپی شانون برای وزن دهی به معیارها و به منظور تعیین فاصله نسبی از ایده آل مثبت و منفی از فاصله اقلیدسی استفاده شد. پس از آماده سازی مدلها، منطقه مورد مطالعه با 970 کیلومتر مربع با 9 متغیر ورودی که تبدیل به داده های رستری به پیکسل های 30*30 شدند تحلیل شد. نتایج تحلیل به صورت نقشه ای با پنج طبقه خطر زمین لغزش برای هر مدل ترسیم گردید. بعد از اعمال 5 روش محاسبه میزان خطا جهت صحت سنجی مدلها مشخص گردید مدل شبکه عصبی پرسپترون دارای خطای کمتر و انطباق بیشتری است و با جغرافیای منطقه سازگاری بهتری دارد.
پژوهشی
محمدحسین رضائی مقدم؛ اسدالله حجازی؛ خلیل ولیزاده کامران؛ توحید رحیم پور
چکیده
هدف از این تحقیق بررسی و تحلیل نقش شاخصهای هیدروژئومورفیک در حساسیت سیلخیزی این حوضه میباشد. جهت نیل به این هدف ابتدا منطقه مورد مطالعه با استفاده از مدل رقومی ارتفاعی (DEM) با قدرت تفکیک مکانی 5/12 متر به 15 زیر حوضه تقسیم شده است. در مرحله بعد با استفاده از قوانین ژئومورفولوژیکی هورتن، شوم و استرالر خصوصیات ژئومورفولوژیکی هر یک از ...
بیشتر
هدف از این تحقیق بررسی و تحلیل نقش شاخصهای هیدروژئومورفیک در حساسیت سیلخیزی این حوضه میباشد. جهت نیل به این هدف ابتدا منطقه مورد مطالعه با استفاده از مدل رقومی ارتفاعی (DEM) با قدرت تفکیک مکانی 5/12 متر به 15 زیر حوضه تقسیم شده است. در مرحله بعد با استفاده از قوانین ژئومورفولوژیکی هورتن، شوم و استرالر خصوصیات ژئومورفولوژیکی هر یک از زیر حوضهها از سه جنبه خصوصیات شبکه زهکشی (شامل رتبه آبراهه، تعداد آبراهه، طول آبراهه، تناوب آبراهه، نسبت انشعاب، طول جریان در روی زمین، تراکم زهکشی، بافت زهکشی، نسبت بافت، شماره نفوذ، ثابت نگه داشت کانال و ضریب رو)، خصوصیات شکلی (شامل مساحت، ضریب فشردگی، نسبت مدور بودن، نسبت کشیدگی، ضریب شکل و شاخص شکل) و خصوصیات برجستگی (شامل برجستگی، نسبت برجستگی، عدد سختی یا زبری و نسبت شیب) در محیط نرمافزار ArcGIS تهیه شدند. جهت تعیین وزن پارامترها از مدل تحلیل تصمیمگیری چند معیاره SWARA استفاده شد. نتایج وزن دهی پارامترها نشان داد که پارامترهای هیدروژئومورفیکی بافت زهکشی، نسبت بافت و تراکم زهکشی با مقادیر 273/0، 273/0 و 156/0 بیشترین وزن و تأثیر را در سیلخیزی منطقه مورد مطالعه دارند. به منظور اولویتبندی 15 زیر حوضه الندچای از مدل تصمیمگیری WASPAS استفاده شد. نتایج نشان داد که زیر حوضههای 1، 3 و 2 به ترتیب با ضرایب 907778/0، 858988/0 و 818645/0 از حساسیت سیلخیزی بیشتری برخوردار هستند. در مقابل زیر حوضههای 6 و 13 با ضرایب 250252/0 و 374716/0 کمترین مقادیر را داشتهاند که نشاندهنده حساسیت بسیار پایین این زیر حوضهها به سیلخیزی است.
پژوهشی
امین نویدطلب؛ قاسم عسکری؛ فرحناز احمدپور؛ مریم طهماسبی
چکیده
مسألهی آب یکی از اساسیترین مسایل امروزی جوامع انسانی است، اما در سایهی خشکسالی، به یک چالش جدی برای تصمیمسازان جامعه تبدیل شده و تمامی ابعاد توسعهی جامعه را متاثر میکند. در استان لرستان، در سالهای اخیر تعداد قابل توجهی از رودخانهها و چشمهها خشکیده است که اغلب، آن را به خشکسالی جوی (کمبود بارش) نسبت میدهند. ...
بیشتر
مسألهی آب یکی از اساسیترین مسایل امروزی جوامع انسانی است، اما در سایهی خشکسالی، به یک چالش جدی برای تصمیمسازان جامعه تبدیل شده و تمامی ابعاد توسعهی جامعه را متاثر میکند. در استان لرستان، در سالهای اخیر تعداد قابل توجهی از رودخانهها و چشمهها خشکیده است که اغلب، آن را به خشکسالی جوی (کمبود بارش) نسبت میدهند. در این پژوهش با استفاده از نمایهی درصد نرمال بارش به ارزیابی این نوع خشکسالی در بازهی زمانی 1988 تا 2017 پرداخته شد. محاسبه درصد نرمال بارش نشان میدهد که فقط درصد کمی (بین 30 تا 6/6 درصد) از دورهی سیسالهی مورد بررسی دارای خشکسالی، آنهم از نوع ضعیف (کمی خشک) بودهاند. این بدان معنی است که خشکسالی به صورت قابل توجه در این دوره رخ نداده است. بنابراین بروز عوارض خشکسالی متوسط تا شدید که به صورت خشک شدن بسیاری از چشمهها، رودخانهها، و آبشارها نمایان شده است، نمیتواند بهتنهایی ناشی از خشکسالی جوی باشد. این مساله میتواند ریشه در برداشت بیرویهی آبهای زیرزمینی داشته باشد که موجب افت ناگهانی و شدید سطح سفره و بروز علایم خشکسالی شدید شده است. واکاوی دورهی بازگشت خشکسالی نیز تایید میکند که خشکسالی شدید در اغلب ایستگاهها دارای دورهی بازگشت بسیار طولانی و غیرقابل محاسبه است. خشکسالی متوسط نیز دورهی بازگشتی بیشتر از هزار سال دارد. تنها خشکسالی ضعیف دارای دورهی بازگشت 100 تا 200 سال است، اما این نوع خشکسالی نمیتواند مسئول بروز عوارض خشکسالی شدید باشد، پس باید به دنبال عوامل انسانی مانند مدیریت منابع بود که مرتبط با خشکسالی اجتماعی-اقتصادی است. بر پایهی میزان دادههای بازسازی شده، ضریب اطمینان نتایج بهدست آمده برای ایستگاههای خرمآباد، الیگودرز و بروجرد 100%، برای ازنا، دورود و نورآباد 7/56%، پلدختر 4/63 % و برای کوهدشت و الشتر 7/66 % میباشد.
پژوهشی
مریم بیاتی خطیبی
چکیده
در محدوده اوجان چای(از زیرحوضه های مهم واقع در دامنه های شرقی کوهستان سهند) علی رغم توجه به نوع خاک و ویژگی های توپوگرافی و اقلیم حاکم ،تغییرات ناشی از دست اندازی انسان به شیب ها و تغییرات کاربری زیاد است . با توجه کندوکاری های ناشی از فرسایش شیاری و بطورکلی آبکندی به نظر می رسدکه تغییرات رواناب به واسطهی تغییر کاربری در محدوده مورد ...
بیشتر
در محدوده اوجان چای(از زیرحوضه های مهم واقع در دامنه های شرقی کوهستان سهند) علی رغم توجه به نوع خاک و ویژگی های توپوگرافی و اقلیم حاکم ،تغییرات ناشی از دست اندازی انسان به شیب ها و تغییرات کاربری زیاد است . با توجه کندوکاری های ناشی از فرسایش شیاری و بطورکلی آبکندی به نظر می رسدکه تغییرات رواناب به واسطهی تغییر کاربری در محدوده مورد نظربسیار زیاد می-باشد.محدوده مورد مطالعه از محدوده های مرتعی کشور محسوب می شود و اغلب به دلیل اینکه در محدوده های مرتعی کشت و آنهم کشت افراطی صورت می گیرد ،خاک دامنه ها توسط رواناب ها تحت فرسایش شدید قرارگرفته اند.در این تحقیق هدف بررسی نقش تغییرات هیدروژئومورفولوژیکی ناشی تغییرات کاربری در حوضه اوجان چای است . در این تحقیق از مدل L-THIA برای تخمین رواناب ناشی از تغییر کاربری در حوضه استفاده شده است. برای بکارگیری مدل L-THIA ابتدابارش ایستگاه ها تهیه گردیدو ازتصاویر ماهوارهای لندست (سنجنده TM و ETM) و نرمافزار تخصصی L-THIA و Arc Map استفاده شد. با توجه به مدل ارائه شده ،لایه کاربری زمین و گروههای هیدرولوژیکی خاک تهیه گردید.نتایج بررسی ها نشان داد که در سطوحی که تغییر کاربری صورت گرفته ،ارتفاع و حجم رواناب از سال 1988 تا 2018 به دو برابر افزایش یافته است .در حوضه مورد مطالعه ،افزایش وسعت زمین های تحت کشت و تغییرات کاربری زمین از مرتع به زمین کشاورزی به تغییرات هیدروژمورفولوژیکی منجرشده است .
پژوهشی
اباذر اسمعلی عوری؛ فاطمه کاتب
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط بین سنجههای سیمای سرزمین و الگوی فرسایش خاک در حوزه آبخیز شریف بیگلو استان اردبیل برنامهریزی شد. ابتدا با استفاده از نرمافزار Fragstats 4.2.1، 9 سنجه سیمای سرزمین شامل تراکم لکه، شاخص بزرگترین لکه، حاشیه کل، تراکم حاشیه، شاخص شکل لکه، میانگین اندازه لکه، میانگین فاصله نزدیکترین همسایه اقلیدسی، شاخص ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط بین سنجههای سیمای سرزمین و الگوی فرسایش خاک در حوزه آبخیز شریف بیگلو استان اردبیل برنامهریزی شد. ابتدا با استفاده از نرمافزار Fragstats 4.2.1، 9 سنجه سیمای سرزمین شامل تراکم لکه، شاخص بزرگترین لکه، حاشیه کل، تراکم حاشیه، شاخص شکل لکه، میانگین اندازه لکه، میانگین فاصله نزدیکترین همسایه اقلیدسی، شاخص گسستگی سیما و شاخص تکهشدگی مورد محاسبه قرار گرفت. سپس شدت فرسایش خاک منطقه با استفاده از مدل پتانسیل فرسایش (EPM) با عملکرد قابل قبول بر اساس مطالعات پیشین برآورد شد. در ادامه نتایج حاصل از محاسبهی سنجهها و شدت فرسایش خاک وارد نرمافزار SPSS شده و رابطه معنیداری حاکم بر آنها تعیین شد. نتایج نشان داد که در حوضه مورد مطالعه کاربری کشاورزی دارای فرسایش زیاد، کاربریهای مرتع و باغ فرسایش متوسط، مسکونی فرسایش کم و بدنه آبی دارای فرسایش جزئی میباشد. در سطح سیما، برای حوضه شریفبیگلو میزان تعداد لکه 49، تراکم لکه 15/1، شاخص بزرگترین لکه 64/80، حاشیه کل 008/75508، تراکم حاشیه 75/17، شاخص شکل لکه 56/4، میانگین اندازه لکه 79/86، گسستگی سیما 34/0 و تکهشدگی 52/1 محاسبه شد. در سطح کلاس، میزان تکهتکه شدگی در بدنه آبی بالاترین مقدار است. میتوان نتیجه گرفت ارتباط آن با مجموعههایشان قطع شده است که در نهایت با دخالت تغییرات سنجههای سیمای سرزمین، مطالعه فرسایش خاک نیز به شکل بهتری به انجام رسید به طوری که نقشه پتانسیل فرسایش نشان داد که مناطق با شدت فرسایش بالا متأثر از شاخصهای سنجه به کار رفته و خصوصیات هیدروژئومورفولوژی به کار گرفته شده میباشد.
پژوهشی
صغری اندریانی؛ وحید نورانی
چکیده
هدف از مطالعه حاضر مانیتورینگ اثرات فعالیتهای اکتشاف و ذوب بر پوشش گیاهی منطقه است. با توجه به اینکه در این منطقه برای ذوب طلا از روش هیپ لچینگ استفاده میشود، احتمال اینکه مواد شیمیایی استفاده شده در سرویسهای ذوب در محیط زیست پخش و یا در عمق نفوذ نماید، بیشتر است. پوشش گیاهی یکی از پدیدههایی هست که به شدت از آلودگی محیط، به ویژه نشت ...
بیشتر
هدف از مطالعه حاضر مانیتورینگ اثرات فعالیتهای اکتشاف و ذوب بر پوشش گیاهی منطقه است. با توجه به اینکه در این منطقه برای ذوب طلا از روش هیپ لچینگ استفاده میشود، احتمال اینکه مواد شیمیایی استفاده شده در سرویسهای ذوب در محیط زیست پخش و یا در عمق نفوذ نماید، بیشتر است. پوشش گیاهی یکی از پدیدههایی هست که به شدت از آلودگی محیط، به ویژه نشت و نفوذ سیانور متاثر شده و کاهش مییابد. بنابراین بررسی روند پوشش گیاهی میتواند بر چنین دغدغهای پایان دهد. لذا منطقه مورد مطالعه به سه بخش منطقه 1 (منطقه معدنکاوی شده)، منطقه 2 (منطقه بکر و دست نخورده) و منطقه 3 (پایین دست منطقه 1) تقسیم و آزمون من کندال-من کندال دنبالهای و همبستگی بین پوشش گیاهی آنها در فرضیههای مختلف صورت گرفت. بدین منظور، دادههای تصاویر ماهوارهای لندست 5 و 8 در بازه زمانی 1984-2019 بصورت سری زمانی و داده های دما و بارش ایستگاه ورزقان در بازه زمانی 1989-2017 مورد استفاده قرار گرفت. با بکارگیری شاخص گیاهی تفاضلی نرمال شده (NDVI) تراکم پوشش گیاهی استخراج و در مقیاس پیکسل (هر 900 مترمربع)، روش آماری ناپارامتریک من-کندال در سطوح اطمینان 95 و 99 درصد بر NDVI اعمال شد. سپس مساحت منطقه کاهش یافته معنیدار با استفاده از آزمون من-کندال دنبالهای به منظور بررسی نقطه شروع کاهش معنیداری در هر سه منطقه، مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان دهنده عدم نفوذ مواد شیمیایی در محیط زیست است و اقلیم کنترل کننده تغییرات پوشش گیاهی منطقه مورد مطالعه است.
پژوهشی
حجت اله یونسی؛ احمد گودرزی؛ بهزاد جوادی
چکیده
در این پژوهش سعی شده با تلفیق سیستم اطلاعات جغرافیایی و سیستمهای تصمیمگیری چندمعیاره (MCDM)، مناطق با درجات مختلف ریسک سیلاب جهت استقرار پایدار جمعیت در سطح هر یک از شهرستانهای استان خراسان رضوی شناسایی شوند. بدین منظور، ابتدا دادههای 6 پارامتر موثر شامل حداکثر دبی با دوره بازگشتهای 2، 3، 5، 10، 25، 50، 100 و 200 ساله حاصل از خروجی نرمافزار ...
بیشتر
در این پژوهش سعی شده با تلفیق سیستم اطلاعات جغرافیایی و سیستمهای تصمیمگیری چندمعیاره (MCDM)، مناطق با درجات مختلف ریسک سیلاب جهت استقرار پایدار جمعیت در سطح هر یک از شهرستانهای استان خراسان رضوی شناسایی شوند. بدین منظور، ابتدا دادههای 6 پارامتر موثر شامل حداکثر دبی با دوره بازگشتهای 2، 3، 5، 10، 25، 50، 100 و 200 ساله حاصل از خروجی نرمافزار HEC-HMS، تراکم زهکشی، کاربری اراضی و پوشش گیاهی، CN، شیب و نفوذپذیری منطقه مورد مطالعه، در محیط نرمافزار GIS آماده سازی گردید. سپس با استفاده از روش ANP و مقایسه زوجی به ترتیب وزن هر معیار و وزن کلاسهای هر لایه در نرمافزار Super Decision محاسبه شد. سپس با استفاده از توابع تحلیل نرمافزار GIS، کل محدوده برای هر یک از معیارهای تعیین شده پهنهبندی شد .در نهایت، با تلفیق نقشههای پهنهبندی شده براساس وزن از روش ANP نقشه نهایی در پنج کلاس سیلخیزی خیلی کم تا سیلخیزی خیلی زیاد تهیه شد. نتایج نشان داد مساحت شهرهایی که در معرض سیلخیزی با درجه خیلی زیاد هستند همچنین نتایج پهنهبندی ریسک سیلاب با دوره بازگشت 2 ساله در سطح کل استان نشان داد که بیش از 86 درصد مناطق دارای سیلخیزی کم و خیلیکم، 2/12 درصد مناطق متوسط و 8/1 درصد نیز از لحاظ سیلخیزی در درجه زیاد میباشد. در حالیکه نتایج پهنهسیلابی در دوره بازگشت 200 ساله نشان داد که 3/41 درصد سیلخیزی کم، 4/31 درصد سیلخیزی متوسط، 3/13 درصد سیلخیزی زیاد و 1/14 درصد سیلخیزی خیلیزیاد را در سطح کل استان شامل میشود.