سعید جهانبخش اصل؛ محمدحسین عالی نژاد؛ وحید سهرابی
چکیده
تامین بخش عمدهای از آب مناطق کوهستانی از طریق رواناب ذوب برف صورت میگیرد. بنابراین ارزیابی دقیق آب ناشی از ذوب برف و همچنین اثرات تغییرات آب و هوایی بر روی آن، در مدیریت منابع آب امری ضروری است. در این پژوهش، رواناب ذوب برف در حوضه گاماسیاب تحت شرایط تغییراقلیم، بررسی شد. برای این منظور، رواناب ناشی از ذوب برف با بدست آوردن ...
بیشتر
تامین بخش عمدهای از آب مناطق کوهستانی از طریق رواناب ذوب برف صورت میگیرد. بنابراین ارزیابی دقیق آب ناشی از ذوب برف و همچنین اثرات تغییرات آب و هوایی بر روی آن، در مدیریت منابع آب امری ضروری است. در این پژوهش، رواناب ذوب برف در حوضه گاماسیاب تحت شرایط تغییراقلیم، بررسی شد. برای این منظور، رواناب ناشی از ذوب برف با بدست آوردن سطح پوشش برف در دو سال آبی 97-95 از تصاویر روزانه ماهواره ترا- مودیس در سامانه گوگل ارث انجین و وارد کردن دادهها و پارامترهای لازم به مدلSRM ، شبیهسازی شد. در مرحله بعد با توجه به نزدیکی و طول دوره آماری مناسب از دادههای ایستگاه همدید کرمانشاه در مدلها و سناریوهای گردش عمومی جو از سری CMIP5 تحت دو سناریوی RCP4.5 و RCP8.5 استفاده شد. ریزمقیاسنمایی این مدلها توسط مدل آماری LARS-WG انجام شد. با بررسی عدم قطعیت مدلها و سناریوها، برای تولید پارامتر دما از مدل HADGEM-2 تحت سناریوی PRC4.5 و برای تولید پارامتر بارش از همان مدل تحت سناریوی PRC 8.5 استفاده شد. در مرحله نهایی برای برآورد میزان تغییر رواناب ناشی از ذوب برف در دوره آتی میزان تغییرات دادههای دما و بارش ماهانه نسبت به دوره پایه، به مدل SRM وارد شد. نتایج نشان داد که رواناب ناشی از ذوب برف علیالخصوص در فصل بهار کاهش مییابد. همچنین با وجود کاهش بارش دبی اوج اردیبهشتماه با همان شدت تکرار میشود که علت آن میتواند ذوب ذوب هنگام برف بر اثر افزایش دما باشد.
علیرضا دنیایی؛ امیرپویا صراف
چکیده
هیدرولوژی حوضه رودخانهها به شدت تحت تأثیر تغییرات اقلیمی و افزایش بیش از حد انتشار گازهای گلخانهای قرار دارد. هدف از این پژوهش بررسی اثرات تغییر اقلیم بر شرایط اقلیمی حوضه آبریز گرگانرود در استان گلستان بوده که در آن مدل SWAT توسط الگوریتم SUFI-2 با هدف بهبود نتایج شبیهسازی دبی حوضه، مورد واسنجی و اعتبارسنجی قرار گرفت. مدل MIROC-ESM ...
بیشتر
هیدرولوژی حوضه رودخانهها به شدت تحت تأثیر تغییرات اقلیمی و افزایش بیش از حد انتشار گازهای گلخانهای قرار دارد. هدف از این پژوهش بررسی اثرات تغییر اقلیم بر شرایط اقلیمی حوضه آبریز گرگانرود در استان گلستان بوده که در آن مدل SWAT توسط الگوریتم SUFI-2 با هدف بهبود نتایج شبیهسازی دبی حوضه، مورد واسنجی و اعتبارسنجی قرار گرفت. مدل MIROC-ESM از سری مدلهای گزارش پنجم هیئت بین دول تغییر اقلیم جهت بررسی اثرات تغییر اقلیم بر مؤلفههای هیدرو- اقلیمی حوضه و تحت چهار سناریوی انتشار به نامهای 6/2، 5/4، 0/6 و 5/8 و در سه بازه زمانی آینده نزدیک (2050-2025)، میانی (2075-2051) و دور (2100-2076) مورد استفاده قرار گرفت؛ همچنین روند تغییرات حوضه با استفاده از آزمون من- کندال مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که تغییرات دما تحت سناریوی RCP4.5 در دوره زمانی آینده نزدیک و میانی و تحت سناریوی RCP6.0 و آینده میانی و دور از یک روند معنیدار افزایشی تبعیت کرده؛ بهطوریکه مؤلفه بارش در تمامی سناریوها از تغییرات کاهشی غیرمعنیداری پیروی میکند. همچنین، تغییرات رواناب تحت سناریوی RCP4.5 و در دورههای زمانی آینده میانی و دور و تحت سناریوی RCP8.5 و در آینده دور از روند معنیدار کاهشی تبعیت مینماید؛ بهطورکلی، مقادیر دما در یک مسیر افزایشی پیش میرود، درحالیکه مقادیر بارش و رواناب یک روند کاهشی را تا انتهای قرن 21 در حوضه دنبال میکنند.
زهره مریانجی؛ ابوذر رمضانی
چکیده
سیل بهعنوان یک مخاطره طبیعی از عوامل مختلف طبیعی و انسانی ناشی میگردد. بدون شک میزان تأثیرگذاری این عوامل بر بروز سیل یکسان نیست و شناسایی میزان اثرگذاری و وزن هر یک از پارامترهای تأثیرگذار بر سیل از ضروریات است. این تحقیق میزان اثرگذاری عوامل طبیعی ایجاد سیلاب ازجمله اقلیم (شدت، مدت و احتمال وقوع بارش و مانند آن) و دیگر پارامترهای ...
بیشتر
سیل بهعنوان یک مخاطره طبیعی از عوامل مختلف طبیعی و انسانی ناشی میگردد. بدون شک میزان تأثیرگذاری این عوامل بر بروز سیل یکسان نیست و شناسایی میزان اثرگذاری و وزن هر یک از پارامترهای تأثیرگذار بر سیل از ضروریات است. این تحقیق میزان اثرگذاری عوامل طبیعی ایجاد سیلاب ازجمله اقلیم (شدت، مدت و احتمال وقوع بارش و مانند آن) و دیگر پارامترهای هیدرولوژیکی مؤثر بر آن را شناسایی کرده و به تشخیص مناطق پرخطر و سیلخیز در سطح استان همدان پرداخته است. مدل انتخابی برای این تحقیق مدل آنتروپی شانون (روش ترکیبی دادهای – کارشناسی) است که بر اساس دادههای اقلیمی، هیدرولوژی و توپوگرافی توأم با نظریات کارشناسی اقدام به وزندهی به عوامل طبیعی مؤثر در بروز سیلاب شده است. بر این اساس بیشترین وزن را حداکثر 24 ساعته بارش داشته است. نتایج نشان میدهد این پارامتر مؤثرترین عامل طبیعی ایجادکننده سیل در استان همدان است. عوامل پوشش گیاهی، زمان ذوب برف، شیب حوزه، جنس زمین وضریب گراولیوس به ترتیب بیشترین اوزان را به خود اختصاص دادهاند. بر اساس اوزان نهایی نقشه خطر با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی ترسیم شد که نشان میدهد مناطق با خطرپذیری بسیار زیاد در مناطق مرکزی و جنوبی استان واقعشده است. بیشتر شهرستانهای استان در مناطق با خطرپذیری زیاد قرار گرفتهاند. بر این اساس در شهرستانها مناطق آسیبپذیر بیشتر در حریم سیلابی رودخانهها واقعشده است.
محمدجواد وحیدی؛ رسول میرعباسی نجف آبادی؛ محسن احمدی
چکیده
شناسایی عوامل مؤثر بر ایجاد فرسایش در خاک و رتبهبندی روشهای جلوگیری از آن در اراضی روستایی اطلاعات با ارزشی در اختیار مدیران و برنامهریزان جهت حفاظت از خاک قرار میدهد. شهرستان درمیان از مراکز مهم کشاورزی استان خراسان جنوبی میباشد و بیشتر مساحت آن در کلاس شدید بیابانزایی قرار گرفته است، لذا در این تحقیق، یک رویکرد ترکیبی ...
بیشتر
شناسایی عوامل مؤثر بر ایجاد فرسایش در خاک و رتبهبندی روشهای جلوگیری از آن در اراضی روستایی اطلاعات با ارزشی در اختیار مدیران و برنامهریزان جهت حفاظت از خاک قرار میدهد. شهرستان درمیان از مراکز مهم کشاورزی استان خراسان جنوبی میباشد و بیشتر مساحت آن در کلاس شدید بیابانزایی قرار گرفته است، لذا در این تحقیق، یک رویکرد ترکیبی مبتنی بر روشهای تصمیمگیری چندمعیاره بهترین- بدترین و روش ویکور به منظور تحلیل و رتبهبندی روشهای جلوگیری از فرسایش خاک در مناطق روستایی شهرستان درمیان ارائه شده است. ساختار این روش بدین صورت است که در ابتدا به کمک روش بهترین- بدترین، وزن معیارها و زیرمعیارهای شناسایی شده از ادبیات تحقیق به کمک نظر خبرگان و محاسبات موجود در روش مذکور تعیین شده و سپس به منظور رتبهبندی روشهای جلوگیری از فرسایش، از روش ویکور استفاده میشود. نتایج نشان داد که معیار فنی با امتیاز 293/0 دارای بالاترین رتبه و معیار شیمیایی با امتیاز 085/0 دارای کمترین امتیاز است. در اولویتبندی نهایی روشهای جلوگیری از بروز فرسایش نیز بیوچار و تزریق مواد آلی در رتبههای اول و دوم و باران مصنوعی در پایینترین رتبه قرار دارد. انتظار میرود که استفاده از نتایج این تحقیق بتواند به عنوان یک ابزار مناسب جهت اتخاذ تصمیمات نهایی برای مدیران به کار رود.
آب های زیرزمینی
صیاد اصغری سراسکانرود؛ مریم ریاحی نیا
چکیده
در به منظور بهبود دقت ارزیابی پتانسیل آب زیرزمینی در منطقه دشت خرم آباد از روشهای جدید یادگیری عمیق (CNN) برای تقسیمبندی معنایی تصاویر سنجش از دور برای شناسایی مناطق مستعد آب زیرزمینی استفاده میشود. دراین تحقیق ابتدا نقشه فهرست چاهها تهیه و بعد پارامترهای موثر در پتانسیلیابی از قبیل: لایه ارتفاع، شیب، جهت شیب، کاربریاراضی، ...
بیشتر
در به منظور بهبود دقت ارزیابی پتانسیل آب زیرزمینی در منطقه دشت خرم آباد از روشهای جدید یادگیری عمیق (CNN) برای تقسیمبندی معنایی تصاویر سنجش از دور برای شناسایی مناطق مستعد آب زیرزمینی استفاده میشود. دراین تحقیق ابتدا نقشه فهرست چاهها تهیه و بعد پارامترهای موثر در پتانسیلیابی از قبیل: لایه ارتفاع، شیب، جهت شیب، کاربریاراضی، خاک، زمینشناسی، فاصله از رودخانه، فاصله از گسل، بارش مشخص و نقشه آنها در محیط نرمافزارArc GIS تهیه شد. پس از تهیه تصاویر، نمونه های آموزشی با استفاده از بازدید میدانی جمع آوری و برای هر نمونه آموزشی یک تصویر لیبل تهیه شد. شبکه عصبی عمیق با ساختار جدید برای طبقه بندی استفاده شد و روش جدیدی را در ادغام همزمان الگوریتم مورد استفاده ارائه کرد که در نهایت منجر به کاهش چشمگیر زمان آموزش لایه های شبکه Pooling و CNN با استفاده از داده های آموزشی جامع با دقت بالا شد. برای آموزش و ارزیابی شبکه، 70 درصد داده ها به عنوان داده های آموزشی و 30 درصد برای ارزیابی تقسیم شدند .با استفاده از مدل CNN یادگیری، آموزش و آزمایش، تجزیه و تحلیل پتانسیل آب های زیرزمینی و هر همبستگی جفت بین شاخص های سنجش از دور به طور مداوم پس از 400 بار آموزش، افت مدل به 0.3113 کاهش یافت، دقت مدل 92 درصد شد. در پیشبینی طبقهبندی 5 سطح خوبی از مدل دریافت شد. نتایج ارزیابی عملکرد دقت الگوریتم CNN برای شناسایی مناطق مستعد منابع آب های زیرزمینی92 درصد دقت کلی و 93 درصد صحت کلی را نشان می دهد.
سنجش ازدور
مهدی فیض اله پور
چکیده
هدف از این تحقیق بررسی روابط بین LST و LULC در منطقه گردنه حیران می باشد. شاخص های LULC متشکل از شاخص های تفاوت نرمال شده پوشش گیاهی (NDVI) ، تفاوت نرمال شده ساخت و ساز (NDBI) و تفاوت نرمال شده و اصلاح شده آب (MNDWI) می باشد. مساحت منطقه مورد مطالعه 95/156 کیلومتر مربع بوده که از این میزان در سال 1401، حدود 7/122 کیلومتر مربع اختصاص به پهنه جنگلی داشته و تنها ...
بیشتر
هدف از این تحقیق بررسی روابط بین LST و LULC در منطقه گردنه حیران می باشد. شاخص های LULC متشکل از شاخص های تفاوت نرمال شده پوشش گیاهی (NDVI) ، تفاوت نرمال شده ساخت و ساز (NDBI) و تفاوت نرمال شده و اصلاح شده آب (MNDWI) می باشد. مساحت منطقه مورد مطالعه 95/156 کیلومتر مربع بوده که از این میزان در سال 1401، حدود 7/122 کیلومتر مربع اختصاص به پهنه جنگلی داشته و تنها 2/33 کیلومتر مربع اختصاص به زمین کشاورزی دارد. مقادیر شاخص MNDWI در غنی ترین منطقه در سال 1397 از مساحتی معادل 27/12 کیلومتر مربع برخوردار بوده و با کاهش شدید در سال 1401 مواجه شده و به 68/1 کیلومتر مربع رسیده است. پهنه های ساخت و ساز شده (NDBI) تا سال 1397 با افزایش مواجه بوده و تا سال 1401 با کاهش قابل توجهی روبرو گردید. حداکثر دمای سطح زمین (LST) از 42/35 درجه سانتیگراد در سال 1392 به 04/39 درجه سانتیگراد در سال 1401 رسیده است. پهنه برخوردار از دمای 20 تا 25 درجه سانتیگراد از 9/67 کیلومتر مربع به 124 کیلومتر مربع رسیده است. در نهایت، روابط همبستگی پیرسون نشان داد که شاخص NDVI و MNDWI با شاخص LST از همبستگی منفی برخوردار بوده و بین شاخص LST با شاخص NDBI همبستگی مثبت برقرار است. بیشترین همبستگی مثبت به میزان 77/0 بین LST و NDBI مربوط به بهار 1397 بوده و بیشترین همبستگی منفی به میزان 71/0- متعلق به شاخص MNDWI و LST بوده که در پاییز 1397 به ثبت رسیده است.
سنجش ازدور
مهدی فیض اله پور
چکیده
تغییرات پوشش و کاربری زمین در اثر فعالیت های انسانی تاثیرات نامطلوبی بر محیط زیست بر جای گذاشته است. مناطق شرقی استان اردبیل نمونه بارز این پدیده به شمار می آید. هدف از این تحقیق تجزیه و تحلیل تغییرات مکانی و زمانی در پوشش و کاربری زمین و اثرات آن بر دمای سطح زمین در دریاچه نئور می باشد. برای برآورد کاربری و پوشش زمین از مدل های جنگل تصادفی ...
بیشتر
تغییرات پوشش و کاربری زمین در اثر فعالیت های انسانی تاثیرات نامطلوبی بر محیط زیست بر جای گذاشته است. مناطق شرقی استان اردبیل نمونه بارز این پدیده به شمار می آید. هدف از این تحقیق تجزیه و تحلیل تغییرات مکانی و زمانی در پوشش و کاربری زمین و اثرات آن بر دمای سطح زمین در دریاچه نئور می باشد. برای برآورد کاربری و پوشش زمین از مدل های جنگل تصادفی (RTC)، مدل حداکثر احتمال (MLC) و ماشین بردار پشتیبانی(SVM) استفاده شده و کارایی هر کدام توسط ضریب کاپا برآورد گردیده و مشاهده شد که مدل SVM از بیشترین میزان ضریب کاپا ( 87/0) برخوردار است. برای استخراج شاخص LST نیز از باندهای 6 لندست 5 و 10 لندست 8 بهره گرفته شده و مشاهده شد که بخش غربی دریاچه با افزایش دمای سطح زمین مواجه گردیده است. در طول دوره زمانی 2002، 2013 و 2022 تغییرات قابل توجهی در پهنه آبی دریاچه نئور و پوشش های گیاهی مجاور آن مشاهده شد. زمین های بایر بیشترین وسعت را در تمام دوره های مورد مطالعه داشته است. پوشش گیاهی بر اساس مدل SVM حدود 04/1 کیلومتر مربع افزایش یافته است. مساحت سطح دریاچه بر اساس مدل MLC در سال 2002 معادل 19/3 کیلومتر مربع برآورد گردید. مساحت پهنه آبی در مدل MLC در بازه زمانی 2002 تا 2022 حدود 56/1 کیلومتر مربع کاهش یافته و این میزان کاهش برای مدل های RTC و SVM به ترتیب معادل 67/0 و 69/0 کیلومتر مربع می باشد.
ژئومورفولوژی
موسی عابدینی؛ امیرحسام پاسبان
چکیده
هدف از این پژوهش تجزیه و تحلیل و پهنهبندی میزان فرسایش خاک و ارتباط آن با شاخصهای هیدروژئومورفیک و پوششگیاهی حوزه آبخیز خیاوچای مشکینشهرمیباشد. فاکتورهای مدل RUSLE شامل فرسایندگیباران (R)، فرسایشپذیری خاک (K)، توپوگرافی (LS)، پوششگیاهی (C) و عملیات حفاظتی (P). به ترتیب با استفاده از دادههای بارندگی، لایه بافت خاک، مدل رقومی ...
بیشتر
هدف از این پژوهش تجزیه و تحلیل و پهنهبندی میزان فرسایش خاک و ارتباط آن با شاخصهای هیدروژئومورفیک و پوششگیاهی حوزه آبخیز خیاوچای مشکینشهرمیباشد. فاکتورهای مدل RUSLE شامل فرسایندگیباران (R)، فرسایشپذیری خاک (K)، توپوگرافی (LS)، پوششگیاهی (C) و عملیات حفاظتی (P). به ترتیب با استفاده از دادههای بارندگی، لایه بافت خاک، مدل رقومی ارتفاع و کاربریاراضی در محیط سامانه اطلاعات مکانی (GIS) تهیه شدهاند و پس از رویهمگذاری لایهها، مقدار فرسایش سالانه خاک بین 0 تا 54/150 تن بر هکتار در سال در سطح حوزه برآورد شد. در گام بعد شاخصهای هیدروژئومورفیک و پوششگیاهی که در رخداد فرسایش خاک موثر هستند شامل شاخص رطوبت توپوگرافی (TWI)، شاخص توان آبراهه (SPI)، شاخص انحناءدامنه (Curvatore)، شاخص انحناء مقطع (Profil Curvatore)، شاخص انحناء سطح (Plan Curvatore) و شاخص پوشش گیاهی عادی (NDVI) در محیط ArcMap ایجاد و نقشههای پهنهبندی تهیه شدند. نتایج این پژوهش همچنین نشان داد عامل توپوگرافی با ضریب همبستگی 92/0 درصد بیشترین تاثیر را در برآورد فرسایش سالانه خاک توسط مدل RUSLE داشته است. در بررسی دیگر ارتباط بین شاخصهای هیدروژئومورفیک و پوششگیاهی با میزان فرسایش سالانه خاک انجام گرفتو نتایج نشان داد که شاخصهای تفاضل پوششگیاهی نرمالشده و انحناء مقطع بهترتیب با ضریب همبستگی 57/0 و 05/0 نسبت به شاخصهای دیگر بهترتیب بیشترین و کمترین تاثیرگذاری را دارا میباشند. نتایج این پژوهش امکان تلفیق شاخصهای موثر هیدروژئومورفیک و پوششگیاهی بر فرسایش و نیز امکان استفاده از سایر شاخصهای موثر و قابلیتهای RS و GIS را جهت تخمین کمی مقادیر فرسایش خاک را تایید مینماید.
سنجش ازدور
مهدی فیض اله پور
چکیده
استخراج پهنه آبی در بخش های غربی افغانستان از طریق تصاویر سنجش از دور راهی کارآمد برای پایش منابع آب و تاثیر آن بر منابع آبی شرق ایران به خصوص چاه نیمه های سیستان و بلوچستان به شمار می آید. در این تحقیق از سنجنده OLI ماهواره لندست ۸ و سنجنده TM ماهواره لندست 5، شاخص های طیفی تفاوت نرمال شده آب (NDWI)، شاخص اصلاح شده تفاوت نرمال شده آب (MNDWI)، ...
بیشتر
استخراج پهنه آبی در بخش های غربی افغانستان از طریق تصاویر سنجش از دور راهی کارآمد برای پایش منابع آب و تاثیر آن بر منابع آبی شرق ایران به خصوص چاه نیمه های سیستان و بلوچستان به شمار می آید. در این تحقیق از سنجنده OLI ماهواره لندست ۸ و سنجنده TM ماهواره لندست 5، شاخص های طیفی تفاوت نرمال شده آب (NDWI)، شاخص اصلاح شده تفاوت نرمال شده آب (MNDWI)، شاخص تفاوت نرمال شده رطوبت (NDMI)، شاخص استخراج خودکار آب (AWEI)، شاخص جدید آب (NWI)، و شاخص نسبت آب (WRI) برای استخراج پهنه های آبی استفاده شده است. مقادیر حاصل از تمامی شاخص ها به نتایج مشابهی دست یافته اند. پهنه سد ارغنداب در بدترین حالت تنها 44/2 کیلومتر مربع کاهش یافته و شاخص NDMI نشان از افزایش 65/0 کیلومتر مربعی در منابع رطوبتی این سد داشته است. لیکن سطح چاه نیمه های جنوب زابل از 94/55 کیلومتر مربع به 82/17 کیلومتر مربع کاهش یافته که کاهشی معادل 12/38 کیلومتر مربع را نشان می دهد. این امر نشان از کاهش شدید سطح چاه نیمه ها دارد. این امر باعث ساطع شدن دمای بیشتر در مناطق خشک شده گردیده است. لیکن دمای حداقل از 47/17 درجه به 87/11 درجه سانتیگراد کاهش یافته که کاهشی معادل 95/1 درجه سانتیگراد را تجربه کرده است. شاخص LST با تمامی شاخص ها دارای همبستگی منفی بوده و بیشترین همبستگی مربوط به شاخص NWI به میزان 941/0- در سال 1994بوده است. کمترین میزان همبستگی نیز به میزان 65/0- مربوط به شاخص NDMI به دست آمد.
آب های زیرزمینی
ناصر جبرائیلی اندریان؛ عطا الله ندیری؛ مریم قره خانی
چکیده
در سه دهه گذشته، مخازن آب زیرزمینی ایران با چالشهای مهم و مرتبطی مواجه بوده است. بنابراین برای جلوگیری همین مقدار آب در دسترس ضرورت ارزیابی کیفیت آبهای زیرزمینی و شناسایی عوامل انسانی یا طبیعی تاثیر گذار بر کیفیت بیش از پیش تاکید میشود. در این پژوهش با بررسی هیدروژئوشیمیایی آلودگی حاصل از عناصر اصلی، فرعی و کمیاب شناسایی گردید. ...
بیشتر
در سه دهه گذشته، مخازن آب زیرزمینی ایران با چالشهای مهم و مرتبطی مواجه بوده است. بنابراین برای جلوگیری همین مقدار آب در دسترس ضرورت ارزیابی کیفیت آبهای زیرزمینی و شناسایی عوامل انسانی یا طبیعی تاثیر گذار بر کیفیت بیش از پیش تاکید میشود. در این پژوهش با بررسی هیدروژئوشیمیایی آلودگی حاصل از عناصر اصلی، فرعی و کمیاب شناسایی گردید. بهمنظور دستیابی به اهداف پژوهش در منطقه موردمطالعه داده های بلند مدت سطح آب و هدایت الکتریکی از آب منطقهای استان آذربایجان شرقی اخذ شده و پس از بررسی اولیه، اقدام به نمونهبرداری از چاهها و قناتهای موجود در منطقه گردید و تعداد 33 نمونه با توزیع مناسب از آبخوان برداشت گردیده و به آزمایشگاه آب دانشگاه تبریز منتقل شد. پارامترهای اندازهگیری شده شامل pH، هدایت الکتریکی، عناصر اصلی، فرعی و کمیاب بود. نتایج حاصل از تجزیه شیمیایی عناصر، غلظت بیشازحد مجاز شرب نیترات و عناصر آرسنیک، سرب، نیکل و کروم را نشان داد. یافتههای حاصل از آنالیزهای آماری چند متغیره تحلیل عاملی نیز چهار گروه عاملی را در کیفیت منابع آب منطقه موثر نشان دادند که تنها عامل چهارم انسانزاد تلقی شد. بهطور کل اکثریت عناصر کمیاب موجود در منابع آبی متأثر از سازندها و اندرکنش آب-سنگ است. در منطقه مطالعاتی عمده نمونههای آلوده از نظر عناصر اصلی و کمیاب در اطراف شهر گوگان که انتهای دشت میباشد. آلودگی در انتهای دشت با روند کلی انحلال در مسیر حرکت آبزیرزمینی و تمرکز چاههای پمپاژ در این منطقه مرتبط است.
ژئومورفولوژی
لیلا آقایاری؛ صیاد اصغری سراسکانرود؛ بتول زینالی
چکیده
با استفاده از مطالعات میدانی، نقشه های زمینشناسی و توپوگرافی و با مرور پژوهشها و مطالعات صورت گرفته در این زمینه و همچنین بررسی شرایط موجود در منطقه مورد مطالعه 9 عامل طبقات ارتفاعی، شیب، جهت شیب، لیتولوژی، فاصله از گسل، فاصله از رودخانه، فاصله از راههای ارتباطی ،کاربری اراضی و بارش به عنوان عوامل موثر بر وقوع زمینلغزش بررسی ...
بیشتر
با استفاده از مطالعات میدانی، نقشه های زمینشناسی و توپوگرافی و با مرور پژوهشها و مطالعات صورت گرفته در این زمینه و همچنین بررسی شرایط موجود در منطقه مورد مطالعه 9 عامل طبقات ارتفاعی، شیب، جهت شیب، لیتولوژی، فاصله از گسل، فاصله از رودخانه، فاصله از راههای ارتباطی ،کاربری اراضی و بارش به عنوان عوامل موثر بر وقوع زمینلغزش بررسی شد. لذا، هدف این پژوهش بررسی و تحلیل مهمترین عوامل دخیل در ایجاد خطر زمینلغزش در شهرستان گرمی و مشخص کردن سطوح مستعد که احتمالاً در آینده نزدیک درگیر زمینلغزش خواهند شد. در این پژوهش نسبت به پهنه بندی مناطق مستعد با الگوریتم چند معیاره Aras درمحیط نرم افزار Edrisiاقدام گردید و با توجه به نتایج حاصل از پهنهبندی خطر زمینلغزش؛ معیارهای کاربری اراضی، شیب، لیتولوژی به ترتیب با ضریب وزنی 187/0، 152/0، 152/0 و 142/0، مهم ترین عوامل دخیل در ایجاد خطرزمینلغزش محدوده مطالعاتی بوده و به ترتیب 99/361 و 32/450 کیلومتر مربع از محدوده دارای احتمال خطر بسیارزیاد و زیاد می باشد. در نهایت می توان گفت مهمترین عامل اصلی دخیل در افزایش مقدار و پتانسیل زمین-لغزش در شهرستان گرمی، تغییر کاربریاراضی و افزایش زمینهای کشاورزی و چراگاههای دامی میباشد.
ژئومورفولوژی
داود مختاری؛ محمد حسین رضایی مقدم؛ دیانا درتاج
چکیده
بعضی از مناطق مانند زاگرس استان فارس، به دلیل قرار گرفتن در منطقه فعال تکتونیکی و همچنین داشتن سازندهای کارستیک، متاثر از فعالیتهای تکتونوکارست هستند. در این پژوهش نقش فرایندهای تکتونوکارست در شکلگیری و گسترش درههای عرضی زاگرس فارس از محدوده اَوز تا کَرمُستَج تحلیل شده است. در این تحقیق از تصاویر راداری سنتینل 1، مدل رقومی ارتفاعی ...
بیشتر
بعضی از مناطق مانند زاگرس استان فارس، به دلیل قرار گرفتن در منطقه فعال تکتونیکی و همچنین داشتن سازندهای کارستیک، متاثر از فعالیتهای تکتونوکارست هستند. در این پژوهش نقش فرایندهای تکتونوکارست در شکلگیری و گسترش درههای عرضی زاگرس فارس از محدوده اَوز تا کَرمُستَج تحلیل شده است. در این تحقیق از تصاویر راداری سنتینل 1، مدل رقومی ارتفاعی 5/12 متر SRTM، نقشه زمینشناسی 1:100000 منطقه و اطلاعات هیدرواقلیمی منطقه بهعنوان مهمترین دادههای تحقیق استفاده شده است. مهمترین ابزارهای مورد استفاده در تحقیق، ArcGIS و GMT بوده است. این تحقیق با توجه به اهداف مورد نظر در دو مرحله انجام شده است که در مرحله اول با استفاده از روش سری زمانی SBAS به ارزیابی وضعیت تکتونیکی منطقه و در مرحله دوم با استفاده از مدل تلفیقی منطق فازی-AHP، به پتانسیلسنجی مناطق مستعد توسعه فرایندهای کارستیک پرداخته شده است. نتایج حاصله از روش سری زمانی SBAS نشان داده است که برخی از درههای عرضی منطقه نسبت به مناطق پاییندست خود در حال فرونشینی هستند و همین مسئله سبب کاهش اختلاف ارتفاع، کاهش سرعت رواناب، ایجاد فرصت لازم برای فرسایش و انحلال و در نتیجه توسعه عرضی این درهها شده است. همچنین بر اساس نتایج حاصله، تمامی درههای عرضی در طبقه با پتانسیل زیاد یا خیلیزیاد توسعه فرایندهای کارستیک قرار دارند که این مسئله بیانگر نقش فرایندهای کارستیک در شکلگیری درههای عرضی منطقه است. مجموع نتایج حاصله از این پژوهش نشان داده است که شکلگیری و توسعه دره-های عرضی در منطقه مورد مطالعه متاثر از عوامل تکتونوکارست بوده است.
آب های زیرزمینی
ثنا ملکی؛ وحید نورانی؛ حسام نجفی
چکیده
سیستمهای ارزیابی آسیبپذیری آبهای زیرزمینی برای دستیابی به روشی مناسب برای حفاظت از این منابع در برابر آلایندهها توسعهیافتهاند. یکی از روشهای شناخته شده برای تعیین حساسیت آبهای زیرزمینی، روش DRASTIC است. از آنجایی که ارزیابی آلودگی آبهای زیرزمینی اغلب با عدم قطعیت همراه است، مطالعه حاضر از مفهوم اعداد Z بهعنوان نسل جدیدی ...
بیشتر
سیستمهای ارزیابی آسیبپذیری آبهای زیرزمینی برای دستیابی به روشی مناسب برای حفاظت از این منابع در برابر آلایندهها توسعهیافتهاند. یکی از روشهای شناخته شده برای تعیین حساسیت آبهای زیرزمینی، روش DRASTIC است. از آنجایی که ارزیابی آلودگی آبهای زیرزمینی اغلب با عدم قطعیت همراه است، مطالعه حاضر از مفهوم اعداد Z بهعنوان نسل جدیدی از منطق فازی برای تخمین آسیبپذیری ویژه آبخوانها استفاده کرده است. در این مطالعه، از پارامترهای مدل DRASTIC (ورودیها) و مقادیر غلظت نیترات (خروجی) در دو سناریو برای برآورد آسیبپذیری ویژه آبخوانهای دشتهای اردبیل و قروه- دهگلان استفاده شد و نتایج بهدستآمده با نتایج مدل DRASTIC بهعنوان مدل معیار مقایسه شد. تجزیهوتحلیل نتایج نشان داد که مدلسازی مبتنی بر اعداد Z به دلیل درنظرگرفتن قابلیت اطمینان دادهها و تخصیص وزن مناسب به قوانین، کیفیت نتایج را نسبت به منطق فازی کلاسیک به میزان 53 درصد (برای سناریوی اول)، 184 درصد (برای سناریوی دوم) در دشت اردبیل و 127 درصد (برای سناریوی اول)، 311 درصد (برای سناریوی دوم) در دشت قروه_دهگلان بهبود بخشید. همچنین بر اساس نتایج، ممکن است کیفیت قوانین استخراج شده برای مدل مبتنی بر اعداد Z در دشتهایی با ضریب تغییرات داده بالاتر، پایین باشد (برای مثال ضریب تغییرات داده بالای دشت اردبیل نسبت به دشت قروه_دهگلان در این مطالعه)، بنابراین در این شرایط، نتایج مدل مبتنی بر اعداد Z ممکن است بهبود قابلتوجهی نسبت به نتایج منطق فازی مرسوم نداشته باشد. روش پیشنهادی در این مطالعه به دلیل قابلیت بالای آن میتواند برای طراحی کنترلکنندههای هوشمند مدیریت آب زیرزمینی مورد استفاده قرار گیرد.
آبخیزداری
مسعود متقیان؛ رضا قضاوی؛ سید حسن علوی نیا
چکیده
مدیریت جامع بهعنوان رویکردی جدید در راستای برنامهریزی، توسعه، مدیریت منابع آب و پوشش گیاهی با تأکید ویژه بر مسائل اقتصادی و اجتماعی و زیستمحیطی مطرح میباشد. هدف از این پژوهش ارائه راهبردهای مدیریت جامع حوزه دوآبی با استفاده از مدل SWOT و تعیین اولویت اجرا با QSPM است. برای این منظور ابتدا نقاط ضعف، قوت، فرصت و تهدید حوضه مورد مطالعه ...
بیشتر
مدیریت جامع بهعنوان رویکردی جدید در راستای برنامهریزی، توسعه، مدیریت منابع آب و پوشش گیاهی با تأکید ویژه بر مسائل اقتصادی و اجتماعی و زیستمحیطی مطرح میباشد. هدف از این پژوهش ارائه راهبردهای مدیریت جامع حوزه دوآبی با استفاده از مدل SWOT و تعیین اولویت اجرا با QSPM است. برای این منظور ابتدا نقاط ضعف، قوت، فرصت و تهدید حوضه مورد مطالعه با استفاده از روش طوفان فکری و تصمیمگیری گروهی برای حوضه آبریز دوآبی استان تهران استخراج و سپس اهمیت نسبی و ارزش نهایی هر یک از عوامل ماتریس در ارزیابی تعیین و بررسی شدند. بهمنظور اولویتبندی راهبردها نیز از ماتریس QSPM استفاده شد. نتایج این بررسی نشان داد مؤلفه وجود چشمه و قنات و انهار در حوضه با وزن 0.24 بهعنوان مهمترین نقطه قوت، دو مؤلفه ضعف کمبود آب و رطوبت در مناطق پایین دست حوزه و بارندگی کم در محدوه خروجی حوزه با امتیاز وزنی 0.24 بهعنوان مهمترین نقاط ضعف، مؤلفه راههای ارتباطی آسفالته و خاکی درجه 1 و 2 و 3 با وزن 0.16 بهعنوان مهمترین فرصت و مؤلفه سیلاب و خسارات ناشی از آن با وزن 0.18 بهعنوان مهمترین تهدید مشخص شده است. نتایج همچنین نشان داد که ماتریس ارزیابی عوامل داخلی و خارجی 3.15 و 3.16 میباشند که بیانگر غلبه قوتها بر ضعفها و همچنین فرصتها بر تهدیدها بود. بهعبارتی حوضه آبریز دوآبی در راهبرد تهاجمی قرار گرفته است. در راستای مدیریت فرصتها و تقویت آنها و براساس ماتریس QSPM عملیات مدیریتی، بهعنوان اولویت اول و عملیات بیولوژیک در اولویت دوم اجرایی قرار گرفت.
هیدرولوژی
رئوف مصطفیزاده؛ مصطفی ذبیحی سیلابی؛ محمد کاظمی
چکیده
افزایش نیاز به آب و تغییر الگوهای اقلیمی باعث تشدید ساخت سازههای ذخیره آبی برای تأمین تقاضا در بسیاری از مناطق جهان شده است، لذا رژیمهای هیدرولوژیکی رودخانهها بر اثر فعالیتهای انسانی و احداث سدها تغییر کردهاند. برهمین اساس درک اثرات سدها بر رژیم هیدرولوژیکی رودخانهها بهمنظور مدیریت جریان رودخانه، تامین نیاز آبی و ...
بیشتر
افزایش نیاز به آب و تغییر الگوهای اقلیمی باعث تشدید ساخت سازههای ذخیره آبی برای تأمین تقاضا در بسیاری از مناطق جهان شده است، لذا رژیمهای هیدرولوژیکی رودخانهها بر اثر فعالیتهای انسانی و احداث سدها تغییر کردهاند. برهمین اساس درک اثرات سدها بر رژیم هیدرولوژیکی رودخانهها بهمنظور مدیریت جریان رودخانه، تامین نیاز آبی و حفظ ارزشهای اکولوژیکی رودخانه ضروری است. در پژوهش حاضر، تغییرات سلامت هیدرولوژیک جریان رودخانه شهرچای ارومیه در سه دوره قبل از احداث سد، دوره ساخت سد و دوره بهرهبرداری از سد شهرچای در بازه زمانی 1951 الی 2017 ارزیابی شده است. نتایج پژوهش نشان داد میزان انحراف همه زیرشاخصهای هیدرولوژیک در دوره بعد از احداث سد بیشتر از دوره قبل از احداث سد است. در همین راستا میزان انحراف زیرشاخصهای سلامت هیدرولوژیک جریان از شرایط طبیعی تا سال 1998 غالباً در محدوده خیلی کم تا متوسط و از سال 1998 به بعد در محدوده خیلی کم تا خیلی زیاد بوده است. همچنین، بر اساس نتایج، بیشترین میزان انحراف در زیرشاخصها در دورههای مرجع و بهرهبرداری از سد مربوط به شاخص وقوع جریانهای سیلابی و در دوره ساخت سد مربوط به جریان حداقل ماهانه بود. همچنین نتایچ حاکی از آن بود که سلامت هیدرولوژیک جریان رودخانه شهرچای در دورههای ساخت و بهرهبرداری از سد شهرچای بهترتیب در حدود 16 و 45 درصد در مقایسه با دوره مرجع کاهش داشته است. یافتههای پژوهش حاضر میتواند در درک تغییرات رژیم تنظیمی جریان رودخانه، مدیریت و تنظیم پایدار رژیم جریان رودخانه شهرچای استفاده شود.