پژوهشی
مهناز کرمی جوزانی؛ علیرضا ایلدرمی؛ حمید نوری؛ عبدااله پیرنیا
چکیده
چکیده پیش بینی های اقلیمی نشان میدهد که افزایش غلظت گازهای گلخانه ای سبب تغییر در چرخه ی هیدرولوژیکی خواهد شد. هدف از این تحقیق ارزیابی تأثیر تغییر اقلیم بر دبی در حوضه ...
بیشتر
چکیده پیش بینی های اقلیمی نشان میدهد که افزایش غلظت گازهای گلخانه ای سبب تغییر در چرخه ی هیدرولوژیکی خواهد شد. هدف از این تحقیق ارزیابی تأثیر تغییر اقلیم بر دبی در حوضه ی آبخیز گرگانرود - قرهسو در استان گلستان میباشد. در این مطالعه از آزمونهای ناپارامتری جهت آنالیز روند و همبستگی در سریهای زمانی پارامترهای اقلیمی و هیدرولوژیکی در دورهی پایه استفاده گردید. سپس دادههای دو مدل گردش عمومی جو HadCM3 و ECHAM4 با به کارگیری مدل LARS-WG طبق سه سناریوی A2، B1 و A1B برای منطقه ی مورد مطالعه طی دورهی 2030-2011 ریزمقیاس گردید و از مدل شبکه ی عصبی پرسپترون چندلایه در مقیاس روزانه برای شبیه سازی دوره ی پایه ی 2008-1987 استفاده شد. دبی خروجی از حوضه برای سه سناریو در دو مدل HadCM3و ECHAM4 در دوره ی 2030-2011 تولیدگردید. نتایج نشان داد که دبی در دو ایستگاه تمر و اراز کوسه واقع در حوضه ی مورد مطالعه کاهش یافته است که در هیچکدام از دو ایستگاه این کاهش معنیدار نیست. به علاوه تغییرات دمای حداقل و بارش تأثیر بیشتر و معنیداری را بر تغییرات جریان رودخانه ی حوضه داشته است. نتایج حاصل نشاندهنده ی کاهش دبی در تمام سناریوهای ذکر شده دو مدل گردش عمومی جو در دورهی آینده نسبت به دوره ی پایه خواهد بود.
پژوهشی
مژگان انتظاری؛ طاهره جلیلیان
دوره 6، شماره 18 ، خرداد 1398، صفحه 19-38
چکیده
چکیده زمین لغزش یکی از مخاطرات ژئومورفولوژیکی از نوع حرکات دامنه ای با خسارتهای اکولوژیکی و اقتصادی بالا میباشد. اولویت بندی زیرحوضه های یک حوضه ی آبخیز براساس پتانـسیل وقوع زمین لغزش، با هدف تعیین اولویت در سیاست گذاری ها و اقدامات مدیریتی میتواند نقش مهمی در مدیریت بهینه ی آبخیزها داشته باشد. در ...
بیشتر
چکیده زمین لغزش یکی از مخاطرات ژئومورفولوژیکی از نوع حرکات دامنه ای با خسارتهای اکولوژیکی و اقتصادی بالا میباشد. اولویت بندی زیرحوضه های یک حوضه ی آبخیز براساس پتانـسیل وقوع زمین لغزش، با هدف تعیین اولویت در سیاست گذاری ها و اقدامات مدیریتی میتواند نقش مهمی در مدیریت بهینه ی آبخیزها داشته باشد. در تحقیق حاضر از روش تصمیم گیری چندمعیاره (الکترا) به منظور اولویت بندی زیرحوضه های آبخیز استان کرمانشاه از نظر ریسک خطر وقوع زمین لغزش استفاده شده است. معیارهای در نظر گرفته شده، شامل ده معیار مختلف شامل شیب، جهت شیب، ارتفاع، تراکم آبراهه، تراکم گسل، دما، بارش، زمین شناسی، کاربری و تراکم گسل است که از معیارهای مهم و تأثیرگذار بر وقوع زمین لغزش هستند. وزن معیارها بر اساس مدل آنتروپی آنها به دست آمده و با استفاده از مدل الکترا شش زیرحوضه ی آبخیز در استان اولویت بندی، بررسی و سپس نقشه ی اولویت بندی این شش زیرحوضه ی آبخیز تهیه شد. تهیه ی نقشه ی اولویت بندی این امکان را فراهم مـیسازد که مناطق آسیبپذیر شناسایی و در برنامه ریزی محیطی مد نظر قرار گیرند. نقشه ی اولویت بندی منطقه ی مورد نظر نشان میدهد که زیرحوضه ی ریزه وند ماهیدشت در اولویت اول و زیرحوضه ی کنگیر در اولویت آخر قرار دارند. به گونه ای که براساس نتایج به دست آمده حدود 34 درصد لغزش های منطقه در زیرحوضه ی ریزه وند ماهیدشت رخ داده که علت اصلی آن تکتونیک و جنس سازندهای سطحی است. در نتیجه این منطقه از لحاظ ضرورت انجام اقدامات مدیریتی در اولویت است.
پژوهشی
محمد حسین جهانگیر؛ احمد نوحه گر؛ کیوان سلطانی
دوره 6، شماره 18 ، خرداد 1398، صفحه 39-56
چکیده
چکیدهتبخیر به عنوان یکی از پارامترهای طبیعی به علت نقش مهمی که در خروج آب از دسترس بشر دارد، همواره مورد توجه کارشناسان و محققان بوده است. در این پژوهش سعی شده است تا با بکارگیری مدل شبکه ی عصبی مصنوعی در برآورد تبخیر از سطح دریاچه ی سد میناب، میزان دقت مدل مورد ارزیابی قرار گیرد. برای بررسی روند تغییرات پارامترهای مؤثر بر تبخیر ...
بیشتر
چکیدهتبخیر به عنوان یکی از پارامترهای طبیعی به علت نقش مهمی که در خروج آب از دسترس بشر دارد، همواره مورد توجه کارشناسان و محققان بوده است. در این پژوهش سعی شده است تا با بکارگیری مدل شبکه ی عصبی مصنوعی در برآورد تبخیر از سطح دریاچه ی سد میناب، میزان دقت مدل مورد ارزیابی قرار گیرد. برای بررسی روند تغییرات پارامترهای مؤثر بر تبخیر برای اطلاعات 19 ساله موجود، با استفاده از رگرسیون غیرخطی بهترین برازش از بین نقاط موجود برای دادهها ترسیم و روند کلی تغییرات پارامترهای مؤثر بر تبخیر مشخص شده است. همچنین برای مدلسازی تبخیر با استفاده از شبکه ی عصبی مصنوعی از آمار 19 ساله، از سال 1374 تا 1392 استفاده و بهترین ساختار برای محاسبهی میزان تبخیر از سطح دریاچه ی سد میناب انتخاب شده است. در این ساختار لایه ی اول و دوم دارای 5 نورون میباشند که با 1000 تکرار برای محاسبه ی آن، بهترین نتیجه به دست آمد. ضرایب آماری به دست آمده از تحلیل با استفاده از شبکه ی عصبی مصنوعی در انتخاب بهترین ساختارمورد توجه قرار گرفت که در این ساختار ضریب همبستگی با مقدار 8941/0 دارای بیشترین مقدار در بین آزمونهای دیگر است و مقادیر خطا برای دادههای آموزش و آزمایش نیز به ترتیب برابر با 0011/0 و 0082/0 است که پس از این ساختار، ساختارهای ANN(3,7,1)، ANN (4,10,1)، ANN(4,11,1)، ANN(5,3,1) دارای مقادیر ضریب همبستگی و خطای قابل قبولی در تعیین مقدار تبخیر از دریاچهی سد میناب میباشند.
پژوهشی
فریبا اسفندیاری؛ رئوف مصطفیزاده؛ رضا شاهمرادی؛ علی نصیری خیاوی
دوره 6، شماره 18 ، خرداد 1398، صفحه 57-77
چکیده
چکیدهافزایش تعداد احداث سدها در ایران، باعث تغییرات هیدرولوژیکی در اکوسیستمهای رودخانهای شده است. هدف پژوهش حاضر، بررسی تغییر شاخصهای هیدرولوژیک جریان تحت تأثیر احداث سد در رودخانههای زرینهرود و ساروقچای در دوره ی آماری 1391-1334 میباشد. بنابراین ابتدا تعداد 18 شاخص هیدرولوژیک جریان در چهار گروه اصلی شامل جریان پیک، جریان ...
بیشتر
چکیدهافزایش تعداد احداث سدها در ایران، باعث تغییرات هیدرولوژیکی در اکوسیستمهای رودخانهای شده است. هدف پژوهش حاضر، بررسی تغییر شاخصهای هیدرولوژیک جریان تحت تأثیر احداث سد در رودخانههای زرینهرود و ساروقچای در دوره ی آماری 1391-1334 میباشد. بنابراین ابتدا تعداد 18 شاخص هیدرولوژیک جریان در چهار گروه اصلی شامل جریان پیک، جریان حداقل، تداوم جریان و تغییرپذیری جریان مورد محاسبه قرار گرفت. پس از محاسبه ی مقادیر شاخصها، درصد اختلاف آنها در دورههای قبل و بعد از احداث سدها در هر ایستگاه هیدرومتری برآورد شد. سپس با استفاده از نمودار سه متغیره در نرمافزار Surfer تغییرات زمانی شاخصهای هیدرولوژیک جریان به ازای مقادیر مختلف دبی ارزیابی شد. براساس نتایج، در ایستگاه ساریقامیش، شاخصهای Min و Q10 با مقادیر عددی 42/287 و 57/45- درصد بهترتیب بیشترین و کمترین تغییرات را داشتهاند. در ایستگاه میاندوآب شاخص Q95 تغییر افزایشی و شاخص Rate of falling سیر نزولی را نشان میدهند. با توجه به نتایج کمی مربوط به درصد اختلاف شاخصهای هیدرولوژیک، سدهای احمدآباد، گوگردچی، نوروزلو و شهید کاظمی در جریان طبیعی رودخانههای زرینهرود و ساروقچای اثرگذار بوده است و باعث تغییر شاخصها در دورههای مورد مطالعه شده است.
پژوهشی
غلام حسن جعفری؛ نسرین حضرتی
دوره 6، شماره 18 ، خرداد 1398، صفحه 79-96
چکیده
چکیدهواحد شمال غربی که محل تلاقی رشتهکوههای شمالی و جنوب غربی ایران است، یک منطقه ی کوهستانی بهحساب میآید. شواهد فراوانی از فعالیتهای یخچالی کواترنری در این واحد باقیمانده است. در راستای همین مسئله، این مقاله درصدد آن است که با توجه به آثار یخچالی موجود در منطقه به برآورد ارتفاع برف مرز کواترنری آن بپردازد. با استفاده ...
بیشتر
چکیدهواحد شمال غربی که محل تلاقی رشتهکوههای شمالی و جنوب غربی ایران است، یک منطقه ی کوهستانی بهحساب میآید. شواهد فراوانی از فعالیتهای یخچالی کواترنری در این واحد باقیمانده است. در راستای همین مسئله، این مقاله درصدد آن است که با توجه به آثار یخچالی موجود در منطقه به برآورد ارتفاع برف مرز کواترنری آن بپردازد. با استفاده از نقشههای توپوگرافی 1:50000 و انعکاس فرم اشکال یخچالی بر روی نقشهها، بیش از 4000 سیرک یخچالی شناسایی شد که در بین حوضههای آبریز ارس، سفیدرود و دریاچه ی ارومیه پراکندهشده است. با توجه به قرارگیری مناطق کوهستانی این منطقه، سیرکهای یخچالی در قسمتهای غرب، شرق و مرکز واحد شناسایی شدند. ارتفاع برف مرز به روشهای رایت، ارتفاع کف سیرک، نسبت پنجه به دیواره و نسبتهای ارتفاعی برآورد شد. در این واحد ژئومورفیک سیرکهای یخچالی از ارتفاع 1800 متر به بالا امکان شکلگیری داشتهاند. تجزیه و تحلیل ارتفاعات برآورد شده گواه این است که ارتفاع برف مرز دائمی در روش ارتفاع کف سیرک پورتر، به دلیل انعکاس اثرگذاری جهت بر ارتفاع برف مرز نسبت به سایر روشها با واقعیت انطباق بیشتری دارد. ارتفاع برف مرز کواترنری بین 2453 متر (حوضه ی آبریز ارس) تا 2685 متر (حوضه ی آبریز سفیدرود) متغیر برآورد گردید (232 متر اختلاف ارتفاع). این اختلاف نشاندهندهی کاهش ارتفاع برف مرز از جنوب به شمال است. متوسط ارتفاع برف مرز این واحد 2586 متر است. تجزیه و تحلیل یافتهها نشان میدهد که این واحد در دورههای سرد تحت حاکمیت سیستم شکلزایی یخچالی بوده است.
پژوهشی
محمد اخوان قالیباف؛ حمید علی پور؛ الوست قلیوف؛ مارینا کورنووا؛ محمدحسین مختاری
دوره 6، شماره 18 ، خرداد 1398، صفحه 97-113
چکیده
وصول مقاله: 05/06/1397تأیید نهایی مقاله: 26/12/1397چکیدهتغییرات پوشش گیاهی و کاربری اراضی در اثر فعالیتهای انسانی یکی از موضوعات مهم در برنامه ریزی های منطقه ای و توسعه ای میباشد. با توجه به مزیتها و قابلیت هایی که داده های ماهوارهای دارند، این تکنولوژی میتواند کمک شایانی به شناسایی و کشف این تغییرات نماید. در این ...
بیشتر
وصول مقاله: 05/06/1397تأیید نهایی مقاله: 26/12/1397چکیدهتغییرات پوشش گیاهی و کاربری اراضی در اثر فعالیتهای انسانی یکی از موضوعات مهم در برنامه ریزی های منطقه ای و توسعه ای میباشد. با توجه به مزیتها و قابلیت هایی که داده های ماهوارهای دارند، این تکنولوژی میتواند کمک شایانی به شناسایی و کشف این تغییرات نماید. در این تحقیق جهت بررسی تغییرات مساحت پوشش زمین حوضه ی آبخیز دریاچه ی ارومیه از محصولات پوشش زمین سالانه مودیس (MCD12Q1) با فرمت HDF و قدرت تفکیک مکانی 500 متر استفاده گردید. این تصاویر بر اساس طبقه بندی نوع یک دارای 17 کلاس پوشش زمین میباشند. سپس تصویر هر سال (2005 تا 2016) توسط مرز منطقه ی ماسک و با تبدیل به سیستم UTM مورد تصحیح هندسی قرار گرفت. با واردکردن جداول اطلاعات توصیفی هر سال به نرمافزار اکسل روند تغییرات مساحت پوشش های زمین در فاصله ی سالهای 2005 تا 2016 تخمین زده شد. نتایج نشان داد که در فاصله سال های 2005 تا 2016 یشترین افزایش مساحت کاربری به ترتیب مربوط به زمینهای کشاورزی و زمین ها ی بایر و یا پوشیده از پوشش تنک به ترتیب با افزایش 1648و 837 و بیشترین کاهش مساحت کاربری به ترتیب مربوط به پهنه های آبی و پوشش بیابانی با کاهش 1383 و 1159 کیلومتر مربع است. نسبت مساحت زمین های کشاورزی و پهنه های آبی در سال 2016 نسبت به سال 2005 به ترتیب برابر39/1و 69/0 میباشد. مساحت اراضی زراعی آبی و باغی در نقشه ی استخراجی از محصول مودیس 5860 کیلومترمربع میباشد.
پژوهشی
فریبا کرمی؛ مریم بیاتی خطیبی بیاتی خطیبی
دوره 6، شماره 18 ، خرداد 1398، صفحه 115-137
چکیده
چکیده در این پژوهش برای مدلسازی فرسایش، تولید رسوب و شناسایی زیرحوضه های بحرانی از نظر تولید رسوب در حوضه ی سد ستارخان اهر در شمال غرب کشور از مدل های SWAT و MUSLE استفاده شـد. بـرای این منـظور از داده های رسوب ماهانه ی ایسـتگاه اورنـگ در خروجی حوضه اسـتفاده شد. مرحله ی واسنجی مدل برای دوره ی آماری 1388-1383 و مرحله ی ...
بیشتر
چکیده در این پژوهش برای مدلسازی فرسایش، تولید رسوب و شناسایی زیرحوضه های بحرانی از نظر تولید رسوب در حوضه ی سد ستارخان اهر در شمال غرب کشور از مدل های SWAT و MUSLE استفاده شـد. بـرای این منـظور از داده های رسوب ماهانه ی ایسـتگاه اورنـگ در خروجی حوضه اسـتفاده شد. مرحله ی واسنجی مدل برای دوره ی آماری 1388-1383 و مرحله ی اعتبارسنجی آن برای دوره ی آماری 1392-1389 انجام شد. برای ارزیابی شبیهسازی مدل از روشهای آماری شامل ضریب تعیین (R2)، ضریب نش - ساتکلیف (NS) و نسبت میانگین مجذورات خطا به انحراف معیار داده های مشاهداتی (RSR) استفاده شد. نتایج نشان داد مقادیر R2، NS و RSR برای مرحله ی واسنجی به ترتیب 76/0، 95/0 و 06/0 و برای مرحله ی اعتبارسنجی به ترتیب 96/0، 93/0 و 1/0 به دست آمد. بررسی تغییرات مکانی فرسایش و تولید رسوب نشان داد که اراضی حوضه ی سد ستارخان از نظر متوسط سالانه رسوب از یکدیگر تفاوت دارند. مناطق بحرانی با مقادیر تولید رسوب زیاد و خیلی زیاد در بالادست حوضه در بخش های شمالی، شمال شرقی، غرب و جنوب غربی قرار دارند و حدود 17/34 درصد از مساحت حوضه را شامل میشوند. با توجه به نتایج خیلی خوب کارایی مدل، در تعیین اراضی بحرانی فرسایش و رسوب، پیشنهاد میشود از آن در بررسی اثرات اقدامات مدیریتی و حفاظت خاک استفاده شود.
پژوهشی
عزت الله قنواتی؛ علی احمدآبادی؛ منصور صادقی
دوره 6، شماره 18 ، خرداد 1398، صفحه 139-159
چکیده
چکیدهانحراف و ذخیره سازی سیلاب روشی شناخته شده برای مقابله با مخاطرات و آسیب های سیل میباشد و از طرف دیگر سبب بهبود وضعیت کیفی و کمّی آبهای زیرزمینی میشود و در واقع مهار سیلاب و تغذیه ی مصنوعی آبخوان ها از نتایج مهّم آن به شمار میرود. هدف این پژوهش جانمایی پهنه های مناسب ذخیره ی سیلاب حوضه ی آبخیز ...
بیشتر
چکیدهانحراف و ذخیره سازی سیلاب روشی شناخته شده برای مقابله با مخاطرات و آسیب های سیل میباشد و از طرف دیگر سبب بهبود وضعیت کیفی و کمّی آبهای زیرزمینی میشود و در واقع مهار سیلاب و تغذیه ی مصنوعی آبخوان ها از نتایج مهّم آن به شمار میرود. هدف این پژوهش جانمایی پهنه های مناسب ذخیره ی سیلاب حوضه ی آبخیز قمرود با استفاده از تکنیک تصمیم گیری چندمعیاره میباشد. در این پژوهش از متغیرهای شیب، خاک، کاربری اراضی، عمق آب های زیرزمینی، لندفرم، قابلیت نفوذپذیری سطحی، زبری، شاخص تجمعی جریان، لیتولوژی، ارتفاع و تراکم زهکشی به عنوان عوامل مؤثر در جانمایی جهت انحراف و ذخیرهسازی سیلاب استفاده شده است. از مدل مجموع ادغامی مجموع - حاصلضرب (WASPAS) که یکی از جدیدترین مدل های تصمیم گیری چندمعیاره میباشد برای تحلیل هم پوشانی و رتبه بندی گزینه ها و تهیه ی نقشه ی نهایی استفاده گردید. نتایج حاصل از مدل واسپاس نشان میدهد به لحاظ پتانسیل ذخیره ی سیلاب، حوضه ی آبخیز مورد مطالعه به پنج کلاس خیلی زیاد با 24 درصد، زیاد 2/28 درصد، متوسط 9/24 درصد، کم 2/15 درصد و خیلی کم 7/7 درصد تقسیم میشود. بدین ترتیب نه پهنه بسیار مناسب جهت انحراف و ذخیره سازی سیلاب در قسمت های مرکزی، جنوبی، شمالغربی و شرق حوضه شناسایی شد که این مناطق در بازدید میدانی نیز جهت اهداف مذکور مناسب تشخیص داده شدند.
پژوهشی
مرتضی صمدیان؛ بهزاد حصاری؛ میرعلی محمدی؛ محمدتقی اعلمی
دوره 6، شماره 18 ، خرداد 1398، صفحه 161-180
چکیده
چکیدهتغییر در هندسه و مورفولوژیک رودخانه، که منجر به تغییر مشخصههای هیدرولیک جریان میشود باید همواره مورد توجه باشد. در این تحقیق شرایط هیدرودینامیکی بازه ی بالادست و پائیندست سازهی پل وحدت در شهر شاهیندژ آذربایجان غربی به طول یک کیلومتر با نرمافزار MIKE11 در شرایط موجود و سناریوهای مـختلف متأثر از عملیات ساماندهی شبیهسازی ...
بیشتر
چکیدهتغییر در هندسه و مورفولوژیک رودخانه، که منجر به تغییر مشخصههای هیدرولیک جریان میشود باید همواره مورد توجه باشد. در این تحقیق شرایط هیدرودینامیکی بازه ی بالادست و پائیندست سازهی پل وحدت در شهر شاهیندژ آذربایجان غربی به طول یک کیلومتر با نرمافزار MIKE11 در شرایط موجود و سناریوهای مـختلف متأثر از عملیات ساماندهی شبیهسازی شـد. در شـرایط موجود (پل با دهنه ی 120متری)، به ازای دورهی بازگشت 25 سال رودخانه (دبی1200مترمکعب بر ثانیه)، سطح آب بالاتر آمده و سواحل اطراف در معرض خطر سیل قرار میگیرد. با عملیات ساماندهی و تعریض پل به دهنه ی 300 متری، علاوه بر آزادسازی حدود 90 هکتار از اراضی مجاور در دو سمت رودخانه، مقادیر سطح جریان و به تبع آن تراز سطح آب در حدود 65 سانتیمتر کاهش داشته که باعث افزایش ظرفیت میزان آبگذری رودخانه (در حدود 115 هزار مترمکعب) در محدوده ی مورد نظر خواهد شد. ضمناً میزان خطای برآورد حجم جریان (REV) و میزان خطای نسبی در دبی اوج (REQP) برای شرایط ساماندهی به ترتیب برابر 197/0 و 792/1 درصد بوده که در حدود 068/0 و 82/2 درصد نسبت به شرایط موجود کاهش داشته که بر اساس دامنه ی شاخصهای آماری، تناسب کاملی بین دادههای مشاهداتی و شبیهسازیشده وجود داشته است. این مقادیر نشانگر تأثیر بالقوه عملیات ساماندهی رودخانه در آبگذری و روندیابی جریان است.
پژوهشی
اردشیر یوسف زاده؛ بتول زینالی؛ خلیل ولیزاده کامران؛ صیاد اصغری سراسکانرود
دوره 6، شماره 18 ، خرداد 1398، صفحه 181-205
چکیده
چکیدهبه دلیل ناپیوستگی در برداشت نمونه ها و نداشتن دسترسی به اطلاعات کافی در ارتباط با شناخت ویژگی های مناطق و نیز، صرف هزینه و زمان زیاد جهت برآورد آب قابل دسترس خاک و تغییرات مکانی آن، استفاده از تصاویر ماهوارهای به صرفه است. "مدل ذوزنقه ای حرارتی- مرئی" بر اساس تفسیر توزیع پیکسل در فضای LST-VI، است که فضای LST-VI برای تخمین رطوبت ...
بیشتر
چکیدهبه دلیل ناپیوستگی در برداشت نمونه ها و نداشتن دسترسی به اطلاعات کافی در ارتباط با شناخت ویژگی های مناطق و نیز، صرف هزینه و زمان زیاد جهت برآورد آب قابل دسترس خاک و تغییرات مکانی آن، استفاده از تصاویر ماهوارهای به صرفه است. "مدل ذوزنقه ای حرارتی- مرئی" بر اساس تفسیر توزیع پیکسل در فضای LST-VI، است که فضای LST-VI برای تخمین رطوبت سطحی خاک یا تبخیر-تعرق واقعی استفاده میشود. هدف از این مطالعه برآورد رطوبت خاک با استفاده از تصاویر ماهوارهای لندست 8 در سال های ک 2015، 2016 و 2017 و با استفاده از توزیع پیکسل در فضای LST-VI(TOTRAM) و STR-VI (OPTRAM) میباشد. بر اساس رابطه ی رگرسیونی برازش شده برای دو مدل، بیشترین ضریب تعیین به دست آمده برای مدل TOTRAM در سال 2015 و 2017 برابر با 99/0 میباشد و برای مدل OPTRAM در سال 2017 برابر با 97/0 میباشد که نشاندهندهی برازش و پراکنش دقیق دادهها در فضای LST-VI و STR-VI توسط مدلهای مورد نظر میباشد. در حالت کلی میتوان نتیجه گرفت که مدل OPTRAM بهتر و دقیقتر از مدل TOTRAM توانسته است رطوبت خاک را پیشبینی کند. چون ضرایب رگرسیونی به دست آمده برای OPTRAM مثبت و برای TOTRAM منفی است؛ یعنی STR-VI در محدودهی طول موج مرئی نسبت به LST-VI در محدوهی طول موج حرارتی، دقیقترین برآورد از رطوبت خاک را در نواحی فاقد دادههای کنترل زمینی میتواند داشته باشد.