Authors

Abstract

Sayyad Asghari[1]*
Batool Zeinali[2]
Saleh Asghari[3]
Abstract
The location of human settlements and other facilities created by human are affected by Environmental factors, particularly geomorphology and geology. Today, as a result of population growth, development of construction is inevitable and the adverse impact of human needs on the ground as well as operation of areas around city and villages for creating of home and economic and industrial facilities have increasing expansion. Meanwhile, a plurality of geomorphological factors and dynamics of the natural environment makes difficult possibility of assessment all factors in order to recognize the best location for the placement elements of development. So the use of efficient methods of evaluation will be the most important measures for better planning. Accordingly, the aim of present study is using from Topsis method to locate the best places of natural and geomorphologic structure for future development of Urmia. In this study with entering of area data layers to the ARC GIS and based on topographic factors, the most important constraint of morphological Urmia, was diagnosed three sites suitable for development that proposed sites using natural and morphological components and by techniques Fuzzy ANTROPY (for index weighting) and TOPSIS (to prioritize sites) were evaluated. According to research, site C in the eastern part of the city by a factor of 0.76877 CI as the best place in Urmia is intended for future development.



[1]- Assistant of Geomorphology, Urmia University, (Corresponding Autor), Email:s.asghari@urmia.ac.ir.


[2]- Assistant of Climatology, University of Mohaghegh Ardabili..


[3]- Ph.D Student of Geography and Rural Planning, Kharazmi University.

Keywords

مقدمه

یکی از بدیهیات که در اصل، سنگ زیربنای مفهوم توسعه­ی پایدار سکونتگاه­های انسانی را تشکیل می­دهد، وابستگی بی­چون و چرای این سکونتگاه­ها به طبیعت است؛ در مقیاس کلان، وابستگی نوع بشر به طبیعت، گستره­ی بسیار وسیع و متنوعی را دربر می­گیرد؛ در نتیجه در بخش مهمی از این گستره، امکان اثرگذاری هم وجود دارد؛ بنابراین به همان اندازه که نوع بشر با طبیعت ارتباط دارد و به آن وابسته است، به همان مقدار هم در آن اثر می­گذارد. از کوچک­ترین نوع فعالیت که ممکن است کندن ریشه­ی یک علف یا خراش کوچک روی قطعه سنگی باشد گرفته تا بزرگ­ترین و وسیع­ترین فعالیت­ها مانند ایجاد کلان شهرها، گستره اثرگذاری مستقیم نوع بشر در طبیعت است (حیدری­فر، 1391: 163). تردیدی نیست که عوامل طبیعی متنوع در ایجاد و پذیرش سکونتگاه‌ها و توسعه­ی‌ فیزیکی و فضایی و ارتباطات به صورت‌های گوناگون عمل می‌کنند که در مکان‌های مختلف آثار مثبت آن بارز و اثرهای منفی نیز سبب محدودیت گردیده است (زمردیان، 1378: 7).  اما در ایجاد، شکل‌گیری و پراکنش جمعیت و سکونتگاه‌های انسانی به ‌طور قطع‌ نمی‌توان تنها یک عامل را اصل دانست، بلکه عوامل مختلف در یک ارتباط متقابل باعث پیدایش‌ نوعی الگوی توزیع و استقرار سکونتگاه‌ها و جمعیت در پهنه فضا می‌شود؛ اگرچه ممکن است‌ تأثیر یک عامل در میان عوامل مختلف مشهودتر باشد. اما آنچه بستر سکونت و پذیرش جمعیت و در نهایت پایابی‌ فعالیت را مهیا می‌سازد و حتی سبب تنوع و ارتقاء سطح زندگی می‌شود، وضعیت ژئومورفولوژیکی محیط (نظیر: سطح زمین و ارتفاع و چگونـگی شیب آن) است که از ناحیه‌ای به ناحیه­ی دیگر تفاوت دارد (رحمانی، 1383: 142). در واقع ویژگی­های ژئومورفولوژیک یک مکان جغرافیایی نه تنها در پراکندگی و یا تجمع فعالیت­های انسانی مؤثر است بلکه یک عامل مؤثر در شکل و سیمای فیزیکیِ ساخت­های فضایی نیز به شمار می­آید (بارتلوس، 2007: 1355)[1].  به همین دلیل برنامه­های عمرانی که جهت توسعه­­ی مکان­های سکونتی صورت می­گیرد بدون توجه به عوامل و نیروهای مؤثر و شناخت قابلیت­های محیطی عملاً موفقیت­آمیز نخواهد بود، زیرا این عناصر گاهی به عنوان عوامل منفی و خطرساز مکان جغرافیایی را مخاطره­آمیز و پر هزینه برای توسعه می­سازند (شیدگر، 1994: 12)[2] و گاهی ظرفیت­های مثبتی جهت توسعه و گسترش سکونتگاه­ها ارائه می­دهند. بنابر این ضرورت شناخت واحدها و فرایندهای ژئومورفولوژیکی جهت تجهیز و تشخیص نقاط مساعد از نقاط نامساعد و پر خطر در زمینه­ی گسترش فعالیت­های عمرانی نشان­دهنده­ی اهمیت مطالعات اصولی در این زمینه است (مولدر و همکاران[3]، 2001: 3418). در همین راستا، با عنایت به اینکه شهرها به عنوان گسترده­ترین عرصه­های سکونت بشر، زمین­های وسیع و گسترده­ای را به خود اختصاص می­دهند، مهم­ترین عرصه­ی برنامه­ریزی­های توسعه­ای به شمار می­آیند؛ این عـرصه­­ها با عنایت به وسعت قلمرو، از تـرکیب واحـدهای مختلف ژئومورفولوژی و  توپوگرافی تشکیل می­یابند (اسفندیاری و غفاری، 1393: 16). همچنان که مکان­یابی اولیه شهرها تحت تأثیر واحدهای ژئومورفولوژیکی (دشت، کوه، جلگه وغیره) و فرایندهای آن است، قطعاً گسترش و توسعه­ی فیزیکی شهرها نیز  باعث برخورد آنها با عناصر و واحدهای گوناگون ژئومورفولوژی خواهد شد (هارولد و کلارک[4]، 2005: 11). از سویی دیگر، شرایط زیستی شهرهای امروز را نمی­توان به یکباره بهبود بخشید؛ بهبود کیفیت محیط زیست شهرها مستلزم اقدامات و تدابیر بسیاری است که یکی از اجزای مهم در این راستا پیش­بینی تمهیدات اکولوژیکی بر اساس پتانسیل­های موجود می­باشد. برای مشخص کردن ویژگی­های موجود، ارزیابی تأثیر عـملیات ساختمانی و تأثیر نحوه استفاده از آنـها روی محیط زیست و سرانجام انـتخاب ابعاد پروژه­های ساختمانی و سازه­های خطی در حدی که حداقل اثرات زیان­بخش محیطی را در بر داشته باشد، الزامی است (کامیابی و همکاران، 1384: 69). با توجه به این که ژئومورفولوژی در برنامه­ریزی سکونتگاه­های شهری نقش عمده­ای دارد (شکل1) مؤلفه­های ژئومورفیک مؤثر در امر برنامه­ریزی، مکانیابی و تعیین سایت­های مناسب توسعه­ی شهری شامل موارد زیر می­باشند:

 

شکل (1) نقش ژئومورفولوژی در برنامه­ریزی سکونتگاه­های شهری

 

شکل(2) عوامل و فاکتورهای­های ژئومورفولوژیک مؤثر بر شهرها

 

عوامل و پدیده‌های ژئومورفولوژیکی بسته به موقعیت‌شان تأثیرات متفاوتی در شکل‌گیری و توسعه­ی شهرها در پی خواهند داشت (زمردیان، 1378: 23 و نادرصفت، 1379: 62) که در شکل (2) عوامل و فاکتورهای ژئومورفیک بیان شده است.

واحدهای ژئومورفیک با پویایی و دینامیسم محیط طبیعی در ارتباط هستند. بنابراین هر گونه اقدام در راستای توسعه و عمران شهرها، به نحوی با پدیده­ها و اشکال ژئومورفیک، و در نتیجه با پویایی و دینامیسم مذکور مواجه می­گردد. این فرایندها در قالب دو دسته: فرایندهای درونی و بیرونی (شکل 3)، قابل مطالعه می­باشند (نگارش، 1382: 147-138):

 

شکل (3) دینامیک­ها و فرایندهای ژئومورفولوژیک مؤثر در برنامه­ریزی سکونتگاه­های انسانی

در رابطه با موضوع محوری تحقیق حاضر که  انتخاب سایت­های توسعه­ی شهری بر مبنای مؤلفه­های ژئومورفولوژیکی می­باشد تحقیق جامعی در کشور صورت نگرفته است ولی بر مبنای تأثیر عواملی ژئومورفولوژیکی در جهت توسعه­ی شهری تحقیقات ارزنده­ای صورت گرفته که از آن­جمله اسفندیاری و غفاری (1393) کاربرد مدل تاپسیس را در فرایند تحلیل توان­های محیطی برای توسعه­ی شهری، شهرهای اردبیل، نیر، نمین و سرعین مورد مطالعه قرار دادند. رضایی­مقدم و همکاران (1389) محدودیت­های مورفولوژیکی توسعه­ی شهری اهر را با استفاده از مدل رقومی ارتفاعی طبقه­بندی کردند. ثروتی و همکاران (1388) در مطالعه­ای تنگناهای توسعه­ی فیزیکی شهر سنندج را با توجه به متغیرهای ژئومورفولوژیکی مورد بررسی و مطالعه قرار دادند. در این تحقیق به نقش متغیرهای ژئومورفولوژیکی در توسعه­ی فیزیکی شهر تأکید شده است. شایان و همکاران (1387) امکانات و محدودیت­های ژئومورفولوژیک در انتخاب محورهای توسعه­ی شهری شهر داراب را مورد بررسی قرار دادند. از اولین پیشگامان مطالعات ژئومورفولوژی نواحی شهری می­توان به مطالعات گسترده­ی کوک و همکاران[5] (1976، 1982) اشاره کرد این محققان، تحقیقات بسیار ارزشمندی در رابطه با ژئومورفولوژی نواحی شهری و اثرات توسعه­ی نواحی شهری بر اشکال ژئومورفولوژی و محدودیت­ها و امکانات عوامل ژئومورفولوژیکی انجام داده­اند. کانگ و مارستون[6] (2006) اثرات تغییرات کاربری اراضی نواحی شهری را بر روی موفولوژی مجرای  سه رودخانه در اوکلاهوما را بررسی کردند نتایج این تحقیق نشان داد که در حوضه­ی رودخانه­ای که بیشترین تغییرات کاربری اراضی (شهری شدن) اتفاق افتاده است، مورفولوژی مجرای رودخانه بیشترین میزان تغییرات را داشته است. گوها و همکاران[7] (2009) با استفاده از تصاویر ماهواره­ای و با اولویت قرار دادن فاکتورهای ژئومورفولوژیکی، سایت­های مناسب توسعه­ی شهری کوربا را تعیین کردند. غضنفرپور و همکاران (2013) سیستم­های ژئومورفیک متأثرکننده روند برنامه­ریزی و طراحی شهری کرمان و اثرات آن بر توزیع جمعیت و خدمات شهری را مورد مطالعه قرار دادند. بر این اساس، با عنایت به نقش انکارناپذیر عوامل محیط طبیعی و ژئومورفولوژیک در عرصه سکونتگاه­های بشری، پژوهش حاضر ضمن تبیین اهمیت و نـقش مؤثر عوامل طبیعی و ژئومورفولوژیک در برنامه­ریـزی­های عـمرانی، با بهره­گیری از تکنیک TOPSIS به مکانیابی و پیشنهاد بهترین مکان برای توسعه­ی آتی شهر ارومیه از نظر شاخص­های طبیعی پرداخته است.

- محدوده­ی مورد مطالعه

شهر ارومیه به عنوان محدوه­ی مورد مطالعه­ی تحقیق حاضر می­باشد. این شهر به عنوان مرکزیت استان آذربایجان غربی، در منتهی­الیه شمال غربی ایران، بر روی مدار ۳۷ درجه و ۳۲ دقیقه در نیم‌کره شمالی از خط استوا قرار گرفته است. همچنین این شهر روی نصف­النهار ۴۵ درجه و ۲ دقیقه طول شرقی از نصف‌النهار گرینویچ قرار دارد (شکل 4). ارومیه با داشتن موقعیت ممتاز جغرافیایی در ۲۰ کیلومتری دریاچه ارومیه قرار دارد. ارتفاع ارومیه ۱۳۳۲ متر از آب‌های آزاد است و در دشت واقع شده است که ارتفاعاتی چون کوه سیر، کوه قیزقلعه، کوه جهودها، کوه چهل مرشهیدان، کوه ماه، کوه علی پنجه­سی و کوه علی ایمان آن را احاطه کرده‌اند. در واقع ارومیه بین دریاچه ارومیه و دیواره کوه‌های غرب استان واقع شده است؛ بر این اساس مهم­ترین محدودیت طبیعی توسعه­ی شهر ارومیه وجود دیواره­ای از ارتفاعات در بخش غربی و جنوب غربی آن است (مهندسان مشاور طرح و آمایش، 1389). شهر ارومیه طبق سرشماری سال ۱۳۹۰ با ۶۶۷۴۹۹ نفر جمعیت، دهمین شهر پرجمعیت ایران و دومین شهر پرجمعیت منطقه­ی شمال‌غرب ایران به‌شمار می‌آید (مرکز آمار ایران، 1390)؛ که این امر، لزوم هدایت استقرار بافت­های کالبدی پذیرای جمعیت را در بسترهای مناسب به لحاظ توان­های محیطی که باید در قالب فرم­های منظم توسعه­ی شهری عینیت پیدا کند، بیش از پیش ضروری می­سازد.

 

شکل (4) موقعیت شهر ارومیه و استان آذربایجان غربی

مواد و روش­ها

- داده­ها و لایه­های مورد استفاده

این تحقیق مبتنی بر کارهای میدانی، توصیفی و تحلیلی است. ابزارهای تحقیق شامل نقشه­های توپوگرافی مقیاس 1:25000، نقشه زمین­شناسی منطقه با مقیاس 1:100000، نقشه­ی­ خاک و قابلیت اراضی شهرستان ارومیه با مقیاس 1:100000، داده­های مربوط به منابع آبی سطحی و زیر زمینی و تصاویر ماهواره­ای چند زمانه ماهواره­های لندست و Spot مـی­باشند. برای تهیه­ی لایه­های مورنیاز، مقایسه­ها زوجی و وزن­دهی به کلاس­های متغیرها، فازی­سازی عوامل، همپوشانی و پردازش تصاویر ماهواره­ای از نرم­افزارهای Arc GIS، ENVI و IDRISI Selva استفاده شد. متغیرهای مورد بررسی و ملاک ارزیابی در جدول (1) آورده شده است.


جدول (1) متغیرهای مورد بررسی و ملاک ارزیابی

متغیرها

ملاک ارزیابی

(X1): ارتفاع

ارتفاع بین 1000 تا 1350 برابر 9 و بالاتر از 1350 به صورت نزولی امتیازدهی شده است (رابطه­ی معکوس)

(X2): شیب

شیب صفر تا 5 درصد برابر 9 و بالاتر از 5 درصد به صورت نزولی امتیازدهی شده است (رابطه­ی  معکوس)

(X3): زمین­شناسی

ساختار زمین­شناسی بر حسب قابلیت برای توسعه­ی شهری از 1 تا 9 ارزشدهی شده که 1 کمترین و 9 بیشترین ارزش را داراست (رابطه­ی مستقیم)

(X4): فاصله از کانون­های لرزه­خیزی (گسل­ها)

هر چه فاصله از کانون­های لرزه­خیزی بیشتر باشد بهتر است (رابطه­ی مستقیم)

(X5): خاک

نوع خاک بر حسب قابلیت برای توسعه­ی شهری از 1 تا 9 ارزش­دهی شده که 1 کمترین و 9 بیشترین ارزش را داراست (رابطه­ی مستقیم)

(X6):وجود رودخانه

وسعت اراضی موجود در حریم رودها هر چه کمتر باشد بهتر است (رابطه­ی معکوس)

(X7): فاصله از مرکز شهر

فاصله­ی صفر تا 1000 متر برابر 9 و از 1000 متر بیشتر به صورت نزولی ارزشدهی شده است (رابطه­ی معکوس)

(X8): قابلیت اراضی

دارای امتیاز بندی 1 تا 9 می باشد که 9 دارای بیشترین قابلیت برای توسعه­ی شهر و 1 دارای کمترین قابلیت برای توسعه­ی شهر خواهد بود (رابطه­ی مستقیم)

در این تحقیق از تکنیک­هایی برای حل مساله تحقیق استفاده شده است که به معرفی هر کدام پرداخته می­شود.

تکنیک رتبه­بندی بر اساس تشابه به حل ایده­آل (روش تاپسیس)[8]

تاپسیس یک روش تصمیم­سازی بسیار تکنیکی و قوی برای اولویت­بندی گزینه­ها از طریق شبیه نمودن به جواب ایده­آل است که به نوع تکنیک وزن­دهی حساسیت بسیار کمی دارد و پاسخ­های حاصل از آن تغییر عمیقی نمی­کند. در این روش، گزینه انتخاب شده باید کوتاه­ترین فاصله را از جواب ایده­آل و دورترین فاصله را از ناکارآمدترین جواب داشته باشد. در روش تاپسیس، ماتریس m*n­ تصمیم­گیری که دارای m گزینه وn  معیار است، مورد ارزیابی قرار می­گیرد. در این الگوریتم فرض مـی­شود هر شاخص و معیار در ماتریس تصمیم­گیری دارای مطلوبیت افزایشی و یا کاهشی یکنواخت است. در این مدل جهت محاسبات ریاضی باید تمامی مقادیر نسبت داده شده به معیارها از نوع کمّی بوده و در صورت کیفی بودن، باید آنها را به مقادیر کمّی تبدیل نمود (جدول 2).


جدول (2) نحوه­ی کمی­سازی مقادیر کیفی در تحقیق حاضر

خیلیزیاد

زیاد

متوسط

کم

خیلیکم

معیارکیفی

9

7

5

3

1

معادل کمی

از سوی دیگر معیارها و شاخص­ها نسبت به یکدیگر دارای ارجحیت و اهمیت یکسانی نیستند که در این الگوریتم این نقیصه به کمک جدول اوزان شاخص­ها حل شده است. موضوع دیگر بحث اوزان شاخص­هاست. چنانچه به طور طبیعی وزن شاخص­ها مشخص باشد. همین وزن را در محاسبات منظور می­کنند و در غیر این صورت باید از تکنیک وزن­دهی نیز برای تعیین وزن هر یک از شاخص­ها به کار گرفته شود. لذا با توجه به این که در این تحقیق تمامی متغیرها دارای وزن یکسانی نیستند، از تکنیک تعیین وزن آنتروپی فازی استفاده شده است (پورطاهری، 1389: 117-123).

تکنیک تعیین وزن آنتروپی

تکنیک آنتروپی یکی از شیوه­های پرکاربرد تعیین وزن شاخص­ها در معیارهای چندگانه است. آنتروپی یک مفهوم عمده در علوم فیزیک، علوم اجتماعی و تئوری اطلاعات می­باشد. به طوری که نشان­دهنده­ی مقدار عدم اطمینان موجود از محتوای مورد انتظار اطلاعاتی از یک پیام است. به عبارت دیگر، آنتروپی معیاری است برای مقدار عدم اطمینان بیان شده توسط یک توزیع احتمال گسسته، به طوری که این عدم اطمینان در صورت پخش بودن توزیع بیشتر از فراوانی، تیزتر باشد (پورطاهری، 1389: 117-123).

نحوه­ی تعیین میزان اهمیت هر معیارها در تکنیک آنتروپی و مراحل کار در روش تاپسیس به شرح زیر بوده است.

1- تشکیل ماتریس داده­ها

جدول ماتریس بر مبنای اطلاعات و داده­های موجود از نماگرها شکل یافته است. هر سطر این ماتریس به یک سایت و هر ستون آن به یک نماگر عوامل مورفولوژیک اختصاص یافته است. بنابراین اگر تعداد سایت­ها m و تعداد نماگرها n باشد، ماتریسی m×n به صورت ماتریس زیر خواهد گرفت.

 

2- نرمالیزه کردن ماتریس داده­ها؛ که با استفاده از رابطه­ی زیر انجام می­گیرد:

رابطه­ی (1)     

3- اعمال وزن بر شاخص­ها (مجموع وزن­های اعمال شده نباید از 1 بیشتر باشد)؛ برای وزن­دهی به نماگرها از تکنیک ANTROPY فازی استفاده شده است.

جدول (2)  وزن های به دست آمده برای هر یک از شاخص­ها بر اساس تکنیک آنتروپی

شاخص­ها

X1

X2

X3

X4

X5

X6

X7

X8

وزن نهایی

124/0

125/0

126/0

125/0

125/0

125/0

124/0

126/0

 

4- تعیین مقدار ماکزیمم () و مینیمم ()که به ترتیب بیشترین و کمترین عدد مربوط به هر نماگر است؛

 معیار فاصله­ای برای مقادیر ایده­آل (ماکزیمم)         i=1, 2, 3…n

جدول (3) معیار فاصله­ای برای مقادیر ایده­آل (ماکزیمم)

سایت­ها

SI+

سایت الف

439308/1

سایت ب

882111/1

سایت ج

557584/0

 

معیار فاصله­ای برای مقادیر نهایت افت (مینیمم)      i=1, 2, 3…n


جدول (4) معیار فاصله­ای برای مقادیر نهایت افت (مینیمم)

سایت ها

SI-

سایت الف

707135/0

سایت ب

232348/0

سایت ج

853796/1

5- محاسبه مقدار CI که با استفاده از رابطه­ی   به دست می­آید.  232348/0

پس از تعیین نماگرها و اعمال اوزان بر این نماگرها و تعیین معیار فاصله­ای برای مقادیر ماکزیمم و مینیمم - که مهم­ترین مرحله در روش تاپسیس است- نتایج برای هر یک از سایت­ها به دست می­آید.

بحث و نتایج

ارتفاع شهر ارومیه ۱۳۳۲ متر از آب‌های آزاد است و در دشت ارومیه واقع شده است. این شهر به لحاظ موقعیت ارتفاعی، در موقعیت مناسب­تری در ارتباط با سایر شهرهای شهرستان قرار گرفته است. همچنین با عنایت به موقعیت جلگه­ای، اخـتلاف ارتفاع در اراضی واقع در مـحدوه­ی قانونـی شهر به کمتر از 100 متر می­رسد. با توجه به مقیاس مطالعاتی و داده­های موجود (طبقات ارتفاعی، شیب، مدل رقومی ارتفاعی و داده­های توپوگرافی 1:50000( فرم­های زیر در محدوده­ی مورد مطالعه شناسایی گردیده که عبارتند از: واحد کوهستان، واحد دشت، چاله ارومیه (شکل 5 و 6).

 

شکل (5) موقعیت ارتفاعی اراضی واقع در شهر ارومیه

 

شکل (6) واحدهای شکل زمین در سطح شهر ارومیه

بازشناسی واحدهای شکل زمین در محدوده­ی قانونی شهر ارومیه، غلبه واحدهای دشتی در نسبت با واحدهای کوهستانی را نشان می­دهد. در واقع محدودیت­های توسعه­ای ناشی از وجود ارتفاعات در بخش­های غرب و جنوبی شهر، منجر به گرایش­های توسعه­ای در جهات شرقی و شمالی شده است. غلبه واحدهای دشتی  در نسبت با واحدهای کوهستانی، از مهم­ترین قابلیت­های ژئومورفولوژیک شهر ارومیه در راستای توسعه­های آتی آن به شمار می­آید؛ هر چند این امر باید در قیاس با سایر شاخص­های برنامه­ریزی شهری مورد تحلیل قرار گیرد. با عنایت به مطالعات انجام گرفته، عامل توپوگرافی و وجود ارتفاعات مهم­ترین و بارزترین محدویت طبیعی موجود در محدوده­ی مطالعاتی است. بر این اساس، با در نظرگیری عامل ارتفاع و ورود لایه­های اطلاعاتی به محیط ARC GIS، محدوده­های مستعد از نظر شاخص ارتفاع (1330-1300) برای توسعه­ی آتی شهر در قالب سه سایت مجزا شناسایی شد (شکل 7).

 

شکل (7) سایت­های پیشنهادی جهت توسعه­ی آتی شهر ارومیه

بر اساس نقشه­ی نشان داده شده در شکل (7)، در محدوده­ی بلافصل شهر ارومیه، بر اساس شاخص ارتفاع، سه سایت با وضعیت ارتفاعی مناسب (رنگ سبز) جهت توسعه­ی آتی شهر پیشنهاد گردیده است. در مرحله­ی بـعد، اولویت­بندی سایت­های پیشنهادی از طریق تکنیک TOPSIS و بر مبنای شاخص­های: شیب، ارتفاع، زمین­شناسی، قابلیت اراضی، فاصله از کانون­های لرزه­خیزی (گسل­ها)، خاک، فاصله از رودخانه و همچنین فاصله از شهر انجام پذیرفته است.

مشخصات سایت­های مورد ارزیابی

سایت الف: این سایت در بخش شمالی شهر ارومیه قرار گرفته است. از نظر ویژگی­های زمین­شناختی، بر روی مارن­های دوره­ی میوسن واقع شده است. سنگ مارن سنگ بسیار سست و نامقاومی می­باشد که نفوذپذیری کمی دارد. مارن بر روی دامنه­های با شیب زیاد بسیار ناپایدار است و در صورت وجود آب امکان وقوع حرکات توده­ای افزایش می­یابد. با توجه به اینکه سایت الف، در برخی از قسمت­ها (بخش جنوب شرقی)، دارای ارتفاعی بالای 1350 متر می­باشد، جهت افزایش این سایت به ناچار دامنه­های اطراف باید خاکبرداری شود که این امر موجب کاهش مقاومت برشی دامنه­ها خواهد شد و در نتیجه امکان وقوع زمین لغزش افزایش خواهد یافت. سایت الف از لحاظ لرزه­خیزی با عنایت به نزدیکی به گسل­های شمالی استان (گسل ماکو)، در محدوده­ی پر خطر می­باشد و در صورت وقوع زلزله و واقع شدن سایت در بین دامنه­ها خطر رانش زمین را بسیار افزایش می­دهد. از دیدگاه سیل­خیزی با وجود اینکه سایت الف در محدوده­ای واقع شده که دامنه­های اطراف دارای شیب بالای 25% می­باشد ولی از لحاظ سیل­خیزی امن می­باشد؛ چرا که، پراکنش سیستم­های رودخانه­ای نسبتاً محدود و دامنه­های اطراف با وجود شیب بالا بسیار کوتاه می­باشد و همین طور دارای خروجی مناسبی نیز می­باشد. از نظر دسترسی باید گفت که با توجه به واقع شدن آن در امتداد محورهای ارتباطی اصلی شهر، از موقعیت مناسب برخوردار است. علاوه بر آن ضمن دسترسی به تأسیسات زیربنایی، نزدیک­ترین سایت به مرکز شهر ارومیه به شمار می­آید. لذا، یکی از گزینه­های مناسب برای توسعه­ی آتی شهر می­باشد. از نظر قابلیت اراضی نیز بخش­های وسیعی از محدوده­ی سایت الف، جزو مراتع ضعیف به شمار می­آیند که تغییر کاربری­های این اراضی را با محدودیت زیست محیطی خاصی مواجه نمی­سازد.

سایت ب: این سایت در قسمت شمال شرقی شهر ارومیه واقع شده است. این سایت دارای شیب غالب  15% واقع شده است. بخش عمده­ای از محدوده­ی سایت ب بر روی مارن و ماسه سنگ واقع شده است. این سازندها دارای مقاومت نسبی بالا بوده و  نفوذپذیری پایینی دارند. این سایت به دلیل واقع شدن در محدوده­ی هموار و فاصله از ارتفاعات، امکان وقوع حرکات توده­ای در این ناحیه وجود ندارد. سایت ب به جهت فاصله­ی نسبی مناسب از گسل­ها و کانون­های لرزه­خیزی، در صورت وقوع زلزله، قدرت تخریب در محدوده به صورت متوسط می­باشد. با مطالعه­ای که بر روی شبکه­ی زهکشی این محدوده انجام شده، به جهت گستردگی نسبی سیستم­های رودخانه­ای و نیز شیب نسبی پایین و وجود سازندهای نـفوذناپذیری چون مارن و ماسه سنگ در بخش­های شرقی و شمالی سایت، امکان وقوع سیل را بسیار افزایش مـی­دهد. قرار گرفتن این سایت در فاصله­ی نسبی زیاد از راه­های ارتباطی اصلی شهر  و نیز واقع شدن در اراضی زراعی، مهم­ترین محدودیت این سایت بوده، ضمن اینکه وجود زمین کافی از جمله امتیازات این سایت به شمار می­رود.

سایت ج: این سایت در بخش شرقی شهر ارومیه واقع شده است. سایت ج در نسبت با سایر سایت­ها، دارای بیشترین مساحت می­باشد. این سایت بر روی آبرفت­های کواترنر و نهشته­های عهد حاضر واقع شده است و همین طور به دلیل واقع شدن در منطقه کاملاً هموار (با شیب متوسط 5/12 درصد) امکان وقوع حرکات توده­ای در این محدوده وجود ندارد. سایت ج در فاصله نسبی مناسبی از گسل­های موجود در منطقه قرار گرفته لذا در صورت وقوع زلزله قدرت تخریب بر روی این محدوده متوسط خواهد بود. این سایت دارای سیستم­های رودخانه­ای گسترده و پر آب بوده که در صورت وقوع باران­های بسیار شدید احتمال وقوع سیلاب در این محدوده بسیار بالاست. البته این ویژگی در صورت برنامه­ریزی مناسب می­تواند به عنوان یکی از گزینه­های مناسب برای استقرار فعالیت­های تفریحی مد نظر قرار گیرد. عمده­ترین محدودیت این سایت، وجود اراضی زراعی و باغی در گستره­ی وسیعی از سایت می­باشد که امکان تغییر و تبدیل کاربری اراضی را با محدودیت مواجه می­سازد. از نظر دسترسی، فاصله با شهر، فاصله با محورهای ارتباطی و دسترسی به تأسیسات زیربنایی این سایت در موقعیت نسبی مناسبی قرار دارد.

جدول (5) ماتریس نهایی و رتبه­بندی سایت­ها

سایت­ها

SQRT(SI+)

SQRT(SI-)

رتبه نهایی(CI)

سایت الف

439307686/1

707134565/0

329445/0

سایت ب

882111341/1

232347627/0

109885/0

سایت ج

557584062/0

853796166/1

76877/0

 

با عنایت به موارد مذکور، در راستای تحلیل همزمان معیارهای مورد بررسی و نیز انتخاب بهترین مکان جهت توسعه­ی آتی شهر ارومیه، با بهره­گیری از تکنیک تاپسیس نسبت به ارزیابی سایت­های مورد مطالعه اقدام شده است.

 

شکل (8) اولویت­بندی نهایی سایت­ها جهت توسعه­ی آتی شهر ارومیه

نتیجه­گیری

بررسی و شناخت ویژگی­های طبیعی هر منطقه می­تواند نقش عمده­ای در امر برنامه­ریزی و مکان­یابی مناسب جهت توسعه و استقرار ساختمان­ها و تأسیسات شهری ایفا ­کند و از طرفی می­تواند مخاطرات محیطی را به حداقل برساند. گسترش جمعیت شهرها در چند دهه­ی اخیر باعث فشار بیشتر بر اراضی آنها به لحاظ افزایش تراکم جمعیت و تراکم ساختمانی شده، در نهایت این شهرها توسعه­ی فیزیکی خود را آغاز کرده­اند. توسعه­ی فیزیـکی شهرها زمانی می­تواند مؤثر واقع شود که به صورت کنترل و هدایت شـده صورت گرفته و قبل از مکان­گزینی آنها گزینه­های مناسب بدین منظور مورد بررسی و ارزیابی قرارگیرند. از سویی دیگر انتخاب مکان مناسب برای توسعه­ی فـیزیکی برای شـهر، یکی از تصمیمات پایدار و گسترده در سطح شهر است که نیازمند تحقیق بسیار گسترده است. توسعه بر اساس قابلیت­ها و توان­های یک مکان جایگاه مهمی در یک شهر دارد از یک طرف ابعاد پیچیده اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی توسعه­ی پایدار و از طرف دیگر که پایایی توسعه­ در یک جامعه شهری یعنی تأمین حد مطلوبی از رشد تولید اقتصادی و نرخ اشتغال، رفاه اجتماعی و محیطی سالم و پاک ضرورت توجه به به بحث مکان­یابی مناسب برای توسعه­ی شهری را می­رساند. در همین راستا،  پژوهش حاضر با انتخاب شهر ارومیه به عنوان محدوده­ی مورد مطالعه ابتدا معیارهای ژئومورفولوژیک دخیل در امر توسعه­ی فیزیکی این شهر شناسایی شده و با روش توصیفی تحلیلی به گزینش آنها به منظور معرفی سایت­های مناسب برای توسعه­ی آتی این شهر پرداخته شد. معیارهای دخیل در گسترش کالبدی این شهر هرکدام به صورت لایه­هایی از نقشه در آمده و با استفاده از GIS و با مدل همپوشانی این لایه­ها با هم ترکیب شده و در نتیجه خروجی حاصل نمایانگر سرجمع معیارهای مورد نظر به منظور انتخاب مکان بهینه برای استقرار آتی شهر می­باشد.

در سطح منطقه­ی مورد مطالعه، مهم­ترین محدودیت مورفولوژیک جهت توسعه­ی آتی شهر، وجود ارتفاعات در بخش غرب و جنوب غربی است که توسعه در این بخش­ها را با محدودیت­های بسیاری همراه ساخته است. بر مبنای همین مؤلفه و با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS)، سه سایت جهت توسعه­ی آتی شهر در بخش­های شمالی و شرقی، پیشنهاد گردید. مطالعه­ی سایت­های پیشنهادی بر اساس مؤلفه­های ژئومورفیک نشان می­دهد، پویایی دینامیک­های درونی از نظر لرزه­خیزی و نزدیکی به پهنه­های با خطر بالا و بسیار بالای لرزه­خیزی، مهم­ترین تنگنای مورفولوژیکی این سایت­ها به شمار میآید؛ هر چند خطر سیل­گیری و مخاطرات ناشی از فرایندهای رودخانه­ای نیز در محدوده­ی مطالعاتی قابل پیش­بینی است. در این تحقیق، سایت­های پیشنهادی با بهره­گیری از تکنیک TOPSIS مورد ارزیابی قرار گرفت که بر این اساس سایت ج در بخش شرقی شهر ارومیه، از لحاظ جمیع شاخص­های مورد ارزیابی با ضریب CI معادل 76877/0 حایز اولویت نخست گردید. سایت الف با ضریب CI معادل 329445/0 دارای رتبه دوم و سایت ب با ضریب 109885/0 حائز رتبه­ی سوم گردید. یافته­های تحقیق نشان می­دهد، اگر چه در بسیاری از موارد، ویژگی­های طبیعی منطقه بخصوص شرایط ژئومورفولوژیکی مانند واقع شدن در دشت، شیب­های مناسب، بهره­برداری از منابع آب زیرزمینی موجود در مخروط­افکنه شهرچای و. .. فرصت­های بسیاری را در زمینه­ی توسعه­ی شهر ارومیه فراهم ساخته است. اما در عین حال، گسترش شهر بدون توجه به ویژگی­های طبیعی می­تواند شهر را به سمتی توسعه دهد که نتیجه آن افزایش هزینه­ها، مشکلات در خدمات­رسانی و مواجه با برخی مخاطرات محیطی خواهد بود. با توجه به نقشه­ی نهایی حاصل از تلفیق متغیرهای طبیعی منطقه، می­توان گفت که مکان­یابی اولیه شهر در مکانی مناسب صورت گرفته است. اما توسعه­ی آتی آن به سمت غرب و جنوب با محدودیت­هایی مانند برخورد با واحد­های تپه­ی ­ماهوری و شیب­های تند و پهنه­های با سطح بالای آب زیرزمینی، مواجه شده است. در هر صورت توسعه­ی بیشتر شهر به سمت جنوب و غرب مستلزم عملیات خاکبرداری، تسطیح و سایر اقدامات زیربنایی خواهد بود و موجب بالا رفتن هزینه­ها خواهد شد. لذا این مناطق باید به کاربری­های دیگر اختصاص داد. با توجه به ویژگی­های طبیعی اطراف شهر،  قطاع واقع در شرق یعنی سایت ج از اولویت بالایی در زمینه­ی توسعه­ی فیزیکی بهینه شهر برخوردار خواهد بود. بنابراین، روند توسعه­ی شهر در اولویت اول به سمت شرق پیشنهاد می­شود. این منطقه به دلایلی بهترین مکان برای توسعه­ی فـیزیکی شهر ملکان است از جمله: 1- وجـود شیب مناسب، به طوری که متوسط شـیب که نتیجه آن، صرفه­جویی در هزینه­های ساخت و ساز و خدمات­رسانی خواهد بود 2- این منطقه قابلیت کشاورزی پایین­تری نسبت به قسمت­های شمالی شهر دارد 3- دسترسی بسیار مناسب به شبکه­های ارتباطی منطقه 4- جلوگیری از توسعه­ی ناموزون شهر 5- قـرارگیری در مسیر بادهای غالب منطقه 6- دارا بـودن مساحت مناسب که در صورت اقتضا مـی­تواند به قطاع­های کلاس­های با قابلیت توسعه­ی فیزیکی متوسط و مناسب نیز دسترسی داشته باشد.

در نهایت باید گفت که در هر گونه برنامه­ریزی برای توسعه­ی شهر باید ویژگی­های طبیعی منطقه مانند ژئومورفولوژی، زمین­شناسی، هیدرولوژی و اقلیم به ویژه از منظر مخاطرات محیطی را مورد توجه قرار داد.




[1]- Bathrellos

[2]- Scheidegger

[3]- Mulder et al.,

[4]- Herold and Clarke

[5]- Cooke

[6]- Kang and Marston

[7]- Guha  et al.,

[8]- Technique for order preference by similarity to ideal solution

- اسفندیاری، فریبا و عطا غفاری (1393)، «کاربرد مدل تاپسیس در فرایند تحلیل توان­های محیطی برای توسعه­ی شهری مطالعه­ی موردی: شهرستان­های اردبیل، نیر، نمین و سرعین»، جغرافیا و توسعه، شماره­ی 34، صص 15-32.
- پورطاهری، مهدی (1389)، «کاربرد روش­های تصمیم­گیری چند شاخصه در جغرافیا»، تهران، انتشارات سمت، صص 232-1.
- ثروتی، محمدرضا؛ خضری، سعید و توفیق رحمانی (1388)، «بررسی تنگناهای توسعه­ی فیزیکی شهر سنندج»، پژوهش­های جغرافیای طبیعی، شماره­ی 67، صص 13-29.
- حیدری­فر، محمدرئوف (1391)، «مخاطرات انسانی؛ تهدیدهای امنیتی ناشی از تقابل انسان و محیط»، فصلنامه­ی پژوهش­های جغرافیایی، شماره­ی 81، صص 176-157.
- رحمانی محمود (1383)، «تحلیل اثر عوامل محیط طبیعی در الگوی توزیع فضایی سکونتگاه­ها و جمعیت روستایی شهرستان آمل»، فصلنامه­ی جمعیت، شماره­ی 49 و 50، صص 152-141.
- رضایی مقدم، محمدحسین؛ ثقفی، مهدی؛ شفیعی، ابراهیم و کریم عباس­زاده (1389)، «طبقه­بندی محدویت­های مورفولوژیکی توسعه­ی شهری با استفاده از DEM و GISمطالعه­ی موردی (محدوده­ی طرح جامع شهر اهر)»، فضای جغرافیایی، سال دهم، شماره­ی 29، صص 165-179.
- زمردیان محمدجعفر (1378)، «کاربرد جغرافیای طبیعی در برنامه­ریزی شهری و روستایی»، انتشارات دانشگاه پیام نور، صص 416-1.
- شایان، سیاوش؛ پرهیزگار، اکبر و مرتضی سلیمانی (1387)، «تحلیل امکانات و محدودیت­های ژئومورفولوژیک در انتخاب محورهای توسعه­ی شهری شهر داراب»، فصلنامه­ی مدرس علوم انسانی، شماره­ی 3، صص 31-53.
- کامیابی، سعید؛ پروازی، مهناز و علی رجبلو (1384)، «ارزیابی ژئومورفولوژیکی منطقه­ی 2 تهران»، فصلنامه­ی ساخت شهر، سال دوم، شماره­ی 5، صص 73-69.
- مرکز آمار ایران (1390)، «نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن استان آذربایجان غربی، شهرستان ارومیه».
- مهندسین مشاور طرح و آمایش (1389)، «طرح تجدیدنظر طرح جامع شهر ارومیه»، بخش اول شناخت شهر.
- نادرصفت، محمدحسین (1379)، «ژئومورفولوژی مناطق شهری»، انتشارات سازمان سمت، چاپ اول، تهران، صص 240-1.
-Arindam Guha, K., Vinod K., and Lesslie, A., (2009), “Satellite-based Geomorphological Mapping for Urban Planning and Development – a Case Study for Korba City”, Chhattisgarh, Current 1760 Science, Vol. 97, No. 12, 25, PP. 1760-1765.
-Bathrellos, G.D., (2007), “An Overview in Urban Geology and Urban Geomorphology”, Bulletin of the Geological Society of Greece, Vol. 40, PP. 1354-1364.
-Cooke, R.U., (1976), “Urban geomorphology”, Geographical Journal, Vol. 142, PP. 59-65.
-Cooke, R.U., Brunsden, D., Doornkamp, J.C., and Jones, D.K.C., (1982), “Urban Geomorphology in Drylands”, Oxford University Press, Oxford, PP. 324.
-Ghazanfarpour, H., Pourkhosravani, M.S., Mousavi, E., (2013), “Geomorphic Systems Affecting the Kerman”, UCT Journal of Social Sciences and Humanities Research, UCT. J. Soc. Scien. Human. Resear, (UJSSHR), PP. 06–11.
-Kang A.S., Marston, A., (2006), “Geomorphic Effects of Rural-to-urban Land Use Conversion on Three Streams in the Central Redbed Plains of Oklahoma”, Geomorphology 79, PP. 488–506.
-Mulder, E.F.J., McCall, G.J.H., and Marker, B.R., (2001), “Geosciences for Urban Planning and Managemen”, In Marinos, P.G., Koukis, G.C., Tsiambaos, G.C. & Stournaras, G.C. (eds.) Proceedings International Symposium on Engineering Geology and the Environment (Athens, 1997), Balkema, Rotterdam, Vol. 4, PP.  3417-3438.
-Scheidegger, A.E., (1994). “Hazards: Singularities in Geomorphic System”, Geomorphology, 10, PP. 19-25.