نوع مقاله : پژوهشی
نویسندگان
1 مدیریت زمینشناسی دریایی
2 استاد دانشکدهی جغرافیا، دانشگاه تهران
3 استادیار پژوهشکدهی علوم زمین
4 دانشیار دانشکدهی جغرافیا، دانشگاه تهران
چکیده
در سالهای اخیر، با اجرای برنامههای سدسازی گسترده بر روی رودخانههای اصلی، وقوع خشکسالیهای هیدرو اقلیمی چند (دهه) گذشته و به دلیل تبخیر زیاد منابع آبی، وسعت دریاچه ارومیه کاهش یافته است. علاوه بر آن میزان شوری دریاچه ارومیه نیز به 650 میلی گرم در لیتر افزایش یافته است. با توجه به این شرایط هیدرولوژیکی هیچ موجود زنده ای نمیتواند در دریاچه ارومه زندگی نماید. اطلاعات بسیار زیادی در رابطه با خصوصیات شیمیایی کنونی آب دریاچه ارومیه وجود دارد، ولی دانسته های ما در رابطه با شرایط دیرینه هیدرولوژیکی و زیستی آب این دریاچه و میزان شوری آن در گذشته و به خصوص در کواترنری بسیار اندک است. بررسی پادگانههای دریاچهای ارومیه، تحولات و تغییرات ارتفاعی آنها و همچنین تغییرات خصوصیات زیست چینه شناسی آنها یکی از بهترین شواهد در تشخیص بهتر ماهیت گذشته این دریاچه است. گاستروپودا، استراکودا، فرامین فرا و همچنین دو کفه ای پوسته های صدف غالب در رسوبات پادگانه های دریاچه ای میباشد. با تعیین جنس و گونه های هر یک از خردههای صدف همچنین بررسی شرایط محیطی در زمان شکل گیری این پادگانه ها نسبت به باز سازی شرایط هیدرولوژیکی و همچنین اکولوژیکی دریاچه ارومیه اقدام گردید. نتایج این بررسی نشان میدهد، ویژگیهای شیمایی آب دریاچه ارومیه در زمان تشکیل بسیاری از پادگانه های دریاچه ای بر خلاف شرایط کنونی، بسیار متفاوت و لب شور تا شیرین بوده است.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Reconstruction of Urmial Lake’s Paleohydrology and Paleoecology in Quaternary By Studying Lake Terraces Biostratigraphy
نویسندگان [English]
- Alireza Salehipour Milani 1
- Mojtaba Yamani 2
- Ebrahim Mogimi 2
- Rziye Lak 3
- Maksour Jafarbeiglou 4
چکیده [English]
Alireza Salehipour Milani[1]
Mojtaba Yamani[2]*
Mansour Jafarbeiglou[3]
Raziye Lak[4]
Ebrahim Mogimi[5]
Abstract
During recent years, with the construction dam on main rivers, the occurrence of hydroecological drought during the last decades, and high evaporation of water reservoirs, the extent of the Urmia Lake has considerably decreased. Besides, salinity rate has increased to 650 milligram per liter. According to this hydrological situation organism cannot live in the Urmia Lakes. There is a lot of information about current chemical characteristics of Urmia Lake but we don’t have sufficient information about paleo hydrology and paleo salinity of the Lake especially in Quaternary. Investigation of The Urmia Paleo Lake terraces, their evolution and changes in elevations and changes in biostratigarphy characteristics are evidences for paleo environments of this lake. Dominant shell fragments of the Urmia Lake terraces are Gostropoda, Ostracoda, Foraminifera and Bivalves. In this study, type and spacious of shell fragments are investigated and the living environment situations of the organisms during formation of each lake terraces are determined. Using biostratigraphic study results and correlation between these environmental changes with elevation changes of lake terraces, Hydrological and ecological situations of The Urmia Lake during Quaternary was reconstructed. The results of biostratigraphy shows, in contrast to the current situation of water in the Urmia Lake (Hyper saline), most of the organisms lived in brackish and fresh water during formation of the lake terraces.
[1]- Ph.D in Marine Geology Management; Geological Survey of Iran.
[2]- Professor in Geogarphy University of Tehran (Corresponding author, Email:myamani@ut.ac.ir.
[3]- Professor in Geogarphy University of Tehran.
[4]- Associate Prof. of Research Institure for Earth science Geological Survey of Iran.
[5]- Expert of Geological Survey of Iran.
کلیدواژهها [English]
- Urmia lake
- Lake Terrace
- Paleoecology
- Lake level Fluctuations
مقدمه
فرایندهای ائوستاتیکی منجر به نوسانات سطح آب دریاچهها در اثر تغییرات حجم آب شده و در نتیجهی آن در خطوط ساحلی، پسروی[1] و پیشرویها[2] بهوقوع میپیوندد (آهنرت[3]، 1996). بررسی رسوبات پادگانههای دریاچهای ما را در تشخیص ماهیت این پادگانهها یاری مینماید، وجود مجموعههایی از فسیلها دلالت بر ماهیت دریاچهای این محیطهای رسوبی دارد. در رابطه با بحث زیست چینهشناسی پادگانههای دریاچهای ارومیه تنها دو مطالعه بر روی تعداد محدودی از پادگانههای دریاچهای ارومیه انجام گرفته است. مغفوری مقدم (۱۳۷۱)، در پایاننامهی خود با موضوع فسیلشناسی تعدادی از پادگانههای دریاچهی ارومیه را در بین روستای گلمانخانه و بندر گلمانخانه در شرق ارومیه، کوه قهرمانلو و برش کچهباشی و قرهضیا، جنس و گونهی تعدادی از پوستههای صدفی موجود در پادگانهها را بررسی نموده است. در این تحقیق گونههایی از استراکد و گاستروپود در رسوبات پادگانههای دریاچهای شناسایی و محیط زیست دیرینهی آنها بررسی شده است. صبوری (۱۳۸۸)، برش کچهباشی را مورد مطالعه قرار داده و سن آن را با استفاده از کربن ۱۴، ۴۶۰۰۰ سال برآورد نموده است.
استفاده از شواهد رسوبی موجود در خطوط ساحلی قدیمی و پادگانههای این دریاچه میتواند ما را در درک بهتر شرایط زیستی این دریاچه یاری نماید. انواع فسیلها و میکروفسیلها از جمله، استراکد، گاستروپود، دوکفهای و فرامینفرا جزو رسوبات دریاچهای هستند. استراکدها در شاخهی آرتروپودا[4] و زیرشاخهی کراستازیا[5] قرار دارد. استراکدها دارای تنوع اکولوژیکی بالایی هستند، آنها قادر به زندگی در آبهای شیرین، لبشور، شور و بسیار شور میباشند (بورسما و هاگ، 1998). حتی بعضی از آنها با زندگی در محیطهای تقریباً خشک مانند خاکهای مرطوب یا زندگی روی برگ درختان نیز سازگاری دارند (آرمسترانگ و برزیر[6]، 2005). استراکدهای دریازی قادرند از اعماق کم تا زیاد (حدود 2800 متر) زندگی کنند (مور، 1961). اغلب گونههای استراکد در اندازههای میکروسکوپیاند (5/1-4/0 میلیمتر)؛ اگرچه بعضی انواع آب شیرین بزرگتر بوده و به 30 میلیمتر نیز میرسند. از استراکدها در بیواستراتیگرافی و تشخیص محیط دیرینه استفاده شده و در تعیین خطوط ساحلی دریاهای قدیمی نیز به عنوان یک شاخص مهم و ارزشمند کاربرد دارند. اگرچه این گروه فسیلی معمولاً برای تطابق در مقیاس جهانی قابل استفاده نیستند، اما میتوانند برای تطابق در مقیاس منطقهای مفید واقع شوند (بات و رابینسون[7]، 1978). استراکدها در تعیین میزان شوری دیرینه و تشخیص نوسانات خطوط ساحلی دریاهای قدیمی بسیار مفیدند. حتی از آنها میتوان بهعنوان شاخصی برای تعیین آب و هوای گذشته استفاده کرد؛ زیرا هم تنوع و فراوانی بالایی دارند و هم بین نحوهی توزیع آنها و دما ارتباط بسیار قوی برقرار است (دکر[8] و همکاران، 1988). ردهی گاستروپودها در شاخهی نرمتنان[9] قرار دارد. بیشتر گاستروپودها صدف آهکی دارند، ولی برخی از آنها فاقد اندامهای سخت میباشند. صدف ممکن است به صورت مخروط مستقیم یا پیچیده دیده شود. فرامینفرا یکى از مهمترین شاخهها در ابرشاخهی ریتاریا[10] است که اهمیت بسیار زیادى در مطالعات زیست چینهای دارد. بیشترین میزان تراکم تجمع زیستی فرامینفراها مربوط به مناطقی از دریا با شوری متوسط 35 در هزار است. در صورتی که این میزان تراکم در محیطهای با شوری کمتر (آبهای لبشور و شیرین مانند دریاچههای آب شیرین و مردابها) یا مناطقی با شوری بالاتر مانند خلیجهای بسته و دریای شور به شدت کاهش مییابند. بررسی تأثیر تغییرات شوری بر روی جنس آمونیا نشان میدهد با کاهش میزان شوری اندازهی صدف و همچنین ضخامت دیوارهی کربناته کلسیم در پوستهی آن به شدت کاهش مییابد. اندازهی فرامینفراها معمولاً کمتر از 1 میلیمتر است؛ ولی در بعضی موارد بزرگتر هستند. اندازهی بزرگترین گونهها به 20 سانتیمتر نیز میرسد. دوکفهایها از جانداران آبزی هستند که استعداد اتصال به این نوع بسترها را توسط رشتههای بیسوس یا چسب سیمانی در خود دارند (بروسکا[11]، 2003). از طرف دیگر فیلتر کردن آب توسط دوکفهایها موجب حذف حجم زیادی از آلودگیها و عناصر شیمیایی آب و تبدیل آنها به مواد آلیدر پیکر و گوشته میشود (جورجینسون[12]، 1990). حضور این میکروفسیلها در مناطق حاشیهی این دریاچه و در ارتفاعات بالاتر در درون رسوبات دریاچهای، علاوه بر اینکه نشاندهندهی تغییرات سطح آب دریاچه است، شرایط محیطی که این موجودات در گذشته در آن زندگی میکردند، را نشان میدهند و با بررسی و مقایسه آنها با شرایط کنونی این دریاچه میتوان تحولات هیدرولوژیکی و اکولوژیکی دریاچهی ارومیه را بازسازی نمود. از اینرو هدف این تحقیق تفسیر شرایط محیطی گذشته دریاچهی ارومیه با استفاده از شواهد فسیلی موجود در پادگانههای دریاچهای آن است.
منطقهی مورد مطالعه
دریاچهی ارومیه در شمال غربی ایران و در منطقهی آذربایجان، بین مختصات′07°44 تا ′53 °47 طول شرقی و′40 °35 تا ′30 °38 عرض شمالی واقع شده است. این دریاچه در پستترین فرونشست آذربایجان قرار دارد که اطراف آن را کوههای مرتفع با ارتفاع بیش از 2000 متر فرا گرفته است و به وسیلهی بخش شمالی کوههای زاگرس، دامنهی جنوبی کوه سبلان و دامنههای شمالی، غربی و جنوبی کوه سهند احاطه شده است (شهرابی، 1372). دریاچهی ارومیه، بزرگترین دریاچهی داخلی ایران و دومین دریاچهی آب شور دنیا است. عمق متوسط دریاچه 6 متر و حداکثر عمق آن 13 متر است. سطح آن نسبت به سطح آب دریاهای آزاد، حدود 1300 متر بالاتر است. مهمترین رودخانههای دریاچه، جیغاتی (زرینهرود)، تاتائو (سیمینهرود)، سویوق بولاقچای (مهابادچای)، گادارچای، باراندوزچای، شهرچای، روضهچای، نازلوچای، زولاچای، تسوجچای، آجیچای و صوفیچای میباشند. آجیچای از رسوبهای نمکی نئوژن شرق تبریز عبور میکند و مقدار قابل ملاحظهای نمک به دریاچه حمل میکند (آقانباتی، 1385). در سالهای اخیر، با اجرای برنامههای سدسازی گسترده بر روی رودخانههای اصلی، وقوع خشکسالیهای هیدرو اقلیمی چند دههی گذشته و تبخیر زیاد منابع آبی، وسعت دریاچه کاهش یافته، در نتیجه خطوط ساحلی دستخوش تغییرهای قابل توجهی گشته است. شکل (1) تغییرات حداقل و حداکثر تراز آب دریاچه بین سالهای 1967 تا 2014 را نشان میدهد. متوسط ارتفاع سطح آب دریاچه در سال 1967 معادل 1274 متر بوده که در سال 1995 تا 1279 متر (5 متر) افزایش یافته بود. در این سال بیشتر تأسیسات موجود در سواحل دریاچه به زیر آب رفت. پس از این تاریخ، سطح آب دریاچه بهشدت کاهش یافت شکل (1). آمارها نشان میدهد از سال 1995 تاکنون تراز آب دریاچهی ارومیه سیر نزولی داشته بهطوری که در آگوست 2009 به سطح 4/1271 متر از سطح آبهای آزاد رسیده است که این میزان 7/2 متر کمتر از سطح تراز اکولوژیک، 9/6 متر کمتر از تراز حداکثری و 3/4 متر کمتر از متوسط درازمدت 40 ساله آن است. البته با توجه به بارندگیهای زمستان 1388 و بهار 1389 سطح آب دریاچه بالا آمده و به ارتفاع 92/1271 متر افزایش یافت. تا سال 2014 نیز روند کاهش ادامه یافته و سطح آب دریاچه به 1270 رسیده 33/ است
شکل (1) نوسانات سطح تراز آب دریاچهی ارومیه متر 2014-1966 (1345- تیر 1393)
صالحیپور (1389)، در یک دورهی زمانی ۳۵ ساله (۲۰۱۱-۱۹۷۶) با استفاده از دادههای ماهوارهای لندست MSS، TM ETM در شش دورهی زمانی ۱۹۷۶، ۱۹۸۹، ۲۰۰۰، ۲۰۰۶، ۲۰۰۹، ۲۰۱۰، ۲۰۱۱ به پایش تغییرات خطوط ساحلی دریاچهی ارومیه پرداخته است. با بررسی تصاویر ماهوارهای مشخص شد که وسعت دریاچه در شهریور سال ۲۰۱4 حدود 4740 کیلومتر مربع نسبت به سال ۱۹۸۹ کاهش یافته است و مساحت آن به 750 کیلومتر مربع رسیده است. میزان نمکهای محلول در آب دریاچه از 217 تا 280 گرم در لیتر متغیر است (طلوعی، 1375). نوع شوراب دریاچهی ارومیه سدیم (کلسیم) و کلرید (سولفات) است (مهاجر باوقار، 1376). آب دریاچه حاوی مقادیر بالایی از یونهای مختلف میباشد که شوری آب آن را به بیش از 350 گرم در لیتر میرساند (شکل 2). کمترین شوری در فصل بهار (217 گرم در لیتر) به دلیل ورودی آب زیاد و بیشترین شوری در اواخر تابستان و اوایل پاییز (350 گرم در لیتر) است (صالحیپور و همکاران، 1389). تغییرات شوری دریاچه در شکل 2 مشاهده میشود. از سال 1995 که سطح آب دریاچهی ارومیه در بالاترین ارتفاع خود در طول دورههای آماری ثبت شده قرار داشته است، میزان شوری به پایینترین میزان کاهش مییابد و به حدود 250 میلیگرم در مترمکعب میرسد. پس از آن به تدریج با کاهش سطح آب دریاچه تا سال 2010، میزان شوری نیز افزایش یافته است بهصورتی که به بالاترین میزان ثبت شده یعنی 650 میلی گرم در مترمکعب افزایش مییابد. با کاهش سطح آب دریا و کاهش سطح تراز دریاچه، میزان شوری افزایش مییابد.
شکل (2) منحنی تغییرات شوری آب دریاچهی ارومیه طی دوره 16 ساله (1995-2010)
مواد و روشها
قبل از انجام مطالعات میدانی، موقعیت احتمالی پادگانههای دریاچهای بر روی تصاویر ماهوارهای و نقشههای توپوگرافی مشخص گردیده، با استفاده از تکنیکهای GIS و RS موقعیت مناطق احتمالی حضور پادگانههای دریاچهای بر روی تصاویر ماهوارهای بازسازی شد. در بررسیهای میدانی پادگانههای دریاچهای شناسایی شد و بهصورت اولیه لایههای رسوبی آنها مورد بررسی قرار گرفت. از آنجا که دقت جیپیاسهای از نوع دستی کم است، از اینرو، بهمنظور یافتن موقعیت جغرافیایی و ارتفاع دقیق پادگانهها از GPS دوفرکانسه استفاده شد. این پادگانهها حاوی میکروفسیلهای متعددی از جمله گاستروپود، استراکد، فرامینفرا و همچنین دوکفهای هستند؛ از اینرو، بـهمنظور بررسـی شـواهد از لایههای مـتعدد رسـوبی در هـر پادگانـه نـمونهبرداری شد. میکروفسیلهای موجود در رسوبات پادگانههای دریاچهای ارومیه با هدف تعیین جنس، فراوانی و تغییرات آنها در چینهبندی لایههای رسوبی و همچنین تعیین شرایط زیستی در زمان تشکیل پادگانههای دریاچهای بررسی گردید. از رسوبات دانهبندی شده است در فراکسیونهای 63، 125، 250، 500، میکرون و 1 و 2 میلیمتر استفاده گردید. در این مطالعه ابتدا با استفاده از بینوکولار مدل Nikon میکروفسیلهای موجود در رسوبات شناسایی و تفکیک گردید. ابتدا جنس اصلی میکروفسیلها از جمله استراکد، گاستروپود و فرامینفرا با استفاده از میکروسکوپ تشخیص داده شد. در این مرحله در مجموع فسیلهای بیش از 600 فراکسیون مورد بررسی و مطالعه قرار گرفت. علاوه بر میکروسکوپ بیناکولار بهمنظور تصویربرداری بهتر و بالا بردن دقت شناسایی فسیلها از میکروسکوپ الکترونیکی رویشی (SEM) استفاده گردید.
بحث ونتایج
پادگانههای دریاچهای ارومیه
در بررسیهای میدانی تعداد 24 پادگانهی دریاچهای در رسوبات کواترنری حاشیهی دریاچهی ارومیه شناسایی و بررسی گردید (شکل، 3 و 4). از نظر پراکندگی، بیشترین گسترهی پادگانههای دریاچهای به ترتیب در بخش جنوبی، میانی و شمالی مشاهده میشود. از لحاظ فاصله طولی از خط ساحلی کنونی، تعدادی از پادگانهها در فاصلهی کمی از ساحل قرار گرفتهاند؛ ولی پادگانههایی همانند پادگانهی بوکان (۷۲ کیلومتر)، مهاباد (۴۵ کیلومتر) و میاندوآب (۶۵ کیلومتر) با خط ساحلی کنونی (سال 1393) فاصله دارند که نشاندهندهی گسترش بسیار زیاد پهنهی آبی دریاچهی ارومیه در گذشته است. از لحاظ ارتفاعی کم ارتفاعترین پادگانه در جزیرهی اسلامی (۱۲۹۷ متر) و مرتفعترین پادگانه در دمیرچی (با ارتفاع ۱۳۶6 متر) قرار دارد و اختلاف ارتفاعی بین این پادگانهها بیش از 70 متر است. بیشترین تراکم پادگانهها به ترتیب در ارتفاع ۱۳۲۰-۱۳۴۰ با ۱0 پادگانه، ۱۳۲۰-۱۲۹۷ متر (۶ پادگانه) و بیش از ۱۳۶۰ متر (3 پادگانه) است. با توجه به نتایج حاصل از مشاهدات و برداشتهای میدانی، حداقل تعداد ۸ سطح ارتفاعی را میتوان برای پادگانههای دریاچهای ارومیه در نظر گرفت (جدول 1). سطوح تمامی پادگانهها را با در نظر گرفتن ارتفاع کنونی سطح آب دریاچه (۱۲۷۰ متر) میتوان از لحاظ ارتفاعی در سطوح ارتفاعی ذیل طبقهبندی نمود.
جدول (1) سطحبندی ارتفاعی پادگانههای کواترنری دریاچهای ارومیه
ارتفاع پادگانه از سطح کنونی دریاچهی ارومیه (1370 متر) به متر |
نام پادگانهها |
۳۰-۲۰ |
جزیره اسلامی 1 |
۳۰-۴۰ |
خانه برق 1 |
۴۰-۵۰ |
جزیره اسلامی 3، ملکان 3، ملکان 4، ملکان 5 |
۵۰-۶۰ |
بوکان 1، قزل قپی، میاندوآب 3، ملکان 1، قرهضیا، بیگلو 1، نقده 1 |
۶۰-۷۰ |
جزیره اسلامی 2، میاندوآب 1، قهرمانلو 1، کچهباشی |
۷۰-۸۰ |
میاندوآب 3، زنبیلداغی 1 |
۸۰-۹۰ |
سلماس 1 |
۹۰-۱۰۰ |
ملکان 1، تسوج 3، دمیرچی 1 |
شکل (3) موقعیت پادگانههای دریاچهی ارومیه
|
شکل (4). A: پادگانهی دریاچهای جزیرهی اسلامی، B: فراوانی دوکفهایها در رسوبات دریاچهای پادگانهی خانهی برق
زیست چینهشناسی پادگانههای دریاچهای ارومیه
در مطالعاتی که بر روی میکروفسیلهای رسوبات پادگانههای دریاچهای ارومیه انجام گرفت، انواع فسیلها از جمله، استراکد، گاستروپود، دوکفهای و فرامین فرا شناسایی گردید؛ که در ذیل به بررسی آنها پرداخته میشود.
1ـ استراکدهای پادگانههای دریاچهی ارومیه
در دریاچهی ارومیه سه گروه شاخص استراکد شناسایی شد که عبارتند از سیپریدا[13]، کندونیدا و ایلیوسیپریس.
الف: سیپریدیدا
این خانواده یکی از فراوانترین گونههای استراکد در پادگانههای دریاچهای ارومیه است، سیپریدا متنوعترین گروه استراکدهای آبهای شیرین است (رابین، 2011). این گروه شامل 1000 گونه است که تقریباً شامل 50 درصد استراکدهای آبهای شیرین است (سایر گونهها شامل کندونیدا[14] با 25 درصد و لیمنوسیتریدا[15] با حدود 10 درصد)، (کوئن، 2008). بسیاری از سیپریداها در آبهای موقتی ظاهر میشوند و تخمهای آنها در شرایط خشک نیز حفظ میشوند و قابلیت شنا کردن دارند (هور نو مارتین، 1998). این گونه در اکثر رسوبات دریاچهای پادگانههای دریاچهای ارومیه مشاهده میشود.
ب - گونهی سیپریدیس تراروزای[16]
سیپریدیس تراروزای یکی از غالبترین گونههای استراکد کفزی در مناطق ساحلی کمعمق لبشور دریای بالتیک بهشمار میآید (هرمان و هیپ، 1998). طول بدن سیپریدیس تراروزای بالغ بر 1 میلیمتر است (هرمان و هیپ، 1998). این فسیل همچنین در محیطهای دریایی و محیطهای آبهای لبشور مراکش نیز مشاهده شده است. در مطالعاتی که بر روی شرایط زیستی سیپریدیس تراروزای آبهای لبشور انجام شده بود (هیپ، 1976)، مشاهده گردید آنها در دمایی بین 7 تا 16 درجهی سانتیگراد زندگی میکنند. این استراکد همچنین در رسوبات سطحی دریاچهی سوان ارمنستان نیز مشاهده شده است (ویکینسون و گولاکیان[17]، 2010). اینگونه تقریباً در تمامی پادگانههای دریاچهای ارومیه بهخصوص زنبیلداغی، کچهباشی، نقده و مهاباد، مشاهده میشوند (شکل، C5(.
پ: کندونیدا
این جنس در خانوادهی کندونیدا[18] و زیرخانوادهی کندونینی[19] قرار دارد و در پادگانههای دریاچهای ارومیه به خصوص پادگانهی قرهضیاء و جزیرهی اسلامی 3 به وفور قابل مشاهده است. این گونه نیز مختص به آبهای لبشور دریاچهها است. همانطور که در شکل (D5)، مشاهده میشود، گونههای مختلف کندونا از جمله، کاندونا رنونسیس، کاندونا نگلکتا[20] و گرو مانیانا تونر[21]در رسوبات دریاچهای ارومیه حضور دارند. بیشترین فراوانی این رسوبات در پادگانههای دریاچهای دمیرچی، زنبیلداغی، سلماس مشاهده میشود.
شکل (5) A: استراکد کاندونا رنونسیس در پادگانهی دریاچهای قرهضیا. B: استراکد کاندونا نگلکتا در پادگانهی دریاچهای قرهضیا، C: استراکد سیپریدیس تراروزا در پادگانهی دریاچهای زنبیلداغی D: استراکد گرو مانیانا تونر در پادگانهی دریاچهای قرهضیا
2- گاستروپودا [22]
ردهی گاستروپودها در شاخهی نرمتنان[23] قرار دارد. بیشتر گاستروپودها دارای صدف آهکی بوده، برخی هم فاقد اندامهای سخت میباشند. صدف ممکن است بهصورت مخروط مستقیم یا پیچیده دیده شود. تقریباً در تمامی پادگانـههای دریاچهای ارومیه گاستروپودها حضور دارند. ولی اندازهی آنها بین 500 میکرون تا 2 میلیمتر متغیر است. دو جنس اصلی که در بررسیها مورد شناسایی قرار گرفت، عبارتند از هیدروبیا و بیتینیدا.
الف - هیدروبیدا[24]
خانوادهی هیدروبیدا یک عنوانعمومی برای گاستروپودها است، که خانوادهی بسیار گستردهای از گاستروپودهای آب شیرین و لبشور را شامل میشوند. هیدروبیدا گاستروپودهای کوچک و ریزی هستند که پوسته آنها دارای طولی بیش از 8 میلیمتر است. صدفهای صافی هستند که به غیر از خطوط رشد شکل دهندهی لبه خارجی، معمولاً هیچ نقش و نگاری ندارند. بدنهی صدف دارای مشخصات کمی است از اینرو به سختی میتوان آنها را بهصورت سیستماتیک طبقهبندی نمود. این سختی به واسطهی تغییرات در خصوصیات داخلی مخصوص آنها است. گونههای صدفها در این خانواده از پلانیسپیرال تا دوکی متفاوت است. صدف ممکن است یک ناف باز یا بسته داشته باشد و ضخامت آن ممکن است از یک پوستهی نازک تا یک پوسته کاملاً سخت متفاوت باشد. پوسته ممکن است شفاف یا به رنگ شاخ[25] و یا بیرنگ باشد. تعداد حلقههای پوسته بین 2 تا 8 متغیر است. تمام دریچهی آنها سینوسی است که از یک طریق کانال سیفونی قطع شده است (کابات[26] و هرسلر، 1993). گونههای اکروبیا ونتوروزا[27]، هیدروبیا اکیوتا[28]، اکروبیا گریمی[29]، اکروبیا ترانکاتا[30] و پسودومینوکلا ساب پیسینالیس[31] این خانواده در رسوبات دریاچهای به وفور یافت میشوند.
ب- اکروبیا ونتوروزا
اینگونه متعلق به جنس اکروبیا و خانوادهی هیدروبیدا است. اکروبیا ونتوروزا در آبهای لبشور، خورها، لاگونها و محیطهای دریایی مشاهده میشود (دراک و آریاس، 1995). هیدروبیا از رسوبات تغذیه میکنند و ذرات رسوب را میخورند و بر روی سطوح سخت چرا میکنند و همانند ماکروفیتها[32] از میکروارگانیزمها تغذیه میکنند (گگازاگراندا، 2005). دمای آب به میزان زیادی بر روی میزان رشد گونههای هیدروبیا تأثیر میگذارد (دراک و آریاس، 1995). (فریپوواند و ریل، 2009) به اینگونه از گاستروپود به عنوان گاستروپودهای آبهای لبشور اشاره داشتهاند. اکروبیا ونتوروزا دارای خطوط ظریفی و 5 تا 7 دوک[33] محدب هستند که دوک آنها کمی محدبتر از هـیدروبیا نگلکتا[34] است. صـدفهای کوچکتر دارای 5 دوک هستند و
سیلندرهای آنها کمی، کمتر از هیدروبیا نگلکتا است. در فیوردها و آبهای ساحلی، خورها، رودخانههایی که به دریا میریزند، در دانمارک با شوری در حدود 6/0 تا 2 درصد، در بریتانیا با شوری 5/0 تا 5/2 درصد، کم و بیش به زیر آب رفته و از آن بیرون میآیند، بر روی گلها یا در پوششهای گیاهی دریایی زندگی میکنند (مو، 1963). این صدفها در بسیاری از پادگانههای دریاچهای ارومیه بهخصوص نقده و کچهباشی به چشم میخورند (شکل، A6).
پ - هیدروبیا اکیوتا
گونهای بسیار کوچک از جنس هیدروبیا است. این گاستروپود آب لبشور با یک آبشش و یک سر پوشک گاستروپود مولاسی آبزی است و در خانوادهی هیدروبیدا قرار دارد. اینگونه در آبهای کمعمق لبشور و لاگونهای و خورها و دریاچههای داخلی یافت میشود (بیرتون، 1985 و پانتازیدو و همکاران، 2006). این گونه نیز در بسیاری از پادگانههای دریاچهای ارومیه بهخصوص در پادگانهی میاندوآب 1 و کچهباشی به چشم میخورند(شکل، B و C6).
ت- اکروبیا ترانکاتا
اکروبیا ترانکاتا از جنس اکروبیا که معادل گونهی هیدروبیا توتینی است، گونهای از گاستروپودهای بسیار ریز و از خانوادهی هیدروبیدا است (ابوت، 1974). حداکثر طول صدف 5/8 میلیمتر ثبت شده است. اینگونه در پادگانهی نقده به وفور یافت میشود.
- پسودومینوکلا ساب پیسینالیس
پسودومینیکولا از گاستروپودهای کوچک مربوط به آبهای لبشور، با یک سرپوش و از خانوادهی هیدروبیدا هستند (بوچت، 2014). پسودومینیکولا متعلق به زیرخانوادهی پسودومینیکولینا[35] است. گونهی پسودومینیکولا ساب پیسینالیس[36] در نمونههای گاستروپود دریاچهی ارومیه به خصوص میاندوآب 3 قابل مشاهده است (شکل، F6).
ب - بیتینیدا
بیتینیدا خانوادهای از گاستروپودهای آب شیرین یا یک نرمتن آبزی است. صدفهای ریز اغلب رنگی هستند. آنها از طریق سرپوش آهکیشان شناسایی میشوند که یک بخش گرد بر روی سطح بالایی گرد دارند (پوندر و والکر، 2003). بیتینیدا عموماً در آبهای در حال حرکت و پر قدرت تا عمق 45 متری زندگی میکنند. ولی در موارد استثنایی در عمق 15 متر نیز دیده میشوند. در بین گونههای بیتینیدا، گونههای پسودو بیتینیدایلدریمی[37]، گابیلا هومروسا کیوونسیس[38]، دیگنوستوما ترانکتوم[39]، قابلتشخیص است (شکل، 7).
شکل (6) A: اکروبیا ونتوروزا در پادگانهی کچهباشی، B و C: هیدروبیا اکیوتا در پادگانهی کچهباشی، D :اکروبیا گریمی در پادگانهی دریاچهای میاندوآب 1، E: پسودومینوکلا ساب پیسینالیس در پادگانهی دریاچهای میاندوآب 3، F: هیدروبیا تتونی در پادگانهی دریاچهای نقده
ج - نریتیمورفا[40]
این گروه گاستروپودهای خشکیزی و دریازی و در بعضی موارد صدفهای مناطق عمیق و همچنین صدفهای آبهای شیرین را شامل میشود. این شاخه درگذشته بهعنوان نریتوسپینا[41] شناخته میشده است. شاخه نریتنومورفا بر اساس تجزیه و تحلیل تبار زایش[42] در یک دسته تقسیمبندی میشوند. با توجه به طبقه گاستروپودها (پوندر و لیندربرگ، 1997) نریتوسپینا بالا راستهای[43] در زیرردهی[44] اورتوگاستروپودا[45] است. بالا خانوادهی[46]پالئوتروچوئید[47] نتروسپینا است. این گاستروپود به وسیله بوچت و روکای (2005) طبقهبندی و نریتیمورفها به عنوان شاخهی نرمتنان گاستروپود شناخته شد. نریتیدها[48] اسم عام نریته، یک خانواده از گاستروپودهای آب شیرین است که دارای یک آبشش[49] بوده و سرپوشی[50] مجزا دارد. نرمتنان گاستروپود آبهای شیرین، لبشور و دریایی در ردهی نریتوئیدها قرار میگیرند. خانوادهی نریتید شامل جنسهای دریایی همانند نری تا[51]، جنسهایی همانند نری تینا[52] در آبهای شیرین و جنسهای آبهای لبشور و شیرین همانند تئودوکسوس[53] است.
|
|
|
شکل (7) A: پسودو بیتانیایلدریمی در پادگانهی نقده، B : تصویربرداری شده توسط SEM و C: گابیلا هومروسا کیوونسیس در پادگانهی زنبیلداغی تصویربرداری شده توسط میکروسکوپ بیناکولار
- تئودوکسوس پالاسی[54](لیندهم، 1924)
این صدف معمولاً به رنگ خاکستری روشن با زیگزاکهای تیره یا با رنگ زرد با الگوهای زیگزاک قهوهای دیده مـیشود. رگههای زیـگزاک در بعضی موارد منقطع هستند و الگوی رنـگی آنها به طور محلی تغییر مـیکند. اینگونه به واسطهی اندازهی کوچکتر و تا حدودی ارتفاع کمتر و به واسطه خطهای زیگزاکی ظریفتر از تئودوکس فلاویتوس متفاوت است (شکل 8).
|
شکل (8)A و :B گاستروپود تئودوکسوس پالاسی لینتوس در پادگانهی دریاچهای کچهباشی، C و D: گاستروپود تئودوکسوس پالاسی در پادگانهی دریاچهای کچهباشی، E و F: گاستروپود تئودوکسوس فلاویاتوس در پادگانهی دریاچهای کچهباشی
3- فرامینفرا
سه جنس اصلی که در مطالعات پادگانههای دریاچهای ارومیه مورد شناسایی قرار گرفت عبارتند از آمونیا[55]، الفیدیم[56] و کریبرو الفیدیم[57]. تمامی این فرامینفراها از نوع بنتیک هستند.
الف: جنس آمونیا
جنس آمونیا یکی از عامترین فرامینفرا بنتیک است که در آبهای کمعمق دریا و محیطهای آبی لبشور زندگی میکنند (والتون و اسلون، 1990). یکی از شاخصترین فرامینفرا آمونیا در پادگانههای دریاچهی ارومیه، آمونیا باکاری است.
- گروه آمونیا باکاری
= گونهی آمونیا باکاری تپیا[58]
اینگونه از اواخر میوسن تا عهد حاضر مشاهده شده است. آمونیا در عمق 35 سانتیمتری و در شمال آمریکای شمالی در عمق 5 سانتیمتری رسوب زندگی میکند (مورای، 2006). فرامینفرا آمونیا باکاری فاقد ناف دو شاخه و دانه شیار یا شیار عمیق[59] است. آمونیا باکاری تپیا تمایل دارد حجرهی خود را در شوریهای متفاوت بین 10 تا 45‰ بسازد (شکل 9) اینگونه در پادگانههای قزقلعه و جزیرهی اسلامی 1 بیشترین فراوانی را دارد.
شکل (9)A و B: گونهی آمونیا باکاری تپیا (لین، 1758)، تصویربرداری شده توسط میکروسکوپ بیناکولار، C و D: گونهی آمونیا اس پی، E، F، G و H: گونههای آمونیا باکاری در پادگانهی دریاچهای قزقلعه، تصویربرداری شده توسط SEM
ب: الفیدیم[60]
الفیدیم جنسی از خانوادهی الفیدیدیدا[61] از فرامینفراهای تکیاختهای است و یکی از فراوانترین گونهها در نزدیکی ساحل است. از منافذ بسیار ریز، ورقهای، شعاعی یا کمی گرانولار، کلیوی، پلان اسپیرال چرخیده است. پیچش اینولوت یا حدوداً دارای پیچش با هفت تا بیست حجره در پیچش نهایی و احتمالاً یک نافی در هر طرف باشد. لبهی برخی گونهها تند یا دارای زاویهی کناری و در بعضی موارد گرد شدهاند. مشخصترین اشکال شاید فرایندهای خلفی آنهاست که شکاف را به یکدیگر پیوند میزند. تقریباً در تمامی پادگانههای دریاچهی ارومیه فرامینفرا مشاهده میشود.
ج: کریبرو الفیدیم
کریبرو الفیدیم در بسیاری از پادگانههای دریاچهای ارومیه از جمله دمیرچی، میاندوآب 1، کچهباشی مشاهده میشوند (شکل، C، D و F10). دارای پوستهای آزاد با پیچش پلان اسپیرال، اینولوت و دارای تعداد کمی حجره در هر دور پیچش، دیوارهی آهکی و منافذ درشت، دهانههای متعدد به صورت منافذی در قاعدهی آخرین حجره و سطح دهانهای است. شوری عامل مهم دیگری است که در توزیع گونههای مختلف فرامینفرا بسیار مهم است. ولی گونههای الفیدیا شوری دوست هستند و توانایی تطابق خود را با شرایط مختلف شوری از لبشور تا بسیار شور دارند. برای مثال گونههای الفیدیا با دریاچههای فصلی در جنوب استرالیا هماهنگ شدهاند. در برخی از دریاچهها بهطور فصلی تغییرات شوری بسیار زیادی بر منطقه حاکم است(کن و دکر[62]، 1981). این دریاچهها در زمستان به وسیلهی باران تغذیه شده و در طول تابستان خشک میشوند. اینگونه حتی در آبهای خیلی شور نیز زندگی میکنند (پیتر، 2011). کربیرو الفیدیمها در آبهای شیرین منطقهی رودخانهی کویکئون گراند آرژانتین و در شوری کمتر از 0. 48 در هزار زندگی میکنند. این شرایط لبشور به واسطه مدهای بالای دریا است که به بالای رودخانه نفوذ میکند (بولتوفسکی[63]، 1968، رایت[64]، 1968) گونهی کریبرو الفیدیم گونتری[65] در محیطهایی با شوری پایین، در محیطهای با شوری کم دلتای رودخانه فریزر[66] در بریتیش کلمبیا (1990، جانسون[67] و پترسون، 1992) و در آبهای کمعمق لبشور (10 در هزار) در دلتای میسیسیپی زندگی میکنند. در پادگانههای دریاچهای ارومیه گونههای الفیدیوم لایوه، الفیدیم لامفیدوم، کریبرو الفیدیم اکسکوتوم و کریبرو الفیدیم اوشنیسیز در بیشتر رسوبات دریاچهای پادگانههای دریاچهای ارومیه به خصوص زنبیل داغی، جزیرهی اسلامی 3 و قرهضیا قابل مشاهده است.
شکل (10) A: الفیدیوم لایوه B: گونهی الفیدیم لامفیدوم در پادگانهی دریاچهای میاندوآب 3C: کریبرو الفیدیم اکسکوتوم، D و E: کریبرو الفیدیم اوشنیسیز
|
4- دوکفهایها
دوکفهایها خانواده میتیلیدا[68]
میتیلدا خانوادهای از صدفهای دوکفهای آبهای شور، نرمتنان دوکفهای ودر ردهی میتیلویدا[69] قرار دارد. این رده تنها یک خانواده دارد و شامل 52 گونه است (بوچت، 2014). گونههای این خانواده در سرتاسر دنیا یافت میشوند ولی اغلب در دریاهای سردتر و در دارای ساحل سنگی در محدودهی جزر و مدی و محدود زیر جزر و مدی کمعمق شکل میگیرند. شکل عمومی پوسته دوکفهایها پوسته به هم چسبیده و لایههای آنها به هم چسبیده هستند. کفهایهای موجود در پادگانههای دریاچهای ارومیه غالباً از خانواده میتیلیدا هستند. از بین گونههای میتیلیداها، گونهی میتیلاستر لینتئوس[70] در رسوبات پادگانههای دریاچهای ارومیه شناسایی گردید (شکل 11).
|
|
شکل (11) A: گونهی دوکفهای میتیلاستر در پادگانهی دریاچهای نقده، تصویربرداری شده توسط SEM، B: میکروسکوپ بیناکولار
- فراوانی میکروفسیلها در پادگانههای دریاچهای ارومیه
بهمنظور بررسی فراوانی پوستههای صدفی در پادگانههای دریاچهای ارومیه ابتدا فسیلها به چهار گروه گاستروپود، فرامینفرا، دوکفهای و استراکد تقسیمبندی شد. گاستروپودها به دو خانوادهی (هیدروبیدیا و بیتینیدا و تئودوکسوس)، راستهی فرامینفراها به دو خانوادهی (الفیدیا و گونهی آمونیا)، دوکفهای به خانوادهی میتیلیدا و گروه استراکدها به گونههای سیپریدیس، کندونا تقسیمبندی شد. به منظور تعیین فراوانی صدفها، رسوبهای پادگانههای دریاچهای ارومیه (107 نمونه) در فراکسیونهای 2 و 1 میلیمتر و همچنین فراکسیونهای 500، 250 و 125 میکرون با استفاده از بیناکولار بررسی گردید. در این مرحله، در مجموع بیش از 600 فراکسیون رسوبی مورد بررسی و مطالعه قرار گرفت. بیش از 45000 فسیل و میکروفسیل مورد بررسی قرار گرفته و جنس و گونهی آنها تعیین گردید. همانطور که در جدول (2) مشاهده میشود، تمامی گونههای گاستروپود (هیدروبیا، بیتینیدا و تئودوکسوس) و دوکفهای میتیلاستر در تمامی فراکسیونهای رسوبی دیده میشوند. فرامینفراهای الفیدیوم و آمونیا تنها در فراکسیونهای 125، 250 و 500 میکرون دیده میشوند. هرچند فراکسیونهای زیر 63 در این تحقیق مورد بررسی قرار نگرفت، ولی در این فراکسیون فرامینفراها از میکروفسیلهای غالب در پادگانهها دریاچهای ارومیه بهشمار میروند.
جدول (2) فراوانی میکروفسیلها در فراکسیونهای 125 میکرون تا 2 میلیمتر پادگانههای دریاچهای ارومیه
نوع فسیل |
125 میکرون |
250 میکرون |
500 میکرون |
1 میلی متر |
2 میلی متر |
مجموع |
هیدروبیا |
38 |
174 |
810 |
1039 |
51 |
2166 |
بیتینیدا |
479 |
761 |
788 |
97 |
39 |
2164 |
تئودوکسوس |
19 |
14 |
11 |
111 |
354 |
495 |
سیپریدیس |
777 |
2633 |
789 |
90 |
0 |
4289 |
ایلیوسیپریس |
3840 |
4069 |
561 |
37 |
0 |
8507 |
کندونا |
10 |
83 |
1 |
0 |
0 |
94 |
میتیلاستر |
9244 |
6019 |
1859 |
1166 |
469 |
18857 |
الفیدیوم |
4990 |
2926 |
136 |
0 |
0 |
8052 |
آمونیا |
323 |
241 |
41 |
0 |
0 |
608 |
مجموع |
19720 |
16906 |
4996 |
2594 |
913 |
45132 |
با توجه جدول 2 گونههای گاستروپود (هیدروبیا، بیتینیدا و تئودوکسوس) تقریباً در تمامی رسوبات پادگانههای دریاچهای و تمامی فراکسیونهای دانهبندی حضور دارند؛ از اینرو میتوان آنها را به عنوان شاخصهی زیستی در زمان تشکیل پادگانههای دریاچهای قلمداد نمود (شکل 12). استراکدها نیز به عنوان یکی از شاخصترین میکروفسیلهای پادگانههای دریاچهای ارومیه شناخته میشوند و بعد از دوکفهایهای میتیلاستر بیشترین فراوانی را در بین میکروفسیلهای پادگانههای دریاچهی ارومیه دارند. از بین گاستروپودها هیدروبیدیا بیشتر در آبهای شیرین دریاچهها و رودخانهها زندگی میکنند. ولی بعضی از آنها در آبهای لبشور یا در حاشیهی آبهای لبشور و شیرین نیز یافته میشوند. تعداد کمی نیز در محیطهای دریایی و بر روی بسترهای گلی یا ماسهای و در بین جلبکها و گیاهان دریا حضور دارند. هیدروبیدیای ساحلی عموماً در آبهای ساحلی و یا لاگونهای لبشور در نزدیکی سواحل اروپا و شمال افریقا یافت شدهاند (برنز، 1988). خانوادهی بیتینیدا از گاستروپودهای آب شیرین با یک مولاس گاستروپود آبزی است (بوچت و روکای، 2005). همچنین خانوادهی نریتید شامل جنسهای دریایی همانند نریتا[71]، جنسهایی همانند نریتینا[72] در آبهای شیرین و جنسهای آبهای لبشور و شیرین همانند تئودوکسوس[73] است و در آبهای لبشور با شوری 1 درصد زندگی میکند. فریپوواند و ریدل (2009)، این گونه را در دریای خزر و خوشروان (2014) در رسوبات میانکاله (کانال خزینی) مشاهده نمودهاند. دوکفهای میتیلاستر لینتئوس نیز تقریباً در تمامی پادگانهها و تمامی فراکسیونها دیده میشود؛ که نمونهای از آنها در دریای خزر که دارای شوری 0. 5 تا 18 در هزار است، مشاهده شده و بومی این منطقه به شمار میآید (مارجو و همکاران، 2005). میتیلاستر لینتئوس دوکفهای از خانواده میتیلیدا است که تنها گونهی شناخته شده از این خانواده در دریای خزر است (علوی یگانه و کلباسی، 1385). تعلق این گونهها به آبهای شیرین و همچنین لبشور همانند دریای خزر نشاندهندهی این مسأله است که در زمان شکلگیری پادگانههای دریاچهای ارومیه آب دریاچه حاوی آبهای شیرین و آبهای لبشوری بوده که شرایط را برای زیست بسیاری از گونههای گاستروپودا فراهم آورده است. همانطور که در جدول (2) مشاهده میشود، فرامینفرا موجود در رسوبات پادگانههای دریاچهای از لحاظ اندازه در فراکسیونهای 500 میکرون، 250 میکرون و 125 میکرون قرار دارد. بیشترین فراوانی فرامینفراها به ترتیب در فراکسیونهای 125، 250 و 500 میکرون است. فرامینفرا موجود در پادگانههای دریاچهای ارومیه در ردههای بسیار کوچک طبقهبندی میشوند. کوچک بودن اندازهای فرامینفرا در پادگانههای دریاچهای ارومیه نشان دهندهی شرایط محیطی آب دریاچهی ارومیه در زمان تشکیل پادگانهها است. به طور کلی با کاهش میزان شوری، نوع گونهای فرامینفراها به شدت دچار نقصان میشود. برادشاو (1955)، تأثیر تغییرات شوری را بر روی جنس آمونیا بررسی کرده و متوجه شده بود که با کاهش میزان شوری اندازهی صدف و همچنین ضخامت دیوارهی کربناته کلسیم در پوستهی آن به شدت کاهش مییابد. کوچک بودن اندازه فرامینفراها در پادگانههای دریاچهای ارومیه خود نشاندهندهی پایین بودن میزان شوری در محیطهایی است که پادگانههای دریاچهای در آن رسوبگذاری نمودهاند. تقریباً تمامی گونههای فرامینفراهای موجود در رسوبات پادگانههای دریاچهای دارای پوستههایی هیالین هستند. این امر نیز نشاندهندهی پایین بودن میزان شوری در زمان تشکیل پادگانهها است. سه جنس اصلی که در این مطالعات مورد شناسایی قرار گرفت، عبارتند از: آمونیا[74] و الفیدیم[75] و کریبرو الفیدیم[76]. تمامی این فرامینفراها از نوع بنتیک هستند. آمونیا در عمق 35 سانتیمتری و در شمال آمریکای شمالی در عمق 5 سانتیمتری سطح رسوب زندگی میکند. بیشتر گونههای کریبرو الفیدیوم و به خصوص کریبرو الفیدیم گونتری[77] در محیطهایی با شوری پایین، در محیطهای با شوری کم دلتای رودخانه فریزر[78] در بریتیش کلمبیا (پترسون[79]، جانسون[80]، 1992 و 1990) و در آبهای کمعمق لبشور (10 در هزار) در دلتای میسیسی پی زندگی میکنند (پگ[81]، 1978). همهی این شواهد حکایت از تشکیل پادگانههای دریاچهای در محیطی لبشور است.
شکل (12) فراوانی میکروفسیلها در پادگانههای دریاچهای ارومیه
- تأثیر تغییرات ارتفاع آب دریاچهی ارومیه بر شرایط زیستی
همانطور که در شکل (13) مشاهده میشود، همزمان با پایین بودن سطح آب دریاچه در پادگانهی دریاچهای جزیره اسلامی 1، سه میکروفسیل استراکد، فرامینفرا و دوکفهای میتیلاستر در لایههای رسوبی پادگانههای دریاچهای ارومیه مشاهده میشوند. با توجه به جدول (2) بیشترین تراکم میکروفسیلها در فراکسیونهای زیر 1 میلیمتر حضور دارند و حتی در فرامینفرا محدود به فراکسیونهای 500 میکرون و پایینتر است. فقدان گاستروپودهای هیدروبیا و تئودوکسوس که بیشترین تراکم آنها در فراکسیونهای بالای 500 میکرون است و همچنین وجود سایر گونهها تنها در فراکسیونهای زیر 500 میکرون، نشاندهندهی این امر است که شرایط زیستی برای زندگی اینگونه در کم ارتفاعترین پادگانههای دریاچهی ارومیه فراهم نبوده است. با بالا رفتن سطح آب دریاچه به خصوص در پادگانههایی که بین سطوح ارتفاعی 1320 تا 1345 متر قرار گرفتهاند، مشاهده میشود که تمامی فسیلها و میکروفسیلهای شناساییشده در این مطالعه به حداکثر میزان گسترش خود از لحاظ فراوانی، تنوع گونهها و همچنین اندازهی میکروفسیل میرسند. در بین پادگانههای دریاچهای ارومیه بیشترین فراوانی گاستروپودهای بزرگتر از 1 و 2 میلیمتر را میتوان در این سطوح ارتفاعی مشاهده نمود. فراوانی این حجم از میکروفسیلها در این سطوح ارتفاعی، نشاندهندهی تغییر شرایط محیطی در زمان شکلگیری این پادگانهها و مساعد شدن شرایط برای رشد گونههای مختلف است. از عوامل اصلی در گسترش اینگونهها، همزمان با بالا آمدن سطح آب دریاچه، کاهش میزان شوری آب است که با کم شدن شوری آب، امکان حضور تمامی گونهها به خصوص گاستروپودها فراهم آمده است. گاستروپودهای آب شیرین در پادگانههای کمارتفاعتر مشاهده نمیشدند، که این امر نشاندهندهی افزایش میزان شوری آب و احتمالاً افزایش دمای سطحی آب است که به تبع آن، امکان رشد گونههایی با اندازهی بزرگتر فراهم میآید. همچنین حضور میکروفسیلهایی با پوستههای هیالین میتواند نشانههای شرایط مساعد برای رشد این گونهها در این سطوح ارتفاعی باشد. به منظور بررسی تغییرات میزان حجم آب دریاچهی ارومیه با توجه به تغییرات ارتفاعی سطح آب دریاچه و همچنین تأثیر این تغییرات بر گونـهی صدفی بررسی شـده در پادگانههای دریاچهای ارومیه، تأثیر آن بر میزان شوری آب دریاچه با استفاده از مدل ارتفاعی رقومی تغییرات حجم آب دریاچهی ارومیه در گذشته بازسازی شد. متذکر میشود که اعداد به دست آمده در رابطه با شوری احتمالی بوده و میتواند با توجه به شرایط محیطی در زمانهای گذشته تغییراتی داشته و این بازسازی شوری به منظور مقایسه شواهد زیست میکروفسیلهای موجود در رسوبات پادگانههای دریاچهای با شرایط احتمالی آب دریاچه از لحاظ شوری در زمان شگلگیری پادگانهها میباشد. حجم آبگیر دریاچهی ارومیه در سطح آبگیری 1271 به میزان 45/4 میلیارد متر مکعب و میزان شوری سطح آب دریاچه با توجه به شکل (2) در حدود 630 میلی گرم میباشد. با افزایش سطح آب دریاچه، حجم آب نیز بهتبع آن افزایش یافته و بهتدریج میزان شوری آب دریاچه کاهش مییابد. تقریباً تا ارتفاع 1296 سطح آب دریاچه در حد بسیار شور قرار دارد (24/51 میلیگرم در لیتر)، ولی با افزایش میزان حجم آب، به تدریج میزان شوری کاهش یافته و در سطح ارتفاعی 1296 تا 1306 متری آب دریاچه میزان شوری آب دریاچه به 2/37 میلیگرم در لیتر رسیده و شور میباشد. از سطح ارتفاعی 1306 تا 1316 شوری آب دریاچهی ارومیه به 27 میلیگرم در لیتر کاهش یافته و موجب تبدیل آن به آبهای لب شور میشود. این سطح ارتفاعی با دادههای فسیلشناسی ما هماهنگی دارد. با رسیدن سطح آب دریاچه به این سطح ارتفاعی بهتدریج شرایط برای زیست بندپایان، شکمپایان و روزنبران در دریاچهی ارومیه فراهم میشود. این سطح با مشاهده پادگانههای دریاچهای در پایینترین سطح ارتفاعی به خصوص پادگانهی خانهی برق در ارتفاع 1307 متر هماهنگ میباشد. از این سطح دریج شواهد فسیلی در پادگانههای دریاچهای ارومیه افزایش مییابد. بیشترین فراوانی پادگانهها و همچنین افزایش میزان حضور میکروفسیلها در بین سطوح ارتفاعی 1316 تا 1346 متر است. میزان شوری آب دریاچهی ارومیه از 1316 متر به بعد دوباره کاهش یافته و به 21 میلیگرم در لیتر میرسد. این روند تا سطح بالاترین سطح ارتفاعی پادگانهها ادامه یافته و در بالاترین سطح ارتفاعی پادگانهها میزان شوری به 7/9 در هزار کاهش مییابد. با توجه به نتایج حاصل از این بررسی، شرایط شوری آب دریاچه با شرایط زیست فسیلها و میکروفسیلهای پادگانههای دریاچهای ارومیه همخوانی دارد. شکل (14) تغییرات میزان شوری آب دریاچهی ارومیه با تغییرات ارتفاعی را نشان میدهد.
شکل (13) تغییرات ارتفاعی فراوانی میکروفسیلها در پادگانههای دریاچهای ارومیه
شکل (14) تغییرات میزان شوری دریاچهی ارومیه با افزایش ارتفاع
نتیجهگیری
تمامی گونههای گاستروپود (هیدروبیا، بیتینیدا و تئودوکسوس) و دوکفهای میتیلاستر در بسیاری از نمونههای رسوبی دیده میشود. فرامینفراهای الفیدیوم و آمونیا تنها در فراکسیونهای 125، 250 و 500 میکرون دیده میشوند. تعلق اینگونهها به آبهای شیرین و همچنین لبشور همانند دریای خزر نشاندهندهی این مسأله است که محیط رسوبگذاری پادگانههای دریاچهای ارومیه در آبهای لبشور حاشیهی دریاچه و همچنین آبهای شیرینی است که در زمان رسیدن به پهنهی آبی شرایط را برای زیست گاستروپودها فراهم میآورد. علاوه بر آن با بالا آمدن سطح آب دریاچه میزان غلظت نمک محلول در آب دریاچه نیز کاهش مییابد. با توجه به برآوردهای انجام شده از حجم آبگیری دریاچهی ارومیه در سطوح ارتفاعی گوناگون در زمان شکلگیری مرتفعترین پادگانهی دریاچهای شناسایی شده در دریاچهی ارومیه (دمیرچی در ارتفاع 96 متر بالاتر از سطح کنونی دریاچهی ارومیه)، حجم آب دریاچه به 29 برابر شرایط کنونی میرسد. این امر همزمان میتواند موجب کاهش میزان شوری دریاچهی ارومیه و حتی تبدیل محیط آبی به محیطی لبشور گردد و شرایط زیستی را برای رشد گونههای مختلف فراهم آورد. فرامینفراهای موجود در رسوبات پادگانههای دریاچهای از لحاظ اندازه در فراکسیونهای 500 میکرون، 250 میکرون و 125 میکرون قرار دارد. بیشترین فراوانی فرامینفراها بهترتیب در فراکسیونهای 125، 250 و 500 میکرون میباشد. فرامینفراهای موجود در پادگانههای دریاچهای ارومیه در ردههای بسیار کوچک طبقهبندی میشوند. کوچک بودن اندازهای فرامینفرا در پادگانههای دریاچهای ارومیه نشاندهندهی شرایط محیطی آب دریاچهی ارومیه در زمان تشکیل پادگانهها است. بهطور کلی با کاهش میزان شوری، نوع گونهای فرامینفراها به شدت دچار نقصان میشود. کوچک بودن اندازهی فرامینفراها در پادگانههای دریاچهای ارومیه خود نشاندهندهی پایین بودن میزان شوری آبهای دریاچهی ارومیه در زمان تشکیل پادگانههای دریاچهای بوده است. تقریباً تمامی گونههای فرامینفراهای موجود در رسوبات پادگانههای دریاچهای دارای پوستههایی هیالین هستند. این امر نیز نشاندهندهی پایین بودن میزان شوری محیط آبی در زمان تشکیل پادگانهها است. سه جنس اصلی که در این مطالعات مورد شناسایی قرار گرفت عبارتند از آمونیا[82] و الفیدیم[83] و کریبرو الفیدیم[84]. تمامی این فرامینفراها از نوع بنتیک هستند. استراکدها نیز بهعنوان یکی از شاخصترین میکروفسیلهای پادگانههای دریاچهای ارومیه شناخته میشوند. بعد از دوکفهایهای میتیلاستر، استراکدها بیشترین فراوانی را در بین میکروفسیلهای پادگانههای دریاچهای ارومیه بهخود اختصاص داده است.
با بالا رفتن سطح آب دریاچه به خصوص در پادگانههایی که در بین سطوح ارتفاعی 1320 تا، 1345 متر قرار گرفتهاند، مشاهده میشود که تمامی فسیلها و میکروفسیلهای بررسی شده در این مطالعه، به حداکثر میزان گسترش خود از لحاظ فراوانی، تنوع گونهها و همچنین اندازه میرسند. در بین پادگانههای دریاچهای ارومیه بیشترین فراوانی گاستروپود در فراکسیون بالای 1 و 2 میلیمتر را میتوان در این سطوح ارتفاعی مشاهده نمود. فراوانی این حجم از پوستههای صدف در این سطوح ارتفاعی نشاندهندهی تغییر شرایط محیطی در زمان شکلگیری این پادگانهها و مساعد شدن شرایط برای رشد گونههای مختلف میباشد. یکی از عوامل اصلی در گسترش اینگونهها همزمان با بالا آمدن سطح آب دریاچه، کاهش میزان شوری آب است که امکان حضور تمامی گونهها بهخصوص گاستروپودها را فراهم میآورد. حضور و گسترش گاستروپودهای آب شیرین نشاندهندهی کاهش میزان شوری آب و احتمالاً افزایش دمای سطحی آب است که به تبع آن، امکان رشد گونههایی با اندازهی بزرگتر، میتواند نشانههایی از شرایط مساعد برای رشد اینگونهها در زمان شکلگیری پادگانهها باشد.
تشکر و قدردانی
این تحقیق با حمایت مالی سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور و در مدیریت زمینشناسی دریایی این سازمان به انجام رسیده است. از زحمات مدیر محترم دفتر بررسیهای زمینشناسی دریایی، آقای دکتر بهار فیروزی و سرکار خانم دهقان چناری، و همچنین ریاست محترم گروه فسیلشناسی سازمان زمینشناسی کشور سرکار خانم دکتر محتاط و آقای نریمانی تشکر و قدردانی میگردد.
[1]- Transgressions
[2]- Regressions
[3]- Ahnert
[4]- Arthropoda
[5]- Crustacea
[6]- Armstrong & Brasier
[7]- Bate & Robinson
[8]- Deckker
[11]- Brusca
[12]- Jorgensen
[13]-Cyprididae
[14]- Candonidae
[15]- Limnocytheridae
[16]-torosa Cyprideis cf
[17]- Woilkinson & Gulakyan
[20]- Candona
Neglecta
[21]- Crogmaniana Turner
[22]- Gastropoda
[24]- Hydrobiidae
[25]- Horn-colored
[26]- Kabat
[27]- Hydrobidia Ventorosa
[29]- Ecrobia Grimmi
[30]- Ecrobia Truncata
[31]- Pseudamnicola Subpiscinalis
[32]- Macrophytes
[33]- Convex Whorls
[34]- Hydrobia Neglecta
[35]- Pseudamnicola
[36]- Pseudamnicola Subpiscinalis
[37]- Pseudobithynia Yildirimi
[38]- Gabbiella humerosa Kivuensis
[39]- Pseudamnicolinae
[40]- Neritimorpha
[41]- Neritopsina
[42]- Phylogenetic
[43] -Superorder
[44]- Subclass
[46]- Superfamily
[48]- Neritidae
[49]- Gill
[51]- Nerita
[52]- Neritina
[53]- Theodoxus
[54]-Theodoxus Pallasi
[55]-Ammonia
[56]- Elphidium
[57]- Cribro Elphidium
[58]- Ammonia Beccarii Var. Tepida
[59]- Umbilical Plugs and Beading, Fluting or Furrowing on Eithers
[60]- Elphidium
[61]- Elphidiidae
[62]- Cann & De Deckker
[63]- Boltovskoy
[64]- Wright
[65]- Cribroelphidium Gunteri
[66]- Fraser
[67]- Jonasson
[68]- Mytilidae
[69]- Mytiloida
[70]- Mytilaster Lineatus
[71]- Nerita
[72]- Neritina
[73]- Theodoxus
[74]- Ammonia
[75]- Elphidium
[76]- Cribro Elphidium
[77]- Cribroelphidium Gunteri
[78]- Fraser
[79]- Patterson
[80]- Jonasson
[81]- Poag
[82]-Ammonia
[83]- Elphidium
[84]- Cribro Elphidium
Ostracoda, xiv+538 pp., 98 Plates, 54 Figs and 53 Tables. Liverpool: Seel House
Press