نوع مقاله : پژوهشی

نویسندگان

1 استادیار گروه زمین‌شناسی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران

2 - دانشجوی کارشناسی ارشد رسوب شناسی و سنگ شناسی رسوبی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران

3 استاد گروه زمین‌شناسی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران.

4 استاد گروه زمین‌شناسی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران

چکیده

رودخانه­ی فاروب رومان با طولی نزدیک به ۱۹ کیلومتر در شمال شرق نیشابور قرار دارد و جزو رودخانه‌های دائمی است. این پژوهش با هدف بررسی رسوبات این رودخانه از جهت بافت، رخساره و روند ریزشوندگی آنها انجام یافته است. ابتدا به منظور بررسی پارامترهای رسوبی، تعداد ۵۵ نمونه رسوب از کانال اصلی برداشت شد. سپس با آنالیز و محاسبه­ی  جورشدگی، کج شدگی و کشیدگی آنها، جورشدگی بین بد تا بسیار بد، کج شدگی مثبت و کشیدگی پهن تا متوسط به دست آمد. این رودخانه دارای بار بستر گراولی است و چهار ناپیوستگی رسوبی و پنج پیوستگی رسوبی در آن تشخیص داده شده است. فرم بیشتر دانه‌های این رودخانه در محدوده­ی بسیار تیغه‌ای قرار دارد و بیشتر رسوبات آن در محدوده­ی گراول هستند. بررسی رخساره‌های این رودخانه نشان می‎‌دهد که در رودخانه­ی مذکور سه دسته رخساره، شامل رخساره‌های گراولی (Gci ,Gmm ,Gmg ,Gh) و ماسه‌ای (Sh) و گلی (Fm) وجود دارد. رخساره‌های موجود در چهار عنصر ساختاری کانال (CH)، جریان گراویته‌ای (SG)، بار گراولی و اشکال لایه‌ای (GB) و رسوبات ریز خارج از کانال (FF) شکل گرفته‌اند. بر اساس نتایج حاصل، مدل رسوبی رودخانه فاروب رومان، رودخانه‌ای بریده بریده با بار بستر گراولی است.

کلیدواژه‌ها

عنوان مقاله [English]

Texture, sedimentary facies and sediments fining trend in the Farub Roman River, Northeast Neyshabur

نویسندگان [English]

  • Mohamad Khanehbad 1
  • Niloufar Hajian 2
  • Reza Moussavi Harami 3
  • Asadullah Mahboubi 4

چکیده [English]

Mohamad Khanehbad[1]*
Niloufar Hajian[2]
Reza Moussavi Harami[3]
Asadullah Mahboubi[4]
Abstract
Farub Roman River with a length of about 19 km in the Northeast Neyshabur is a perennial river. To determine the sedimentary parameters in this river, 55 samples were taken from the main channel of this river and then granulumetry analysis and statistical parameters were calculated. The mean sorting of sediments is1.609phi (Poorly sorted) and skewness is 0.393 (Strongly fine skewed) and Kurtosis is 0.965 (Mesokurtic). This river is of braided type with load gravel bed. In this river, four sedimentary discontinuities and five sedimentary links are detected. Grain form of the river is in the range of very bladed, and major of deposits are in gravel range. Facies that could be identified in this river are: Gci (grain supported gravel), Gmm (matrix supported Gravel), Gmg (graded and matrix supported Gravel), Gh (grain supported gravel with horizontal bedding)) for gravelly facies, sand with horizontal bedding (Sh) for sandy facies and massive mud (Fm) for muddy facies.  The facies formed in these structural elements are such as Channel (CH), Gravity flow deposits (SG), Gravel bars and Bed forms (GB) and Fine grain clastic deposits (FF). Based on the results, sedimentary model for Farub Ruman River is of braded type with loaded gravel bed.



[1]- Assistant Professor, Faculty Geology, the University of Ferdowsi Mashhad, Mashhad (Corresponding author). Email:mkhanehbad@ferdoswsi.um.ac.ir.


[2]- M.A.Student in Sedimentology, the University of Ferdowsi Mashhad, Mashhad.


[3]- Assistant Professor, Faculty Geology, the University of Ferdowsi Mashhad, Mashhad.


[4]- Assistant Professor, Faculty Geology, the Ferdowsi University of Mashhad, Mashhad.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Farub Roman River
  • Sorting
  • Skewness
  • Kurtosis
  • Sedimentary facies

مقدمه

رسوبات رودخانه‌ای از فرسایش سطحی سنگ­های آذرین، دگرگونی و رسوبی به دست می‌آیند (اوکید و جیبیری[1]، 2012: 43). اندازه­ی  ذرات و ساختمان رسوبی در نهشته‌های کانالی، به وسیله­ی ذرات آواری منشأ، شیب رودخانه، دبی و تغییرات فصلی جریان کنترل می‌شوند (نیکولس[2]، 2009: 57 ). میزان شیب، حجم آب، سرعت آب و طبیعت رودخانه، عوامل تغییر شکل و اندازه­ی رودخانه‌ها هستند (سایناد و همکاران[3]، 2012: 1). اندازه­ی ذرات رودخانه در نتیجه­ی فرآیـندهای جور شدگی و سایش ذرات به طرف پایین دست کاهش می‌یابد (پارکر[4] ،1991: 131، فرگوسن و همکاران[5]، 1996: 181، لوین و برور[6]، 2002: 145). اما این روند ریزشوندگی ممکن است همراه با پیچیدگی‌هایی باشد (رایس و چارچ[7]، 2010: 235). شیب متفاوت بستر در طول رودخانه، جنس، اندازه و شکل رسوبات، مورفولوژی کانال، ورود سرشاخه‌های جدید به مسیر اصلی (موسوی حرمی و همکاران، 1383: 4) و دخالت انسان در سیستم طبیعی رودخانه‌ها از عوامل مؤثر در تغییر وضعیت بافت رسوبی و شرایط حاکم بر فرآیندهای رودخانه‌ای هستند (لندور و روادس[8]، 2003: 95، گومز و همکاران[9]، 2001: 1815، لپرا و سوریو-والوو[10]، 2000: 283). به علاوه تولید رسوب می‌تواند میزان ریزشوندگی در رسوبات رودخانه را کنترل کرده و حتی الگوی جورشدگی محلی را نیز تحت تأثیر قرار دهد (لایس و همکاران[11]، 1993: 3625، نلسون و همکاران[12]، 2009: 3).

رخساره‌های سنگی بر اساس ساختارها و بافت‌های مختلف رسوبی تقسیم‌بندی می‌شوند. این رخساره‌ها در کانال و خارج کانال و در شرایط مختلف رسوبی بر جای گذاشته می‌شوند (جمپرود و همکاران[13]، 2008: 163). به طور کلی، طرح‌های چینه‌بندی و ویژگی‌های رخساره‌های سنگی، منعکس­کننده­ی تغییرات در طرح آشفتگی یا شرایط حاکم بر جریان (سرعت و ژرفا)، نرخ حمل و نقل یا میزان تراکم و نوع رسوب هستند.

هدف از این مطالعه بررسی ویژگی‌های بافتی (اندازه، شکل، نحوه­ی قرارگیری)، تعیین پیوستگی‌ها و ناپیوستگی‌ها، رخساره‌های رسوبی، عناصر ساختاری و تفسیر شرایط رسوب‌گذاری رودخانه­ی فاروب رومان واقع در شمال شرق نیشابور است.

موقعیت منطقه­ی  مورد مطالعه

حوضه­ی آبریز فاروب رومان با مساحتی در حدود 373/186 کیلومتر مربع در شهرستان نیشابور و بخش مرکزی (دهستان مازول و فضل) واقع شده است. از نظر توپوگرافی، حوضه بیشتر کوهستانی بوده و فقط در قسمت‌های جنوبی و خروجی حوضه تپه ماهوری وجود دارد. بلندترین نقطه­ی حوضه 3276 متر و پست‌ترین نقطه آن در محل خروجی حوضه و دارای ارتفاع 1391 متر از سطح دریا است. ارتفاع متوسط حوضه 2327 متر و شیب متوسط آن 307/5 درصد بوده و از نوع رودخانه‌های با شیب زیاد است. بارندگی متوسط سالیانه حوضه در طی دوره­ی آماری شاخص 30 ساله­ی منطقه، 446 میلی­متر، دمای میانگین سالانه­ی آن 7/8 درجه سانتی­گراد و اقلیم آن به صورت اقلیم ارتفاعات می‌باشد (حجازی و برومند، 1393: 130).

 

شکل (1) موقعیت جغرافیایی و محل‌های نمونه‌برداری در حوضه­ی  آبریز فاروب رومان

راه دسترسی به منطقه از طریق جاده­ی میرآباد- نیشابور است که از شمال شهر نیشابور و روستای میرآباد به سمت حوضه­ی رودخانه­ی  فاروب و رومان ادامه می‌یابد. رودخانه­ی فاروب و رومان از کنار روستای عیش‌آباد می‌گذرد و روستاهای میرآباد و صومعه در فاصله‌های کم از خروجی‌های حوضه­ی  آن واقع شده‌اند (شکل 1). این رودخانه در نهایت در جنوب باختری نیشابور وارد کال شور می‌شود. محدوده­ی مطالعاتی بخشی از زون بینالود است و در آن واحدهای متا گری وک، فیلیت، کنگلومرا با میان لایه‌های ماسه‌سنگی و سیلتستونی و سنگ آهک وجود دارد (قائمی و همکاران، 1378)، که اغلب این رسوبات فرسایش‌پذیری متفاوتی از خود نشان می‌دهند. مرز بین واحدهای زمین‌شناسی عموماً از نوع گسل‌های تراستی است (شکل 2).

 

شکل (2) زمین‌شناسی حوضه­ی آبریز فاروب رومان

منبع: از قائمی و همکاران (1378)

مواد و روش‌ها

تعداد 55 نمونه رسوب در فاصله­ی  نزدیک به 19 کیلومتر از رسوبات بستر رودخانه به طرف پایین دست برداشت شد. نمونه‌برداری از بخش فعال بستر رودخانه که کمتر تحت تأثیر فعالیت‌های زیستی قرار گرفته و از طرفی رابطه­ی نزدیکی با رژیم جریانی حال حاضر رودخانه دارند، انجام شده است. پس از تعیین موقعیت جغرافیایی محل نمونه‌ها توسط GPS رطوبت اولیه و مواد آلی در آزمایشگاه حذف گردیده و با استفاده از روش غربال خشک و با فواصل 5/0 فی (از 6- فی تا 4 فی) نمونه‌ها الک شده و وزن باقی مانده بر روی هر الک توسط ترازوی دیجیتال مدل 600- GF اندازه‌گیری شد. سپس نمودار تغییرات طولی پارامترهای اندازه­ی  ذرات در هر یک از رده‌ها و گروه­های اصلی با استفاده از نرم‌افزار Excel ترسیم و نام‌گذاری رسوبات با استفاده از روش فولک (1980)، انجام گرفت. مشخصه‌های اندازه‌گیری ذرات (میانگین و میانه­ی قطر ذرات، جورشدگی، کج شدگی، و کشیدگی) به روش ترسیمی جامع فولک[14] (1980)، محاسبه شده است.

برای تعیین شکل ذرات رسوبی، قطر بزرگ، متوسط و کوچک ذرات با اندازه­ی 16 میلی‌متر با استفاده از کولیس اندازه‌گیری شده و روی دیاگرام اسنیک و فولک[15] (1958)، پلات گردید. با استفاده از تست سایش لس آنجلس درصد سایش در نمونه‌های سنگی موجود در منطقه محاسبه شد، که بر مبنای روش A این تست، برای هر نمونه سنگی، وزنی حدود 5000 گرم همراه با 12 گوی فلزی در دستگاه ریخته شد و دستگاه طوری تنظیم گردید که با سرعت 30 تا 33 دور در دقیقه 500 دور بچرخد. سپس نمونه از دستگاه خارج شده و از روی الک‌های 8/3، 2/1و 75/1 اینچ عبور داده شد و وزن از دست رفته­ی نمونه‌ها را (تفاوت بین وزن ابتدایی و وزن نهایی نمونه­ی مورد آزمایش) به صورت درصدی از وزن اولیه­ی نمونه محاسبه گردید. این مقدار به عنوان درصد سایش حساب می‌شود. همچنین با پیمایش مسیر رودخانه از بالا دست به سمت پایین دست ویژگی‌های مختلف رسوبات مانند اختصاصات بافتی، کانی‌شناسی و رخساره‌های رسوبی مورد بررسی قرار گرفت و نوع رخساره‌ها با کمک تقسیم‌بندی میال[16] (2000)، شناسایی و نام­گذاری گردیده است.

بحث و نتایج

اندازه‌گیری متوسط اندازه­ی ذرات ثابت می­کند که بیشتر رسوبات این رودخانه از نوع گراول است. مطالعات رسوب‌شناسی در طول کانال اصلی این حوضه نشان می‌دهد که روند تغییر اندازه­ی ذرات از الگوی نمایی کاهش به سمت پایین دست به­طور کامل پیروی نمی‌کند. شکل 3، به پروفیل طولی رودخانه و شکل 4، تغییرات شیب در طول رودخانه، نشان­دهنده­ی کاهش تدریجی شیب در طول رودخانه است. رسم تغییرات میانگین و میانه (شکل5)، اندازه­ی ذرات بر حسب میلی­متر از بالا دست به سمت پایین دست در رودخانه­ی فاروب رومان نشان می‌دهد که میانه بین 886/45 تا 594/4 میلی‌متر و میانگین بین 753/ 35تا 77/3 میلی­متر در تغییر است (جدول 1). کاهش میانگین و میانه از بالا دست به طرف پایین رودخانه (576/0و 695/0=2R)، نشان دهنده­ی کاهش میزان ذرات دانه درشت در حد گراول و از طرفی افزایش ذرات دانه ریزتر در حد ماسه است. از عوامل مؤثر در این تغییرات، می‌توان به کاهش شدت انرژی جریان، افزایش عرض بستر و کاهش توپوگرافی کانال اصلی به طرف پایین دست حوضه اشاره کرد (وهل و مریت[17]، 2008: 175). با این که روند کلی رودخانه از بالا دست به سمت پایین دست ریزشوندگی ذرات را به سمت پایین دست نشان می‌دهد، اما با مطالعات دقیق‌تر در قسمت‌هایی از رودخانه این روند ریزشوندگی تغییر می‌کند و رودخانه دارای ناپیوستگی رسوبی می‌شود. یکی از روش‌های مناسب برای بررسی روند ریزشوندگی در رودخانه‌های دارای ناپیوستگی رسوبی، تقسیم رودخانه به پیوستگی‌های رسوبی مجزا بر اساس ناپیوستگی‌های شناسایی شده است (رایس و چارچ، 2010: 237).

 

شکل (3) پروفیل طولی رودخانه­ی فاروب رومان با توجه به محل نمونه‌برداری رسوبات از بالا دست به سمت پایین دست

 

شکل (4) تغییرات شیب رودخانه­ی  فاروب رومان با توجه به محل نمونه­برداری رسوبات از بالا دست به سمت پایین دست

از عوامل مختلف دخیل در تغییر الگوی روند ریزشوندگی می­توان ورود رسوبات درشت از شاخه‌های فرعی و دامنه­ی کوه­ها و تغییر در شیب بستر و ظهور سنگ بستر در اثر تغییر در اختصاصات سنگ­شناسی، تغییر در لیتولوژی اطراف حوضه و یا فعالیت‌های تکتونیکی از جمله ایجاد گسل در مسیر رودخانه را نام برد (سر و نوسون[18]، 2003: 20) (شکل6).

 

شکل (5) الف) تغییر میانگین ذرات رسوبی از بالا دست تا پایین دست، ب) تغییرات میانه ذرات رسوبی از بالا دست تا پایین دست رودخانه­ی فاروب رومان

 

شکل (6) تغییرات طولی میانگین و میانه­ی قطر ذرات به طرف پایین دست در رودخانه­ی فاروب رومان

بررسی دقیق نمودارها نشان می‌دهد که ناپیوستگی اول در محل نمونه­ی 4 است، که به دلیل افزایش ناگهانی شیب و ظهور سنگ بستر اتفاق افتاده است (شکل7 الف)، ناپیوستگی دوم در نمونه­ی 17 و بـه دلیل ورود شاخه­ی فرعی به کانال اصلی است (شکل 7 ب). این شاخه باعث ورود رسوبات دانه درشت به کانال اصلی می‌شود که علت آن ریزش دیواره­ی کانال فرعی یا نزدیکی کانال فرعی به منشأ رسوب و مسافت کوتاه حمل و نقل می‌تواند باشد.

ناپیوستگی سوم در نمونه­ی 21 و به دلیل تغییر لیتولوژی از فیلیت به آهک اتفاق افتاده است (شکل7 ج). در این حوضه سنگ‌های آهکی نسبت به فیلیت‌های دگرگونی از مقاومت فیزیکی و ثبات شیمیایی بالاتری برخوردارند. در نتیجه تأثیر فرآیند سایش ضمن حمل و نقل رسوبات بر روی ذرات حاصل از هوازدگی این سنگ‌ها نسبت به سنگ‌های دگرگونی کمتر است. ناپیوستگی چهارم در نمونه­ی 28 به دلیل فعالیت‌های تکتونیکی و وجود گسل رخ داده است که گسل از نوع امتداد لغز راست ‌بر است (شکل 7 د) که در منطقه شواهد وجود گسل را با وجود سطح گسلی و خش لغزها و جابجایی سنگ‌ها مشاهده می‌کنیم.

لازم به ذکر است که دو فرآیند سایش و جورشدگی هیدرولیکی عوامل اصلی روند ریز شوندگی اندازه­ی  ذرات به سمت پایین دست در هر یک از پیوستگی‌های رسوبی است. سایش فرآیندی ترکیبی از ورقه‌ای شدن، ساییده شدن، شکستگی و برخورد ماسه‌ها به همدیگر است (لوین و برور، 2002: 148). همچنین سایش به پاسخ سنگ‌ها نسبت به عوامل مخرب فیزیکی گفته می‌شود که در واقع مقدار فرسایش سنگ در برابر عوامل فرساینده را نشان می‌دهد. این فرسایش ممکن است در اثر عوامل طبیعی مثل آب، باد و غیره و یا در اثر تماس سنگ‌ها با هم و یا با سایر مواد رخ دهد. دانه‌های سست‌تر تحت تأثیر سایش شکسته شده و در نتیجه این ذرات در پایین دست رودخانه نسبت به بالا دست فراوانی کمتری دارند. بنابراین، حضور دانه‌های مقاوم­تر در برابر سایش، در پایین دست رودخانه چشمگیر خواهد بود (رنجر و هول[19]، 2007: 286).

 

شکل (7) الف) نمایان شدن سنگ بستر در محل نمونه­ی 4 و به وجود آمدن اولین ناپیوستگی، ب) ورود شاخه­ی  فرعی به کانال فرعی در محل نمونه­ی 17 و ظهور دومین ناپیوستگی، ج) تغییر لیتولوژی از فیلیت به آهک و به وجود آمدن سومین ناپیوستگی، د) سطح گسلی و خش لغزهای موجود در آن

با آزمایش‌های تعیین قابلیت سایش می‌توان مقدار ساییده شدن و خرد شدن دانه‌ها در طی مسیر را حساب کرد. یکی از این آزمایش‌ها، تست لس آنجلس است که دقت بالایی در تشخیص کیفیت نسبی و قابلیت سایش مصالح سنگی دارای ترکیبات معدنی مشابه و تهیه شده از منابع مختلف دارد (معرف­وند و عزیزی، 1393: 1).

با انجام تست سایش لس آنجلس بر روی سه نمونه­ی  غالب سنگی موجود در منطقه که شیست‌های دگرگون شده کربونیفر و تریاس (سازند CTRS-sh)، کنگلومرا( سازند MSC) و سنگ آهک(سازند Db) است (شکل8)، درصد سایش به ترتیب برای هر نمونه 7/38، 9/21 و 42/18 به دست آمد. شیست به علت وجود سطوح ضعف دارای قابلیت فرسایش­پذیری و سایش بیشتری نسبت به سنگ آهک و کنگلومرا است. در کنگلومرا وجود سیمان ضعیف در بین سنگ‌ها باعث سایش و هوازدگی بیشتر آن نسبت به سنگ آهک می‌شود. به همین دلیل وجود سنگ آهک در قسمت‌های پایین دست رودخانه محتمل­تر است.

 

شکل (8) الف) کنگلومرای موجود در منطقه (سازند Msc) دید به سمت جنوب غربی، ب) شیست دید به سمت شمال شرق، ج) آهک‍‌‌های موجود در منطقه­ی دید به سمت شمال، د)مرز گسلی که باعث قرار گرفتن رسوبات قدیمی‌تر آهک (دونین) (Db) بر روی رسوبات جدیدتر شیست (کربونیفر تریاس) (CTRS_sh) شده است. دید به سمت شمال شرق

علاوه بر میانگین و میانه که نشان­گر روند ریزشوندگی هستند، سایر پارامترهای بافتی از قبیل جورشدگی، کج شدگی، کشیدگی، اندازه­ی دانه‌ها و شکل دانه‌ها نیز مورد بررسی قرار گرفته است که در ادامه به آن پرداخته شده است.

اندازه­ی ذرات و توزیع تیپ رسوبات بسیار مهم است؛ زیرا منعکس­کننده­ی انرژی محیط رسوبی است. فولک (1954) بر اساس درصد گراول، آنها را ماسه و گل مثلثی نام‌گذاری کرد. در هر نقطه از سیستم رودخانه اندازه­ی دانه‌های بستر تابعی از اندازه­ی اولیه دانه‌ها و سرگذشت آنها در طی حمل و نقل است (کویکا[20]، 2011: 244، نایتون[21]، 1999: 295).کاهش قطر ذرات در رسوبات آبرفتی فرآیند متداولی است که در مسیر طولی رودخانه با بار بستر گراولی مشاهده می‌شود (دوی و لاپوینت[22]، 2007: 84).

همانطور که در شکل (9) مشخص است، 88 درصد از رسوبات رودخانه­ی  فاروب رومان از نوع گراول و 12 درصد آن در محدوده­ی گراول ماسه‌ای قرار می‌گیرند. فراوانی گراول احتمالاً به خاطر شیب هیدرولیکی زیاد کانال و ورود رسوبات از منشأهای جانبی با حمل و نقل کم است؛ همچنین می‌تواند نشانه­ی انرژی بالای رودخانه باشد که توانایی حمل گراول‌ها را تا فاصله‌های دور از منشأ دارد. گراول‌های ماسه‌ای بیشتر در پایین دست رودخانه مشاهده می‌شود (جدول 1).

 

شکل (9) محل نمونه‌های برداشت شده بر روی مثلث نام­گذاری فولک (1980)

میانگین جورشدگی رسوبات رودخانه فاروب رومان 609/1 فی است. تغییرات جور شدگی در رسوبات بین 122/2 (جورشدگی بسیار بد) تا 007/1 (جور­­ شدگی بد) به دست آمده است. همانطور که در شکل (10)، مشاهده می­شود دامنه­ی تغییرات جور شدگی از بالا دست تا پایین دست به صورت یکنواخت است و در محدوده­­ی جور شدگی بد قرار می‌گیرد، که علت آن کوتاه بودن زمان حمل و همچنین کاهش انرژی در هنگام حمل و نقل دانه‌هاست؛ یعنی با کاهش ناگهانی انرژی جریان، رسوب‌گذاری صورت گرفته است (رایس و چارچ[23]، 2010: 13).

 

شکل (10) تغییرات جورشدگی اندازه­ی ذرات از بالا دست تا پایین دست رودخانه­ی  فاروب رومان

جدول (1) مشخصات پارامترهای رسوبی نمونه‌ها، شیب، جورشدگی، کج شدگی، کشیدگی و نام رسوبات

نام رسوبات

کشیدگی

کج شدگی

جورشدگی(phi)

میانه(mm)

میانگین (mm)

شیب%

(m)ارتفاع

فاصله تا نمونه 1(KM)

شماره نمونه

گراول

037/1

522/0

266/1

886/45

753/35

994/12

2424

0

1

گراول

092/1

433/0

261/1

53/37

472/31

265/13

2359

49/0

2

گراول

087/1

329/0

457/1

908/26

522/23

052/11

2317

87/0

3

گراول

100/1

520/0

304/1

758/36

64/28

850/9

2251

54/1

4

گراول

981/0

226/0

771/1

765/18

484/16

5/12

2211

86/1

5

گراول

087/1

386/0

964/1

379/18

642/13

135/5

2192

23/2

6

گراول

098/1

297/0

810/1

765/18

856/18

875/6

2159

71/2

7

گراول

092/1

221/0

648/1

159/19

79/17

157/13

2109

09/3

8

گراول

027/1

344/0

857/1

027/19

136/15

679/6

2063

62/3

9

گراول

973/0

145/0

564/1

392/20

804/18

23/4

2041

14/4

10

گراول

024/1

201/0

545/1

112/21

027/19

25/7

2012

54/4

11

گراول

03/1

189/0

434/1

966/20

974/18

607/6

1975

10/5

12

گراول

072/1

348/0

635/1

161/22

753/17

789/5

1953

48/5

13

گراول

955/0

381/0

562/1

027/19

812/15

970/5

1913

15/6

14

گراول

106/1

162/0

568/1

125/12

551/11

027/7

1887

52/6

15

گراول

091/1

459/0

886/1

753/17

235/12

961/5

1856

04/7

16

گراول

878/0

5/0

705/1

943/22

519/15

428/9

1823

39/7

17

گراول

881/0

398/0

602/1

112/20

627/15

096/2

1810

01/8

18

گراول

045/1

2/0

622/1

753/17

273/15

31/9

1756

59/8

19

گراول

977/0

185/0

007/1

928/13

553/12

454/5

1726

14/9

20

گراول

97/0

644/0

753/1

32

698/19

647/7

1687

65/9

21

گراول

064/1

452/0

309/1

25/24

239/19

4

1683

75/9

22

گراول

084/1

222/0

244/1

027/19

951/17

947/8

1666

94/9

23

گراول

896/0

442/0

845/1

928/14

629/10

125/3

1661

1/10

24

گراول

825/0

508/0

122/2

765/18

631/11

2

1657

3/10

25

گراول

875/0

396/0

929/1

148/17

693/12

5/2

1652

5/10

26

گراول

842/0

462/0

728/1

027/19

996/12

5/5

1641

7/10

27

گراول

947/0

421/0

697/1

172/26

223/16

5/5

1630

9/10

28

ادامه جدول (1) مشخصات پارامترهای رسوبی نمونه‌ها، شیب، جورشدگی، کج شدگی، کشیدگی و نام رسوبات

نام رسوبات

کشیدگی

کج شدگی

جورشدگی(phi)

میانه(mm)

میانگین (mm)

شیب%

(m)ارتفاع

فاصله تا نمونه 1(KM)

شماره نمونه

گراول

037/1

594/0

811/1

027/19

986/13

6

1624

11

29

گراول ماسه‌ای

755/0

633/0

73/1

148/17

852/10

333/1

1620

3/11

30

گراول

959/0

38/0

753/1

849/9

453/6

4

1612

5/11

31

گراول

086/1

425/0

693/1

148/17

204/13

5/8

1595

7/11

32

گراول

861/0

324/0

001/2

454/13

077/10

5/5

1584

9/11

33

گراول

922/0

679/0

657/1

713/9

727/6

5/2

1579

1/12

34

گراول

893/0

396/0

7/1

21/12

9

4

1571

3/12

35

گراول

862/0

423/0

778/1

996/12

975/8

666/3

1562

6/12

36

گراول

898/0

536/0

753/1

928/14

007/10

5/3

1555

8/12

37

گراول

799/0

532/0

066/2

16

317/9

5/3

1548

13

38

گراول

961/0

48/0

598/1

025/14

75/9

5/2

1543

2/13

39

گراول

086/1

374/0

453/1

123/14

008/12

5/4

1534

4/13

40

گراول

079/1

237/0

341/1

928/14

928/13

7

1520

6/13

41

گراول

956/0

502/0

454/1

125/12

876/8

3

1511

9/13

42

گراول

089/1

2/0

427/1

123/14

605/12

3

1502

2/14

43

گراول

922/0

679/0

657/1

713/9

727/6

5/2

1579

1/12

34

گراول

893/0

396/0

7/1

21/12

9

4

1571

3/12

35

گراول

862/0

423/0

778/1

996/12

975/8

666/3

1562

6/12

36

گراول

898/0

536/0

753/1

928/14

007/10

5/3

1555

8/12

37

گراول

799/0

532/0

066/2

16

317/9

5/3

1548

13

38

گراول

961/0

48/0

598/1

025/14

75/9

5/2

1543

2/13

39

گراول

086/1

374/0

453/1

123/14

008/12

5/4

1534

4/13

40

گراول

079/1

237/0

341/1

928/14

928/13

7

1520

6/13

41

گراول

956/0

502/0

454/1

125/12

876/8

3

1511

9/13

42

گراول

089/1

2/0

427/1

123/14

605/12

3

1502

2/14

43

گراول

956/0

538/0

479/1

454/13

415/8

5

1492

4/14

44

گراول

924/0

378/0

472/1

876/8

125/7

666/1

1487

7/14

45

گراول

898/0

525/0

027/1

996/12

432/10

333/2

1480

0/15

46

گراول

874/0

532/0

416/1

454/13

402/9

2

1474

3/15

47

گراول

830/0

117/0

406/1

498/6

346/6

333/3

1464

6/15

48

گراول

816/0

606/0

461/1

712/11

8

3

1458

8/15

49

گراول ماسه‌ای

890/0

582/0

426/1

712/11

055/8

666/2

1450

1/16

50

گراول ماسه‌ای

751/0

271/0

808/1

594/4

906/3

567/1

1445

41/16

51

گراول ماسه‌ای

840/0

271/0

889/1

594/4

77/3

562/1

1440

67/16

52

گراول ماسه‌ای

839/0

400/0

672/1

964/6

038/5

25/1

1436

99/16

53

گراول

812/0

578/0

564/1

996/12

882/6

838/1

1431

26/17

54

گراول ماسه‌ای

784/0

163/0

479/1

756/4

487/4

312/2

1419

77/17

55

 

کج­شدگی تمام رسوبات رودخانـه­ی فاروب و رومان مثبت است (شکل11 الف). دامنه­ی تـغییرات این پارامتر بین 117/0 (به سمت ذرات ریز کج شده) تا 679/0 (خیلی به سمت ذرات ریز کج شده) است. میانگین کج شدگی 393/0 به دست آمده است.

 

شکل (11)  الف) تغییرات کج شدگی اندازه ذرات از بالا دست تا پایین دست رودخانه، ب) تغییرات کج شدگی در برابر جورشدگی

با افزایش عدد کج شدگی میزان جورشدگی بدتر می‌شود که این امر به دلیل افزایش رسوبات دانه ‌ریز در بین رسوبات دانه درشت‌تر است و غالباً در قسمت‌های پایین دست رودخانه اتفاق می‌افتد (شکل 11 ب).

کشیدگی منحنی رسوبات رودخانه­ی فاروب رومان از 106/1 (کشیدگی متوسط) تا 751/0 (پهن) در تغییر است. اکثر نمونه‌ها دارای کشیدگی متوسط هستند و میانگین کشیدگی آنها 965/0 است (شکل 12 الف). جور شدگی و کشیدگی رابطه­ی مستقیم با هم دارند. هر چقدر جورشدگی بدتر باشد، میزان کشیدگی منحنی کاهش یافته و به سمت پهن می‌رود. با افزایش میزان کشیدگی جورشدگی نمونه‌ها بهتر خواهد شد (شکل12 ب).

 

شکل (12) الف) تغییرات کشیدگی اندازه­ی  ذرات از بالا دست تا پایین دست رودخانه­ی  فاروب رومان  ب) تغییرات جورشدگی در برابر کشیدگی از بالا دست تا پایین دست رودخانه­ی  فاروب رومان

شکل دانه با ترکیب آن و نوع حرکت و مسافت حمل شده ارتباط مستقیم دارد. با اندازه‌گیری قطر ذرات رسوبی 4- فی (معادل با 16 میلی­متر، که در تمام رسوبات رودخانه وجود دارند) و پلات کردن آنها روی دیاگرام مثلثی اسنید و فولک (1958) متوجه می‌شویم که بیشتر ذرات این رودخانه در محدوده­ی خیلی تیغه‌ای قرار دارد (شکل13) و علت آن ترکیب رسوبات و شکل اولیه آن‌هاست به طوری که با توجه به فراوانی خرده‌های دگرگونی، تیغه‌ای شکل بودن آنها (Bladed) تا پایین دست حوضه نیز مشاهده می‌گردد.

 

شکل (13) محل نمونه‌های برداشت شده بر روی مثلث فرم ذرات اسنید و فولک (1958)

رخساره

مطالعه­ی رخساره‌های رسوبی و آنالیز اندازه­ی دانه‌ها به تعیین محیط رسوبی و شناسایی فرآیندهای رسوب‎گذاری و نوع جریان کمک می‌نماید. توزیع اندازه­ی ذرات در رسوب به اختصاصات سنگ منشأ، فرآیندهای هوازدگی، سایش و جورشدگی انتخابی آنها در هنگام حمل و نقل بستگی داشته و بر روی انواع رخساره‌های رسوبی تاثیرگذار است (سنلدر و همکاران[24]، 2011: 196).

در حوضه­ی آبریز فاروب و رومان سه دسته رخساره­ی گراولی (Gmm, Gci, Gmg, Gh)، ماسه‌ای (Sh) و گلی (Fm) شناسایی شده و بر اساس تقسیم‌بندی میال (2000) نام‌گذاری شده‎اند که در زیر به توصیف و تفسیر هر یک پرداخته شده است.

رخساره­ی Gcm(گراول با لایه‌بندی توده‌ای، با قطعات فراوان)

این رخساره معرف طبقاتی است که بخش اصلی آن را گراول‌ها تشکیل داده و بیشتر فضای بین آنها از ذرات ریزتر تشکیل شده است. این رخساره دارای ذرات نیمه زاویه‌دار بوده و جورشدگی ضعیفی از خود نشان می‌دهد. مطالعات (کاستیک و همکاران[25]، 2010: 156)، در جنوب غرب آلمان نشان داد که این رخساره نشان‌دهنده­ی  انرژی بالای محیط در هنگام رسوب‌گذاری است و از ته نشست ذرات ریز جلوگیری می‌نماید. لذا طبقات به علت تشکیل در انرژی بالا و شرایط جریان آشفته حالت توده‌ای دارند. این رخساره مربوط به کف کانال یا پایین‌ترین بخش سدهای رسوبی است و معمولاً در رودخانه‌های بریده بریده با بستر گراولی تشکیل می‌شود (دینوکس و همکاران[26]، 2005: 336، سایدیکو و روبرت[27]، 2010: 306). این رخساره در طول کانال‌های حوضه­ی آبریز فاروب رومان که دارای شرایط مناسب بوده‌اند، ته نشست کرده و نشانگر انرژی نسبتاً بالای حاصل از تأثیرات وضعیت فیزیوگرافی حوضه همانند شیب بالا و افزایش شدت جریان است (شکل 14 الف و ب و د).

رخساره­ی  Gci (گراول با طبقه‌بندی معکوس، با قطعات فراوان)

این رخساره معرف طبقاتی است که بخش اصلی آن را گراول­ها همراه با قطعات فراوان تشکیل داده و دارای طبقه‌بندی معکوس‌اند (کاستیک و همکاران، 2005: 149، دینوکس و همکاران، 2005: 338). این طبقات حاصل جریان‌های خرده‌ای غنی از ذرات، با شدت جریان بالا هستند. این رخساره در بخش‌های بالای کانال‌های اصلی دارای انرژی بالا، شناسایی شده است (شکل 14 ب).

رخساره­ی  Gmm(گراول با لایه‌بندی توده‌ای، با ماتریکس فراوان)

این رخساره نشان­دهنده­ی طبقات ضخیمی است که حالت توده‌ای داشته و به دلیل نزدیکی به منشأ کاملاً زاویه‌دار بوده و گراول‌هایی در اندازه‌های بسیار درشت تا ریز را شامل می‌شود و به طور عمده از ماتریکس تشکیل شده است. در این رخساره، رسوبات دانه ریز ماسه‌ای و گلی فضای بین دانه‌های گراولی را پر کرده‌اند. این رسوبات فاقد لایه‌بندی بوده و طبقه‌بندی تدریجی نیز در آنها دیده نمی‌شود. دارای جورشدگی بسیار ضعیف و ساختمان به هم ریخته‌اند که نشان­دهنده­ی حمل و نقل کوتاه و نزدیکی به منشأ رسوبی می‌باشد (کاستیک و همکاران، 2005: 160، برتولدی و همکاران[28]، 2008: 49 ، بلری و مکفرسون[29]، 1994: 475)، در این کانال رسوبات به دلیل ته نشست ناگهانی و نزدیکی به منشأ کاملاً زاویه‌دار بوده و گراول‌هایی از اندازه‌های بسیار درشت تا ریز رسوب می‌کنند. این رخساره در بخش‌های اولیه­ی کانال فاروب رومان که نزدیک به منشأ است، شناسایی شده است (شکل14 ج).

رخساره­ی  Gmg(گراول با طبقه‌بندی تدریجی، با ماتریکس فراوان)

این رخساره نسبت به رخساره­ی Gmm دارای اختلافاتی است. به طور مثال وجود درصد گراول بیشتر و گردشدگی بهتر، این رخساره در شرایطی مشابه با رخساره­ی Gmm تحت تأثیر جریان‌های با قدرت بالا تشکیل شده و معمولاً دارای فرم پهن و گسترده است. در رودخانه­ی فاروب رومان این رخساره با رخساره‌های Gmm و Gcm دیده می‌شود (شکل 14 الف و ج).

رخساره­ی Gh (گراول با قطعات فراوان، با لایه‌بندی افقی)

این رخساره دارای قطعات فراوان است و بر اثر مهاجرت سدهای طولی و یا به شکل رسوبات باقی مانده در کف کانال تشکیل می‌گردد (میال، 2006: 53، کیم و همکاران[30]، 2009: 112). در این رخساره مرز زیرین نامشخص و در بعضی مواقع اصلاً وجود ندارد. این رخساره در بالا دست رودخانه­ی مورد مطالعه با فراوانی اندک و به صورت دانه­ی پشتیبان از گراول‌های ریزدانه با متوسط اندازه­ی 5 میلی‌متر (گرانول) همراه با مقادیری ماتریکس و با لایه‌بندی مشخص بوده که همراه با رخساره‌های Gmg, Gmm, Sh دیده می‌شود (شکل 14 ج).

رخساره­ی ماسه‌ای (Sh) (ماسه با لایه‌بندی افقی)

تنها رخساره­ی ماسه‌ای شناسایی شده در رودخانه­ی فاروب رومان رخساره­ی Sh است. این رخساره با ضخامت بسیار کمی در قسمت میانی طول رودخانه­ی مورد مطالعه و به صورت لایه‌ای مسطح دیده می‌شود که ذرات آن در محدوده­ی ماسه­ی متوسط تا درشت قرار می‌گیرند و رخساره‌های Gh و Gmm در پایین و بالای آن قرار گرفته‌اند (شکل14 ج). رخساره­ی Sh در داخل کانال­ها معمولاً نشان­دهنده­ی مرحله­ی عقب­نشینی نهایی سیلابی شدن فصلی است (خالیفا و کاتنون[31]، 2008: 95).

رخساره­ی گلی (Fm) (گل با لایه‌بندی توده‌ای)

این رخساره حاوی ریشه گیاهان و ترک‌های گلی بوده و در اثر فعالیت ریشه­ی گیاه ساخت‌های رسوبی آن از بین رفته و طبقات حالت توده‌ای به خود گرفته‌اند (شکل 14د). ضخامت این رخساره در منطقه­ی مورد مطالعه بین 20 تا 50 سانتی‌متر است. در مواردی که این رخساره­ی رسوبی با ضخامت کم دیده می‌شود، می‌توان آن را مربوط به رسوب‌گذاری بار معلق در دشت سیلابی و یا به صورت پوشش گلی روی سدها در داخل رودخانه در نظر گرفت (میال، 2006: 52).

با توجه به رخساره‌های رسوبی شناخته شده، عناصر ساختاری شناخته شده (جدول 2)، مدل رسوبی رودخانه­ی  فاروب رومان با در نظر گرفتن مدل‌های ارائه شده (میال، 2006: 61) ترسیم شده و مورد بررسی قرار گرفته است.

 

شکل (14) رخساره‌های رسوبی موجود در رودخانه­ی  فاروب رومان،  الف)رخساره­ی  Gcm و Gmg، ب)رخساره­ی  Gci و Gcm، ج)رخساره­ی  Gmm,Gh,Sh,Gmg، د) رخساره­ی  Fm,Gcm

جدول (2) عناصر ساختاری و مجموعه رخساره‌های رسوبی موجود در رودخانه­ی فاروب رومان

تفسیر

مجموعه رخساره‌های رسوبی

عناصرساختاری

معرف رسوبات پرکننده­ی  کانال، مرز پایین فرسایشی، دارای شکل هندسی به صورت عدسی شکل و گسترده

Sh, Gh, Gcm, Gmm, Gmg

CH

جریان خرده‌دار در نواحی نزدیک به منشأ، وجود ساختارهای ورقه‌ای شکل ضخیم، مرزهای فرسایشی، ذرات درشت گراولی فراوان، جورشدگی ضعیف و عدم وجود چینه‌بندی

Gci, Gcm, Gmm,Gmg

SG

حاصل مهاجرت سدهای گراولی و یا به صورت رسوبات باقی مانده در کف کانال، معمولاً دارای شکل هندسی عدسی شکل و گسترده

Sh, Gmm

GB

حاوی رسوبات ریز خارج از کانال، فرم توده‌ای و ورقه‌ای

Fm

FF

مدل رسوبی

الف) رودخانه­ی بریده بریده­ی گراولی با رسوبات جریان ثقلی

این نوع رودخانه در بالادست حوضه­ی آبریز فاروب رومان وجود دارد و بیشتر رسوبات آن گراولی و دارای جریان‌های گراویته‌ای رسوبی است. رسوبات این رودخانه حاصل جریان‌های واریزه‌ای همراه با فرآیندهای انتقال دوباره هستند (بلری و مکفرسون[32]، 1994: 484). رخساره‌های سنگی Gmm, Gcm و Gci شاخص این نوع رودخانه هستند (میال، 2006: 63). عنصر ساختاری آن SG است، که به فرم کشیده و باریک در داخل کانال مشاهده شده است و ضخامت آن حدوداً یک متر است (شکل 15).

ب) رودخانه­ی بریده بریده­ی کم­عمق با بار بستر گراولی

این حالت در قسمت میانی و پایین دست رودخانه تشکیل شده است. عمق رودخانه در این قسمت نسبت به بالا دست کمتر می‌شود. رسوبات عمدتاً درشت هستند و به فرم بار بستر حرکت می‌کنند. عنصر ساختاری GB در این مدل غالب است و شامل توده‌های رسوبی مسطح همراه با سطوح متعدد فرسایش داخلی است و مجموعه‌های متنوعی از نهشته‌های گراولی جریان کششی در آن حضور دارند. عنصر ساختاری CH رسوبات داخل خود کانال را شامل می‌شود که غالباً دانه درشت هستند. عنصر ساختاری خارج کانال FF شامل رسوبات دانه‌ریز بوده و بر اثر طغیان رودخانه به وجود آمده است. از رخساره‌های رسوبی که در این بخش از کانال تشکیل شده‌اند، می‌توان به رخساره‌های Gmm، Gcm، Gmg، Gh، Sh و Fm اشاره نمود.

 

شکل (15) مدل‌های رسوبی رودخانه فاروب رومان همراه با شکل شماتیکی از رخساره‌های رسوبی موجود در هر مدل


نتیجه‌گیری

مطالعات رسوب‌شناسی رودخانه­ی  فاروب رومان نشان می‌دهد که این رودخانه از نوع بریده بریده با بار بستر گراولی است. میانگین اندازه­ی ذرات رسوبی 753/35 تا 77/3 میلی­متر و میانه بین 886/48 تا 594/4 میلی­متر در تغییر است. در کل رودخانه چهار ناپیوستگی و پنج پیوستگی رسوبی شناسایی شده که این ناپیوستگی‌ها بر اثر عوامل مختلفی همچون ظهور سنگ بستر، ورود کانال‌های فرعی، فعالیت‌های تکتونیکی و تغییر لیتولوژی به وجود آمده است. جورشدگی رسوبات در این رودخانه بد تا بسیار بد، کج­شدگی در تمام نمونه‌ها مثبت (به سمت ذرات ریز) و کشیدگی از پهن تا متوسط است. فرم بیشتر ذرات رسوبی در این رودخانه تیغه‌ای است که ممکن است در ارتباط با ترکیب و شکل اولیه ذرات باشد. طبق نتایج تست لس آنجلس درباره­ی درصد سایش سنگ­های فراوان موجود در این حوضه، بیشترین میزان سایش متعلق به شسیت‌ها بوده و بعد از آن به ترتیب کنگلومرا و آهک قرار دارند. شیست به علت وجود سطوح ضعف قابلیت فرسایش‌پذیری و سایش بیشتری نسبت به سنگ آهک و کنگلومرا دارد. در کنگلومرا وجود سیمان ضعیف در بین سنگ‌ها، باعث سایش و هوازدگی بیشتر آنها نسبت به سنگ آهک می‌شود. به همین دلیل است که وجود سنگ آهک در قسمت‌های پایین دست رودخانه محتمل‌تر است. در حوضه­ی آبریز فاروب و رومان سه دسته رخساره گراولی (Gmm,Gmg,Gh, Gci) و ماسه‌ای (Sh) و گلی (Fm) شناسایی شده است. بر اساس مجموعه رخساره‌ها و عناصر ساختاری، مدل رسوبی این رودخانه بریده بریده­ی گراولی با رسوبات جریان ثقلی در بالا دست و بریده بریده­ی کم عمق گراولی در قسمت‌های میانی و پایین دست رودخانه است.

 



1- Okeyode& Jibiri

[2]- Nicols

[3]- Sainath et al.,

[4]- Parker

[5]- Ferguson et al.,

[6]- Lewin & Brewer

[7]- Rice& Church

[8]- Landwehr & Rhoads

[9]- Gomez et al.,

[10]- Le Pera & Sorriso-Valvo

[11]- Lisle et al.,

[12]- Nelson et al.,

[13]- Kjemperud et al.,

[14]- Folk

[15]- Sneed & Folk

[16]- Miall

[17]- Wohl & Merritt

[18]- Sear & Newson

[19]- Rengers & Wohl

[20]- Koykka

[21]- Knighton

[22]- Davey & Lapointe

[23]- Rice & Church

[24]- Snelder et al.,

[25]- Kostic et al.,

[26]- Deynouxa et al.,

[27]- Siddiqui & Robert

[28]- Bertolodi et al.,

[29]- Blair & McPherson

[30]- Kim et al.,

[31]- Khalifa & Catuneanu

[32]- Blair & Mcpherson

منابع
- حجازی، اسدالله و برومند، ریحانه (1393)، «تحلیلی بر علل فرسایش و برآورد میزان رسوب در حوضه‌های کوهستانی مناطق خشک (مطالعه­ی  موردی: حوضه­ی  آبریز فاروب رومان نیشابور)»، پژوهش‌های ژئومورفولوژی کمّی، سال سوم، شماره­ی 1، تابستان 1393، صص 128-146.
- فهیمی، احمد و سروش، حامد (1380)، آزمایش­های مکانیک سنگ، چاپ اول، تهران، انتشارات دانشگاه امیرکبیر.
- قائمی، فرخ.؛ قائمی، فرزین و حسینی، کیوان (1378)، نقشه­ی زمین‌شناسی 100000/1 نیشابور، سازمان زمین‌شناسی و اکتشافات معدنی کشور.
- معرف‌وند، پرویز و عزیزی، فاطمه (1393)، «اندازه‌گیری میزان سایش سنگ‌ها با استفاده از دستگاه لس­آنجلس و لاوال ماشین و مقایسه­ی آنها»، پنجمین کنفرانس مکانیک سنگ، تهران، دانشگاه تربیت مدرس.
- موسوی­حرمی، رضا؛ محبوبی، اسدالله؛ خانه‎باد، محمد و اخلاقی، مریم­سادات (1383)، «رابطه­یبین پیوستگی رسوبی و پارامترهای بافتی به طرف پایین دست در حوضه­ی آبریز رودخانه­ی رادکان، شمال غرب چناران»، مقالات هفتمین همایش انجمن زمین­شناسی ایران، اصفهان، انجمن زمین‌شناسی ایران، دانشگاه اصفهان.
- Bertoldi, W.; Ashmore, P.; & Tubino. M. (2008), “A Method for Estimating the Mean Bed Load Flux in Braided Rivers”. Geomorphology, Vol. 93, No. 15, pp. 45-57.
- Blair, T.C. & McPherson, J.G. (1994), “Alluvial Fans and Their Natural Distinction from Rivers Based on Morphology, Hydraulic Processes, Sedimentary Processes, and Facies”, Journal of Sedimentary Research, Vol. 64, No. 9, pp. 451-490.
- Davey, C. & Lapointe, M. (2007), “Sedimentary Links and the Spatial Irganization of Atlantic Salmon (Salmosalar) Spawning Habitat in a Canadian Shield River”, Geomorphology, Vol. 83, No. 27, pp. 82–96.
- Deynouxa, M.; Inerb, C.A.; Mondoc, O.; Karab, A.; VyVkoglud, M. & Manatschala, G. (2005), “Sevim Tuzeu Facies Architecture and Depositional Evolution of Alluvial Fan to Fan-delta Complexes in the Tectonically Active Miocene, ay Basin, Isparta Angle, Turkey”, Sedimentary Geology, Vol. 173, No. 12, pp. 315- 343.
- Ferguson, R.I.; Hoey, T.; Wathen, S. & Werrity, A. (1996), “Field Evidence for rapid Downstream Fning of River Gravels Through Selective Transport”, Geology, Vol. 24, No. 9, pp. 179–182.
- Folk, R.L. (1954), “The Distinction between Grain Size and Mineral Composition in Sedimentary Rock Nomenclature”, Journal of Geology, Vol. 62, No. 12, pp. 344–359.
- Folk, R.L. (1980), “Petrology of Sedimentary Rocks, Hemphill Publishing Company Austin, Texas, 184p.
- Gomez B.; Rosser B.J.; Peacock D.H. & Hick D.M. (2001), “Downstream Fining in a Rapidly Aggrading Gravel Bed River”. Water Resources Research, Vol. 37, No. 8, pp. 1813-1823.
- Khalifa, M. & Catuneanu, Q. (2008), “Sedimentary of the Bahariya Formation (Early Cenomanian), Bahariya Oasis, Western Desert, Egypt”, Journal of African Earth Sciences, Vol. 51, No. 7, pp. 89-103.
- Kim, S.B.; Kim, Y.G.; Jo, H.R.; Jeang, K.S. & Cjough, S.K. (2009), “Depositional Facies, Architecture and Environments of the Sihwa Formation (Lower Cretaceous), Mid-west Korea with Special Reference to Dinosaur Eggs”, Cretaceous Research, Vol. 30, No. 5, pp. 100-126.
- Kjemperud, V.A.K.; Schomacher, E. & Cross, T. (2008), “Architecture and Stratigraphy of Alluvial Deposits, Morinson Formation (Upper Jurassic), Utah”, AAPG Bulletin, Vol. 92, No. 8, pp. 155-176.
- Knighton, A.D., (1999), “Downstream Vartiation in Stream Power”, Geomorphology, Vol. 29, No. 9, pp. 293-306.
- Kostic, B.; Becht, A. & Aigner, T. (2005), “3D Sedimentary Architecture of a Quaternary Gravel Delta (SW Germany), Implications for Hydrostratigraphy”, Sedimentary Geology, Vol. 181, No. 29, pp. 143-171.
- Koykka, J. (2011), “The Sedimentation and Paleohydrology of the Mesoproteozoic Stream Deposits in a Strike-slip Basin (Svinsaga Formation), Telemark, Southern Norway”, Sedimentary Geology, Vol. 236, No. 36, pp. 239-255.
- Landwehr, K. & Rhoads B.l. (2003), “Depositional Response of a Headwater Stream to Channelization, East Central Illinois, USA”. River Research and Application, Vol. 19, No. 2, pp. 77-100.
- Le Pera, E. & Sorriso-Valvo, M. (2000), “Weathering, Erosion and Sediment Composition in a High Gradient River, Calabria”, Italy Earth Surface Processes and Landform, Vol. 25, No. 8, pp. 277-292.
- Lewin, J. & Brewer, P.A. (2002), “Laboratory Simulation of Clast Abrasion”, Earth Surface Processes and Landform, Vol. 27, No. 6, pp. 145-164.
- Lisle, T.E.; Iseya, F. & Ikeda, H. (1993), “Response of Channel with Alternate Bars to a Decrease in Supply of Mixed-size Bed Load: A Fume Experiment”, Water Resources Research, Vol. 29, No. 4, pp. 3623–3629.
- Miall, A.D. (2006), “The Geology of Fluvial Deposits-Sedimentary Facies, Basin Analysis and Petroleum Geology”, Springer-Verlag, Berlin, 582 p.
- Miall, A.D. (2000), “Principle of Sedimentary Basin Analysis”, Springer-Verlag, 668 p.
- Nelson, P.A.; Venditti, J.G.; Dietrich, W.E.; Kirchner, J.W.; Ikeda, H.; Iseya, F. and Sklar, L.S. (2009). “Response of Bed Surface Patchiness or Educations in Sediment Supply”, Journal of Geophysics Research, 114, F02005, DOI: 10.102/2008JF001144, 18P.
- Nicols, G. (2009), “Sedimentology and Stratigraphy”, Blackwell Science Ltd, 355p.
- Okeyode, I. & Jibiri, N. (2012), “Grain Size Analysis of the Sediments from Ogun River, South Western Nigeria”, Earth Science Research, Vol. 2, No. 1, pp. 43-51.
- Parker, G. (1991), “Selective Sorting and Abrasion of River Gravel: Theory (Part I)”, Journal of Hydraulic Engineering, Vol. 117, No. 2, pp. 131-149.
- Rengers, F. and Wohl, E. (2007), “Trend of Grain Sizes on Gravel Bars in the Rio Chagres, Panama”, Geomorphology, Vol. 83, No. 6, pp. 282-293.
- Rice, S.P. & Church, M. (2010), “Grain-size Sorting within River Basin Relation to Downstream Fining along a Wandering Channel”, Sedimentology, Vol. 57, No. 2, pp. 232-251.
- Sainath P.A.; Shashikant I.B.; Pragati P.D. & Ravindra D.G. (2012), “River Change Detection and Bank Erosion Identification Using Topographical and Remote Sensing Data. International, Journal of Applied Information Systems, Vol. 3, No. 1, pp. 1-7.
- Sear, D.A. & Newson, M.D. (2003). “Environmental Change in River Channels: A Neglected Element, Towards Geomorphological Typologies, Standard and Monitoring”, Science of the Total Environmental, Vol. 310, No. 36, pp. 17 -23.
- Siddiqui, A. & Robert, A. (2010), “Thresholds of Erosion and Sediment Movement in Bedrock Channels”, Geomorphology, Vol. 118, No. 14, pp. 301-313.
- Sneed, E.d. & Folk, R.L. (1958). “Pebbles in the Lower Colorado River, Texas, a Study in Particle Morphogenesis”, Journal of Geology, Vol. 66, No.8, pp. 114-150.
- Snelder, T.H.; Lamouroux, N. & Pella, H. (2011), “Empirical Modeling of Large Scale Patterns in River Bed Surface Grain”, Geomorphology, Vol. 127, No. 15, pp. 189-197.
-Wohl, E. & Merritt, D.M. (2008), “Reach-scale Channel Geometry of Mountain Streams”, Geomorphology, Vol. 93, No. 8, pp. 168-185.