پژوهشی
آب های زیرزمینی
صیاد اصغری سراسکانرود؛ مریم ریاحی نیا
چکیده
در به منظور بهبود دقت ارزیابی پتانسیل آب زیرزمینی در منطقه دشت خرم آباد از روشهای جدید یادگیری عمیق (CNN) برای تقسیمبندی معنایی تصاویر سنجش از دور برای شناسایی مناطق مستعد آب زیرزمینی استفاده میشود. دراین تحقیق ابتدا نقشه فهرست چاهها تهیه و بعد پارامترهای موثر در پتانسیلیابی از قبیل: لایه ارتفاع، شیب، جهت شیب، کاربریاراضی، ...
بیشتر
در به منظور بهبود دقت ارزیابی پتانسیل آب زیرزمینی در منطقه دشت خرم آباد از روشهای جدید یادگیری عمیق (CNN) برای تقسیمبندی معنایی تصاویر سنجش از دور برای شناسایی مناطق مستعد آب زیرزمینی استفاده میشود. دراین تحقیق ابتدا نقشه فهرست چاهها تهیه و بعد پارامترهای موثر در پتانسیلیابی از قبیل: لایه ارتفاع، شیب، جهت شیب، کاربریاراضی، خاک، زمینشناسی، فاصله از رودخانه، فاصله از گسل، بارش مشخص و نقشه آنها در محیط نرمافزارArc GIS تهیه شد. پس از تهیه تصاویر، نمونه های آموزشی با استفاده از بازدید میدانی جمع آوری و برای هر نمونه آموزشی یک تصویر لیبل تهیه شد. شبکه عصبی عمیق با ساختار جدید برای طبقه بندی استفاده شد و روش جدیدی را در ادغام همزمان الگوریتم مورد استفاده ارائه کرد که در نهایت منجر به کاهش چشمگیر زمان آموزش لایه های شبکه Pooling و CNN با استفاده از داده های آموزشی جامع با دقت بالا شد. برای آموزش و ارزیابی شبکه، 70 درصد داده ها به عنوان داده های آموزشی و 30 درصد برای ارزیابی تقسیم شدند .با استفاده از مدل CNN یادگیری، آموزش و آزمایش، تجزیه و تحلیل پتانسیل آب های زیرزمینی و هر همبستگی جفت بین شاخص های سنجش از دور به طور مداوم پس از 400 بار آموزش، افت مدل به 0.3113 کاهش یافت، دقت مدل 92 درصد شد. در پیشبینی طبقهبندی 5 سطح خوبی از مدل دریافت شد. نتایج ارزیابی عملکرد دقت الگوریتم CNN برای شناسایی مناطق مستعد منابع آب های زیرزمینی92 درصد دقت کلی و 93 درصد صحت کلی را نشان می دهد.
پژوهشی
سنجش ازدور
مهدی فیض اله پور
چکیده
هدف از این تحقیق بررسی روابط بین LST و LULC در منطقه گردنه حیران می باشد. شاخص های LULC متشکل از شاخص های تفاوت نرمال شده پوشش گیاهی (NDVI) ، تفاوت نرمال شده ساخت و ساز (NDBI) و تفاوت نرمال شده و اصلاح شده آب (MNDWI) می باشد. مساحت منطقه مورد مطالعه 95/156 کیلومتر مربع بوده که از این میزان در سال 1401، حدود 7/122 کیلومتر مربع اختصاص به پهنه جنگلی داشته و تنها ...
بیشتر
هدف از این تحقیق بررسی روابط بین LST و LULC در منطقه گردنه حیران می باشد. شاخص های LULC متشکل از شاخص های تفاوت نرمال شده پوشش گیاهی (NDVI) ، تفاوت نرمال شده ساخت و ساز (NDBI) و تفاوت نرمال شده و اصلاح شده آب (MNDWI) می باشد. مساحت منطقه مورد مطالعه 95/156 کیلومتر مربع بوده که از این میزان در سال 1401، حدود 7/122 کیلومتر مربع اختصاص به پهنه جنگلی داشته و تنها 2/33 کیلومتر مربع اختصاص به زمین کشاورزی دارد. مقادیر شاخص MNDWI در غنی ترین منطقه در سال 1397 از مساحتی معادل 27/12 کیلومتر مربع برخوردار بوده و با کاهش شدید در سال 1401 مواجه شده و به 68/1 کیلومتر مربع رسیده است. پهنه های ساخت و ساز شده (NDBI) تا سال 1397 با افزایش مواجه بوده و تا سال 1401 با کاهش قابل توجهی روبرو گردید. حداکثر دمای سطح زمین (LST) از 42/35 درجه سانتیگراد در سال 1392 به 04/39 درجه سانتیگراد در سال 1401 رسیده است. پهنه برخوردار از دمای 20 تا 25 درجه سانتیگراد از 9/67 کیلومتر مربع به 124 کیلومتر مربع رسیده است. در نهایت، روابط همبستگی پیرسون نشان داد که شاخص NDVI و MNDWI با شاخص LST از همبستگی منفی برخوردار بوده و بین شاخص LST با شاخص NDBI همبستگی مثبت برقرار است. بیشترین همبستگی مثبت به میزان 77/0 بین LST و NDBI مربوط به بهار 1397 بوده و بیشترین همبستگی منفی به میزان 71/0- متعلق به شاخص MNDWI و LST بوده که در پاییز 1397 به ثبت رسیده است.
پژوهشی
سنجش ازدور
مهدی فیض اله پور
چکیده
تغییرات پوشش و کاربری زمین در اثر فعالیت های انسانی تاثیرات نامطلوبی بر محیط زیست بر جای گذاشته است. مناطق شرقی استان اردبیل نمونه بارز این پدیده به شمار می آید. هدف از این تحقیق تجزیه و تحلیل تغییرات مکانی و زمانی در پوشش و کاربری زمین و اثرات آن بر دمای سطح زمین در دریاچه نئور می باشد. برای برآورد کاربری و پوشش زمین از مدل های جنگل تصادفی ...
بیشتر
تغییرات پوشش و کاربری زمین در اثر فعالیت های انسانی تاثیرات نامطلوبی بر محیط زیست بر جای گذاشته است. مناطق شرقی استان اردبیل نمونه بارز این پدیده به شمار می آید. هدف از این تحقیق تجزیه و تحلیل تغییرات مکانی و زمانی در پوشش و کاربری زمین و اثرات آن بر دمای سطح زمین در دریاچه نئور می باشد. برای برآورد کاربری و پوشش زمین از مدل های جنگل تصادفی (RTC)، مدل حداکثر احتمال (MLC) و ماشین بردار پشتیبانی(SVM) استفاده شده و کارایی هر کدام توسط ضریب کاپا برآورد گردیده و مشاهده شد که مدل SVM از بیشترین میزان ضریب کاپا ( 87/0) برخوردار است. برای استخراج شاخص LST نیز از باندهای 6 لندست 5 و 10 لندست 8 بهره گرفته شده و مشاهده شد که بخش غربی دریاچه با افزایش دمای سطح زمین مواجه گردیده است. در طول دوره زمانی 2002، 2013 و 2022 تغییرات قابل توجهی در پهنه آبی دریاچه نئور و پوشش های گیاهی مجاور آن مشاهده شد. زمین های بایر بیشترین وسعت را در تمام دوره های مورد مطالعه داشته است. پوشش گیاهی بر اساس مدل SVM حدود 04/1 کیلومتر مربع افزایش یافته است. مساحت سطح دریاچه بر اساس مدل MLC در سال 2002 معادل 19/3 کیلومتر مربع برآورد گردید. مساحت پهنه آبی در مدل MLC در بازه زمانی 2002 تا 2022 حدود 56/1 کیلومتر مربع کاهش یافته و این میزان کاهش برای مدل های RTC و SVM به ترتیب معادل 67/0 و 69/0 کیلومتر مربع می باشد.
پژوهشی
ژئومورفولوژی
موسی عابدینی؛ امیرحسام پاسبان
چکیده
هدف از این پژوهش تجزیه و تحلیل و پهنهبندی میزان فرسایش خاک و ارتباط آن با شاخصهای هیدروژئومورفیک و پوششگیاهی حوزه آبخیز خیاوچای مشکینشهرمیباشد. فاکتورهای مدل RUSLE شامل فرسایندگیباران (R)، فرسایشپذیری خاک (K)، توپوگرافی (LS)، پوششگیاهی (C) و عملیات حفاظتی (P). به ترتیب با استفاده از دادههای بارندگی، لایه بافت خاک، مدل رقومی ...
بیشتر
هدف از این پژوهش تجزیه و تحلیل و پهنهبندی میزان فرسایش خاک و ارتباط آن با شاخصهای هیدروژئومورفیک و پوششگیاهی حوزه آبخیز خیاوچای مشکینشهرمیباشد. فاکتورهای مدل RUSLE شامل فرسایندگیباران (R)، فرسایشپذیری خاک (K)، توپوگرافی (LS)، پوششگیاهی (C) و عملیات حفاظتی (P). به ترتیب با استفاده از دادههای بارندگی، لایه بافت خاک، مدل رقومی ارتفاع و کاربریاراضی در محیط سامانه اطلاعات مکانی (GIS) تهیه شدهاند و پس از رویهمگذاری لایهها، مقدار فرسایش سالانه خاک بین 0 تا 54/150 تن بر هکتار در سال در سطح حوزه برآورد شد. در گام بعد شاخصهای هیدروژئومورفیک و پوششگیاهی که در رخداد فرسایش خاک موثر هستند شامل شاخص رطوبت توپوگرافی (TWI)، شاخص توان آبراهه (SPI)، شاخص انحناءدامنه (Curvatore)، شاخص انحناء مقطع (Profil Curvatore)، شاخص انحناء سطح (Plan Curvatore) و شاخص پوشش گیاهی عادی (NDVI) در محیط ArcMap ایجاد و نقشههای پهنهبندی تهیه شدند. نتایج این پژوهش همچنین نشان داد عامل توپوگرافی با ضریب همبستگی 92/0 درصد بیشترین تاثیر را در برآورد فرسایش سالانه خاک توسط مدل RUSLE داشته است. در بررسی دیگر ارتباط بین شاخصهای هیدروژئومورفیک و پوششگیاهی با میزان فرسایش سالانه خاک انجام گرفتو نتایج نشان داد که شاخصهای تفاضل پوششگیاهی نرمالشده و انحناء مقطع بهترتیب با ضریب همبستگی 57/0 و 05/0 نسبت به شاخصهای دیگر بهترتیب بیشترین و کمترین تاثیرگذاری را دارا میباشند. نتایج این پژوهش امکان تلفیق شاخصهای موثر هیدروژئومورفیک و پوششگیاهی بر فرسایش و نیز امکان استفاده از سایر شاخصهای موثر و قابلیتهای RS و GIS را جهت تخمین کمی مقادیر فرسایش خاک را تایید مینماید.
پژوهشی
سنجش ازدور
مهدی فیض اله پور
چکیده
استخراج پهنه آبی در بخش های غربی افغانستان از طریق تصاویر سنجش از دور راهی کارآمد برای پایش منابع آب و تاثیر آن بر منابع آبی شرق ایران به خصوص چاه نیمه های سیستان و بلوچستان به شمار می آید. در این تحقیق از سنجنده OLI ماهواره لندست ۸ و سنجنده TM ماهواره لندست 5، شاخص های طیفی تفاوت نرمال شده آب (NDWI)، شاخص اصلاح شده تفاوت نرمال شده آب (MNDWI)، ...
بیشتر
استخراج پهنه آبی در بخش های غربی افغانستان از طریق تصاویر سنجش از دور راهی کارآمد برای پایش منابع آب و تاثیر آن بر منابع آبی شرق ایران به خصوص چاه نیمه های سیستان و بلوچستان به شمار می آید. در این تحقیق از سنجنده OLI ماهواره لندست ۸ و سنجنده TM ماهواره لندست 5، شاخص های طیفی تفاوت نرمال شده آب (NDWI)، شاخص اصلاح شده تفاوت نرمال شده آب (MNDWI)، شاخص تفاوت نرمال شده رطوبت (NDMI)، شاخص استخراج خودکار آب (AWEI)، شاخص جدید آب (NWI)، و شاخص نسبت آب (WRI) برای استخراج پهنه های آبی استفاده شده است. مقادیر حاصل از تمامی شاخص ها به نتایج مشابهی دست یافته اند. پهنه سد ارغنداب در بدترین حالت تنها 44/2 کیلومتر مربع کاهش یافته و شاخص NDMI نشان از افزایش 65/0 کیلومتر مربعی در منابع رطوبتی این سد داشته است. لیکن سطح چاه نیمه های جنوب زابل از 94/55 کیلومتر مربع به 82/17 کیلومتر مربع کاهش یافته که کاهشی معادل 12/38 کیلومتر مربع را نشان می دهد. این امر نشان از کاهش شدید سطح چاه نیمه ها دارد. این امر باعث ساطع شدن دمای بیشتر در مناطق خشک شده گردیده است. لیکن دمای حداقل از 47/17 درجه به 87/11 درجه سانتیگراد کاهش یافته که کاهشی معادل 95/1 درجه سانتیگراد را تجربه کرده است. شاخص LST با تمامی شاخص ها دارای همبستگی منفی بوده و بیشترین همبستگی مربوط به شاخص NWI به میزان 941/0- در سال 1994بوده است. کمترین میزان همبستگی نیز به میزان 65/0- مربوط به شاخص NDMI به دست آمد.
پژوهشی
آب های زیرزمینی
ناصر جبرائیلی اندریان؛ عطا الله ندیری؛ مریم قره خانی
چکیده
در سه دهه گذشته، مخازن آب زیرزمینی ایران با چالشهای مهم و مرتبطی مواجه بوده است. بنابراین برای جلوگیری همین مقدار آب در دسترس ضرورت ارزیابی کیفیت آبهای زیرزمینی و شناسایی عوامل انسانی یا طبیعی تاثیر گذار بر کیفیت بیش از پیش تاکید میشود. در این پژوهش با بررسی هیدروژئوشیمیایی آلودگی حاصل از عناصر اصلی، فرعی و کمیاب شناسایی گردید. ...
بیشتر
در سه دهه گذشته، مخازن آب زیرزمینی ایران با چالشهای مهم و مرتبطی مواجه بوده است. بنابراین برای جلوگیری همین مقدار آب در دسترس ضرورت ارزیابی کیفیت آبهای زیرزمینی و شناسایی عوامل انسانی یا طبیعی تاثیر گذار بر کیفیت بیش از پیش تاکید میشود. در این پژوهش با بررسی هیدروژئوشیمیایی آلودگی حاصل از عناصر اصلی، فرعی و کمیاب شناسایی گردید. بهمنظور دستیابی به اهداف پژوهش در منطقه موردمطالعه داده های بلند مدت سطح آب و هدایت الکتریکی از آب منطقهای استان آذربایجان شرقی اخذ شده و پس از بررسی اولیه، اقدام به نمونهبرداری از چاهها و قناتهای موجود در منطقه گردید و تعداد 33 نمونه با توزیع مناسب از آبخوان برداشت گردیده و به آزمایشگاه آب دانشگاه تبریز منتقل شد. پارامترهای اندازهگیری شده شامل pH، هدایت الکتریکی، عناصر اصلی، فرعی و کمیاب بود. نتایج حاصل از تجزیه شیمیایی عناصر، غلظت بیشازحد مجاز شرب نیترات و عناصر آرسنیک، سرب، نیکل و کروم را نشان داد. یافتههای حاصل از آنالیزهای آماری چند متغیره تحلیل عاملی نیز چهار گروه عاملی را در کیفیت منابع آب منطقه موثر نشان دادند که تنها عامل چهارم انسانزاد تلقی شد. بهطور کل اکثریت عناصر کمیاب موجود در منابع آبی متأثر از سازندها و اندرکنش آب-سنگ است. در منطقه مطالعاتی عمده نمونههای آلوده از نظر عناصر اصلی و کمیاب در اطراف شهر گوگان که انتهای دشت میباشد. آلودگی در انتهای دشت با روند کلی انحلال در مسیر حرکت آبزیرزمینی و تمرکز چاههای پمپاژ در این منطقه مرتبط است.
پژوهشی
ژئومورفولوژی
لیلا آقایاری؛ صیاد اصغری سراسکانرود؛ بتول زینالی
چکیده
با استفاده از مطالعات میدانی، نقشه های زمینشناسی و توپوگرافی و با مرور پژوهشها و مطالعات صورت گرفته در این زمینه و همچنین بررسی شرایط موجود در منطقه مورد مطالعه 9 عامل طبقات ارتفاعی، شیب، جهت شیب، لیتولوژی، فاصله از گسل، فاصله از رودخانه، فاصله از راههای ارتباطی ،کاربری اراضی و بارش به عنوان عوامل موثر بر وقوع زمینلغزش بررسی ...
بیشتر
با استفاده از مطالعات میدانی، نقشه های زمینشناسی و توپوگرافی و با مرور پژوهشها و مطالعات صورت گرفته در این زمینه و همچنین بررسی شرایط موجود در منطقه مورد مطالعه 9 عامل طبقات ارتفاعی، شیب، جهت شیب، لیتولوژی، فاصله از گسل، فاصله از رودخانه، فاصله از راههای ارتباطی ،کاربری اراضی و بارش به عنوان عوامل موثر بر وقوع زمینلغزش بررسی شد. لذا، هدف این پژوهش بررسی و تحلیل مهمترین عوامل دخیل در ایجاد خطر زمینلغزش در شهرستان گرمی و مشخص کردن سطوح مستعد که احتمالاً در آینده نزدیک درگیر زمینلغزش خواهند شد. در این پژوهش نسبت به پهنه بندی مناطق مستعد با الگوریتم چند معیاره Aras درمحیط نرم افزار Edrisiاقدام گردید و با توجه به نتایج حاصل از پهنهبندی خطر زمینلغزش؛ معیارهای کاربری اراضی، شیب، لیتولوژی به ترتیب با ضریب وزنی 187/0، 152/0، 152/0 و 142/0، مهم ترین عوامل دخیل در ایجاد خطرزمینلغزش محدوده مطالعاتی بوده و به ترتیب 99/361 و 32/450 کیلومتر مربع از محدوده دارای احتمال خطر بسیارزیاد و زیاد می باشد. در نهایت می توان گفت مهمترین عامل اصلی دخیل در افزایش مقدار و پتانسیل زمین-لغزش در شهرستان گرمی، تغییر کاربریاراضی و افزایش زمینهای کشاورزی و چراگاههای دامی میباشد.
پژوهشی
ژئومورفولوژی
داود مختاری؛ محمد حسین رضایی مقدم؛ دیانا درتاج
چکیده
بعضی از مناطق مانند زاگرس استان فارس، به دلیل قرار گرفتن در منطقه فعال تکتونیکی و همچنین داشتن سازندهای کارستیک، متاثر از فعالیتهای تکتونوکارست هستند. در این پژوهش نقش فرایندهای تکتونوکارست در شکلگیری و گسترش درههای عرضی زاگرس فارس از محدوده اَوز تا کَرمُستَج تحلیل شده است. در این تحقیق از تصاویر راداری سنتینل 1، مدل رقومی ارتفاعی ...
بیشتر
بعضی از مناطق مانند زاگرس استان فارس، به دلیل قرار گرفتن در منطقه فعال تکتونیکی و همچنین داشتن سازندهای کارستیک، متاثر از فعالیتهای تکتونوکارست هستند. در این پژوهش نقش فرایندهای تکتونوکارست در شکلگیری و گسترش درههای عرضی زاگرس فارس از محدوده اَوز تا کَرمُستَج تحلیل شده است. در این تحقیق از تصاویر راداری سنتینل 1، مدل رقومی ارتفاعی 5/12 متر SRTM، نقشه زمینشناسی 1:100000 منطقه و اطلاعات هیدرواقلیمی منطقه بهعنوان مهمترین دادههای تحقیق استفاده شده است. مهمترین ابزارهای مورد استفاده در تحقیق، ArcGIS و GMT بوده است. این تحقیق با توجه به اهداف مورد نظر در دو مرحله انجام شده است که در مرحله اول با استفاده از روش سری زمانی SBAS به ارزیابی وضعیت تکتونیکی منطقه و در مرحله دوم با استفاده از مدل تلفیقی منطق فازی-AHP، به پتانسیلسنجی مناطق مستعد توسعه فرایندهای کارستیک پرداخته شده است. نتایج حاصله از روش سری زمانی SBAS نشان داده است که برخی از درههای عرضی منطقه نسبت به مناطق پاییندست خود در حال فرونشینی هستند و همین مسئله سبب کاهش اختلاف ارتفاع، کاهش سرعت رواناب، ایجاد فرصت لازم برای فرسایش و انحلال و در نتیجه توسعه عرضی این درهها شده است. همچنین بر اساس نتایج حاصله، تمامی درههای عرضی در طبقه با پتانسیل زیاد یا خیلیزیاد توسعه فرایندهای کارستیک قرار دارند که این مسئله بیانگر نقش فرایندهای کارستیک در شکلگیری درههای عرضی منطقه است. مجموع نتایج حاصله از این پژوهش نشان داده است که شکلگیری و توسعه دره-های عرضی در منطقه مورد مطالعه متاثر از عوامل تکتونوکارست بوده است.
پژوهشی
آب های زیرزمینی
ثنا ملکی؛ وحید نورانی؛ حسام نجفی
چکیده
سیستمهای ارزیابی آسیبپذیری آبهای زیرزمینی برای دستیابی به روشی مناسب برای حفاظت از این منابع در برابر آلایندهها توسعهیافتهاند. یکی از روشهای شناخته شده برای تعیین حساسیت آبهای زیرزمینی، روش DRASTIC است. از آنجایی که ارزیابی آلودگی آبهای زیرزمینی اغلب با عدم قطعیت همراه است، مطالعه حاضر از مفهوم اعداد Z بهعنوان نسل جدیدی ...
بیشتر
سیستمهای ارزیابی آسیبپذیری آبهای زیرزمینی برای دستیابی به روشی مناسب برای حفاظت از این منابع در برابر آلایندهها توسعهیافتهاند. یکی از روشهای شناخته شده برای تعیین حساسیت آبهای زیرزمینی، روش DRASTIC است. از آنجایی که ارزیابی آلودگی آبهای زیرزمینی اغلب با عدم قطعیت همراه است، مطالعه حاضر از مفهوم اعداد Z بهعنوان نسل جدیدی از منطق فازی برای تخمین آسیبپذیری ویژه آبخوانها استفاده کرده است. در این مطالعه، از پارامترهای مدل DRASTIC (ورودیها) و مقادیر غلظت نیترات (خروجی) در دو سناریو برای برآورد آسیبپذیری ویژه آبخوانهای دشتهای اردبیل و قروه- دهگلان استفاده شد و نتایج بهدستآمده با نتایج مدل DRASTIC بهعنوان مدل معیار مقایسه شد. تجزیهوتحلیل نتایج نشان داد که مدلسازی مبتنی بر اعداد Z به دلیل درنظرگرفتن قابلیت اطمینان دادهها و تخصیص وزن مناسب به قوانین، کیفیت نتایج را نسبت به منطق فازی کلاسیک به میزان 53 درصد (برای سناریوی اول)، 184 درصد (برای سناریوی دوم) در دشت اردبیل و 127 درصد (برای سناریوی اول)، 311 درصد (برای سناریوی دوم) در دشت قروه_دهگلان بهبود بخشید. همچنین بر اساس نتایج، ممکن است کیفیت قوانین استخراج شده برای مدل مبتنی بر اعداد Z در دشتهایی با ضریب تغییرات داده بالاتر، پایین باشد (برای مثال ضریب تغییرات داده بالای دشت اردبیل نسبت به دشت قروه_دهگلان در این مطالعه)، بنابراین در این شرایط، نتایج مدل مبتنی بر اعداد Z ممکن است بهبود قابلتوجهی نسبت به نتایج منطق فازی مرسوم نداشته باشد. روش پیشنهادی در این مطالعه به دلیل قابلیت بالای آن میتواند برای طراحی کنترلکنندههای هوشمند مدیریت آب زیرزمینی مورد استفاده قرار گیرد.
پژوهشی
آبخیزداری
مسعود متقیان؛ رضا قضاوی؛ سید حسن علوی نیا
چکیده
مدیریت جامع بهعنوان رویکردی جدید در راستای برنامهریزی، توسعه، مدیریت منابع آب و پوشش گیاهی با تأکید ویژه بر مسائل اقتصادی و اجتماعی و زیستمحیطی مطرح میباشد. هدف از این پژوهش ارائه راهبردهای مدیریت جامع حوزه دوآبی با استفاده از مدل SWOT و تعیین اولویت اجرا با QSPM است. برای این منظور ابتدا نقاط ضعف، قوت، فرصت و تهدید حوضه مورد مطالعه ...
بیشتر
مدیریت جامع بهعنوان رویکردی جدید در راستای برنامهریزی، توسعه، مدیریت منابع آب و پوشش گیاهی با تأکید ویژه بر مسائل اقتصادی و اجتماعی و زیستمحیطی مطرح میباشد. هدف از این پژوهش ارائه راهبردهای مدیریت جامع حوزه دوآبی با استفاده از مدل SWOT و تعیین اولویت اجرا با QSPM است. برای این منظور ابتدا نقاط ضعف، قوت، فرصت و تهدید حوضه مورد مطالعه با استفاده از روش طوفان فکری و تصمیمگیری گروهی برای حوضه آبریز دوآبی استان تهران استخراج و سپس اهمیت نسبی و ارزش نهایی هر یک از عوامل ماتریس در ارزیابی تعیین و بررسی شدند. بهمنظور اولویتبندی راهبردها نیز از ماتریس QSPM استفاده شد. نتایج این بررسی نشان داد مؤلفه وجود چشمه و قنات و انهار در حوضه با وزن 0.24 بهعنوان مهمترین نقطه قوت، دو مؤلفه ضعف کمبود آب و رطوبت در مناطق پایین دست حوزه و بارندگی کم در محدوه خروجی حوزه با امتیاز وزنی 0.24 بهعنوان مهمترین نقاط ضعف، مؤلفه راههای ارتباطی آسفالته و خاکی درجه 1 و 2 و 3 با وزن 0.16 بهعنوان مهمترین فرصت و مؤلفه سیلاب و خسارات ناشی از آن با وزن 0.18 بهعنوان مهمترین تهدید مشخص شده است. نتایج همچنین نشان داد که ماتریس ارزیابی عوامل داخلی و خارجی 3.15 و 3.16 میباشند که بیانگر غلبه قوتها بر ضعفها و همچنین فرصتها بر تهدیدها بود. بهعبارتی حوضه آبریز دوآبی در راهبرد تهاجمی قرار گرفته است. در راستای مدیریت فرصتها و تقویت آنها و براساس ماتریس QSPM عملیات مدیریتی، بهعنوان اولویت اول و عملیات بیولوژیک در اولویت دوم اجرایی قرار گرفت.
پژوهشی
هیدرولوژی
رئوف مصطفیزاده؛ مصطفی ذبیحی سیلابی؛ محمد کاظمی
چکیده
افزایش نیاز به آب و تغییر الگوهای اقلیمی باعث تشدید ساخت سازههای ذخیره آبی برای تأمین تقاضا در بسیاری از مناطق جهان شده است، لذا رژیمهای هیدرولوژیکی رودخانهها بر اثر فعالیتهای انسانی و احداث سدها تغییر کردهاند. برهمین اساس درک اثرات سدها بر رژیم هیدرولوژیکی رودخانهها بهمنظور مدیریت جریان رودخانه، تامین نیاز آبی و ...
بیشتر
افزایش نیاز به آب و تغییر الگوهای اقلیمی باعث تشدید ساخت سازههای ذخیره آبی برای تأمین تقاضا در بسیاری از مناطق جهان شده است، لذا رژیمهای هیدرولوژیکی رودخانهها بر اثر فعالیتهای انسانی و احداث سدها تغییر کردهاند. برهمین اساس درک اثرات سدها بر رژیم هیدرولوژیکی رودخانهها بهمنظور مدیریت جریان رودخانه، تامین نیاز آبی و حفظ ارزشهای اکولوژیکی رودخانه ضروری است. در پژوهش حاضر، تغییرات سلامت هیدرولوژیک جریان رودخانه شهرچای ارومیه در سه دوره قبل از احداث سد، دوره ساخت سد و دوره بهرهبرداری از سد شهرچای در بازه زمانی 1951 الی 2017 ارزیابی شده است. نتایج پژوهش نشان داد میزان انحراف همه زیرشاخصهای هیدرولوژیک در دوره بعد از احداث سد بیشتر از دوره قبل از احداث سد است. در همین راستا میزان انحراف زیرشاخصهای سلامت هیدرولوژیک جریان از شرایط طبیعی تا سال 1998 غالباً در محدوده خیلی کم تا متوسط و از سال 1998 به بعد در محدوده خیلی کم تا خیلی زیاد بوده است. همچنین، بر اساس نتایج، بیشترین میزان انحراف در زیرشاخصها در دورههای مرجع و بهرهبرداری از سد مربوط به شاخص وقوع جریانهای سیلابی و در دوره ساخت سد مربوط به جریان حداقل ماهانه بود. همچنین نتایچ حاکی از آن بود که سلامت هیدرولوژیک جریان رودخانه شهرچای در دورههای ساخت و بهرهبرداری از سد شهرچای بهترتیب در حدود 16 و 45 درصد در مقایسه با دوره مرجع کاهش داشته است. یافتههای پژوهش حاضر میتواند در درک تغییرات رژیم تنظیمی جریان رودخانه، مدیریت و تنظیم پایدار رژیم جریان رودخانه شهرچای استفاده شود.
پژوهشی
هیدروژئومورفولوژی
معصومه رجبی؛ فاطمه رنگرز فروغ
چکیده
گردشگری سلامت افراد و گروه هایی را شامل می شود که با هدف درمان، به استفاده از آب های معدنی و گرم ، گذران دوران نقاهت ، معالجه و غیره اقدام به مسافرت میکنند. چشمههای آبگرم به عنوان یکی از منابع طبیعی، بخشی از گردشگری سلامت هستند که برای درمان شرایط مختلف پزشکی از آنها استفاده می شود. پژوهش حاضر در مورد چشمه های آبگرم استان آذربایجان ...
بیشتر
گردشگری سلامت افراد و گروه هایی را شامل می شود که با هدف درمان، به استفاده از آب های معدنی و گرم ، گذران دوران نقاهت ، معالجه و غیره اقدام به مسافرت میکنند. چشمههای آبگرم به عنوان یکی از منابع طبیعی، بخشی از گردشگری سلامت هستند که برای درمان شرایط مختلف پزشکی از آنها استفاده می شود. پژوهش حاضر در مورد چشمه های آبگرم استان آذربایجان شرقی است که از نظر روش پژوهش، توصیفی – تحلیلی و از نظر هدف کاربردی می باشد. استان آذربایجان شرقی با توجه به موقعیت جغرافیایی، ویژگی های اقلیمی و شرایط زمین شناسی و تکتونیکی از کانون های مهم چشمه های ]بگرم محسوب می شود که در اطراف کوهستان سهند، رشته کوه بزقوش، شمال شرقی کلیبر تمرکز یافته اند. در این پژوهش با بهره گیری از روش کامنسکو و بررسی های کتابخانه ای - اینترنتی و مطالعات اسنادی و نظر سنجی از 20 نفر از متخصصین و کارشناسان سازمان آب منطقه ای و اداره گردشگری استان ، چشمه های آبگرم متعلق، بستان آباد، اسب فروشان، الله حق، ایستی سو لیقوان، یل سوئی، تاپ تاپان و داش آلتی از میان دیگر چشمه های آبگرم استان انتخاب و ارزیابی شدند. نتایج پژوهش نشان داد، چشمه آبگرم متعلق با مجموع امتیاز 86 دارای بالاترین امتیاز است. سپس، چشمه آبگرم اسب فروشان با 84 امتیاز در رتبه دوم، یل سوئی با 82 امتیاز دارای رتبه سوم هستند و کمترین امتیاز نیز متعلق به چشمه آبگرم تاپ تاپان با مجموع امتیاز 65 میباشد.
پژوهشی
ژئومورفولوژی
جمشید یاراحمدی؛ محمد خسروشاهی
چکیده
تداوم خشکسالی ها، کاهش پوشش گیاهی و گسترش پلایای نمکی دریاچه ارومیه، ایجاد کانون های گرد و غبار محلی در حاشیه دریاچه ارومیه در استان آذربایجان شرقی را محتمل ساخته است. تحقیق حاضر با هدف بررسی توزیع مکانی-زمانی فرسایش بادی با کاربست شاخص غبارناکی در سطح استان آذربایجان شرقی اجرا شده است. برای این منظور، ابتدا سری داده های غبارناکی ...
بیشتر
تداوم خشکسالی ها، کاهش پوشش گیاهی و گسترش پلایای نمکی دریاچه ارومیه، ایجاد کانون های گرد و غبار محلی در حاشیه دریاچه ارومیه در استان آذربایجان شرقی را محتمل ساخته است. تحقیق حاضر با هدف بررسی توزیع مکانی-زمانی فرسایش بادی با کاربست شاخص غبارناکی در سطح استان آذربایجان شرقی اجرا شده است. برای این منظور، ابتدا سری داده های غبارناکی که بصورت کدهای اختصاصی در ایستگاه های هواشناسی ثبت شده، در بازه زمانی30 سال اخیر تهیه و سپس، با استفاده از آرمون من- کندال وجود روند در سری داده های یاد شده بررسی گردید. در ادامه، فراوانی وقوع طوفان های گرد و غبار براساس شاخص DSI محاسبه شده و نقشه توزیع مکانی آنها در محیط GIS تهیه گردید. نتایج آزمون من-کندال نشان داد که شیب روند هر دو دسته طوفان های گرد و غبار محلی و فرامحلی در سطح استان افزایشی است؛ ولی تنها روند موجود در طوفان های گرد و غبار فرامحلی در سطح 95% معنیدار است. نتایج این تحقیق نشان داد که قسمت عمده طوفان های گرد و غبار مشاهداتی در سطح استان آذربایجان شرقی دارای مشاء فرامحلی هستند؛ با این وجود، فراوانی گرد و غبارهای محلی در سال های اخیر از افزایش نسبی برخوردار بوده و این مسله در ارتباط با تاثیر تداوم خشکسالی ها بر کاهش پوشش گیاهی و گسترش پلایای دریاچه ارومیه قابل توجیه است. در همین ارتباط، بیشترین مقدار شاخص طوفان های گرد و غباردر حوزه دریاچه ارومیه در ایستگاه های هواشناسی تبریز، سهند و مراغه مشاهده شده است.
پژوهشی
هیدروژئومورفولوژی
محمد حسین رضایی مقدم؛ داود مختاری؛ میثم اسکندری آلنی
چکیده
مدل های هیدرولوژی ابزار موثری برای مدیریت منابع آب و همچنین مؤلفههای بیلان آبی از جمله کارهای پژوهشی میباشد .امروزه مدل های هیدرولوژی حوضه توسعه یافته اند، اما انتخاب مدل مناسب برای شبیه سازی یک حوضه خاص همیشه یک چالش بوده است. از اینرو، انتخاب مدلی که بتواند فرآیندهای هیدرولوژیکی را در عین سادگی ساختار و با ...
بیشتر
مدل های هیدرولوژی ابزار موثری برای مدیریت منابع آب و همچنین مؤلفههای بیلان آبی از جمله کارهای پژوهشی میباشد .امروزه مدل های هیدرولوژی حوضه توسعه یافته اند، اما انتخاب مدل مناسب برای شبیه سازی یک حوضه خاص همیشه یک چالش بوده است. از اینرو، انتخاب مدلی که بتواند فرآیندهای هیدرولوژیکی را در عین سادگی ساختار و با استفاده از حداقل عوامل، بهخوبی شبیهسازی کند امری ضروری میباشد که در این راستا در پژوهش حاضر رواناب ماهانه حوضه گمناب چای(کومور چایی) واقع در استان آذربایجان شرقی و در شمال غرب ایران بهوسیله دو مدل AWBM و SWAT شبیهسازی شد. مدل AWBM یک مدل یکپارچه میباشد که شبیهسازی رواناب در حوزههای آبریز را با استفاده از دو متغیر بارندگی و تبخیر انجام میدهد و از طرف دیگر مدل SWAT یک مدل پیوسته و نیمه توزیعی است که شبیهسازی فرآیندهای هیدرولوژیکی را با استفاده از مشخصات فیزیکی حوضه (خاک، کاربری اراضی، شیب) و همچنین اطلاعات آب و هواشناسی متعددی همچون بارندگی، دما انجام میدهد. نتایج شبیهسازی رواناب در دوره های واسنجی و اعتبارسنجی با استفاده از دو شاخص آماری ناش ساتکلیف (NSE) و ضریب تعیین R2 مورد ارزیابی قرار گرفت. با مقایسه نتایج شاخصهای آماری مورد استفاده در مطالعه مشخص شد که مدل SWAT دارای نتایج بهتری در شبیهسازی رواناب ماهانه در دورههای واسنجی و اعتبارسنجی است.