Authors
Abstract
Hossein Negarash[1]
Najmeh Shafiei[2]
Mohammad Sadegh Doraninejad[3]
Abstract
Hydro-geomorphology is a branch of physical geography (Physiography) that studies roughness forms caused by water. The study area includes Nurabad plain’s aquifer within its catchment area under catchments of Hendijan Jarahi which are located in Fars province. The study aimed to determine the geomorphologic factors of the plain and their relation to ground water resources and also provide useful maps in order to identify and manage the environment of the aquifer. The method of this research was statistical analysis. Interpolation method was used to study the geomorphology of the area and its relation to ground water resources of the plain and mapping them, and Perarson correlation was used to investigate the relationship between geomorphologic forms with water resources parameters. The results showed that in alluvial fans, and flood plains, the highest correlation with groundwater resources is 99% showing groundwater resources affect the nutrition. The existence of effective feed aquifers are due to permeable sediments. Hydro-geomorphology, of the area is specified through alluvial deposits and alluvial plains of condensation, and water infiltration into the ground in their role. The quality of water resources shows that the electrical conductivity in the southern and central parts (due to the formation of gypsum and marl aquifers) is higher than other parts, and the acidity of the water is 7 which is neutral.
Keyword: Hydrogeomorphology, Underground water source, Aquifer, Noorabad Mamasani plain,GIS.
[1]- Associate Professor of Faculty of Geography and Environmental Planning, University of Sistan and Baluchestan,Iran
[2]- Master student of Hydro Geomorphology, Faculty of Geography and Environmental Planning, University of Sistan and Baluchestan, Iran, Email:shafiei.najmeh2013@gmail.com
[3]- Master of Hydrogeology
مقدمه
در کشور ایران شرایط اقلیمی به گونهای است که حتی در پربارانترین دشتهای آن نیاز به آب زیرزمینی احساس میشود و هر ساله بر تعداد چاههای عمیق و نیمهعمیق در آنها افزوده میشود. این مسأله موجب افت سطح آب زیرزمینی در بسیاری از دشتهای کشور گردیده است. بنابراین، بررسی وضیعت منابع آب زیرزمینی و تعیین عوامل اثرگذار بر آنها از اهمیت شایانی برخوردار است. فرمهای ژئومورفولوژیکی از جمله عواملی هستند که میتوانند بر میزان ذخیره، جهت جریان، کمیت و کیفیت آب زیرزمینی اثر بگذارند و آن را در کنترل خود درآورند ( خلفی و اسدیان، 1389: 6-1). لذا با توجه به اهمیت شناسایی عوامل مؤثر در وضعیت این منابع و به منظور استفاده صحیح از منابع آبهای زیرزمینی، اقدام به مطالعهی ژئومورفولوژی و تأثیر این پدیدهها بر روی منابع آب زیرزمینی آبخوان دشت نورآباد شده است. مطالعاتی در زمینهی هیدروژئومورفولوژی و منابع آب زیرزمینی در داخل و خارج از کشور انجام شده است که به اختصار به برخی از آنها در ذیل اشاره شده است:
ورسپاین[1] (1998)، معتقد است مهمترین نقش ژئومورفولوژی در ارزیابی منابع آب زیرزمینی، تقسیم یک ناحیه به واحدهای هیدرومورفولوژیک است. راوو[2] (2002)، به بررسی کاربرد سنجش از دور در مطالعهی پدیدههای ژئومورفولوژی در بخشی از مراکز و سواحل شرقی هندوستان تأکید مینماید. میشرا[3] و همکاران (2010)، با استفاده از دادههای سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی، لایههای زمینشناسی، کاربری اراضی و مشخصات ژئومورفولوژیک، پتانسیل منابع آب در حوضه باهاما را تعیین نمودند. وارن[4] (2010)، به مطالعهی تأثیر منابع آب زیرزمینی بر روی پدیدههای زمینشناسی و ژئومورفولوژی و اقلیم دیرینهی دشتهای مرتفع جنوب ایالات متحده پرداخت. نتایج حاصل از این مطالعه، بیانگر تأثیر متقابل همه فرآیندهای زمینشناسی و منابع آب زیرزمینی بر روی ذخیره و توزیع آب در محیط میباشد. شرودر[5]، (2013)، تحقیقی تحت عنوان فعل و انفعالات میان پوشش گیاهی و هیدروژئومورفولوژی انجام داد و به این نتیجه رسید که دشتهای سیلابی و سیستمهای رودخانهای توسط چهار بعد هیدروژئومورفولوژی؛ یعنی اجزای طولی، جانبی، عمودی و زمانی همراه شده است. دومینیگوس[6] و همکاران (2015)، به بررسی پتانسیلیابی آب زیرزمینی حوضهی کومورو[7] با استفاده از GIS، سنجش از دور و تحلیل سلسله مراتبی پرداختند و به این نتیجه رسیدند که دشتهای آبرفتی در شمالغرب امتداد رودخانه کومورو، بیشترین میزان پتانسیل منابع آب زیرزمینی را دارد. زمین پوشیده از تپه، واقع در بخشهای جنوبی و مرکزی منطقهی مورد مطالعه از لحاظ منابع به علت شیب بیشتر و نفوذپذیری کمتر، آب زیرزمینی فقیر میباشد.
به عقیدهی رجایی (1373)، ویژگیهای نهشتههای آبرفتی حاوی آبهای زیرزمینی به چرخهی ژئومورفولوژی مربوط است. خداپناه (1379)، در مطالعات خود به منظور تهیهی بیلان آب زیرزمینی و با استفاده از مدلهای ریاضی، نهرهای موجود در غرب رودخانهی کن را به عنوان عمدهترین مؤلفه ژئومورفولوژی در تغذیهی آبخوان اراضی غرب تهران در نظر گرفته است. خامسی (1380)، در بررسی نقش عوامل ژئومورفولوژی در ایجاد مخازن آب در حوضهی سنقر، به پادگانههای آبرفتی برخورده است که دارای سفرهی آب در این حوضه بوده است. نوری و همکاران، (1382)، مکانهای مناسبی برای تغذیهی مصنوعی اراضی گاوبندی در واحد دشتسر و مخروطهافکنهها یافتند. در این مطالعه با استفاده از دادههای سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی انجام گرفته است، کاظمی و همکاران (1385)، نیز از طریق دادههای سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی نشان دادهاند که ارتباط نزدیکی بین عناصر تکتونیکی، شبکهی هیدروگرافی و شیب توپوگرافی با فراوانی منابع آب کارست در دشت لار وجود دارد. جوانی و جباری (1388)، با مطالعهی شاخصهای زمین ریختشناسی در شناسایی منابع آب زیرزمینی به این نتیجه رسیدند که دشتهای سیلابی در امتداد رودخانهی اهرچای از نظر منابع آب زیرزمینی غنی هستند. خلفی و اسدیان (1389)، به بررسی پدیدههای ژئومورفولوژی بر منابع آب زیرزمینی دشت سهرین پرداختند و به این نتیجه رسیدند که دشتهای سیلابی، پادگانههای آب گذاشتی و مخروطهافکنهها، در تغذیهی منابع آبی جزء مهمترین عوامل میباشد. یوسفیزاده و همکاران (1389)، به بررسی نقش ژئومورفولوژی کویر حاج علیقلی در ذخیرهی منابع آب جهت توسعهی پایدار مراکز سکونتگاهی منطقه پرداختند و به این نتیجه رسیدند ویژگیهای ژئومورفولوژی منطقه، با تأثیر بر میزان بارش در تغذیه آبهای زیرزمینی مهم هستند. همچنین، مطالعات آن را نشان داد که تشکیلات آهکی همراه با دشتسرهای گسترده، نقش اصلی در تغذیهی سفرهها ایفا میکند. هراتی و همکاران (1390)، با استفاده از منحنیهای هم ارزش سطح ایستابی به این نتیجه رسیدند که دشت آذرشهر در طی زمان با افزایش شوری و تنزل کیفیت آب زیرزمینی روبرو شده است، این تغییرات در اثر پایین آمدن کیفیت و افت تراز آب زیرزمینی بوده است. بابامحمدی (1392)، به بررسی رابطهی بین اشکال ژئومورفولوژی و شناسایی منابع آب زیرزمینی با استفاده از GIS پرداختند و به این نتیجه رسید که عوامل زمین ریختشناسی، شیب، شکل دامنه و طول دامنهها تأثیر زیادی در تشکیل مخازن آب زیرزمینی داشتهاند. علایی طالقانی و سعیدیکیا (1393)، به بررسی نقش مؤلفههای ژئومورفولوژی در تشکیل و تغذیه سفره آب زیرزمینی مطالعهی موردی «دشت ذهاب» پرداختند و به این نتیجه رسیدند که از نظر هیدروژئومورفولوژی، دشت تراکمی با رسوبهای آبرفتی و مخروط افکنهای، بیشترین نقش در نفوذ آب به داخل زمین را دارند. دشتهای فرسایشی پوشیده از مواد دامنهای از این لحاظ در درجهی دوم و دامنههای نامنظم با مواد واریزهای در درجهی سوم اهمیت قرار دارند. نقش اراضی بدلندی در تغذیهی دشت نیز به طور غیرمستقیم است اراضی بدلندی آب حاصل از بارش را به جریان سطحی تبدیل میکنند و این آبها نیز توسط رودخانهی جگیران به روی مخروط افکنهی حاشیهی شرق دشت ذهاب زهکشی و در آنجا نفوذ داده میشوند.
در این مقاله خصوصیات هیدروژئومورفولوژیکی محدودهی دشت نورآباد ممسنی مورد مطالعه قرار گرفته و همچنین نقش ویژگیها بر آبهای زیرزمینی بررسی شده است. این پژوهش با هدف شناخت و تبیین عوامل ژئومورفولوژی دشت و ارتباط آنها با منابع آب زیرزمینی صورت گرفته و نقشههای کاربردی در راستای شناخت و مدیریت محیط در این آبخوان، تهیه شده است.
موقعیت جغرافیایی محدودهی مورد مطالعه
منطقهی مورد مطالعه، در محدودهی جغرافیایی جنوب کشور و در دامنههای جنوبغربی سلسله جبال زاگرس و در بخش چینخورده آن قرار دارد. محدودهی نورآباد از طرف شمال با شهرستان مصیری، از طرف جنوب با دشت قائمیه، از طرف غرب با دشت ماهور میلاتی و از سمت شرق با دشت فهلیان در ارتباط است (شکل 1). دشت نورآباد در محدودهی جغرافیایی ¢15، o51تا ¢46، o51 طول شرقی و ¢55، o29 تا ¢17، o30 عرض شمالی واقع شده است (باقرینژاد، 1390). تنها شهری که در این محدوده وجود دارد، شهر نورآباد میباشد، که در ارتفاع 935 متری از سطح دریا قرار دارد و در 150 کیلومتری شمال غربی شیراز مرکز استان فارس واقع شده است. حداکثر ارتفاع 2684 متر کوه خانی در جنوبشرقی محدوده و حداقل ارتفاع 698 متر در مصب رودخانه فهلیان در حوالی روستای باتون شمال غربی دشت میباشد (شرکت آب منطقهای استان فارس، 1388).
شکل (1) موقعیت حوضهی آبریز دشت نورآباد
مواد و روشها
روش تحقیق در این پژوهش، میدانی و تحلیلی با تکیه بر روشهای کمی و آماری میباشد. جهت تهیهی نقشههای مرز حوضهی مورد مطالعه، مرز آبخوان و سایر نقشههای محدودهی حوضه از نقشههای توپوگرافی 1:50000 و نقشه زمینشناسی 1:10000 و تصاویر گوگل ارث و تصاویر ماهوارهای استفاده شده است. نقشههای توپوگرافی 1:50000 (نورآباد، فهلیان، شیربیم، قائمیه، و بابامیدان) و نقشهی زمینشناسی 1:100000 (فهلیان، سپیدان، کازرون و کوه دارا) میباشد. جهت استفاده از این نقشهها به صورت یک نقشهی کامل موزاییک کردن آنها از طریق GIS انجام گرفت. جهت بررسی منابع زیرزمینی حوضه، از آمار چاههای پیزومتری طی 12 سال آماری 1392-1381 و آمار چاههای بهرهبرداری و لوگ چاههای پیزومتر استفاده شده است.
در این تحقیق، جهت بررسی آبهای زیرزمینی و ارتباط آن با ژئومورفولوژی حوضه، ابتدا دادههای کمی و کیفی چاههای پیزومتر و بهرهبرداری تهیه گردید. سپس از میان سالهای آماری آبان ماه سال 1382 و دی ماه 1388 به ترتیب به عنوان کمترین و بیشترین عمق آب انتخاب شد. نقشهی عمق و تراز سال 1382 و سال 1388 و نقشهی لوگ چاهها کیفیت منابع آب از طریق روش Kriging در نرمافزار GIS تهیه گردید. در این پژوهش آبخوان از بخش مرکزی دشت با استفاده از روش Kriging تشکل شد. جهت بررسی وضعیت ژئومورفولوژی سنگ کف، لایهی، تراز سنگ کف، ضخامت بخش اشباع و حجم بخش اشباع از طریق درونیابی تهیه گردید. نقشههای فاصله از مخروطافکنهها، مسیل، دشت سیلابی و گسل از طریق نقشههای زمینشناسی 100000 :1 استخراج شده و رقومی گردید. سپس نقشهی فاصلهیابی آن تهیه شد. برای ایجاد رابطهی همبستگی بین اشکال ژئومورفولوژی با منابع آب زیرزمینی، تعدادی نقطه به عنوان نمونه در محدودهی آبخوان ایجاد شد، نقطهها در محدودهی آبخوان به تعداد چاههای بهرهبرداری و چاههای پیزومتر انتخاب گردید و از طریق گزینهی Sample در محیط ArcGIS ، و در نرمافزار SPSS وارد کرده و برای به دست آوردن روابط بین این متغیرها با منابع آب از همبستگی پیرسون استفاده شد. رابطهی متغیرها از طریق روابط آماری مورد بررسی قرار گرفت (شکل 2).
بحث و نتایج
بررسی منابع آب زیرزمینی حوضه
محدودهی حوضهی آبریز دشت نورآباد، مساحتی معادل 756 کیلومتر مربع دارا میباشد که از این مساحت 186 کیلومتر مربع آن به محدودهی آبخوان آبرفتی نورآباد تعلق دارد و در محدودهی آبخوان حوضه، تعداد 18 حلقه چاه مشاهدهای وجود دارد. در این تحقیق، جهت بررسی آبهای زیرزمینی و ارتباط آنها با ژئومورفولوژی حوضه، ابتدا دادههای کمی و کیفی چاههای پیزومتر و بهرهبرداری تهیه گردید. سپس از میان سالهای آماری دی ماه سال 82 و آبان ماه 88 به ترتیب به عنوان کمترین و بیشترین عمق آب انتخاب شده است. جدول (1)، دادههای مربوط، عمق آب زیرزمینی در دورههای حداقل، حداکثر و میزان افت سطح آب زیرزمینی در محدوده را طی 12 سال آماری (1392-1381) نشان داده که از کسر نمودن دادههای حاصل از تراز ارتفاعی از تراز آب زیرزمینی، عمق آب زیرزمینی در دورههای حداقل و حداکثر به دست میآید.
شکل (2) نقشهی DEM محدودهی آبخوان دشت نورآباد
جدول (1) دادههای تراز، عمق و افت از آب زیرزمینی آبخوان دشت (متر)
نام چاه |
عمق1388 |
تراز11388 |
عمق1382 |
تراز1382 |
افت به متر 88-82 |
خومه زار |
76/41 |
2/1004 |
18/15 |
82/1030 |
58/26- |
رازیانهکاری |
66/15 |
34/996 |
22/4 |
78/1007 |
68/11- |
شیراسپاری |
9/14 |
1/970 |
03/10 |
97/974 |
6/4- |
گچگران |
7/5 |
7/945 |
14/1 |
26/945 |
56/4- |
اسکان عشایر |
77/65 |
14/985 |
97/49 |
94/1000 |
7/15- |
سنگان |
86/8 |
47/921 |
97/1 |
36/928 |
89/6- |
کلگاه |
23/12 |
25/896 |
28/8 |
2/900 |
95/3- |
مال محمود |
21/32 |
98/884 |
08/19 |
11/898 |
13/13- |
چم گل |
26/23 |
05/866 |
5/15 |
1/873 |
76/7- |
دیمه میل |
37/15 |
82/910 |
33/12 |
86/913 |
04/3- |
آهنگری |
82/25 |
59/889 |
66/17 |
75/897 |
56/8- |
عالیوند |
33/28 |
53/921 |
34/14 |
52/935 |
99/13- |
امامزاده |
64/13 |
72/959 |
68/2 |
74/970 |
96/10- |
جابه |
05/9 |
88/937 |
13/1 |
8/945 |
92/7- |
تل حیدری |
9/20 |
34/931 |
96/3 |
28/948 |
94/16- |
دم قنات |
37/28 |
4/1006 |
85/18 |
92/1015 |
52/9- |
تل خندق |
02/29 |
4/1031 |
79/17 |
71/1044 |
26/11- |
شور |
72/23 |
6/1039 |
59/28 |
75/1054 |
13/15- |
بررسی وضعیت تراز آب زیرزمینی
با توجه به شکل (3)، تراز آب زیرزمینی آبخوان نورآباد در دی ماه 1382 (ماه حداقل) و آبان ماه 1388 (ماه حداکثر) نشان داده شده است. بر اساس نقشههای مذکور، حداکثر تراز آب زیرزمینی در بخش حاشیهی جنوبی آبخوان مشاهده میشود. در این بخش، میزان نفوذپذیری سطح کاهش پیدا میکند. طبق این شکل حداقل تراز آبی در بخش شمالی آبخوان واقع شده است. نقشههای تراز آب زیرزمینی و منحنیهای تراز، بین 860 متر تا 1055 متر محدوده را پوشش داده است. فاصلهی بین خطوط تراز، اطلاعات خوبی از تغییرات نفوذپذیری سفرهها را نشان میدهد. به طوری که در بخشهای جنوبی آبخوان که خطوط تراز به هم نزدیک شدهاند، این امر نشانگر کاهش نفوذپذیری سطوح است؛ به علت این که شیب هیدرولیکی تندی در خطوط تراز ایجاد شده است. این شیب آب را با فشار در سفره به جریان درمیآورد در حالی که زمانی که فاصله بین خطوط تراز زیاد میشود، شرایط نفوذپذیری مناسب را نشان میدهد. این شرایط در بخش مرکزی آبخوان دیده میشود که حاکی از شرایط مناسب جهت نفوذپذیری بیشتر است.
|
الف: تراز آب زیرزمینی درسال 1382 |
نقشهی ب: تراز آب زیرزمینی در سال 1388 |
شکل (3) نقشهی تراز آب زیرزمینی
بررسی عمق آب زیرزمینی
شکل (4)، عمق آب زیرزمین را نشان میدهد. در این شکل کمترین عمق آب مربوط به سال 82 و بیشترین عمق آب مربوط به سال 88 است. بررسی نقشهها، حاکی از این است که بیشترین عمق سطح آب زیرزمینی در طی 2 سال مربوط به بخش شرقی محدوده آبخوان دشت نورآباد است که میزان آن حدود 65 متر است و کمترین برخورد سطح آب زیرزمینی، مربوط بخش مرکزی آبخوان دشت نورآباد در حوالی بستر رودخانهی آب مروارید میباشد که میزان آن به 2/0 متر میرسد.
|
الف: نقشهی هم عمق آب زیرزمینی در سال 1382 |
ب: نقشهی هم عمق آب زیرزمینی در سال 1388 |
شکل (4) نقشهی عمق آب زیرزمینی دشت ممسنی
بررسی افت آب زیرزمینی
شکل (5)، افت سطح آب زیرزمینی در حوضهی مورد مطالعه را نشان میدهد. محاسبهی افت آب زیرزمینی از کسر عمق آب در دورهی حداقل (1382) از عمق آب در دورهی حداکثر (1388) به دست آمده است. با توجه به نقشهی افت آب میتوان گفت که در بخش جنوبی آبخوان در محدودهی چاه خومهزار، میزان افت افزایش یافته که مقدار آن برابر 26- متر بوده است که علت آن با توجه به نقشههای هم عمق آب زیرزمینی سالهای 82 و 88، حفر چاههای عمیق و نیمهعمیق و برداشت بیش از حد آب جهت فعالیتهای کشاورزی سبب افت شدید در این بخش از محدودهی حوضه بوده است. بارش محدوده در سال 1382-1383 حدود 750 میلی متر بود و در سال 1389-1388 میزان بارش به حدود 200 میلیمتر رسیده است که حاکی از حاکمیت وضعیت خشکسالی و به تبع آن کاهش سطح آب زیرزمینی بوده است.
جریان آب زیرزمینی
با توجه به شکل (6)، میتوان گفت که جهت جریان آبهای زیرزمینی در آبخوان دشت نورآباد از ارتفاعات جنوبشرق بـه سمت شمالغربی مـیباشد. فرآیند حرکت آبهای زیرزمینی نشان مـیدهد که رودخانهی آب
مروارید در این منطقه نقش مؤثری در ذخیرهی آبخوان دشت دارد.
شکل (5) نقشهی همافت آب زیرزمینی محدودهی آبخوان نورآباد
شکل (6) جهت جریان آب زیرزمینی آبخوان نورآباد
بررسی EC و pH آب زیرزمینی دشت
جهت بررسی وضعیت Hp و هدایت الکتریکی آبخوان، از آمار چاههای بهرهبرداری سالهای 1388 که از شرکت آب منطقهای استان تهیه شده استفاده شده و از طریق آمارهای موجود نقشه درونیابی تهیه شده است. شکل (7)، میزان Hp چاههای بهرهبرداری و چشمههای محدوده را نشان میدهد که غلظت آب در محدوده مناسب است چون میزان اسیدیته این منابع 7 میباشد و همین کیفیت نرمال باعث شده تا فعالیتهای کشاورزی و افزایش تعداد چاههای عمیق و نیمهعمیق در محدوده فراهم شود. بر اساس شکل (8)، هدایت الکتریکی آبهای زیرزمینی محدوده در بخش جنوبی آبخوان به دلیل بالا بودن وجود کانیهای نمک، گچ موجود در سازند گچساران میباشد و در بخش مرکزی هم به علت وجود فعالیتهای کشاورزی مقدار هدایت الکتریکی متوسط است و در بخشهای شمالی محدوده به علت وجود سازند کنگلومرای بختیاری که حاوی ماسه سنگ میباشد، میزان املاح شور بسیار کم است.
شکل (7) نقشهی هم مقدار اسیدیته شکل (8) نقشهی هم مقدار هدایت الکتریکی
دشتهای سیلابی و منابع آب زیرزمینی
دشت سیلابی در بخش مرکزی محدوده در مسیر رودخانهی آب مروارید واقع شده است. این اراضی اساساً حاصل رسوبگذاری متمادی رودخانهی آب مروارید در اطراف مسیر خود طی سالیان زیاد میباشد. اراضی حاشیهی این مناطق، معمولاً علاوه بر این که دارای خاک حاصلخیز برای کشاورزی است، به دلیل نزدیکی، مکانهای مناسبی برای حفر چاه میباشد. به همین جهت، فعالیتهای زراعی در چنین مکانی رونق فراوانی دارد. جدول (2)، ارتباط بین ویژگیهای دشت سیلابی با ترازها، عمقها و دبی چاهها را نشان میدهد که ارتباط معنادار در سطح 99% بین تمام پارامترها با فاصله از دشت سیلابی بوده که در جایی که فاصله از دشت سیلابی کمتر است دبی چاههای بهرهبرداری افزایش قابل ملاحظهای یافته است؛ چون در فاصلهی کمتر از دشت به علت وجود رسوبات آبرفتی نفوذپذیر قدرت تـغذیهی چاهها بیشتر مـیشود و با افـزایش فاصله از چاههای بهرهبرداری میزان دبی چاهها کاسته میشود و هر چه فاصله از دشت کمتر باشد، میزان تراز آب زیرزمینی افزایش یافته؛ اما با عمق آب زیرزمینی رابطه مستقم دارد به خاطر اینکه هر چه فاصله از دشت سیلابی کمتر شود، سطح آب هم کاسته شده و به سطح زمین نزدیک شده است.
جدول (2) همبستگی دشت سیلابی با منابع آب زیرزمینی
منابع آب |
فاصله از دشت سیلابی و منابع آب زیرزمینی |
ضریب همبستگی |
|
دبی چاهها |
**80/0- |
تراز 1388 |
**60/0- |
تراز 1382 |
**58/0- |
عمق 1388 |
**62/0 |
عمق 1382 |
**63/0 |
در سطح 95% معنادار است با یک ستاره و در سطح 99% را با دو ستاره نشان میدهد
مخروطه افکنهها و منابع آب زیرزمینی
در محدودهی آبخوان حوضه در قسمت شمالغربی و غربی حوضه، مخروطه افکنههای متعددی وجود دارد. شیب این مخروطه افکنهها 3 تا 5 درصد است. جدول (3)، همبستگی بین فاصله از مخروطه افکنه با دبی چاهها، ترازها و عمقها را نشان میدهد که میزان همبستگی معکوس در سطح 99% معنادار است. هر چه فاصله از مخروطه افکنه کمتر باشد دبی بیشتر و هر چه فاصله از مخروطه بیشتر دبی کاهش مییابد. از آنجایی که مخروطه افکنهها در پای دامنه قرار دارند، تراز افزایش مییابد و منابع آبی در عمق بیشتری قرار دارد؛ پس هر چه فاصله از مخروطه افکنهها کمتر باشد عمق و تراز افزایش مییابد.
جدول (3) مخروطه افکنه و منابع آب زیرزمینی
فاصله از مخروطه افکنهها و منابع آب زیرزمینی |
|
دبی چاهها |
ضریب همبستگی |
78/0-0** |
|
تراز 1388 |
62/-0** |
تراز 1382 |
61/-0** |
عمق 1388 |
56/-0** |
عمق 1382 |
53/-0** |
در سطح 95% معنادار است با یک ستاره و در سطح 99% را با دو ستاره نشان میدهد.
ارتباط مسیلها و منابع آب زیر زمینی
مسیلها در واقع بسترهای طغیانی گذشته، شامل قسمتهایی از اراضی است که طی سالیان گذشته، مسیر عبور جریانات فصلی و سیلابی خارج شده از کوهستان در پای کوهها میباشد. این پهنهها در برگیرندهی خاکهای سنگریزه کم است (حداکثر تا 15 درصد) که پس از حمل توسط رودخانهها بر جای ماندهاند. مسیلهای اصلی موجود در دشت، نقش زیادی در ذخیرهی منابع آب زیرزمینی دارد. در جدول (4)، همبستگی بین فاصله از مسیل و منابع آب را نشان داده که همبستگی بین مسیلها با منابع آب زیرزمینی در سطح 95% معنادار میباشد. با نزدیک شدن به مسیلها دبیها افزایش مییابد و با افزایش فاصله دبی کاهش مییابد که یک نوع همبستگی معکوس وجود دارد و با ترازها و عمقها همبستگی مستقیم دارند. با نزدیک شدن به مسیلها ترازها و عمقها کم و با دور شدن افزایش مییابد.
جدول (4) مسیلها و منابع آب زیرزمینی
منابع آب زیرزمینی |
فاصله از مسیلها و منابع آب زیرزمینی |
ضریب معناداری |
|
دبی چاهها |
40/0-* |
عمق 88 |
44/0* |
عمق82 |
45/0* |
تراز88 |
0/54* |
تراز82 |
52/0* |
در سطح 95% معنادار است با یک ستاره و در سطح 99% را با دو ستاره نشان میدهد
گسل و منابع آب زیرزمینی
با توجه به جدول (5)، هـمبستگی بین دبی چاهها، عـمقها و ترازها با گـسل رورانده کازرون که با رونـد شمالی جنوبی از محدودهی دشت عبور میکند، وجود ندارد؛ علت آن ناشی از رورانده بودن آن است که آبهای نفوذی قبل از رسیدن به آبخوان از طریق زیر زمین از حوضه خارج میشوند؛ ولی با ترازها و عمق چاهها در محدوده همبستگی دارد.
جدول (5) گسلها و منابع آب زیرزمینی
منایع آب زیرزمینی |
فاصله از گسلها |
ضریب معناداری |
|
دبی چاهها |
38/0 |
تراز 1382 |
34/0* |
تراز 1388 |
33/0* |
عمق 1382 |
45/0* |
عمق 1388 |
66/0* |
در سطح 95% معنادار است با یک ستاره و در سطح 99% را با دو ستاره نشان میدهد.
تراز سنگ کف آبخوان
تراز سـنگ کف آبـخوان از تراز آب زیرزمینی و ارتفاع سطح زمین طبعیت مـیکند. با توجه به شکل (10)، در قسمتهای جنوبی تراز بیشتر و در قسمتهای مرکزی و شمالی کاهش مییابد.
شکل (10) نقشهی تراز سنگ کف آبخوان نورآباد
محاسبهی ضخامت بخش اشباع
ضخامت بخش اشباع در واقع میزان آب بیشتر یا کمتر را در بخشهای مختلف آبخوان نشان میدهد. در این قسمت جهت تهیهی تراز سـنگ کف، نقشهی تراز پایهی حوضه را از نـقشهی لوگ کـسر نـموده و سپس تراز دورههای حداکثر و حداقل از تراز سنگ کف کم شـده و نـقشهی ضخامت بخش اشباع به دست مـیآید. شکل (11)، نقشههای ضخامت بخش اشباع سالهای 82 و 88 را نشان میدهد که بیشترین ضخامت در بخش مرکزی آبخوان است. از سال 82 به طرف سال 88 میزان ضخامت کاهش یافته است که ناشی از کاهش میزان منابع آب سطحی و زیرزمینی میباشد. در سال 88 میزان ضخامت بخش اشباع صفر شده است که این امر ناشی از افتی است که در بخش جنوبی با رنگ قهوهای روشن نشان داده شده است. در واقع بیشترین ضخامت بخش اشباع جایی قرار دارد که دشت سیلابی در بخش مرکزی دشت واقع شده است و از عوامل اثرگذار ژئومورفولوژی بر منابع آب میباشد.
الف: نقشهی ضخامت بخش اشباع 1382 ب: نقشهی ضخامت بخش اشباع 1388
شکل (11) نقشهی ضخامت بخش اشباع
محاسبهی حجم بخش اشباع
حجم بخش اشباع که از طریق حاصل ضرب ضخامت بخش اشباع با مساحت آبخوان به دست میآید که این ویژگی در شکل (12)، ارایه شده است. در سالهای 1382 و 1388 این حجم در محدودهی بخش مرکزی حوضه بیشتر بوده و میزان آن در سال 1382 نسبت به 1388 بیشتر میباشد.
الف: نقشهی حجم بخش اشباع1382 ب: نقشهی حجم بخش اشباع1388
شکل (12) نقشهی حجم بخش اشباع
نتیجهگیری
دشت نورآباد که حاصل پرشدگی ناودیس با روند جنوب غرب شمال شرق میباشد، بین طاقدیس خانی در جنوب و طاقدیس فهلیان در شمال قرار دارد. شیب حوضه از سمت جنوب غرب به سمت شمال کاهش یافته است. کاهش شیب از بخش جنوبی به سمت شمالی سبب ته نشست مواد آبرفتی که سبب شکلگیری دشت سیلابی، مخروطه افکنه و... میشود. بیشترین برخورد سطح آب زیرزمینی مربوط به سال 88 که حدود 65 متر است و کمترین عمق برخورد سطح برخورد، مربوط به سال 82 که کمتر از 2/ متر میباشد. با بررسی چاههای پیزومترهای محدودهی مورد مطالعه، تراز آب زیرزمینی از جنوب به سمت شمال کاهش پیدا کرده است و بر میزان نفوذپذیری در بخشهای مرکزی و شمالی دشت افزوده شده است. در بخشهای جنوبی دشت به علت ارتفاع بیشتر و همچنین وجود سازندهای مارنی و گچی میزان نفوذپذیری کمتر و به تبع آن از ذخیره آبخوان کاسته شده است.
به منظور بررسی نوسانات سطح آب زیرزمینی دشت نورآباد طی سالهای آماری 1382 تا 1388 مشخص گردید که سطح آب زیرزمینی در کل دشت افت داشته؛ ولی این افت در جنوب دشت با 26 متر تفاوت کاملاً محسوسی را نشان داده است. با توجه به وضعیت زمینشناسی و اطلاعات حاصل از لوگ چاههای اکتشافی بافت رسوبات در حاشیههای شمالی و مرکزی مخلوطی از سیلت، رس و ماسه میباشد. به علت ضخامت متفاوت رسوبات در دشت میزان آبدهی چاهها نیز با هم متفاوت میباشد.
رابطهی پارامتری ژئومورفولوژی با پارامترهای مربوط به منابع آب زیرزمینی از طریق همبستگی پیرسون نشان مـیدهد که بین فرمهای ژئوموفولوژی، دشت سـیلابی مـخروطه افکنه رابـطه وجود دارد و بیشترین همبستگی بین پارامترهای یاد شده است، این همبستگی بین مسیلها کمتر میشود و بین گسلها و متغیر یاد شده رابطهای دیده نمیشود. با توجه به مطالعات صورت گرفته در مورد وضعیت آبخوان نورآباد میتوان گفت که بیشترین ضخامت آبرفت در بخشهای میانی دشت سیلابی واقع شده است هر چه ضخامت بیشتر باشد نفوذ و ذخیر آب بیشتر است. با بررسی نقشه، جهت جریان آبهای زیرزمینی و سطحی در محدودهی آبخوان، و رابطهی آن با توپوگرافی سطح زمین و توپوگرافی زیرزمین نشان میدهد که سطح آب زیرزمینی در یک جهت قرار دارند. نقشههای هم عمق گویای این است که بیشترین عمق در محدودهی دشتسری و کمترین عمق در حواشی رودخانهی آب مروارید که به علت نزدیکی به آب سطحی رودخانه میباشد.
به منظور بررسی وضعیت کیفی آب زیرزمینی دشت نورآباد از نقشه هدایت الکتریکی (EC) استفاده شد. نتایج به دست آمده، بیانگر این است که کیفیت آب زیرزمینی در مناطق مختلف دشت، به دلیل تنوع سازندها و ساختارهای زمینشناسی متفاوتاند. نتایج بررسیها حاکی از این است که روند عمومی هدایت الکتروریکی از سمت شمال به جنوب افزایش یافته است و در قسمت جنوبی محدوده، سازندهای گچی مارن سبب تغییر در کیفیت منابع آب محدوده شده است و در بخشهای شمالی محدوده به علت وجود سازند بختیاری میزان آن کاهش یافته است. بررسی منحنیهای ترازها، عمق سطح آب، نشان داد که بین منابع آبی با فرمهای هیدروژئومورفولوژیک ارتباط وجود دارد؛ ولی میزان ضریب همبستگی پایین است و به همین دلیل به عنوان شاخصهای اصلی در بررسی منابع آبی قابل استناد نیست.