نوع مقاله : پژوهشی
نویسندگان
1 استادیاردانشکده علوم طبیعی دانشگاه تبریز، تبریز
2 دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه تبریز، تبریز
چکیده
تخمین دقیق پارامترهای هیدروژئولوژیکی مانند هدایت هیدرولیکی یکی از مهمترین بخش مطالعات هیدروژئولوژی میباشد که برای مدیریت و حفاظت دقیق از منابع آب زیرزمینی بسیار ضروری است. تا حال روشهای مختلف صحرایی و آزمایشگاهی برای تخمین هدایت هیدرولیکی ارائه شده است که عموماً با استفاده از دادههای هیدروژئولوژیکی انجام میشوند. از این میان بهترین و کاملترین روش، روش صحرایی آزمون پمپاژ میباشد که بسیار وقتگیر و پرهزینه بوده و پارامترهای هیدروژئولوژیکی تخمین زده شده به وسیلهی آنها دارای عدم قطعیت ذاتی میباشند. لذا در این تحقیق تلاش شد تا از روشهای هوش مصنوعی مختلف مانند شبکهی عصبی مصنوعی (ANN)، فازی ممدانی (MFL)، فازی ساگنو (SFL) و سیستم استنتاج نرو-فازی تطبیقی (ANFIS) برای تخمین هدایت هیدرولیکی استفاده شود. در این مطالعه برای تخمین دقیق هدایت هیدرولیکی در دشت مراغه- بناب توسط این مدلها از دادههای ژئوفیزیکی به همراه داده های هیدروژئولوژیکی به عنوان ورودی مدلها استفاده شد و نتایج آنها با استفاده از معیارهای ارزیابی با هم مقایسه و بهترین مدل براساس مقدار RMSE انتخاب شد. بر این اساس مدل ANFIS با داشتن RMSE=1.12 در مرحلهی تست، نسبت به مدلهای دیگر قدرت بالایی در تخمین هدایت هیدرولیکی دارد. شعاع دستهبندی، تعداد قوانین فازی و تعداد دستهها در مدلهای فازی و نروفازی، از اهمیت بالایی برخوردار است. شعاع دستهبندی در مدل ANFIS، براساس کمترین مقدار RMSE برابر 4/0و تعداد قوانین فازی براساس تعداد دستهها 9 قانون اگر-آنگاه به دست آمد. روشهای ارائه شده در این مطالعه که کارآیی بالایی در تخمین هدایت هیدرولیکی در دشت مراغه-بناب نشان دادند، میتواند در تخمین هدایت هیدرولیکی در سایر دشتها با شرایط هیدروژئولوژیکی مشابه نیز مورد استفاده قرار بگیرند.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
A Comparison of the Performance of Artificial Neural Network, Fuzzy Logic and Adaptive Neuro-Fuzzy Inference Systems Models in the Estimation of Aquifer Hydraulic Conductivity. A Case Study: Maraghe-Bonab Aquifer
نویسندگان [English]
- Ata Allah Nadiri 1
- Saeed Yousefzadeh 2
1 Assistant Professor of Hydrogeology, University of Tabriz, Tabriz, Iran (Corresponding Author)
2 Master Student of Hydrogeology, University of Tabriz, Tabriz, Iran
چکیده [English]
An accurate estimation of the hydrogeological parameters such as hydraulic conductivity, which is essential for careful management and protection of groundwater resources, is an important part of hydrogeological studies. Various field and laboratory methods, generally done using hydrogeological data, have already been proposed for estimating hydraulic conductivity. One of the best and the most complete methods is the field pumping test which is very time-consuming and expensive. In addition, hydrogeological parameters estimated by it have an inherent uncertainty. In this study, we tried to use artificial intelligence methods, widely considered in recent years, such as artificial neural network (ANN), mamdani fuzzy logic(MFL), sugeno fuzzy logic(SFL), and adoptive neuro-fuzzy inference system (ANFIS) for the estimation of the hydraulic conductivity. In this study, for the accurate estimation of the hydraulic conductivity in Maraghe-Bonab plain by these models, geophysical and hydrogeological data were used as models' inputs. Their results were compared with the evaluation criteria, and the best model based on the RMSE was selected. Accordingly, the ANFIS model, compared to other models, with an RMSE of 1.12 in the test phase has high power in the estimation of the hydraulic conductivity. Radius of clustering, number of fuzzy rules, and number of clusters are very important in fuzzy and neuro-fuzzy models. Radius of clustering in the ANFIS model, based on the minimum RMSE amount, was equal to 0.4 and the numbers of clusters, based on if-then fuzzy rules, was 9. The methods presented in this study, which demonstrated superior performance in estimating hydraulic conductivity of Maragheh-Bonab plain, can be used in estimating hydraulic conductivity of other plains with similar hydrogeological conditions.
کلیدواژهها [English]
- Artificial intelligence
- Artificial neural network
- Fuzzy logic
- Neuro-fuzzy
- Hydraulic conductivity
مقدمه
محدودیت منابع آب سطحی، افزایش تقاضای مصرف آب همزمان با توسعهیافتگی جوامع و افزایش کشاورزی، محققیق حوزهی مطالعات آبهای زیرزمینی را وادار به مدلسازی، تخمین و پیشبینی شرایط هیدروژئولوژیکی حاکم بر آبخوانها ساخته است. برای ارزیابی و شناخت شرایط هیدروژئولوژیکی آبخوانها و حفاظت و مدیریت منابع آب زیرزمینی در حال و آینده، تخمین پارامترهای هیدروژئولوژیکی مانند هدایت هیدرولیکی از اهمیت ویژهای برخوردار هستند. روشهای مختلف هیدروژئولوژیکی برای تخمین این پارامترها وجود دارند که هر کدام در زمینههای مختلفی مورد استفاده قرار گرفته و از کارآیی نسبی برخوردار هستند. این روشها با وجود اینکه از مزایای مختلفی مانند شناخت شرایط زیرسطحی از طریق حفاری، برخوردار هستند اما وقت گیر و پرهزینه میباشند و به نیروی انسانی بیشتری نیاز دارند و همچنین به علت رفتار غیرخطی و شرایط ناهمگن و ناهمسان حاکم بر محیطهای هیدروژئولوژیکی، پارامترهای اندازهگیری شده به وسیله این روشها از عدم قطعیت ذاتی برخوردار میباشند. علاوه بر این تمام روشهای اخیر حاصل حل معادلات حاکم بر جریان آب زیرزمینی با روشها و با شرایط مرزی و قیود متفاوت و یا فرمولهای تجربی بود. برای غلبه بر نواقص موجود در این روشها، در چند سال اخیر مدلهای هوش مصنوعی (AI)[1] به طور گستردهای در تخمین پارامترهای هیدروژئولوژیکی مورد استفاده قرار گرفتهاند. این متدها برخلاف آزمونهای صحرایی و آزمایشگاهی، دارای این قابلیت هستند که در زمانی کوتاهتر با صرف هزینه کمتر و با دادههای در دسترس محدود، تخمین قابل قبولی از پارامترهای هیدروژئولوژیکی مانند هدایت هیدرولیکی ارائه دهند. بررسی مطالعات انجام گرفته در این زمینه، موفقیت متدهای هوش مصنوعی مانند منطق فازی، شبکهی عصبی مصنوعی را (متقیان و محمدی، 2011: 177-170، مختاری و همکاران، 1391: 353-345) و نرو-فازی که ترکیبی از منطق فازی و شبکهی عصبی مصنوعی میباشد (هانگ و همکاران 2009، ندیری و همکاران، 2014: 523) که برای تخمین پارامترهای مختلف هیدروژئولوژیکی مانند هدایت هیدرولیکی و تخلخل و غیره مورد استفاده قرار گرفتهاند، نشان میدهد. توتمز و خطیباوغلو[2] (2007) برای پیشبینی هدایت هیدرولیکی در آبهای زیرزمینی از روش نروفازی استفاده کردند. آنها برای این کار از میزان یونهای مثبت در آب زیرزمینی استفاده کردند. نتیجهگیری آنها نشان داد که مدل نروفازی میتواند حتی در صورت عدم وجود دادههای کافی، کارایی قابل قبولی را نشان دهد. شباهت قوانین حاکم بر جریان الکتریکی مانند قانون اهم با قوانین حاکم بر جریان آب زیرزمینی در محیط متخلخل مانند قانون دارسی و همچنین شباهت پارامترهای مؤثر بر جریان الکتریکی و جریان آب زیرزمینی مانند هدایت الکتریکی و هدایت هیدرولیکی، این امکان را به وجود آورده که با توجه به این شباهت، بتوان با استفاده از دادههای ژئوفیزیکی، پارامترهای مؤثر بر جریان آب زیرزمینی مانند هدایت هیدرولیکی را تخمین زد. در نتیجه؛ استفاده از دادههای ژئوفیزیکی به عنوان پارامترهای ورودی مدلهای هوش مصنوعی، دقت تخمین و پیشبینی به وسیلهی این مدلها را افزایش میدهد. بنابراین؛ با توجه به اینکه هریک از متدهای هوش مصنوعی، به صورت منفرد دارای قابلیتهای بالایی در تخمین پارامترهای هیدروژئولوژیکی میباشند، در این تحقیق سعی شده است مدلهای شبکه عصبی مصنوعی (ANN)، منطق فازی ساگنو و ممدانی (SFL, MFL) و سیستم استنتاج فازی-عصبی تطبیقی (ANFIS) در تخمین هدایت هیدرولیکی با به کارگیری دادههای ژئوفیزیکی مانند مقاومت ویژهی الکتریکی و همچنین دادههای هیدروژئولوژیکی، در دشت مراغه -بناب باهم مقایسه شوند.
معرفی منطقهی مطالعاتی
دشت مراغه-بناب در جنوب استان آذربایجان شرقی واقع شده است (شکل 1). مهمترین شهرهای آن مراغه و بناب میباشد. شهرستان مراغه در فاصلهی حدود 70 کیلومتری جنوب تبریز قرار دارد. وسعت کل محدوده بیش از 1000 کیلومتر مربع میباشد که حدود 300 کیلومتر آن را دشت و پهنههای آبرفتی تشکیل میدهد و از نظر تقسیمبندی حوضههای آبریز کشوری، این محدوده در حوضهی آبریز دریاچهی ارومیه قرار گرفته است. صوفی چای مهمترین رودخانه این محدوده میباشد و از ارتفاعات جنوبی کوههای سهند سرچشمه میگیرد که تا میانهی منطقهی مطالعاتی جهتی تقریباً شمالی-جنوبی داشته و از آنجا تا دریاچهی ارومیه دارای راستای عمومی شرقی-غربی میباشد. این منطقه از شمال با ارتفاعات سهند، از غرب به دریاچهی ارومیه، از شمال غرب به محدودهی عجب شیر و از شرق و جنوب به محدودهی ملکان میرسد. میانگین بارندگی سالانه در منطقهی مطالعاتی مراغه-بناب در ایستگاه سینوپتیک مراغه درحدود 330 میلیمتر در سال برای یک دورهی 50 ساله (1339-1388) گزارش شده است.
در حاشیهی دریاچهی ارومیه رسوبات دانهریز و پهنههای نمکی، کفههای تبخیری را تشکیل دادهاند. آبخوان دشت مراغه-بناب را رسوبات آبرفتی کواترنری تشکیل داده است (شکل 2). پارهای از سازندهای سنگی منطقه دارای تراوایی درز و شـکافاند. در سازنـدهای درز و شـکافدار منـطقه که بـه طور عـموم از جنس ولکانیکهای سهند و آهکهای شیلدار میباشند مقداری آب نفوذ کرده که به وسیلهی تعدادی چشمه با آبدهی ناچیز مشخص میگردد. نهشتههای آبرفتی دوران چهارم مهمترین سنگ مخزن آب زیرزمینی منطقهاند. آبخوان پیوستهای که در آبرفتهای دشت مراغه-بناب تشکیل شدهاند از جنوب شهر مراغه شروع شده و تا شورهزارهای دریاچهی ارومیه ادامه دارد به عنوان آبخوان اصلی دشت مراغه-بناب نامگذاری شده است.
براساس اطلاعات حاصل از بررسیهای ژئوفیزیکی و نتایج حفاری چاههای اکتشافی و مشاهدهای، آبخوان دشت مراغه-بناب از نوع آزاد و تکلایه میباشد. گـسترهی مـحدودهی آبـخوان در حدود 190 کیلومتر مربع بـرآورد شـده است. بهرهبرداری از آبخوان اصلی دشت به کمک تعدادی چاه عمیق و نیمهعمیق و تعدادی قنات و چشمه صورت میگیرد. تعداد نقاط برداشت از آبخوان محدودهی مطالعاتی 6841 حلقه چاه میباشد که از این تعداد 591 حلقه غیرفعال است. از مـجموع 6250 حلقه چاه فعال، تـعداد 60 حلقه چاه عـمیق و 6190 حـلقه چاه نیمهعمیق است.
علاه بر این، 108 رشته قنات وجود دارد که 60 رشته از آنها خشک شده است. تعداد چشمههای منطقه نیز 66 دهنه بوده که 15 دهنه از آنها خشک شده است. همچنین به علت فعالیت شهرکهای صنعتی که منابع آبهای زیرزمینی را در معرض آلودگی به آلایندههای شیمیایی قرار داده است، به نظر میرسد که محافظت و بازیابی چاههای آب، مدیریت آبخوان و بهرهبرداری بهینه از آب زیزمینی در دشت مراغه-بناب باید بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد. برای مدیریت و بهرهبرداری بهینه از آب زیرزمینی، شناخت شرایط هیدروژئولوژیکی آبخوان امری ضروری است. برای شناخت بهتر این شرایط باید پارامترهای مؤثر بر رفتار آبخوان با دقت بیشتری پیشبینی و تخمین زده شوند که یکی از با اهمیتترین این پارامترها هدایت هیدرولیکی میباشد. برای تشخیص خصوصیات هیدروژئولوژی منطقه، مطالعات ژئوفیزیک و حفاریهای اکتشافی به صورت مجزا مورد توجه قرار گرفتهاند.
شکل (1) موقعیت جغرافیایی منطقه مطالعاتی
شکل (2) نقشهی زمینشناسی منطقهی مطالعاتی
مطالعات ژئوفیزیک انجام گرفته در دشت مراغه-بناب به روش ژئوالکتریک بوده که توسط شرکت مهندسین مشاور آب و خاک (1354) انجام گرفته است و طی آن 68 سونداژ در راستای 12 پروفیل ژئوالکتریک برداشت شده است. ضخامت اشباع رسوبات از جمله پارامترهای موثر در تخمین هدایت هیدرولیکی میباشد که برای به دست آوردن آن با توجه به مطالعات ژئوفیزیک انجام شده، نقشه هم ضخامت آبرفت تهیه گردید. براساس این مطالعات، ضخامت آبرفت از کمتر از 10 متر تا بیش از 70 متر میباشد و شامل نهشتههای کنگلومرایی با جورشدگی ضعیف و سیمان رسی-ماسه ای هستند.
در دشت مراغه-بناب تعداد 6 حلقه چاه اکتشافی و 6 حلقه چاه پمپاژ حفاری شده است. عمیقترین چاه اکتشافی با 72 متر عمق در روستای قلعهی خالصه قرار دارد. همچنین بر روی 6 حلقه از چاههای اکتشافی که دارای پیزومتر نیز بودند، آزمایش پمپاژ انجام گرفته است.
مواد و روشها
دادههای ورودی برای مدلهای هوش مصنوعی در دشت مراغه-بناب، دادههای ژئوفیزیکی و هیدروژئولوژی شامل: مقاومت ویژه عرضی (Rt)، هدایت الکتریکی (EC)، ضخامت اشباع (B) و UTM(X) و UTM(Y) نقاط برداشت هدایت هیدرولیکی میباشند. این دادهها از سازمان آب منطقهای استان آذربایجان شرقی تهیه و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. در دشت مراغه-بناب تعداد 80 هدایت هیدرولیکی از طریق آزمون پمپاژ با دبی ثابت و متغیر اندازهگیری شده است. مقدار حداکثر هدایت هیدرولیکی برابر با 26/39 متر بر روز و مقدار حداقل آن برابر 27/. متر بر روز تخمین زده شدهاند. تقسیم بندی دادهها در مدلهای هوش مصنوعی برای تخمین هدایت هیدرولیکی به این صورت انجام شد که 80% دادهها برای مراحل آموزش و 20% دادهها برای آزمایش اختصاص داده شدند که روش انتخاب دادهها دستی بود. هدایت هیدرولیکی در سفرههای آزاد با مقادیر ضخامت اشباع سفره، مقاومت ویژه عرضی و هدایت الکتریکی رابطه دارد. همچنین با تلفیق دادههای نتایج چاهپیمایی و مطالعات ژئوفیزیک، مشخص شد ضخامت اشباع آبخوان حداکثر تا کمی بیش از 40 متر میرسد. براساس مطالعات ژئوفیزیک انجام گرفته در این دشت، دادههای مقاومت ویژه عرضی و نقشه هم ضخامت رسوبات در دسترس است. این پارامترها نیز به عنوان ورودی و مرتبط با هدایت هیدرولیکی میباشند. مقاومت الکتریکی ظاهری دارای دو مؤلفه اصلی مقاومت طولی (RL) و مقاومت عرضی (RT) میباشد که به ترتیب تغییرات پارامترهای هیدروژئولوژیکی جانبی و عمقی را نشان میدهند. لذا مقاومت الکتریکی عرضی با مقادیر هدایت هیدرولیکی مرتبط میباشد. هدایت الکتریکی مورد استفاده در این تحقیق از نتایج آزمایشات هیدروشیمی حاصل از اندازهگیری 37 نمونه در سال 1387 به دست آمد. بر این اساس ورودی مدلها عبارتند از: مقاومت الکتریکی عرضی، ضخامت اشباع، هدایت الکتریکی و موقعیت جغرافیایی نقاط اندازهگیری هدایت هیدرولیکی بودند. مقادیر مقاومت الکتریکی، ضخامت اشباع و هدایت الکتریکی در محل نقاط اندازهگیری هدایت هیدرولیکی، با استفاده از درونیابی به روش کریجینگ در محیط نرمافزار ArcGIS انجام گرفت.
روشهای هوش مصنوعی
تعداد مختلفی متدهای هوش مصنوعی وجود دارند که به طور گستردهای جهت تخمین هدایت هیدرولیکی مورد استفاده قرار گرفتهاند. در این تحقیق برای تخمین هدایت هیدرولیکی با استفاده از دادههای ژئوفیزیکی، بر روی مقایسهی متدهای شبکههای عصبی مصنوعی ((ANNs، منطق فازی (FL) و سیستم استنتاج فزی-عصبی تطبیقی (ANFIS) تمرکز شده است. در ادامه، هریک از مدلها به طور خلاصه، شرح داده شدهاند.
ـ منطق فازی (FL)
روش مدلهای فازی میتوانند به عنوان روشی کارا در کاهش خطا و تخمین دقیق پارامترهای هیدروژئولوژیکی محسوب شود (ندیری و همکاران، 1393: 215). فرایندهای کلی مدلسازی توسط سیستمهای فازی شامل سه بخش اصلی است: الف) فازی کردن دادهها. این کار با تعریف تابع عضویت انجام میشود، ب) ایجاد ارتباط بین دادههای ورودی و دادههای خروجی. این کار با ایجاد یک سری قوانین فازی مانند قانون "اگر-آنگاه" ایجا میشود، تجمیع نتایج سیستم و نافازیسازی. این کار به وسیلهی عملگرهای فازی که شامل and و or و not هستند، انجام میگیرد. عملگر AND به دو صورت کمینهسازی (min) و وزندهی (prod) و عملگر or نیز به صورت بیشینهسازی عمل میکند. مدل فازی به روشهای مختلف ممدانی و ساگنو قابل اجرا است. تفاوت مدل فازی ساگنو و ممدانی در خروجی آنها است، به این معنی که تابع عضویت خروجی سیستم فازی ساگنو به صورت رابطه خطی میباشد که توسط روش دستهبندی به دست میآید. تابع عضویت خروجی ممدانی نیز باتوجه به نوع و ماهیت دادهها و مطالعه، میتواند متفاوت باشد، مانند تابع عضویت گوسین. اولین مرحله در ایجاد یک مدل فازی، دستهبندی دادهها میباشد که بستگی به نوع مدل فازی مورد استفاده دارد و میتوان از روشهای دستهبندی مختلف استفاده کرد که از آن جمله میتوان به روش subtractive برای مدل ساگنو و روش fuzzy C-means برای مدل ممدانی اشاره کرد (ندیری و همکاران، 1393: 215).
ـ شبکههای عصبی مصنوعی (ANNs)
در این تحقیق از یک شبکهی عصبی پرسپترون چندلایه که کارآیی آن در تحقیقهای قبلی به اثبات رسیده (مختاری و همکاران، 1391: 352)، استفاده شده است. به طور کلی یک شبکهی عصبی مصنوعی پرسپترون دارای سهلایه میباشد که این لایهها از طریق نودها به همدیگر متصل میشوند. این لایهها شامل: لایهی ورودی[3] که ورودیهای مدل را شامل میشود. لایهی میانی یا لایهی مخفی[4] محل انجام پردازش بر روی دادههای ورودی میباشد. لایهی خروجی[5] که خروجی مدل را معرفی میکند. تعداد ورودیها در لایه اول و همچنین تعداد لایههای میانی میتوانند متغیر باشند. در لایهی میانی چندین نود پردازشگر وجود دارد که هر یک از نودهای ورودی به تکتک نودهای میانی متصل میشوند و بعد از پردازش بر روی ورودیها در لایهی میانی، خرجی مدل در لایهی خروجی معرفی میشود. در این مطالعه با استفاده از روش آزمون و خطا تعداد بهینهی نرونهای لایهی میانی (9نرون) تعیین شد. همچنین مدل ANN مورد استفاده دارای تابع آموزشی TRAINLM و تابع محرک TANSIG بود که با این شرایط، بهترین کارایی را نشان داد (نورانی و همکاران، 2008، الف(a)، نورانی و همکاران، 2008: 329-319،ب(b)، ندیری و همکاران، 2013: 1482، 2014: 522). در شبکههای عصبی مصنوعی با توجه به اینکه وارد کردن دادهها به صورت خام قابل پردازش نیست، لذا در آموزش شبکه، نرمالیزه کردن دادهها قبل از اعمال شبکهی بسیار مهم است. برای پیشگیری از چنین شرایطی و همچنین به لحاظ یکسانسازی ارزش دادهها برای شبکهی عمل نرمالسازی دادهها مطابق رابطهی (1) انجام شد.
رابطهی (1)
ـ سیستم استنتاج نرو-فازی تطبیقی (ANFIS)
مدل شبکهی عصبی مصنوعی (ANNs) زمانی کارآیی بهتری از خود نشان میدهد که اطلاعات و دادههای کافی وجود داشته باشد. این مدل از دادههای مشاهداتی قبلی برای آموزش شبکه استفاده میکند بنابراین کمبود اطلاعات و دادهها، کارآیی سیستم را کاهش میدهد. همچنین به دلیل اینکه شبکهی عصبی مصنوعی مقادیر وزن خود را به صورت تصادفی در نظر میگیرد، ممکن است در طی فرایند آموزش در حداقل محلی (local minima) گرفتار شود که در نهایت باعث میشود شبکهی خوب آموزش ندیده و کارآیی لازم را نداشته باشد. در حالی که سیستم استنجاج فازی (FIS) برای مدلسازی به قوانین زبانی به عنوان اطلاعات اولیه نیاز دارد. علاوه بر این، متغیرهای ورودی و خروجی در این مدل به صورت زبانی توصیف میشوند. بنابراین اگر اطلاعات ناقص و متناقض باشند، سیستم فازی باید با این شرایط وفق داده شود ولی از آنجایی که روش رسمی برای این کار وجود ندارد، بنابراین با روشهای ابتکاری این کار را انجام میدهد. این کار معمولاً وقتگیر و دارای خطا میباشد. مزایا و معایب ANNs و FIS توسط نااوک و کراس (ناووک و کراس، 1999: 159) توصیف شده است. سیستم استنتاج فازی-عصبی تطبیقی که در سال 1992 توسط جانگ مطرح شد از ترکیب قابلیت تولید قوانین فازی مدل FIS و قابلیت آموزش شبکه در مدل ANNs ایجاد میشود و به این ترتیب میتواند بر معایب هر یک از این مدل ها غلبه کند. ANFIS با محدودیتهای کمتری نسبت به مدلهای ANNs و FIS در زمینههای مختلفی از جمله در مطالعات آبهای زیرزمینی مانند تخمین پارامترهای هیدرولیکی، میتواند نتایج بهتری ارائه دهد.
ـ ساختار ANFIS
برای شناخت از ساختار و طرز کار ANFIS آشنایی با سیستم منطق فازی و شبکههای عصبی مصنوعی ضروری است .اگر سیستم ANFISدارای 2 ورودی x و y و یک خروجی f باشد برای مدل فازی ساگنو درجه اول، مجموعه قوانین معمولی سیستم فازی به صورت 2 قانون اگر- آنگاه به شکل زیر در میآید:
رابطهی (2)
رابطهی (3)
Pi و qi و ri پارامترهای متأخر نامیده میشوند که در طول فرایند آموزش تعیین میشوند. Fi نیز به عنوان خروجی محیط فازی میباشد که توسط قوانین فازی مشخص میشود. معادلات حاکم بر لایههای مختلف مدل نروفازی توسط ندیری و همکاران، (2014: 521) ارائه شده است.
بحث و نتایج
اطلاعات و دادههای آزمایشات پمپاژ و مطالعات ژئوفیزیک انجام گرفته در دشت مراغه-بناب از سازمان آب منطقهای آذربایجانشرقی جمعآوری شد. تعداد 80 دسته داده شامل مقادیر مقاومت ویژه عرضی، هدایت الکتریکی، ضخامت اشباع و UTM(X) و UTM(Y) نقاط برداشت هدایت هیدرولیکی، به دست آمد. از میان 80 دسته داده، 65 دسته داده برای مرحله آموزش و 15 دسته داده برای مرحلهی آزمایش انتخاب شدند.
ـ نتایج مدلFL
در این تحقیق از دو روش فازی مختلف ممدانی (MFL) و ساگنو (SFL) برای پیشبینی هدایت هیدرولیکی در آبخوان مراغه-بناب استفاده شد. اولین مرحله در این روش، دستهبندی دادهها و تعیین توابع عضویت است که در این تحقیق از روش کاهشی[6] برای مدل ساگنو استفاده شد که روشی مفید در دستهبندی دادهها و تعداد قوانین در تحقیقات اخیر بوده است (ندیری و همکاران، 2014: 521، چیو، 1994: 270). پارامتر اصلی در این روش دستهبندی برای تعیین دستهها و قوانین اگر-آنگاه، شعاع دستهبندی است. مقادیر این پارامتر بین صفر و یک میباشد. کاهش این پارامتر باعث افزایش دستهها و قوانین و افزایش آن به سمت یک باعث کاهش دستهها و قوانین خواهد بود (چیو، 1994: 273). بازده مدل فازی بستگی به تعیین شعاع بهینهی دستهبندی دارد که مقدار بهینهی آن 4/0 تعیین شد. بر این اساس دادهها به 8 دسته تقسیم و 8 قانون اگر-آنگاه تعیین شد. تابع عضویت استفاده شده برای مدلسازی فازی مقادیر هدایت هیدرولیکی، تابع گوسین بود. تابع عضویت خروجی مدل ساگنو تابعی خطی است که براساس ورودیها ساخته میشود. در مدل ممدانی از روش دستهبندی FCM استفاده شد. در این روش نیز تعداد دستههای بهینه براساس کمترین مقدار RMSE، به صورت جدول (1) است.
جدول (1) مقدار تعداد دستهها بر اساس مقادیر RMSE
Mean RMSE |
Test RMSE |
Train RMSE |
Cluster No. |
29/4 |
81/4 |
77/3 |
23 |
در این روش نیز تابع عضویت ورودی و خروجی، تابع گوسین بود. مقادیر ضریب تعیینی نیز که با استفاده از معادلهی نَش محاسبه شد برای مدلهای ممدانی و ساگنو در مرحلهی آموزش برابر 75/0 و 93/0 بود. نقشهی توزیع مقادیر هدایت هیدرولیکی پیشبینی شده به وسیلهی مدل ساگنو در شکل 3-الف نمایش داده شده است.
ـ نتایج مدل ANNs
در این تحقیق از شبکهی عصبی پرسپترون چندلایه با الگوریتم لونبرگ-مارکوارت (MLP-LM) استفاده شد. ساختار ANN مورد بررسی در این تحقیق دارای 5 گره ورودی (منطبق بر تعداد ورودیها) و 9 گره میانی میباشد. تعداد گرههای میانی براساس روش آزمون و خطا و بهینهترین حالت مدل انتخاب شد. همچنین از تعداد تکرار 500 که شبکهی مورد نظر در این مقدار مناسبترین عملکرد و کمترین خطا را دارد، استفاده شد. پس از نرمالیزه کردن دادهها و اجرای مدل میزان ضریب تعیین (R^2) و مجذور میانگین خطای مربعات (RMSE) و ضریب همبستگی حجمی، محاسبه و در جدول (1) نشان داده شد. همچنین نتایج مدلسازی به صورت نقشهی توزیع مقادیر هدایت هـیدرولیکی حاصل از مـدل ANN در شـکل 3-ب ارائه شده است.
ـ نتایج مدل ANFIS
برای تخمین هدایت هیدرولیکی با ANFIS، شبکه ای با 5 متغیر ورودی شامل UTMX، UTMY، مقاومت ویژهی عرضی، ضخامت اشباع و هدایت الکتریکی، انتخاب شد. تنها خروجی مدل نیز هدایت الکتریکی میباشد. مدلسازی با استفاده از کدنـویسی در محیط نـرمافزار متلب (MATLAB) انـجام گـرفت. الگوریـتم خوشهبندی (روش دستهبندی) مورد استفاده در این مطالعه، روش کاهشی میباشد. پارامتر اصلی در این روش دستهبندی برای تعیین دستهها و قوانین اگر-آنگاه، شعاع دستهبندی است. مقادیر این پارامتر بین 0 و 1 میباشد. بازده مدل بستگی به شعاع دستهبندی دارد که مقدار بهینه آن در این تحقیق 4/. تعیین شد. همچنین؛ نقطه حیاتی در طراحی پایگاه قوانین، انتخاب تعداد قوانین فازی است. زمانی که یک سیستم فازی با استفاده از دستهبندی فازی ساخته میشود، هر دسته به یک قائده فازی مربوط میشود. بنابراین تعداد دستهها، تعداد قوانین فازی را مشخص میکند. براین اساس دادهها به 9 دسته تقسیم و 9 قانون اگر-آنگاه تعیین شد. نوع مدل فازی به کار رفته در ساختار ANFIS مورد مطالعه از نوع ساگنو است که براین اساس تابع عضویت خروجی نیز خطی میباشد. بعد از اجرای مدل ANFIS و تخمین هدایت هیدرولیکی، نقشهی پراکندگی هدایت هیدرولیکی حاصل از این مدل تهیه شد (شکل3-ج). با توجه به شکل 3، قسمت شرقی آبخوان که محل ورودی رودخانهی صوفی چای نیز میباشد، منتهی است به ارتفاعات. در این محل، نزدیک بودن به ارتفاعات و محل تغذیهی آبخوان لذا این مناطق با دانهبندی درشتتر دارای هدایت هیدرولیکی بالاتری نسبت به مرکز دشت خواهد بود. به همین دلیل در قسمتهای مرکزی با کاهش مقدار هدایت هیدرولیکی مواجه هستیم.
شکل (3) نقشهی توزیع هدایت هیدرولیکی. الف) مدل ساگنو، ب) مدل ANN. ج) مدل ANFIS
با توجه به محاسبات و نتایج به دست آمده برای انواع مدلهای مورد بحث در این مطالعه، معیارهای ارزیابی برای هر یک از این مدلها در هر یک از مراحل آموزش و آزمایش مربوط به آنها در جدول (2) خلاصه گردید. براین اساس میتوان کارآیی هریک از مدلها را با همدیگر مقایسه کرد.
جدول (2) خلاصه نتایج مدلهای هوش مصنوعی
ANFIS |
MFL |
SFL |
ANN |
مدل |
||||
R^2=0.99 |
آموزش |
R^2=0.75 |
آموزش |
R^2=0.99 |
آموزش |
R^2=0.91 |
آموزش |
معیار ارزیابی |
RMSE=0.23 |
RMSE=3.77 |
RMSE=0.23 |
RMSE=1.08 |
|||||
IVF=1 |
IVF=1.11 |
IVF=1 |
IVF=0.99 |
|||||
R^2=0.85 |
آزمایش |
R^2=0.72 |
آزمایش |
R^2=0.93 |
آزمایش |
R^2=0.89 |
آزمایش |
|
RMSE=1.12 |
RMSE=4.81 |
RMSE=2.3 |
RMSE=2.87 |
|||||
IVF=0.99 |
IVF=1.13 |
IVF=0.99 |
IVF=0.87 |
نتیجهگیری
بر اساس تحقیق انجام یافته در خصوص مقایسه کارآیی روشهای مختلف هوش مصنوعی در تخمین پارامترهای هیدروژئولوژیکی، واضح است که توانایی این تکنیکها با توجه به ساختارهای مختلف آنها و نیز طبیعت مسئلهی مورد نظر، متفاوت است. با انتخاب نوع و تعداد مناسب ورودیها و نیز استفاده از نوع مناسب و سازگار تکنیکهای هوش مصنوعی، میتوان گفت که این تکنیکها ابزاری مناسب و کارا برای تخمین پارامترهای هیدروژئولوژیکی مانند هدایت هیدرولیکی میباشند. نتایج این تحقیق شامل؛ منطق فازی (FL) که خود شامل دو نوع مدل فازی ممدانی (MFL) و فازی ساگنو (SFL) است، مدل شبکهی عصبی مصنوعی (ANN) با ساختار پرسپترون سه لایه با الگوریتم LM و سیستم استنتاج فازی-عصبی تطبیقی (ANFIS) میباشد. در اجرای مدل شبکهی عصبی مصنوعی، تعیین تعداد نرونها در لایهی میانی از اهمیت ویژهای برخوردار است. در این مورد نمیتوان قانون صریحی برای تعیین تعداد نرونها بیان نمود. مدل ANFIS که ترکیبی از مدلANN و FIS میباشد،که با استفاده از توانایی هر دو مدل میتواند نتایج بهتری ارائه دهد. مقادیر بهینهی شعاع دستهبندی و نوع توابع عضویت در مدلهای فازی (MFL و SFL) که از پارامترهای تأثیرگذار در عملکرد این مدلها میباشند، بر اساس کمترین مقدار خطا تعیین شد. براین اساس مقدار شعاع دستهبندی برابر با 4/0 برای مدل SFL بود که منجر به ایجاد 8 دسته شد و تعداد دستههای بهینه برای مدل MFL 23 دسته تعیین شد. در انتخاب مدل مناسب، براساس مقادیر R^2 و RMSE و IVF میتوان بهترین روش را برای تخمین هدایت هیدرولیکی در دشت مراغه-بناب انتخاب کرد. با توجه به این مقادیر، روش ANFIS با دارا بودن مقادیر RMSE کمتر و R^2 و IVF نزدیک به یک، میتواند به عنوان بهترین روش انتخاب شود. براساس این نتایج روشهای مختلف هوش مصنوعی میتوانند با استفاده از دادههای ژئوفیزیکی، برای تخمین بهتر و دقیقتر هدایت هیدرولیکی، با کارآیی بالایی نسبت به مدلهای کلاسیک، مورد استفاده قرار گیرند و خطای اندازهگیری را به طور قابل ملاحظهای کاهش دهند. همچنین مقایسه بین متدهای هوش مصنوعی مورد استفاده در این تحقیق، نشان داد که هریک از این متدها به صورت انـفرادی دارای قابلیت بالایی در تخمین هـدایت هیدرولیکی با اسـتفاده از دادههای ژئوفیزیکی هستند. بنابراین با توجه به نتایج ارزیابی مدلها براساس IVF، R^2 و RMSE، میتوان بهترین روش را برای تخمین هدایت هیدرولیکی در دشت مراغه-بناب و سایر دشتهای مشابه به کار گرفت. همچنین توصیه می گردد برای گسترش استفاده از روش ارائه شده در این تحقیق نیاز به افزایش و تدقیق دادههای پمپاژ در دشتهای مختلف میباشد.