دانشگاه تبریز
هیدروژئومورفولوژی
2383-3254
2676-4571
2
2
2015
05
22
بررسی و پهنهبندی مناطق مستعد به وقوع سیل با تأکید بر سیلابهای شهری (مطالعه موردی: شهر ماکو)
1
24
FA
حسن
احمدزاده
0000-0001-5178-0164
استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز
hahmadzadehgis@gmail.com
رشید
سعیدآبادی
استادیار گروه جغرافیای دانشگاه ارومیه
r.saiedabadi@urmia.ac.ir
الهه
نوری
دانشجوی کارشناسی جغرافیا و برنامهریزی شهری دانشگاه تبریز
elnoori966@yahoo.com
در میان کل سوانح طبیعی، سیلاب بیشترین خسارت را به بخش کشاورزی، شیلات، مسکن و زیرساختها وارد میسازد و بهشدت روی فعالیتهای اجتماعی و اقتـصادی تأثیر میگذاردو تعداد بیشماری از افراد را تحت تأثیر قرار میدهد. رخداد چندین سیل توأم با خسارتهای جانی و مالی در شهر ماکو نشاندهنده ضرورت مطالعه جامع در این زمینه در حوضههای منتهی به شهر ماکو از جمله زیرحوضههای کوچک کوهستانی شمالی شهر است. در این پژوهش نخست ویژگیهای فیزیوگرافی محدوده مورد مطالعه را با استفاده از تصاویر ماهوارهای، توابع تحلیلی GIS و WMS معین کردیم. سپس پهنههای تولید سیل را در منطقه با تأکید بر شهر ماکو شناسایی و مسیلهای هدایتکننده سیلاب به کالبد شهر را تحلیل کردیم. نتایج نشان داند که توپوگرافی خشن، ضخامت کم عناصر منفصل روی سنگ بستر و ظرفیت ناچیز آنها برای نگهداشت آب، نبود پوشش گیاهی مناسب، تجاوز به حریم سیلابها و تبدیل آنها به سطوح نفوذناپذیر، شرایط را برای جریان سیلهای مخرب بهویژه هنگام وقوع بارشهای رگباری در ماههای خشک سال مهیا میسازد بهگونهای که روانآب حاصل از یک بارش با شدت 120 میلیمتر در ساعت، در حدود 5/2 میلیون مترمکعب برآورد شد. از این میزان 338 هزار متر مکعب از زیرحوضههای کوچک شمالی مشرف به شهر، حاصل میشود.
سیلابهای شهری,پهنهبندی,کاربری اراضی شهری,شهر ماکو
https://hyd.tabrizu.ac.ir/article_3535.html
https://hyd.tabrizu.ac.ir/article_3535_54c32263217f3aae1f4c484561bb8f3d.pdf
دانشگاه تبریز
هیدروژئومورفولوژی
2383-3254
2676-4571
2
2
2015
05
22
آشکارسازی تغییرات بستر رودخانه و بررسی مورفولوژی رودخانهای با توجه به تأثیر ساختارهای زمینشناسی (مطالعه موردی: زرینهرود)
25
40
FA
عقیل
مددی
دانشیار گروه جغرافیای دانشگاه محقق اردبیلی
aghil48madadi@yahoo.com
ابراهیم
بهشتی جاوید
دانشجوی دکتری ژئومورفولوژی دانشگاه محقق اردبیلی
eb.beheshti@yahoo.com
محمدحسین
فتحی
دانشجوی دکتری ژئومورفولوژی دانشگاه محقق اردبیلی
محیطهای رودخانهای بهدلیل وجود شرایط مناسب زیستی مانند وجود خاک حاصلخیز و آب در دسترس، همواره مورد توجه انسانها بوده است. این محیطها از نظر فعالیتهای فرسایشی از مناطق پویا و فعال هستند. شناخت شرایط فرسایش کناری، ترک بستر، تغییرات رخ داده در بستر جریان، الگوی رودخانه و مواردی از این قبیل میتوانند کمک مهمی در مدیریت این عرصه از طبیعت باشند. در این پژوهش سعی کردهایم که با استفاده از تصاویر ماهوارهای (لندست) و دادههای توپوگرافیک و زمینشناسی تغییرات مورفولوژیکی رخ داده در دو بخش مکانی از بستر زرینهرود (جیغاتو) را بررسی و ارزیابی کنیم. نرمافزارهای ArcGISو ENVI از مهمترین ابزارهای مورد استفاده در تحقیق بودند که جهت آمادهسازی و استخراج دادهها مورد استفاده قرار گرفتند. طبق نتایج بهدست آمده از پژوهش قسمت دوم از منطقه مورد مطالعه که در یک منطقه دشتی واقع شده است، بهشدت تحت تأثیر گسلها قرار دارد و روند کلی جریان رودخانه در چندین نقطه به ناچار تغییر مسیر داده، از مسیر گسل پیروی کرده است. همچنین الگوی رودخانه در بخشهایی که تحت تأثیر گسل قرار گرفتهاند، بهصورت مستقیم و در مواردی از نوع سینوسی است. در حالیکه در سایر بخشها الگوی عمومی رودخانه از نوع پیچانرودی است. در سه دوره زمانی مورد مطالعه در هر دو بخش مکانی 1 و 2 از مساحت بستر رودخانه کاسته شده است. بهگونهای که مساحت بستر رودخانه از 5/6 کیلومترمربع به 43/5 کیلومترمربع در بخش 1 و از 19/6 کیلومتر به 87/4 کیلومترمربع در بخش 2 کاسته شده است. میزان فرسایش کنارهای در بخش 1 بین سال 1975 تا 1989 حدود 4/2 کیلومترمربع و بین سالهای 1989 تا 2010 حدود 44/2 کیلومترمربع است. این مقدار برای بخش دوم بهترتیب 2 و 49/1 کیلومترمربع است. در مقابل این تخریب بخشهای زیادی از رودخانه نیز بهدلیل تغییر مسیر و جابهجایی بستر خشک شده و یا بهصورت دریاچههای مئاندری در حواشی رودخانه باقی مانده است که برای سالهای 1975 تا 1989 و 1989 تا 2010 بهترتیب برابر با 44/3 و 48/2 کیلومترمربع در بخش 1 و برای بخش 2 29/3 و 52/1 کیلومترمربع است. <br />
تغییرات مورفولوژیکی,فرسایش کنارهای,تغییر بستر,زرینهرود
https://hyd.tabrizu.ac.ir/article_3537.html
https://hyd.tabrizu.ac.ir/article_3537_0350c84b574cede6e5f47b2ade64ba55.pdf
دانشگاه تبریز
هیدروژئومورفولوژی
2383-3254
2676-4571
2
2
2015
05
22
بررسی نقش عوامل مؤثر در تحول ژئومورفولوژی مخروطافکنه و بستر حوضه اسکوچای
41
66
FA
شهرام
روستایی
استاد گروه ژئومورفولوژی، دانشگاه تبریز
roostaei@tabrizu.ac
معصومه
رجبی
استاد گروه ژئومورفولوژی، دانشگاه تبریز
mrahabi@tabrizu.ac.ir
نسرین
سمندر
دانشجوی کارشناسی ارشد ژئومورفولوژی دانشگاه تبریز
samandar_nasrin@yahoo.com
رودخانهها نسبت به حرکات تکتونیکی حساس هستند و رابطه نزدیکی بین لندفرمهای رودخانهای و حرکات تکتونیکی وجود دارد. شاخصهای ژئومورفیک بهعنوان ابزاری برای مشخص کردن ساختارهای جدید و فعال این حرکات به کار میروند. بهعلت وجود شواهد تکتونیکی فعال در منطقه اسکوچای، مانند دگرشیبیها، وجود گسل، تراسهای رودخانهای و غیره به محاسبه شاخصهای مربوط به اندازهگیری میزان تکتونیک فعال منطقه پرداخته شده است. در این پژوهش شاخصهای زیر برای حوضه اسکوچای مورد استفاده قرار گرفتهاند. شاخص شیب طولی رودخانه <span style="font-family: Times New Roman;">(</span><span style="font-family: Times New Roman;">SL)</span>، شاخص عدم تقارن آبراهه <span style="font-family: Times New Roman;">(</span><span style="font-family: Times New Roman;">AF)</span>، شاخص نسبت عرض کف بستر دره به ارتفاع آن <span style="font-family: Times New Roman;">(</span><span style="font-family: Times New Roman;">VF)</span>، شاخص شکل حوضه<span style="font-family: Times New Roman;">) </span>S<span style="font-family: Times New Roman;">(</span><span style="font-family: Times New Roman;">B</span> و شاخصهای <span style="font-family: Times New Roman;">AF</span> (وسعت مخروط افکنه) و <span style="font-family: Times New Roman;">SF</span> مخروط افکنه که رابطه بین وسعت مخروط و وسعت حوضه و شیب مخروط و شیب حوضه را بیان کرده و تأثیر تکتونیک در شکلگیری مخروطها (شیب و وسعت آنها)را بیان میکند، بر روی حوضه محاسبه شد. تمامی این شاخصها از نقشههای زمینشناسی و توپوگرافی منطقه استخراج و سپس وارد <span style="font-family: Times New Roman;">GIS</span> شد و سپس محاسبات مربوط به آنها انجام شد و در طبقاتی با فعالیت تکتونیکی خیلی زیاد، زیاد، متوسط و کم، قرار گرفت. نتایج دادههای حاصل از تحلیلهای توپوگرافی، شواهد زمینریختشناسی حاصل از مشاهدات میدانی و مقادیر به<span style="font-family: Times New Roman;"></span>دست آمده از شاخصهای ژئومورفیک و بررسی شواهد حاکی از فعال بودن نئوتکتونیک در حوضه است و حوضه براساس طبقهبندی <span style="font-family: Times New Roman;">LAT</span> در کلاس دو قرار میگیرد که نشاندهنده فعالیتهای نئوتکتونیکی بالا در حوضه است و مخروطافکنه حوضه در محیط فعال تکتونیکی تشکیل شده است. مقادیر کمی بهدست آمده از شاخصهای ژئومورفیک را شواهد ژئومورفولوژیکی منطقه تأیید میکند.
نوزمینساخت,شاخصهای ژئومورفیکی,مخروطافکنه,رودخانه اسکوچای
https://hyd.tabrizu.ac.ir/article_3538.html
https://hyd.tabrizu.ac.ir/article_3538_6a58aa8ae5995d3693b33abd86eabcd5.pdf
دانشگاه تبریز
هیدروژئومورفولوژی
2383-3254
2676-4571
2
2
2015
05
22
پایش و پیشبینی ترسالی و خشکسالی تبریز با استفاده از مدل CLIMGEN و شاخص SPI
61
78
FA
بهروز
ساری صراف
استاد گروه آب و هواشناسی دانشگاه تبریز
sarisarraf@tabrizu.ac.ir
سعید
محمودی
دانشجوی دکتری آب و هواشناسی دانشگاه تبریز
سعید
زنگنه
دانشجوی دکتری آب و هواشناسی دانشگاه تبریز
zangenesaied@yahoo.com
زهرا
پاشایی
کارشناسی ارشد آب و هواشناسی دانشگاه تبریز
zahra.pashaie1991@gmail.com
امروزه پیشبینی داده های هواشناسی برای برنامه ریزی های آینده در زمینه های طبیعی و انسانی از اهمیت بالایی برخوردار است. از جمله می توان به پیشبینی خشکسالی و سیل و... اشاره کرد که در این صورت میتوان با برنامهریزی مدون از خسارات احتمالی کاست. در این پژوهش، ابتدا با استفاده از مدل CLIMGEN و دادههای هواشناسی (2009-1961)، ایستگاه سینوپتیک تبریز پیشبینی دادههای هواشناسی سالهای 2009-2000 انجام گرفت و با توجه به هدف تحقیق همبستگی بین این داده ها با داده های مشاهداتی در SPSS16 صورت گرفت. با توجه به همبستگی بین دادههای مشاهداتی و شبیهسازی شده، سپس به پیشبینی داده های هواشناسی منطقه تبریز طی دوره 2040-2016 پرداخته شد. در نتیجه با استفاده از شاخص SPI جهت بهدست آوردن ترسالی و خشکسالیها در دوره مورد مطالعه و دوره شبیهسازی شده اقدام گردید. نتایج نشان میدهد که در دو دوره مورد مطالعه (2009-1961 و 2040-2016)، روند بارش رو به کاهش گذارده است و از طرف دیگر در دوره پیشبینی شده نسبت به دوره مشاهداتی ترسالی و خشکسالیها رو به افزایش نهاده و از وضعیت نرمال فاصله گرفته است. برای سال2040 در منطقه مورد مطالعه با مدل گردش عمومی جو HADCM2 طبق سناریوی A1BAIM مدلسازی شد و از مدل MAGICC-SCENGEN برای ریز مقیاس نمایی دادههای با قدرت تفکیک خروجی 5/2 در 5/2 مدلهای گردش عمومی استفاده شد. نتایج حاصل از این مدل نیز حاکی از کاهش بارش و افزایش دما در منطقه مورد مطالعه می باشد.
ترسالی و خشکسالی,مدل CLIMGEN,شاخص SPI,تبریز
https://hyd.tabrizu.ac.ir/article_3539.html
https://hyd.tabrizu.ac.ir/article_3539_bd4808b168fc63531f9d11530327fe5e.pdf
دانشگاه تبریز
هیدروژئومورفولوژی
2383-3254
2676-4571
2
2
2015
05
22
ارزیابی کیفیت منابع آب زیرزمینی دشت مهربان با استفاده از روشهای GQI و FGQI
79
98
FA
اصغر
اصغری مقدم
استاد گروه علوم زمین دانشگاه تبریز
mogaddam@tabrizu.ac.ir
زهرا
جوانمرد
دانشجوی کارشناسی ارشد گروه علوم زمین دانشگاه تبریز
www.z.javanmard2005@gmail.com
میثم
ودیعتی
دانشجوی دکتری گروه علوم زمین دانشگاه تبریز
meysam.vadiati@gmail.com
مرتضی
نجیب
کارشناس آبهای زیرزمینی سازمان آب منطقهای آذربایجانشرقی
دشت مهربان در شرق استان آذربایجان شرقی واقع شده است. در این دشت، آب زیرزمینی تنها منبع تأمین کننده آب شرب ساکنان است. در این منطقه سنگ کف آبخوان و بلندیهای اطراف آن عمدتاً از رسوبات مربوط به دوره نئوژن شامل مارنهای گچدار و نمکدار، ماسه، سیلت- مارن، کنگلومرا و آهک تشکیل یافته است. این دشت در مقایسه با دیگر دشتهای استان آذربایجانشرقی از نظر کمیت و کیفیت منابع آب از بحرانیترین مناطق به حساب میآید. به طوری که چندین روستای پر جمعیت این دشت آب شرب خود را از آب شیرین کن نصب شده در روستای اربطان، دریافت مـیدارند، لذا پایش و ارزیابی کیفیت آن بسیار با اهمیت است. روشهای متداول بـررسی کیفیت آب زیرزمینی برای مصارف شرب، مانند دیاگرام شولر، امکان ارزیابی آبها با در نظر گرفتن پارامترهای شیمیایی بهصورت منفرد و در یک نقطه آبخوان را فراهم میکنند. از شاخصهای مهم دیگر برای ارزیابی و پهنهبندی کیفیت آبهای زیرزمینی، روشهای شاخص کیفی آب زیرزمینی (GQI) و فازی- شاخص کیفی آب زیرزمینی (FGQI) است. هدف از این مطالعه، به <span style="font-family: Times New Roman;"></span>کار بردن روشهای FGQI, GQI در ارزیابی کیفیت آب زیـرزمینی دشت مهربان، بر اساس استانداردهای سازمان بهداشت جـهانی (WHO) و اسـتاندارد تحقیقات صنعتی ایران (ISIRI) است. بـدین منظور از ده پارامتر شـیمیایی مؤثر (<sub>,</sub>F<sup>-</sup>,NO<sup>2-</sup><sub>3</sub>, Ca<sup>2+</sup>, Mg<sup>2+</sup> ,Na<sup>+</sup>, Cl<sup>-</sup>, SO<sub>4</sub><sup>2-</sup>, TDS K<sup>+</sup>,HCO<sup>-</sup><sub>3</sub>) که فراوانی زیادی در آب زیرزمینی دارند، استفاده و با استانداردهایISIRI, WHO مقایسه شده است. نتایج این مطالعه نشان داد که بر اساس شاخصهای GQI و FGQI آبهای زیرزمینی منطقه مورد مطالعه از نظر کیفیت، بین ردههای کاملاً نامطلوب تا مناسب قرار میگیرند.
آب زیرزمینی,شاخص کیفی آب,شاخصهای GQI و FGQI,دشت مهربان
https://hyd.tabrizu.ac.ir/article_3540.html
https://hyd.tabrizu.ac.ir/article_3540_c3c5cc2e758f13bf7dbc463feb92b2e7.pdf
دانشگاه تبریز
هیدروژئومورفولوژی
2383-3254
2676-4571
2
2
2015
05
22
ارزیابی کیفی تناسب اراضی حوضه آبخیز شیردارکلا برای گندم دیم در محیط GIS
99
115
FA
غلامعباس
فلاح قالهری
استادیار آب و هواشناسی، دانشگاه حکیم سبزواری
عباسعلی
داداشی رودباری
دانشجوی کارشناسی ارشد آب و هواشناسی کاربردی، دانشگاه حکیم سبزواری
dadashiabbasali@gmail.com
کسانی که برای بهرهبرداری علمی و صحیح از زمین و طبیعت برنامهریزی میکنند، اغلب به تصمیمگیریهایی نیازمندند که در یک دوره کوتاه از زمان بتوانند محیط را به سمت توسعه پایدار سوق داده، موجب رقابت اقتصادی شوند. در این راستا، مجموعهای از نقشههای تناسب استفاده از زمین بسیار مناسب خواهد بود. در حالت مطلوب، این نقشهها باید با معیارهای پیچیده ترکیب و نهایتاً یکپارچهسازی شوند. در این پژوهش با استفاده از دستورالعملهای ارزیابی تناسب اراضی در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) به ارزیابی کیفی تناسب اراضی حوضه آبخیز شیردارکلا واقع در استان مازندران برای تناسب فعلی و آینده محصول گندم دیم اقدام شده است. نتایج نشان دادند که در حوضه آبخیز شیردارکلا، اقلیم، رژیم رطوبتی خاک و گروه هیدرولوژی خاک، مهمترین معیارها برای ایجاد تناسب اراضی هستند و عوامل محدودیت مهم عبارتند از رخنمون سنگی، شیب، پستی و بلندی زیاد و فرسایش آبی با توجه اطلاعات بهدستآمده تناسب اراضی فعلی، 12درصد از اراضی منطقه برای کشت دیم مناسب (S<sub>1</sub>)، 15 درصد تناسب متوسط (S<sub>2</sub>) و 73 برای کشت دیم نامناسب (N<sub>2</sub>) است. برای تناسب شرایط آتی 19 درصد از اراضی منطقه برای کشت دیم مناسب (S<sub>1</sub>)، 8 درصد تناسب متوسط (S<sub>2</sub>) و 73 برای کشت دیم نامناسب (N<sub>2</sub>) تشخیص داده شد. کلیه اراضی کوهستانی دارای قابلیت چرا، تپهها از نظر محدودیتهای موجود مانند کوهستانی و دارای قابلیت استفاده مرتع میباشد و کلیه اراضی تراسهای فوقانی دارای اولویت استفاده با قابلیت زراعت دیم و آبی به شرط تأمین آب است.
تناسب اراضی,GIS,گندم دیم,شیردارکلا
https://hyd.tabrizu.ac.ir/article_3541.html
https://hyd.tabrizu.ac.ir/article_3541_80ebf33ba219a948a91abe5a38a06180.pdf
دانشگاه تبریز
هیدروژئومورفولوژی
2383-3254
2676-4571
2
2
2015
05
22
نقش گازهای گلخانهای در نوسانات دبی کشکانرود
117
135
FA
محمدحسین
ناصرزاده
استادیار آب و هوا شناسی، دانشکده علوم جغرافیایی، دانشگاه خوارزمی، تهران
nasserzadeh2100@yahoo.com
میثم
طولابی نژاد
کارشناسی ارشدآب و هوا شناسی کاربردی، دانشگاه تربیت مدرس
meysam.toulabi@gmail.com
تحقیق حاضر، در راستای بررسی ارتباط آماری گازهای گلخانهای دیاکسیدکربن و متان بهعنوان عوامل گرمکننده هوا در سطح جهان با مقادیر دبی کشکانرود صورت پذیرفت. دادههای بهکار گرفته شده در این مطالعه، شامل دادههای فصلی و سالانه گازهای گلخانهای و دبی کشکانرود بین سالهای 1984 تا 2010 است و با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون خطی چندمتغیره و روش گرافیکی من-کندال به انجام رسیده است. نتایج این پژوهش از ارتباط معکوس و قوی گرمایش جهانی با دبی کشکانرود حکایت میکند. این فرآیند طی 15 سال اخیر و از سال 1995 به بعد تشدید شده است و در پی آن آبدهی کشکانرود با سیرِ نزولی شدیدی مواجه بوده است. مطالعه تغییرات آبدهی در مقیاس سالانه ارتباط معکوسِ دبی کشکانرود با گرمایش جهانی را نشان میدهد، بهطوری که 2/55 درصد از کاهش آبدهی سالانه حوضه کشکانرود ناشی از گرمایشِ جهانی بوده است. همچنین در مقیاس فصلی، دبی کشکانرود در فصلِ تابستان با 7/47، پاییز با 6/45 ، بهار با 38 و زمستان با 1/33 درصد، از گرمایش جهانی بصورتِ کاهش آبدهی تأثیر پذیرفته است. در نهایت با استفاده از مدل رگرسیون نمایی پیشبینی شد که اگر روند گرم شدن جهانی به همین روال ادامه یابد، میانگینِ دبی سالانهِ این رودخانه تا 30 سال آینده، یعنی تا سال 2040 میلادی به زیر 10 مترمکعب در ثانیه خواهد رسید.
گرمایش جهانی,گازهای گلخانهای,تغییرات دبی,حوضه آبریز کشکانرود
https://hyd.tabrizu.ac.ir/article_3542.html
https://hyd.tabrizu.ac.ir/article_3542_57945b362f02ce9565c41318072deaee.pdf
دانشگاه تبریز
هیدروژئومورفولوژی
2383-3254
2676-4571
2
2
2015
05
22
پهنهبندی فرسایش در حوضه آبخیز کهمان با استفاده از سه مدل EPM ، BLM و Fargas
137
154
FA
سیدحسن
صدوق
دانشیارگروه جغرافیای طبیعی- ژئومورفولوژی، دانشگاه شهید بهشتی تهران
محمدمهدی
حسینزاده
دانشیارگروه جغرافیای طبیعی- ژئومورفولوژی، دانشگاه شهید بهشتی تهران
فهیمه
آزادی
دانشآموخته کارشناسی ارشد- ژئومورفولوژی، دانشگاه شهید بهشتی تهران
fahimehazadi402@yahoo.com
تولید رسوب یکی از پیامدهای مهم فرسایش خاک است و در شکلهای مختلف سبب اثرات درون و برون منطقهای میگردد. با توجه به اینکه هر ساله هزاران تن خاک حاصلخیز از اراضی مختلف کشور، در اثر فرسایش از دسترس خارج شده و با انباشت در مناطق رسوب گذاری، موجب بروز خسارات قابل ملاحظهای میشوند، بنابراین، لازم است مناطق تولید رسوب همراه با شدت و مقدار آن شناسایی شوند تا از این طریق علاوه بر تعیین مناطق بحرانی و ردهبندی مناسب بتوان اقدام به برنامهریزی در قالب طرحهای حفاظت خاک و یا آبخیزداری نمود. در این تحقیق با استفاده از سه مدل برآورد و پهنهبندی فرسایش و رسوب، شامل EPM<span style="font-size: small;"> ، </span>BLM و Fargas با هدف شناسایی و معرفی مدل مناسب، اقدام به ارزیابی مدلها در پهنهبندی فرسایش در حوضه آبخیز کهمان شده است. اعتبارسنجی مدل EPM نشان داد که این مدل برای این حوضه آبخیز مناسب نیست زیرا مقدار رسوب برآورد شده را بسیار بیشتر از مقدار واقعی نشان میدهد. براساس مدل EPM مقدار رسوب کل حوضه 6/181320 متر مکعب در سال برآورد شد. اما بر اساس اطلاعات ایستگاه هیدرومتری منطقه مورد مطالعه، مقدار رسوب واقعی حوضه 8/75416 متر مکعب در سال میباشد. با توجه به بازدیدهای صحرایی از منطقه فرسایش موجود با فرسایش بهدست آمده از مدل فارگاس نیز مطابقت ندارد اما مدل BLM با فرسایش منطقه مطابقت بیشتری دارد.
شدت فرسایش,EPM,BLM,فارگاس,حوضه آبخیز کهمان
https://hyd.tabrizu.ac.ir/article_3543.html
https://hyd.tabrizu.ac.ir/article_3543_e32d099f0e2c62ee40b41b77c2b77850.pdf